همین چند روز عقد کنان پسر عموم بود شهرستان بود
همه رفته بودن منم به خاطر کار فقط همون یه روز رو مرخصی گرفتم که برم و برگردم خلاصه رفتم مغازه لباس فروشی دوستم یه ست مشتی ازش گرفتم بهش گفتم میخوام برم عقدکنان گفت مسعود جون من ماشینو لازم ندارم میخوای ببرش منم از خداخواسته با چند تا تعارف راضی شدم ببرمش مگان سفید رنگ صفر با کلی مخلفات
چک لباسارو دادم و سویچ ماشین رو گرفتم و خدافظی کردم
به دوستم زنگ زدم برم پیشش گفت شماله
منم رفتم ارایشگاه و بعد آماده شدم برم برا جشن
حدودا" 2 ساعت راه بود
شب قبل مراسم رسیدم
سر شام بودیم که زن پسر عمه ام رو دیدم
اومد باهام دست داد
اون وقتایی که تازه ازدواج کرده بود لاغر بود و استخوانی
زیبا و جذابم بود
حالا علاوه بر زیبایی و جذابی هیکلشم جاافتاده بود
خلاصه ازهرفرصتی برا دید زدنش استفاده میکردم
چندبار نیگاهامون بهم گره خورد که بد جوری نیگاش میکردم
حیاط نشسته بودیم یک طرف خانوما و یک آقایون
اونم داشت برامون چایی میریخت
پاشدم رفتم طرفش
گفتم دستت درد نکنه
مال من پررنگ باشه
گفت پررنگه مال توئه
خندید…
منم نشستم پیشش گفتم خیلی خوب مونده 10 سال جوون تر شده واونم خوشش اومد و خندید
خلاصه ساعت1 شب بعد کلی رقص و شلوغ کاری وقت خواب بود
همه رفتن بخوابن
مردا بیرون زنا تو اتاق
اولش خوابم برد
ولی ساعت حدودای 3 بود که بیدار شدم
دیدم یکی رفت تو دستشوئی حیاط
منم مبیخولستم برم
منتظر شدم بیاد بیرون
سرفه میکردم دقت کردم دیدیم خود بهنازه
بالباس زیر خوابیده بودم فوری پاشدم اومدم جلوی دستشوئی
حیاز عموم اینا بزرگه
دستشوئی هم گوشه حیاط
اومد بیرون حوله دادم دستاشو خشک کنه
جاخورد که من جلوش بودم
گفتم خوش به حال پسر عمه ام یه همچین جواهری داره
من چون معمولا شوخم همه میدونن از حرفم تغییری نکرد
گفتم باهات خوبه
حرفی نزد
گفتم چیزی شده
دیدم میخواد گریه کنه
بغلش کردم
گفتم نه الان وقتش نیست
همه بیدار میشن
اونم گوش کرد
اونم بالباس خواب بود
گرمی بدن همواحساس کردیم
منم حشرم بالاس
فوری کیرم بلند شد
ولی روم نشد چیزی بگم
گفتم ناراحت نشو برو بگیر یخواب
گفت نه منتظر میمون ه از دستشوئی بیام بیرون
رفتم و اومدم
دیدم دست و روش رو شسته
نشسته لب حوض
رفتم نشستم پیشش
داشت نسیم ارومی میومد
پتو رو انداختم دوشش
یه نیگا بهم کرد گفت چرا زن نمیگیری گفتم
از خودم مطمئن نیستم بتونم خوشبختش کنم
گفت تو همه شرایطو داری
کار پول خوشگل خوش تیپ
پسر خوبی هم که هستی
میخوای خواهر من مهناز رو ببینی
منم نمیدونم چی شد گفتم من ازتو خوشم میاد.
صورتش سرخ شد
گفت م م م من…
من شوهر دارم
گفتم میدونم ولی من از تو خوشم میاد
یکم حرف زدیم رفت بخوابه
ساعت 5 بعد ازظهر عاقد بایستی میومد
زنعمو گفت برو عروس و دخترا رو از آرایشگا بیارشون
منم رفتم دم ارایشگاه که گفتن بیا تو
رفتم تو
دیدم آرایشگر همون بهناز خودمونه
با بهناز 5 تا خانوم بودن
گفتم 4 تا بیان میام بهنازم میبرم
بهش گفت آماده بوق زدم بیا بیرون
گفت باشه
دخترارو رسوندم خونه
گفتم برم بهنازم بیارم
قبل اینکه برسم بهناز زنگ زد گفت تو این فاصله یه مشتری اومده بیا تو منتظر باش باهم بریم
منم رفتم تو سلام و احوالپرسی کردم به خانومه گفت همسرمه
اونم باهام احوالچرسی کرد
خانومه تموم شد و ورفت
منم رفتم نشستم رو صندلی
با موهام ور میرفتم که اومد طرفم
گفت خیای خوش تیپی بابا
گفتم به موهام دست نزن
دوباره موهامو بهم زد
با لباس کار بود
یه واحد بود با 2 تا اتاق
یکی برا کار بود یکی برا زندگی
رفت تو اون یکی اتاق
من دنبالش کردم
پاشو گرفت
اروم زمین خورد
گفتم چرا موهامو بهم زدی گفت خوشم میاد
:باشه میدونم باهات چیکار کنم
:فوری خودمو کشیدم روش
صورشو لیس زدم همه موادی که به صورتش زده بود بهم خوردن
فوری بلند شده
رفتم که سوار ماشین بشم
دیدم در قفله
پاشد خندید گفت نمیتونی از دستم فرار کنی
گوشی رو برداشت به زن عموم رنگ زد
:یه مشتری برام اومده تا نیم ساعت میام
گفنم کو مشتری
گفت تو -الان موهاتو درست میکنم بیا بشین رو صندلی
یکم اب زد
ژل بعد باشون درست کرد
خواستم بلند شم
از پشت گوشم رو گرفت تو دهنش با زبونش بازی کرد گفت : خیلی دوستت دارم
من جا خوردم
برگشتم بهش چیزی بگم لبامو گرفت تو دهنش
گفت دیشب تا صبح نخوابیده همش تو فکر من بوده
منم از خدا خواسته بلند شده بغلش کردم لبامو گذاشتم رولبش
میدونست تجربه سکس رو دارم
گفتم بهناز خیلی دوستت دارم
یکم ازش تعریف کردم
گفت ماتو م رو درآر
منم مانتوش رو که دگمه هاش باز بود رو درآوردم
فقط موند سوتین با یه شلوار سفید کار
دوباره لب بوس گلو
از رو سوتین سینه هاشو گاز زدم
: یواش چه خبرته
: شیر میخوام بده
بادندونم سوتین رو ددر اوردم
تا جا داشت سینه هاشو خوردم
داشت حال میکرد
موهامو گرفته بود تودستش اخ و اوخ میکرد
: بخور مسعود جون جوووووووووووووووووووووووون
: میخورم برات نازیم
: برو پایین تر
: نمیشه اونجا رفت
: برو مسعود جون
:شکمو و نافشو لیس زدم
خوابوندمش رو مبل 2 نفره ای که پشت صندلی مشتری بود
ساق شلوارش گرفت کشیدم پایین
یه شورت سفید با خالهای قرمزداشت
جووووووووووووووووووووووووووووووووون
از رو شورت با دستم مالیدم
:بخورش مسعود جون
:کافیه نمیتونم
: مسعود من بخورش
: نمیتونم
: خواهش میکنم التماست میکنم
منم زدم به بی خیالی
از رو شورت لیس زدم
بوی آبش میومد تحریک شده بود
بوش کردم
بینی مو مالیدم به شورتش
شورتشو درآوردم
لنگاشو دادم بالا
همه کسشو یه لیس کلی زدم
دستامو حلقه کردم دور پاهاش
سرمو بردم .سطشون
با لبام لبه کسشو حرکت دادم
چوچول نازش می لرزید
زبونمو نزدیک بردم
خط کسشو لیسیدم
انگشت شستم رو کسش بود
همه زبونمو با کمک انگشتم کردم رو کسش
سرمو فشار میداد
:ایییییییییییییییییییییییی
جوووووووووووووووووووووون
بخور مسعود جونم
دستشو برد رو کیرم
که داشت شلوارمو پاره میکرد
فوری شلوارمو کشید پایین
شورتمو در اورد
یهو که چشمش افتاد به کیرم
: جوووووووووووووووووووووووووون
قطرشم زیاده
منظورش کلفت بود
با 23 سانت بلندی
" جونننننننننننننننننننننن
نوکشو گرفت تو دهنش
لباشو نگهداشت رو کیرم
با زبونش حرکت داد
داشتم حال میکرد
انگار همه وجودم رو نوک کیرم جمع جمع شده بود
دراز کشید برعکس شدم
کیرم تودهنش
منم کسشو گرفتم تو دهنم
تا جاداشت خوردم
من آبم دیر میاد
ولی اون آبش اومدو مزه دهنموو عوض کرد
: زود بکن تو کسم
بلند شدم
پاهاشو بردم بالا
کیرم که داشت میترکید رسوندم لب کسش
نیگاش کردم
منتطر بو بکنم توکسش
منم منتظرش نذاشتم
تا لبه اش رو گذاشتم توکسش
هلش دادم تو
یه جیغی کشید
گفت جووووووووووووون
بکن منو
جرم بده
این کیر تاحالا کجا بود
همه ش مال خودمه
پاهاشو گرفت تو دستم
وقتی کیرمو میکردم تو کسش
همه بدنش حرکت میکرد
پاهاشو باز کرد حلقه کرد دور گرفت
پیرهنم درآورد
:بخواب روم
منم خوابیدم
بغلش کردم
لباشو گرفتم تو دهنم
انگشتمو از پشت کردم تو کونش
داشت حال میکرد
پاشد دستاشو گذاشت رو مبل گفت از پشت بکن تو کسم
منم از پشت کردمش
صداش خیلی بلند شده بود
سینه هاشو گرفتم تو دستم
: تند تند بزن
تندتر زدم
داشت آبم میومد
: داره میاد
بریز تو کسم
قرص جلوگیری خوردم
منم همه شو ریختم تو کسش
اونم دوباره آبش اومد
نفسم بالا نمیومد
بوسیدمش دیدم گوشی داره زنگ میخوره
زن عموم از تالار بود
گفتم تا 15 دقیقه میایم
فوری بلندش کردم
رفتیم تو حموم یه بارم تو حوم کس خوشگلشو کردم
بذاش حال داده بودم
ازم تشکر کرد
من تا لباس میپوشیدم
اونم موهامو درست کرد
لباس پوشید
سوارش کردم
باهم رفتیم عقد کنان
نوشته: مسعود
الزايمر داري ؟ 50 بار کامنت فرستادي . ادمين کامنت منو ميپاکي؟
اصلا بعضی ها از قصد داستان مینویسند که فحش بشنوند، انگار فحش خونشون پایین اومده. تو خودت یه بار این داستانت رو بخون، اگه باور کردی برو پیش روانشناس
شما بچه کونیا فش میشنوین خوشحال میشین؟چرا مجبور میکنی فش بدم.ننویس جون بهنازت
جقو دیگه ننویس… همون جقتو بزنی سنگین تری
میسپارمت به بچه ها
کیر تو داستانت
خواهر مادر دکمه Enter رو گاییدی بی رحم!
تا میگوزی enter میرینی enter.
کیری بود کونی واقعا خودت این داستان رو باور میکنی ای جای مهندس گل پسر خالیه ای خالیه ای خالیه
يك
يك دو
يك دو سه
آزمايش مي كنيم آزمايش مي كنيم آزمايش مي كنيم مي كنيم مي كنيم كنيم كنيم اَُنيم نيم ايم
صدا مي رسه ؟؟؟؟
ماشين مگان دوستت توو كونت.به كوس عمه ات خنديدي.شرط مي بندم تا حالا كوس نديدي.جلقوز آب زن مگه شير آبه كه هي بريزه؟؟
كوس مغز ديگه ننويس.
جلقوز ديگه ننويس.
كوني ديگه ننويس.
آخه احمق جون هنوز به شوهرش نداده میاد به پسر عموی شوهرش بده به همین راحتی تازه باید شوهرش بیاد آرایشگاه بیارتش نه پسر عموی مجرد |( |( |(
نمیدونم چرا همه معامله شون 20سانت به بالاست…بابا شگفت انگییییز!!!
توهم شدید بود دیگه ننویس . . . . . . . . . . . . .
تا اونجا که موهاتو ژل زد خوندم و ولش کردم. فهمیدم که یکی داشته در کونت رو ژل میزده تا تو رو بگاد. حالم بهم خورد از داستان تخمی تخیلیت. کوس مغز یابو آخه چرا این همه کوس شعر مینویسی؟ تو حیاط که همه خوابیده بودن تو با بهناز کنار حوض داشتی لاس میزدی؟ کله کیری فقط میتونم بگم که گوساله پیش تو ابو علی سیناست. کون کله دیگه ننویس. حیف که داستانت رو تا آخر نخوندم و الا چنان شعری در وصف حال کیریت مینوشتم که از فردا بری تو محلتون کون بدی. سگ اسهالی رو تک تک انگشتات برینه دیگه ننویس. خوک تو تک تک سلول های فاسد مغزت بشاشه دیگه ننویس.
آخه ان آقا اينم داستان بودكه نوشتي كسكش_آخه كيري بچه توكدوم آرايشگاه زنانه ديدي زن غريبه داخل باشه بعد مرد بره تو_همون آرايشگاه باتمام لوازمش تو كس جدوآبادت
جدا چی نصیبتون میشه از نوشتن این جفنگیات؟
غیر اینه که همه فحش بارتون میکنن؟
اصلا داستان خوبی نبود…
حالا دیگه وقتشه بری چکاپ کنی مقدار فحشی رو که نثارت کردن.
فکر کنم دیگه به حد نرمال رسیده.
جوووون مادرت دیگه این چرندیات رو ننویس
والا منم مجبور میشم علیرغم میل باطنی ام اونی که لایقش هستی رو نثارت کنم الاااااااغ
کیرم تو داستانت کیرم تو روح پر فتوحت کیرم تو چشمه راستت اخه جلقی مجبوری بیای اینجا چاخان کنی که ما رو هم مجبور کنی این همه کیر به خوردت بدیم اگزوز موتور سوزوکی 400 تو کونت دیگ
بچه ها من خسته ام خودتون این گوسفند خالی بند رو بکنید
من نمیدونم چرا همه کیرشون بالای 20 سانت هست اینجوری پیش بره فکر کنم اسم عربا بد در رفته من اصلا دوس ندارم فحش بدم ولی خدا وکیل این بهناز خانم شوهرش نبود که بگه نصف شب کنار حوض با زن من چکار داری یا مگه خودش شوهر نداره که بره آرایشگاه دنبالش بعدشم تو ایران تو کدوم آرایشگاه وقتی یک زن غریبه هست تو راحت میری سلام میکنی و همون جا میشینی والا خوب بود نگفتی اون زنه هم کردی ولی برو با همین توهمات جرقتو بزن و داستان ننویس
این روزا با این قیمت گوشت گفتن کیرم دهنت فحش نیست.دعوت به مهمانیه.فکر کنم باید مادرتو نه ببخشید خودتو به مهمانی دعوت کنم
داستانت مزخرف بود غلط اميلايي هم كه ديگه نگو.حداقل يه بار داستانت مي خوندي.
دوست عزیز جدا از محتوای نوشته شما برای شما متاسفم که با اشتیاق در مورد سکس با زن شوهر دار مینویسی حتی تصور اونم خیلی گناه بزرگی هست لطفاٌ دیگه از این چرندیات ننویس
پفيوس حالا چرا انقدر ميري سر خط با اون داستان تخمي تخيليت مرتيكه يه عقدة اي.
كونكش جون هر كي كه دوست داري از اين داستاناي تخمي كه از اون مغز تخميه معيوبت مياد ديگه ننويس
بابا فحشش ندید بدبختو. حتما ننشو جلو چشاش همونجوری گاییدن واسش خاطره شده. کیرم پس کلت مادر جنده
كير تو این داستان،حیف كير ،تخم تو این داستان حیف تخم،پشم تو این داستان،حیف پشم،عرق لای پا پيرمرد 120 ساله تو كونت،نه تو دهنت.
نظر سنجی
شماره ی مورد نظر را به كون این اقا بفرستید.
1.داستان كيری بود.
2.داستان خیلی كيري بود.
3.داستان كييييييييرييييييي بود.
4.این اصلا داستان نبود.
ادمين داستان شور و شیرین منا كي ميذاري؟
dustane aziz in bande khoda ke gonahi nadare
faghat moghe jagh zadan dashte type mikarde
hamin
az oon HALGHE khosham oomad
tavahom ta in hadddddddddddd???
tavahomate yek zehne jaghi,jagh jagho.borp jagheto bezan.
khianat aslan nemishe behesh fekr kard… ye mozoo jadid peyad kon
سلام دوستان چی شده؟ :-) خیلی خندیدم :-D:-D کیرم تو بهناز:-p
این جا انگار فرق بین سانتی متر و میلی متر را خیلیها نمیدانند
دمت گرم آقا مسعود .داستانت آدمو یاد جوونیهاش میندازه.اونایی که میگن نمیشه توی فلان و بهمان جا سکس کرد بدونن وقتی …بلند شه و مخصوصا طرفت هم طلبه تو باشه هر غیرممکنی ممکن میشه.
اره والا خوبه من کامل نمی خونم لجم دربیاد وارد شدم به شماهم پیشنهاد میدم هر داستان ایجوری اولش معلومه تهش چه فاجعه ای هستش پس اول - وسط- اخرشم دیگه نمی خونین همین این جوری دیگه رو اعصاب ادم نمی ره
جالبه یکی برام پیغام گذاشته می خوای با من باشی حالا یه چرت وپرتایی هم گفته که اصلا گفتن نداره بعدشم هنوز اشنا نشده شدم عزیزدلشون اره فرمودن عزیز دلم زود جواب بده منتظرم (ببخشید چی فرمودین یعنی چی خسارت شد خدمتشون ولی دستم بنده )اول فکرکردم نه اینکه بیچاره هی رفته برای خونشون نون خریده فکر کرده اینجام صف نون واییه می خواد بزنه توصفو زود دودر کنه بره ولی حالا فهمیدم اون این داستان وخونده بعدشم توهم زده به کلش مهمل میگه اقای نویسنده محترم شانگول خان دیگه ننویس این تخیلات بد اموزی میاره باشه قول بده
کیر خر تو اون داستان تخمیت بچه کونی برو جلقتو بزن ریدم به هیکلت
کیرم تو اون داستان تخمیت بچه کونی جلقی ریدم به اون قیافت کس کش
اوسکل مگه داری شاهنامه فردوسی مینویسی این همه اینتر زدی!!!
تو که مادره اون کیبورد رو گاییدی!!!
داستانت بینهایت کیری بود!
همون کیبورد از پهنا تو کونت!
باسیم ظرفشویی داشتی جلق میزدی(موقع نوشتن داستان) گفتی مگان سفید سوار شدی.گفتی چک کشیدی واسه لباسی که خریدی.از غلط املاء هات معلوم بود.
khiliha kosesher minvisanvali male too ghashng bood rastoo doorooghesho nemidoonam