عمه جون من

1400/07/16

سلام بر کاربران سایت شهوانی
داستانی که براتون میگم واقعیه و اسامی بصورت مستعار نوشته شده است.
من بهروز هستم که الان 38 سالمه و فرزند ارشد هستم. و عمه شهلا من که قربونش برم الان 55 سالش و یه زن توپر و قیافه و اندام معمولی
داستان بر میگرده به سال 80 که تقریبا 19سالم بود، که شوهر عمه من بر اثر یه حادثه فوت میکنه و عمه من میمونه با دوتا فرزند ذکور که یکیشون با من همسن بود و اون یکی متاهل و مستقل بعد از فوت شوهر عمه رفت آمد من به خونه عمه بخاطر دوستی و رابطه صمیمانه با پسر عمم زیاد شد تا حدی که تقریبأ یکی از اعضا خانواده اونها بحساب میومدم در اوایل بخاطر تعصبات خاص اصلا به سکس با محارم فکر نمیکردم و زمان ما اینجور چیزها نبود، خدایش عمه شهلا جون خیلی من دوست داشت و تو خونه هم با لباس راحت جلو من بود نه ولنگ و باز معمولی، و اندام تپل و درشت شهلا همیشه جلو من خود نمای می‌کرد و اون بصورت لخت جلوم تصور می‌کردم خلا صه بعد از گذشت مدتی که من با اونها زندگی میکردم و نزدیک خونه اونها هم بخاطر ترک تحصیل مشغول کار بودم به مرور زمان و بر اثر بلوغ جوانی و داستان‌های شنیده از دوستان به عمه شهلا عزیزم حس عاشقانه پیدا کردم و این باعث شد که من شبها فقط بخاطر دید زدن اندام عمم تو خواب تا صبح بیداری بکشم و جق بزنم این موضوع ادامه دار بود تا اینکه شب موعود فرا رسید و پسر عمم برای کاری عازم شهرستان شد و من موندم و عمه شهلا، البته اینجور موقعیت‌ها زیاد بود، شب بعد از خوردن شام و گپ زدن و برنامه تلوزیون وقت خواب رسید که عمه شهلا طبق معمول رو کاناپه تخت خوابشو خوابید و من هم کنار اون جلو تلوزیون واقعأ یک لحظه نمیدونم چی شد که بعد از یکی دوساعت رفتم نزدیک بدنش و شروع کردم به بو کردن بدنش دماغ نزدیک کونش میکردم و میومد پائین واقعأ بوش بهم میخورد مست میشدم واقعأ توصیف کردنش هم الان من از خود بیخود میکنه و این کار باعث راست شدن کیرم شد و شهوت وجودم گرفت ولی ترس آبرو و عواقب کار دلهره آور بود و بالاخره شهوت غلبه کرد من به زور و ترس اول دستم گذاشتم رو کون نرمش که واقعأ برای اولین بار دیونه ام کرد و حرکت خاصی از شهلا ندیدم همینجوری یواش یواش کونش لمس میکردم و بو مست میشدم خلاصه داشتم از شهوت و حس سکس با شهلا جون میمردم یکم به خودم جرات دادم دستم گذاشتم لای لپ کونش و بازی میدادم که شهلا جون در عالم خواب برگشت و به رو خوابید و این جابه جایی باعث شد دامنش کمی بره بالای رون و من بیشتر شهوتی بشم کمی صبر کردم و ایندفعه دستم آروم گذاشتم رو رون و خیلی لطیف رفتم سراغ کسش تا دستم به اونجا رسید ترس و شهوتم چند برابر شدخلاصه دستم به زور از لای شرت بردم و کسش لمس کردم مونده بود ارضاء بشم تو این حین عمه یه تکون خورد و من سریع جمش کردم و خودم زدم به خواب بعد دیدم تکون نمیخوره باز شروع کردم دیدم کمی کسش خیس شده دستم با همون خیسی کس حرکت میدادم دیدم اینجوری فایده نداره البته این گروه تا صبح بود که من تقریبأ خلاصه کردم و زمان در داستان بیان نمیشه، حالا نگو شهلا جون بیدار و نمیدونه چه کاری بکنه با کسی که برادر زادش منهم دیگه زده بودم سیم آخر داشتم میمردم کیرم در آوردم و به زور رسوندم دم کسش چون من نمیدونستم بیدار بعدا خودش بهم گفت و متوجه شدم، کیرم همون جلو رو کس تپل و داغش بازی میدادم که یهو اومد جابجا بشه خوردیم به هم و مثلا اونهم از خواب پریده یه شوک و استرس وارد من شد یه لحظه همونجوری موندیم تا اینکه با یه حرکت عمه من بغل کرد و همونجوری رو کاناپه دراز کشیدیم نمی‌دونستم چیکار کنم خواب بود بیدار بود چی شد، منگ بودم که یدفعه دیدم عمه شهلا با دستش کیرم و گرفت وای داشتم خواب میدیدم یا بیدار بودم دیگه شهوتم اجازه هیچ فکری نمی‌داد بهم من دیگه طاقت نیاوردم همونجوری بدون درنگ کیرم بردم دم کسش که حرارتش مثل کوره بود سریع فشار دادم تو که عمه شهلا جون یه آخ از ته دل کشید و من هم شروع به تلمبه زدن کردم وزود ارضاء شدم دیدم من رو ول نمیکنه نگو بنده خدا ارضاء نشده و من کسخل بیخیال، سریع بلند شدم رفت دستشوئی خودم شستم برگشتم بخوابم که بعد من عمه شهلا رفت خودش شست در طول این ماجرا دریغ از یک کلمه سخن گفتن، خلاصه اونشب همینجوری تموم شد و این داستان سکس من با عمه شهلا همچنان ادامه دارد
اگه خوشتون اومد کامنت بزارید ادامه و اتفاقات دیگه رو هم براتون بنویسم
دم همتون گرم.

نوشته: Janvik


👍 3
👎 19
61701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

836258
2021-10-08 00:51:42 +0330 +0330

اصلش اینه که بعد از فوت شوهر، عمّه‌جان دچار افسردگی میشه و به خونه‌ی پدری برمی‌گرده، دو فرزند ذکور عمّه‌جان هم در خونه‌ی همیشه خالی، از خجالت قهرمان داستان درمیان و جوری گشادش می‌کنن که دیگه عمّه‌جان رو فراموش می‌کنه!
چندخطّ بیشتر نخوندم. حیف وقت!
تمام کاناپه‌های تخت‌خواب‌شو حواله‌ت بادا ابله!

4 ❤️

836300
2021-10-08 02:30:43 +0330 +0330

باز هم یه کصشعر دیگه😑😑😑

1 ❤️

836325
2021-10-08 04:59:09 +0330 +0330

چاقال کونی همچین میگی اگه خوشتون اومد لایک و کامنت بذارید انگار کیر خر شکوندی چاقال

2 ❤️

836332
2021-10-08 06:10:25 +0330 +0330

دقت کردین هرچی مشنگ و خل و جقی تو ایرانه میان اینجا میشن یکی از قهرمانهای کستان های خیالی خودشون
اخه مشنگ تو که داری روزی ده بار مورد تجاوز جنسی قرار میگیری
دیگه نیا اینجا کس بگو کیونی

0 ❤️

836433
2021-10-08 23:35:19 +0330 +0330

خدایی منن خیلی دوصدارم با عمم باشم ، عمم مطلقس ( بخاطر مسائل مالی شوهرش طلاق گرفتن ) دوسپسرم داشته قبلا …
هنوزم داره با اینکه مامان بزرگ شده ، ولی اون دیوثا بخاطر پول میخوانش ، ولی حس من فرق میکنه ، بدجوری دوصدارم بغلش کنم بکنم تو کون پرتزیش ، راستی ۴۵ سالشه اگه کسی تونسته مخ عمش بزنه ، ممنون میشم منم راهنمایی کنه …

0 ❤️

836439
2021-10-09 00:04:55 +0330 +0330

ممنون میشم اگه ننویسی مرسی زحمت کشیدی لطفا در همان نوع که برای چلق زدن تحیل میکنی ادامه بده و از مرحله تخیلات به مرحله مشاهدات خیالی وارد نکن که زشت و حال خراب کن هست .

0 ❤️

836538
2021-10-09 09:37:41 +0330 +0330

الان ریدی تعریف هم میکنی؟

0 ❤️

862561
2022-03-06 19:00:41 +0330 +0330

لاشیاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا سکس بامحارم ننویسیددددددددددددددددد

0 ❤️