عشق یا اسارت (۱)

1400/09/21

سلام به دوستان عضو شهوانی
این داستان از زندگی منه همچیز بر اساس واقعیت نوشته شده.(کاملا واقعی)، فقط اسامی افراد تغییر داده شده و با اسم مستعار نوشته شده. امیدوارم از خوندنش لذت ببرید.

با صدای بارون از خواب بیدار شدم عطر نم بارون که اومد قند توی دلم آب شد! خیلی خوشحال شده بودم به هرحال بارون توی شهر گرم اهواز یه نعمته! رفتم توی تراس با لباس خواب زیر بارون دستامو باز کردم دوست داشتم از لحظات بارش بارون بیشتر لذت ببرم اما خب ترس از سرماخوردن منو منصرف کرد با همون لباس خیس رفتم داخل، همه خونه رو چک کردم همه روز جمعه خواب بودن کسی بیدار نبود منم بی صدا رفتم داخل حموم تمام لباسامو در آوردم رفتم زیر دوش، زیر دوش فکرم درگیر بود درگیر تمام داستان زندگیم از خوب بدش و از همه مهمتر آدمی که که چند سال پیش عاشقش شدم وارد قلبم شده! مردی با چشمای هزل! تمام اجزای صورت و بدن جذابش مدام میاد توی ذهنم! باز قلبم با یادش بی قرار شد! همینطور بدنم! حس کردم دارم حشری میشم! این منو عصبی میکنه! دلم نمیخواست دیگه یاد عشق سابقم بیافتم درجا فکرمو جم جور کردم، سریع دوش گرفتم و دوش رو بستم رفتم جلوی آینه حموم، بخار روی آینه رو پاک کردم و سرتاپامو نگاه کردم خب از دیدن بدنم خوشم میومد به هر حال ظاهرم خوبه تا اونجایی که یادم میاد از بچگی همه بهم میگفتن خوشگلی همیشه چشما توی خیابون یا مهمونی روی من بود هرچند حتی آرایش یا تیپ خاصی نداشته باشم اما خب بازم توجه رو احساس میکردم، بخاطر داشتن رگه روس که پدربزرگام بخاطر ازدواج با زنای روس داشتن قیافم شبیه زنای روسه ، چشمای آبیم به مادرم رفته بود پوست سفید و موهای بلوندم شبیه مادر بزرگم. هیکلمم سکسیه تمام دوست پسرایی که داشتم عاشق هیکلم بودن سینه هام سایز 85 و کون خیلی بزرگی دارم که واقعا زیر لباس مشخصه.قدمم 166 و هیکل تپل تو پری دارم.

خب بعد از نگاه کردن توی آینه به خودم لباسامو پوشیدم رفتم داخل اتاقم، گوشیمو چک کردم و دیدم یه تماس بی پاسخ از یه شماره خارجی روی گوشیم افتاده، کد رو سرچ کردم که زده بود کد ماله آمریکاست البته تعجب هم نکردم چون ماهی دوبار از شماره های خارجی مختلف بهم تک زده میشد و میدونستم همشون کار عشق چشم هزله منه! که بهم بگه هنوز به فکرمه و با این کارش ازم بخواد به یادش بیافتم…

یه فلش بک بزنم به گذشته خودم و تقریبا از اول زندگیم شروع کنم به تعریف کردن
اسمم هلناست، خب من توی خانواده ای با پدر پسر دوست به دنیا اومدم و اولین بچه بودم پدرم پسر میخواست و من که دختر شدم خیلی عصبی ناراحت شد و حتی به مادرم گفت منو نمیخواد! منم تا وقتی یادم بود پدرم به چشم جنسی که بهش انداختن منو نگاه میکرد! و با توجه به اینکه اون آدم تحصیلکرده و با آبرویی هم بود کسی باور نمیکرد که همچین کارایی با خانوادش بکنه. تمام خاطراتی که از پدرم دارم خلاصه میشه از ترسی که ازش داشتم و کتکایی که ازش به بهانه های مختلف میخوردم و به خاطر دختر بودنم محدودم میکرد. هیچوقت نتونستم به چشم پدر نگاهش کنم عمیقا ازش متنفر بودم از مادرمم همینطور که چرا انقدز ضعیف بود مقابل این مرد البته خب چاره ای نداشت جز سکوت چون اونم شکنجه میشد!! برای همین نمیتونستم مادرمو سرزنش کنم.( چون ازدواج اون با پدرم اجباری بود.)

خب چون بچه بیش فعالی بودم بازی خطرناک زیاد انجام میدادم و معمولا دخترا زیاد پایه نبودن اینجور بود که اکثر رفیقام پسر بودن اما خب من همیشه به چشم رقیب به پسرا نگاه میکردم حتی اگه ازش خوشم میومد. خب میدونستم از مردا تنفر دارم اما قصد آسیب به کسیو نداشتم برای همین هیچوقت رفیق صمیمی نداشتم و کلا کارم فقط سرگرمی باهشون بود و دیگه وقتی سنم بالاتر رفت ارتباطمو با پسرا قطع کردم. درسخون بودم و قصد داشتم پیشرفت کنم از همون بچگی دوست داشتم برم دانشگاه تهران همیشه توی اتاق دوز از خواهربرادرام درس میخوندم و زیاد باخانواده حرف نمیزدم. بیشتر قصدمم درس خوندن و رفتن از پیش پدر هیولا صفتم بود دلم میخواست راحت بشم و فقط از اون خونه برم.
خب با حس تنفری که از مردا داشت باعث میشد نرم سراغ مردا اما خب نیاز جنسیم دیوونم میکرد آدم خیلی حشری بودم خودمو با خودارضایی ارگاسم میکردم اما عمیقا دلم سکس با مرد رو میخواست اما خب ترس تنفر از مردا مانع بود. اما خب رفتن به دبیرستان یکم منو عوض کرد باعث شد که عملا به فکر سکس درست حسابی با یه مرد بیافتم،یعنی دوست شدن با دخترایی که دوست پسر داشتن و تعریف کردن سکساشون منو حشری میکرد و واقعا دلم میخواست دوست پسر داشته باشم. اینطور شدتوی سن 17سالگی توی مجازی با یه پسر 20ساله آشنا شدم که ماله کرج بود اسمش سعید بود، سعید پسر نرمالی بود یعنی از اون دسته پسرا نبود که فکر کنه دختر دستمال کاغذیه مثل عروسک بهشون نگاه کنه همین باعث شد که روش واسه رابطه کلیک کنم خب منم همون اول بهش گفتم که رابطمون عاطفه توش نداره و فقط قراره سکس کنیم که اونم قبول کردالبته به سختی چون دوست داشت رابطه عشقی باهام داشته باشه که بهش گفتم حوصله عشقو عاشقی ندارم.و خلاصه با اصرار من از فاز عشق عاشقی کشید بیرون برای رابطمون.

خلاصه بعد از یک ماه چت شروع کردیم به سکس چت، حسابی پشت گوشی دیوونه میشدیم خصوصا وقتی عکس فیلم سکسی از خودمون برای هم میفرستادیم، عکس کیر کلفتش دیوونم میکرد فکر کنم هجده سانتی بود! یا دیدن عکسش صبرم لبریز میشد دلم میخواست درجا بره توی کسم… قد سعید 180بود هیکل ورزشکاری داشت خیلی خوشم میومد ازش همیشه هم بهش میگفتم برام جذابه اونم میگفت که تو مثل پورن استارای بلوند سکسی هستی خلاصه تو کف همدیگه بودیم. انقدری سکس چت کردیم که دیگه قرار سکس حضوری رو گذاشتیم یعنی یه روز سعید زنگ زد بهم من گوشیو برداشتم
_الو سلام
_سلام عزیزم یه خبر دارم برات
_اوه چخبره حالا خوب یا بد؟
_هلنا این هفته قراره بیام اهواز!!
من یه جیغ کشیدم و گفتم واقعا؟؟؟
_اره عزیزم بلاخره واقعا همو لمس میکنیم!!
_وای کی میای؟
_پنجشنبه شب این هفته!
_سعید یه خواهش ازت دارم!
چی عزیزم؟
_که باز اول توی کافه همو ببینیم!
_هرچند دلم میخواد بار اول توی تخت ببینمت اما اوکی!!
_باور کن منم دلم میخواد اما بذار قراره اول اینطوری باشه عزیزم
خلاصه قرار گذاشتیم این هفته همون ببینیم. روز قرار که رسید، حسابی به خودم رسیدم یه مانتو جلو باز مشکی پوشیدم با ساپورت که حسابی کونم مشخص باشه و یه شونیز که برجستگی سینه هام رو نشون بده یه آرایش خوشکل غلیظ انجام دادم با یه رژ قرمزمو زدم و بی صدا به بهونه کلاس خارج شدم از خونه ورفتم سر قرار حسابی استرس داشتم که سعیدو ببینم توی کافه مدام درو چک میکردم که کی میاد تا اینکه بلاخره سعید اومد…
سلام
منم با خجالت تو چشمای قهوه ایش نگاه کردم گفتم سلام
سعید یه لبخندی زد گفت
چرا صورتت قرمز شده نکنه خجالت میکشی پشت چت که منو میخوردی!!
_خب اولین بارمه که میرم سرقرار میدونی!!
بعد با خنده شوخی بحثو ادامه دادیم خیلی فیس هیکل خوبی داشت پوست گندمی تیره چشم قهوای و هیکل ورزشکاری خیلی جذبم میکرد خب بیشتر از همه نگاهم میرفت روی شلوارش خب کیرش داشت میترکید زیر شلوار باد کرده بود منم خیلی با دیدنش تحریک میشدم اما خجالت کشیدم که بهش بگم نمیدونم انگار چت کردن برام راحت تر بود… سعید فهمید بهم گفت گوشیو بردار منم گفتم چرا گفت دوست دارم توی چت حرف بزنیم اونجا راحت تر حرف میزنی منم گفتم اوکی و شروع کردیم
_عزیزم امشب خیلی سکسی شدی
_توهم همینطور
_از عکسات خیلی قشنگ تری
وقتی اینو بهم گفت بهش با خجالت نگاه کردم و یه لبخند زدم که بهم مسج داد
_دوست داری دستش بزنی؟
منم یکم با تعجب نگاهش کردم که فهمید دارم به کیرش نگاه میکنم!!
دوباره مسج داد_بریم توی ماشین!!
رفتیم توی ماشین شب بود شیشه دودی بود کسی مارو نمیدد
سعید گفت _خب میدونم دوست داری بهش دست بزنی اگه میخوای الان اوکیه
منم نگاه کردم به شلوارش برامدگی کیرش حشریم کرده بود اما خب بار اولم بود استرس داشتم که به کیرش دست بزنم که گفت میخوای دست بزنی اما میترسی گفتم بهش اره گفت پس بذار من دستاتو بذارم روش!!
دستمو برداشت و گذاشت روی کیرش!! بعدش یه آهی کشید! گرمای کیرش زیر لباس هم زیاد بود! منم خجالتم ریخت و انقدر حشری شدم که از رو لباس میمالیدمش!! توی چشمای حشری همدیگه نگاه میکردیم ناگهان رفتیم تو صورت هم و شروع کردیم لب گرفتن!! بار اولم بود که یه پسرو میبوسم اما انقدر حشری بودم که همش لباشو گاز میگرفتم اونم همین کارو باهام میکرد قشنگ لب هم کبود کرده بودیم بینش دستشو برد روی سینه هام و شروع کرد مالیدم که صدای ناله هام که ارومم یواش بودن درومده بود
_آخخخ
_چیه؟ خوشت میاد!!؟
_اره ادامه بده!!
_عاشق ممه هاتم خیلی بزرگ سفیدن میخوام ببینمشون بذار لباستو دربیارم کسی نمبینه!
_میترسم اما
_نترس فقط ممه هاتو نشونم بده
انقدر مالیدشون حشریم کرد که گفتم باشه دکمه شونیزو باز کردم و سوتینو دادم بالا که با بردن سوتین به بالا ممه هام مثل ژله تکون خوردن درومدن!! سعید که از چشماش معلوم بود داره از حشریت میمیره لباشو گاز گرفت گفت
_اوفففف قربون 85 های نوک صورتیت بشم با هاله های نازشون!!
_نمیخوای بخوریشون؟؟
_میذاری؟
_لعنتی دارم میمیرم از حشر!!
_اوففف
سعید شروع کرد به میک زدن نوک ممه هام تمام ممه هامو داشت میخورد گاز میگرفت چنگ میزد با صدا آه اوف داشت میخوردشون منم از لذت داشتم میمردم!! انقدر خوردشون که کبود شدن!! اما نمیتونستم از حشر لذت چیزی بگم!! همش سرشو میچسبونم به ممه هام و التماس میکردم که بخورشون صداس ناله هام یواش بود اما وقتی بلند شد که سرشو از بین ممه هام درآورد با چشمای حشریش نگام کرد گفت
_از این به بعد دیگه زیاد میام اهواز که مدام بیام باهات سکس کنم.!!

_واقعا میای اهواز؟؟
_اره قربونت چشمای آبی حشریت بشم!!
_دلم میخواد همیشه باهم سکس کنیم!!
_هلنا الان دیگه باید به کیرم دست بزنی!!
_اوکی درش بیارر
_خودت این کارو بکن!!
رفتم سروقت کیر کلفتش زیر شلوار برام باد کرده بود اخخ دلم میخواست دیگه ببینمش!! با حرص حشریت تمام زیپ شلوارشو کشیدم پایین کمربندشو یاز کردم شورتشو آروردم پایی وایییی کیر کلفتش گندشو درجا اومد تو صورتم راست شده بود بدجور منم که آتیش گرفتم وقتی دیدمش با دستم گرفتمش که صدای آه سعید بلند شد یکم باهاش بازی کردم و بعد سرمو آوردم بالا لبای سعید رو خوردم بهش گفتم
_عاشق کیرتم!!
اونم حشری شد گفت
_میخوای ساک بزنی؟
منم با اوهوم سرمو آوردم پایین که خوشحال شد…شروع کردم ساک زدن کیر کلفتش! بینش هی ناله میکرد! با اینکه آماتور بودم تمام سعیمو کردم که دندونام به کیرش نخوره! با حرص ولع تمام کیرشو میخوردم تخماشو سر کیرشو همچیزشو میخوردم! بینش نگاه میکردم تو چشماش قشنگ میدیدم چقدر صورتش قرمز شده داره واقعا لذت میبره حسابی نفس نفس میزد! چشمام کانتکت میشد و سفیدی میرفت از لذت موقع ساک زدن که وقتی سعید نگام میکرد نالش بلند میشد! مدام چشمش سفیدی میرفت!! وقتی داشتم کیرشو تو دهن و حلقم بالا پایین میکردم ناگهان سرو گردنمو گرفت و خودش با فشار عقب جلو کرد که لحظه سرمو جدا کردم چون داشتم بخاطر فشار کیرش عق میزدم اما چیزی نشد دوباره رفتم سر وقت کیرش خلاصه هی لیسش میزدم و با حرص میخوردمش اونم همش میگف
_آخخخ بخورشش آههه واقعا بار اولته؟!
_اره بار اولمه عاشق کیرت شدم واقعا!!
_باید تو دهنت ارگاسم بشم!!
_اوکی تمام آبتو تو حلقم خالی کن!!
_آههه روانیتم!!
با شدت تمام ساک میزدم و میخوردم فهمیدم که سر کیرش که میرسم ناله هاش خیلی شدید میشن آخراش اونجارو بیشتر میک میزدم هی سر کیرشو میکردم تو دهنم در میاوردم هی تکرار میکردم!! همونطور که ساک میزدم دست زدم به سینش یه نوازش کردم تا نزدیک کیرش که ناگهان سرمو گرفت دهنمو فشار داد!!
_آههههه آخخخخ ارگاسم شدم
تمام آب کیرشو ریخت تو دهنم منم سرمو بالا گرفتم تو صورت چشماش نگاه کردم و آب کیرو قورت دادم که حسابی با دیدنش چشماش برق زد خوشش اومد!
_بار اولته اما عالی بودی!!!
اون شب میخواست دوباره باهام ور بره که منو هم ارگاسم کنه که منم لذت ببرم که بهش گفتم دیرم شده باید برگردم خونه چون شهرو بلد نبود برام ماشین گرفت و رسیدم خونه. وقتی رسیدم دیدم مسج داده نوشته:
عزیزم امشب عالی بود اما حیف نتونستم تورو ارگاسم کنم اما قول دفعه بعد تا چند بار ارگاسم نشی از دستم در نمیری!! یعنی دفعه بعد توی خونه قراره سکس کنیم اگر بخوای! موافقی؟
نوشتم براش: میدونم دفعه بعد جبران میکنی! پس فردا همو توی تخت میبینم عزیزم! فعلا بای
اونشب توی فکر بودم به چه بهونه از خونه خارج بشم که بهونه رفتن به بازار اونم تنهایی اومد توی ذهنم، از اینکه بلاخره قراره واقعا کیر بره توی کسم خوشحال بودم! خب دختر حشری بودم دیگه خودارضایی کفاف نمیداد! اما بلاخره دیگه تمام حسرتام تموم میشه!! اونم پس فردا! اونشب با فکرش خوابم برد.
فرداش سعید بهم زنگ زد گفت:
_الو سلام گلم
_سلام عزیزم
_خواستم یه سوال بپرسم ازت!
کنجکاو شدم که چی میخواد بپرسه!
_خب بپرس!
_تو نگران پردت نیستی؟ چون گفتی دوست داری سکس با کست داشته باشی! یعنی پرده برات مهم نیست؟!
_آخه پرده چیه؟ بی سواد بازیا چیه درمیاری؟ هایمن که چیز خاصی نیست!!
_ناراحت نشو عزیزم فقط خواستم بگم نمیترسی بعدا کسی چیزی بفهمه؟
_نه بابا هایمن که مشخص نمیکنه درضمن گذشتم به خودم مربوطه!
_عزیزم اونکه صددرصد به خودت مربوطه! اما یادت باشه من همیشه حمایتت میکنم!
_منظورت چیه؟
_یعنی اگه بخوای ازدواج کنی اگه خواستی بهم فکر کن!
_سعید میشه اسم ازدواجو نیاری؟ آخه مگه من نگفتم قراره خوش بگذره بعدش جدا بشیم؟
_هلنا من فقط یه پیشنهاد دادم حالا فکرتو مشغول نکن! اوکی! بگذریم!
خواستم دعوا کنم که گفت:
_بگذریم عزیزم فردا میبینمت!
خلاصه تلفونو قطع کرد! من یکم ترسیدم که نکنه پسره بهم حس پیدا کنه! اصلا دلم نمیخواست ناخواسته با کسی بازی کنم! اما خب حرفشو گذاشتم پای اینکه شاید فکر میکنه من برای فردا دودل بشم خلاصه دیگه بهش فکر نکردم و فکرمو مشغول سکس فردامون کردم.
شب با فکر اینکه فردا قراره لذت سکس واقعی رو بچشم به خواب رفتم.

ادامه دارد…

نوشته: crazybadbitch


👍 6
👎 0
12101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

847617
2021-12-12 08:19:13 +0330 +0330

داستان نویسیت بدک نیست
البته بیشتر شکل انشا داره

یه چیزی هم درمورد رگه ی روسیت بگم
بهت دروغ گفتن
اگه واقعا این رگه رو داشته باشی ، بخاطر حضور ارتشیای روس در ایران،زمان قاجار هست
که البته گمونم طرفای شما رو انگلیسیا دست گرفته بودن
و احتمالا شما شبیه دخترای زشت انگلیسی هستی 👽

0 ❤️

847629
2021-12-12 09:54:25 +0330 +0330

یه خاطره نوشتن و اینهمه لاف زنی؟
به عمرم ندیدم و نشنیدم که یه دختر ایرانی مثل این هلن کص نذر ، با این تن و بدن خود شیفته اش ، همچین جَنمی و جسارت و عُرضه ای رو داشته باشه و عَرضه کنه!!
بعدشم …بر فرض محال گیریم که عُرضه اش رو داشته باشد …دیگه این یکی رو که یه دختری با توپ و تشر به پسری تفهیم کنه که بیا کصم بذار و پرده ام رو بزن فقط فکر کردن و دادن باشیم و خوش بگذرونیم… اگه عاطفی برخورد کنی و زوری یا پیشنهادی تقاضای ازدواج کنی …کونت رو پاره میکنم !!..یعنی همچین پسر خوش شانسی تو ایران وجود داره ؟ اگر وجود داشته هم به همچین دختری میگه برو بابا کصمغز خدا شفات بده …

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها