علی و زندایی

1397/09/06

داستان
سلام
من علی هستم ۱۷ سالم هست تو تبریز زندگی میکنم این خاطره ای ک میخوام براتون بگم کاملا واقعی هست.
اول ی چیز بگم که بدردتون میخوره اگه ب هرچیزی که تصور کنین واقعا بهش میرسین من چند بار امتحان کردمو نمونش سکس با زنداییم بود.
من از خودم تعریف نمیکنم ک شاخم یا پررو ولی واقعا من خیلی شیطون و پسر زرنگی هستم.
من تز وقتی ۱۳ سالم بود چشمم ب زنداییم بود زنداییمم هم خیلی شوخ و خون گرم بود باهام از بچگی کم کم که بزرگ میشدم باهام شوخی میکرد زنداییم هم خیلی توپ بود و یه زن ۲۶ ساله خیلییی خوشگلو ناز بود یه کونه گنده و ممه های ۷۵ سایزی اینا داشت ک نگم واااایییی خیلی سکسی بود و ادم و واقعا تحریک میکرد من وقتی ب ۱۵ سالگی رسیدم تصمیم گرفتم دیگه کون زنداییم و بکنم و هرروز تصور میکردم که زنداییمو میکنم و هرروز جق میزدم.
وقتی به ۱۶ سالگی رسیدم تولدم بود و خونه زنداییم اینا حیاط داشت تصمیم گرفتیم تولدمو اونجا بندازیم شب شد تول تمام شد و داییم راننده تریلی بود و رف بندر مامانم هم دیسک کمر داشت و صبح نتونست کار کنه خاله هام و زنداییم و من شب بود داشتیم جمع و جور میکردیم و ظرفارو میشستیم همه رفتن خونه و من موندم خونه زنداییم مامانمم خبر داشت اینم بگم زنداییم حامله نمیشد تفلکی و حسرت بچه میکشید.
من که موندم خونه زنداییم منو زندایی تنهای تنها بودمیو من با خودم گفتم بهترین فرصت واسه کردنه.
داشتیم میخوابیدیم که خوابمون نمیومد ولی خسته بودیم به زنداییم گفتم (زندایی بیا فلیمارو ببینیم منم قبلا اماده کرده بودم که بعد فیلم تولد فیلم سوپر بیاد و منم میدونستم زنا زود تحریک میشن گفتم من میرم دسشویی و رفتمو یخورده وقتمو تلف کردم وقتی اومدم اروم دیدم بلههههه زندایی خانوم دستش تو کسشوو داره با سوپرای من جق میزنه و پشتشم من بود یعنی شکم رو خوابیده بود و منو نمیدید من دیگه دلو زدم ب دریا و اروم خندیدم زنداییم هم پروو بود و با خجالتیو خنده خودشو جمع و جور کرد و خندید گفت هاااااااانننننن چیه خودت مگه جق نمیزنی من خندیدم?
بعد گوشیمو دادو حسابی شوخی اینا کردیم چراغو ک خاموش کردیم زنداییم گف من میترسم میام پیش تو بخوابم منم میدونستم میخواد بهم بده و حشریه.
اومد و خوابیدیم گف گوشیتو در بیار نگا کنیم اینم بگم بهتون که زنداییم با من راحت بود.
گوشیمو در اوردمو فیلم و که باز کردیم اولش من یه لحظه خجالت کشیدم بعد که پررو بودم گفتم حال میکنی هااا
اونم خندید گف خفه شو بعد دیدم نه واقعا خیلی پروووو هست و داره زیر لحاف جق میزنه
دل و زدم ب دریا و دستمو از زیر لحاف دست زدم دیدم شلوارشو در اورده وقتی دستمو بردم بهم نگا کردو گف انگار‌ ت‌ هم حال میکنی بعد که خیلی حشریی بود وتااتتتییییی چقد داغغغغ بود داشتم گرماشو حس میگردمو صدای نفساشو میشنویدم بعد دستمو گرفت و گذاشت رو کس تپلی گوشتی داغش که نگم خیلییی خیس بود گف بمال ارهههههه جووووووننننننن.
منم مالوندم رفته رفته بد تر کردم که اون یکی دستمم تو ممش بوود واییی چقد ممه های نازی داشت سر بالایی بود وقعا خیلی حال میکردم
بعد یه دیقع مالوندن ارضا شد و یه آااااه ه ه ه ه بلند کشید منم گفتم هیییسسسسسس
بعد دستشو گرفتم و گفتم جوووووون یکم مالوندش جوووون خیلی حال میردم و صدای آاااه ه ه و ناله هاموون بلند شده بود حس کردم ابم میاد گفت یوااش ابم میاد بعد شلوارشو در اوردم و فقط میخندیدم و حال میکردیم واقعا حالمون تو خودمون نبود بهش گفتم بیا بدم دهنت اروم اروم بخور بعد گرف دهنشو قشنگ داشت مک میزندو من حسابی حال میکردم تند تند ساک میزن برام ک حس کردم ابم اومد بهش گفتن ولی چیزی نگفتو همشو ریخت دهنش و من آاااااه بلندی کشیدم تموم ابم قورت داد و باورم نمیشد لب رفتیمو گردنشو لیس میزدمو حال میکردو داش اااااه و ناله میکرد ک یهو گف بیه بیا بخورش منم رفتم سراغ ممه ه
اش خوردم و میمکیدمو حال میکرد بعد نافشو بعد رفتم که سراغ کسش دیدم واااااتتی یه کس خیلیی گوشتی و تپل چوچولوش بزرگ بود و خیلی حال میکرد منم شروع کردم اروم اروم خوردنو داش حال میکرد آااااه و ناله میکردو چشاشو بسته بود کسشم طعمش عالی بود و یکم شور بود حاال میکردم دیدم برای بار دوم ارضا شد و یه اااااه بلند کشید اومدم بالا و تف زدم سر کرم اینم بگم کیرمم بزرگ بود و ۱۶ ۱۷ سانتی میشد که خیلی بهش حال میداد
اروم اروم میمالوندم به چوچولوش و کسش گف بکن اره بکن جووووون آاااااه.
بعد که سر کیرمو اروم کردم تو کسش یه جیغ و آااااه کشیدو بجاش من حال کردم واقعا کسش خیلی دااااغ بود و خیلی حال میکردیم اروم اروم شروع کردم ب تلمبه زدن و عقب جلو کردن و اونم فقط چشاشو بسته بود داشت آاااااه و ناله میکردو جیغ میکشید شهوتش از منم بیشتر بود منم کرده کرده کسشو هی هی بهش میگفتم جوووووون حال میکنی و لباشو میخوردم و گردنشو میخوردم دوتامونم لخت لخت بودیم سرعتمو بیش تر کردم و زود زود تلمبه زدم داشت داد میزد و آااااااه و ناله های بلند و منم داشتم سرعتمو بیشتر میکردم که یهو گفتم ابم ابم داد زدو گف بییییز جووووون ارهههههههه ارههههههههه بریز تو کسم ج
ووووووون.
منم همشو ریختمو یه اه بلند کشیدم.
بعد در اوردم و گفت برگردو دراز بکش اخه من خیلی دوس داشتم روش دراز بشینم و بکنمش زیر مثانش بالش گذاشتم که کونش عقب تر شه و بالا بیاد وااای داشتم که کسشو میدیدم قشنگ باز شده بود با فشار گذاشتم تو کسش و یه ااااه بلند کشید گفتم هییییسسسسسس هنوز سرشه جووووون بعد همشو کردمو کسش خیلی داغ بود و واقعا داشتم حال میکردم اونم از من بد تر.
هی هی تلمبه های محکمی میزدمو که دیدم خودش داره عقب جلو میکنه و داره کم کم ارضا میشه منم محکم تر کردم و داشتیم فقط داد میزدیم از شهوت که یهو اون وایستادو گف آاااااااه جوووووون ارهههههه منم دیدم ارضا شدومحکم تر تلمبه زدم همون لحظه هم ابم اومد و ریختم تو کسش و گف اااااااااههههههه چقد داغ بود جوووون.
منم گفتم خوشت اومد؟ و یه لب اساسی گرفتم در حالی هنوز کیرمو از تو کسش در نیاورده بودم.
بعد ۳ دیقه لب رفتو حال کردن کیرم در اوردم و دادم دهنش و بهم ساک زد و یه بار هم اونجا ریختم دهنش بعد گرفتم بغلمو بردمش حموم و حموم کردیم موقع حموم کردن تو حموم هم یه بار به کونش گذاشتم ولی این بار یه داد اساسی زدو گوشم پاره شد منم گفتم هیییسسسسس هنوز سرشه بعد گذاشتم تو کون تنگشو تلمبه که میزدم داد میزد ابم و هم ریختم تو کونش و دوش گرفیم اومدیم خوابیدیم و خیلی حال کردیم.
صبح که شد دیدیم همینجوری لخت خوابیدمو فقط شورت پامون هس بعد که صبونه خوردیم من خاریدمو? پیشش نشستم و انگشتمو کردم لای پاهاشو مالوندم با خنده گفت سیر نشدی هنوز گفتم چی کار کنم خیلی ماهی بعد کیرمو مالوند و یکم دادم دهنشو بهم ساک زد با خنده گفتم به صبحونه کیرمو میخوری گفت خیر من صبونه قبلا خورده بودمو دیدن راس میگع ساعت ۱۱ هس من بیدار شدم اونم یه بار هشت بیدار شده بود و اومده بود لخت خوابیده بود پیشم بعد یه ساک اساسی ابم اورد و ریختم دهنش و همشو قورت داد رفتم دسشویی و شستم خودمو بعد پا شدم رفتم خونمون.
بعد اون روز خیلی سکس داشتیم باهم اگه دوس داشتین اونا رو هم میزارم.

نوشته: علی


👍 1
👎 22
65383 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

732539
2018-11-27 21:35:15 +0330 +0330

زندایی ها معمولا تیکه های خوبی میشن

0 ❤️

732541
2018-11-27 21:44:13 +0330 +0330

خدا میدونه تو سفر هایی که با داییت رفتی چی بهت گذشته!!!

اگرچه خشتک است خوانش تو استین!!
خدا داند که سنش هست پایین!!
چنان کردن تو چیزش در تریلی!!
که فریادش رسیده تا به نائین!!! ?

4 ❤️

732559
2018-11-27 23:01:34 +0330 +0330

وصلی به دریا خزر؟؟؟

2 ❤️

732573
2018-11-28 01:18:00 +0330 +0330

واااای خدا این تخیلات از ذهن کدوم مریض تیمارستانی در میاد؟???

1 ❤️

732577
2018-11-28 04:12:17 +0330 +0330

تو بیناموس فقط بالای ده باز ارضا شدی؟؟؟
کسکش ملجوق.کیرم تو عکس کارت ملیت بره چقد دروغ اخهه

3 ❤️

732585
2018-11-28 06:12:50 +0330 +0330

یعنی مرزهای غلط نوشتن و کج کونجول نوشتنا جابه جا کردی حالا کس خوار داستان

1 ❤️

732589
2018-11-28 06:42:33 +0330 +0330

بشین دوتا کتاب بخون بعد بیا کوس زندایتو برامون وصف کن.
خوش بحالت که هیچی تو زندگی حالیت نیست،
چون دانستن و دیدن باعث شوک داناها میشه.

3 ❤️

732600
2018-11-28 08:11:51 +0330 +0330

نه جان زنداییت دیگه ننویس این.کسه شعرا رو.حالم بهم خورد انقد کوسه شعر بود .من نمی دونم این دودول کوچیکا کین تو ایران اینجا که همه هفده سانت به بالان .کونی دروغ نکن داییت میاد تایلور میکنه تو کونت

0 ❤️

732618
2018-11-28 12:15:10 +0330 +0330
NA

مگه ترکاهم کس میکنند ؟

1 ❤️

732622
2018-11-28 13:48:41 +0330 +0330

پسر ۱۶ ساله که ۱۷ سانت کیرشه ده بارم ارضا شده ؟؟بابا بیا برو مشقات بنویس کیری کص نمک

2 ❤️

732627
2018-11-28 14:38:48 +0330 +0330

نه جون مادرت دیه ننویس مگه بازم هس؟؟ آدم به ای حد توهمی نوبره (dash)

0 ❤️

732628
2018-11-28 14:44:08 +0330 +0330
NA

بعد از تلمبه زدن تو کونش دادی برات ساک زد و بعد هم همه آبتو قورت داد؟ جل الخالق

1 ❤️

732639
2018-11-28 15:49:19 +0330 +0330

15 سالت بود بد 7 8 بار ابت اومد طی چند ساعت مارو کسخل فرض کردی یا چی

0 ❤️

732656
2018-11-28 19:36:18 +0330 +0330

عمو کاندومی تو کونت بسکتبال بازی کنه جقی مفلوک بدبخت

0 ❤️

732664
2018-11-28 20:35:35 +0330 +0330

اینقدر چرت نوشتی که نیاز به تحلیل نداره. ننویس عامو

0 ❤️

732666
2018-11-28 20:37:49 +0330 +0330

بچه جون اصلا میدونی تبریز کدوم سمت کشوره؟ تایر عقب تراختوور روی تخم چپت. اگه تو تبریز بودی حتما حاج تقی کون میذاشت . تو فرق آبجو رو با شاش خر رو نمیدونی اون وقت اومدی داری داستان مینویسی .گوزوی کون گلابی .

0 ❤️

732685
2018-11-28 21:10:38 +0330 +0330

اینقدر دلم میخواد یه عکس از کس مادرت ببینم . میخوام ببینم تو از کدام دروازه گشادی خارج شدی

0 ❤️

732744
2018-11-29 05:46:30 +0330 +0330
NA

دوستان چرا باور نمیکنید؟
این چون کیر نداشته زنداییش دیلدوشو بسته بوده به این
اینم هر وقت ازش آب میومده فکر میکرده آب خودشه
البته دیلدو هم فکر نکنم اینهمه مخزنش گنجایش آب داشته باشه

0 ❤️

732766
2018-11-29 08:01:01 +0330 +0330
NA

:)))

0 ❤️

732819
2018-11-29 18:23:06 +0330 +0330

هیییس…زن دایی ها جق نمیزنند.

تا جق زدن عن داییت رفتم دیدم جای داستان داری عن به سرت میمالی ترجیح دادم برای یه عن جقی وقتمو تلف نکنم

0 ❤️

736333
2018-12-19 13:18:52 +0330 +0330
NA

از کصشعرترین داستان هایی بود که تو عمرم خوندم

0 ❤️

862748
2022-03-07 12:02:02 +0330 +0330

bache bia paiin

0 ❤️