فاطمه جونم (۳)

1401/07/07

...قسمت قبل
سلام دوباره خدمت عزیزان
بعد یه وقفه طولانی بدلیل مشکلاتی که برام پیش اومد اومدم که دوباره داستانو ادامه بدم.
به خودم گفتم برم حضوری باهاش صحبت کنم شاید دلش رحم اومد ول کنع. فرداش رفتم سرکار زود برگشتم. بعد از ظهر بود. فاطمه سالن بود و سعید هم دم در مغازش با دوستاش داشت بگو بخند میکرد. منو دید یه سلام گرم کرد و گفت چه خبر ازینطرفا. گفتم بریم تو میخوام باهات صحبت کنم. دوستاش هم رفتن و ما رفتیم تو. گفتم اقا سعید میخوام ازت خواهش کنم ول کنی زنمو. التماست میکنم کاریش نداشته باشی. اونم دلش رحم اومد گفت ببین داداش گلم. وقتی همچین زن آسی داری چرا انتظار نداری کسی بهش دست بزنع؟ گفتم چه ربطی داره اون زنمه مال منه. گفت ن مال تو نیست. خودش که راضیه! گفتم تو بزور راضیش کردی دیگ. گفت بزور یا بی زور بالاخره راضیه. سرم درد میکرد سرمو گرفتم. زد رو شونم گفت کنار بیا جبران میکنم من اینجوری ها هم نیستم. بازم خواهش و التماس ک داد زد برو گمشو اصلا نمیشه باهات درست صحبت کرد. منو از مغازش هل داد بیرون انقد اعصابم خراب بود خواستم بزنم دماغشو بشکونم. گفتم نزنم باز این کسخول میشه فیلمارو پخش میکنه. گفتم باشه. ولی قول بده اذیتش نکنی و فقط ماهی یه بار. خندید و گفت من چجوری یه ماه طاقت بیارم. گفتم پس چی؟ گفت یه روز یا دوروز درمیون. گفتم اخه بی وجدان مگ جنده گیر اوردی؟ گفت پس چی؟ منم نیاز دارم. بازم خواهش و تمنا ولی هیچ جوره راضی نشد و یهو دیدم داشت گوشیو در میاورد و دوستاشو صدا کرد که بچه ها بیاین اینجا یچیزس نشونتون بدم. من دیدم رفت تو گالری و دیدم داره عکسای فاطمه رو اورد میگه الان بهت میگم زر بیخود زدن چه نتیجه ای داره. سرد شدم سریع دستشو گرفتم گفتم باشه هرجور راحتی فقط خواهش میکنم نشون نده. گفت دیگ نبینما گفتم چشم. به دوستاش گفت که برن. اونا یکم تعجب کردن و رفتن بهش گفتم فقط قول بده که همین یه روز درمیون باشه! گفت باشه قول میدم. گفتم مرده و قولش دیگ؟ گفت اره این لطفم از طرف من. راه افتادم رفتم خونه. خسته بودم خوابم برد یه ساعتی خوابیدم بلند شدم. گوشیو برداشتم رفتم تو صفحه چت سعید دوباره فیلمارو دیدم. ایندفعه یه لذتی بردم انگار داشتم پورن میدیدم. باز زدم تو سرم گفتم خاک تو سرت این زنته احمق. دیدم فاطمه تو همین حال زنگ زد. جواب دادم گفت عشقم خوبی. گفتم ممنون تو خوبی. گفت اره میتونی بیای دنبالم گفتم اره گفت باشه بیا منتظرم. گفتم چشم اومدم. لباسمو پوشیدم و حرکت کردم دیدم زنگ زد گفت عشقم من یه کاری دارم خودم میام باز. گفتم چه کاری تازه گفتی بیا دنبالم که. گفت نه الان تازه یه مشتری اومد میکاپ میخواد یکم دیگ خودم میام. گفتم باشه منتظرتم. با خودم گفتم بهتر کی میخواست تو این ترافیک بره اونجا. داشتم لباسامو در میاوردم که با خودم گفتم عه نکنه این سعید احمق میخواد بکنتش.!؟ زنگ زدم به سعید چون قول داد یه شب درمیون دیدم جواب نمیده. گفتم خودم برم اونجا راه افتادم رفتم اونجا دیدم کرکره مغازه سعید پایینه و ماشینش هست گفتم ای نامرد تو قول داده بودی. رفتم بالا دیدم چراغای سالن خاموشه و وقتی خاموشه یعنی همه رفتن ولی در ساختمون باز بود. رفتم بالا روبروی در سالن فاطمه دیدم نوشته تعطیل گفتم یعنی چی در ساختمون بازه ولی اینجا همه تعطیلن. جلوتر رفتم دیدم صدا میاد. گفتم بله متاسفانه رو کارن. خواستم برم تو انگار یچیزی جلومو میگرفت همش از ترس بود. خودمو نزدیک در کردم تا صداهارو بشنوم صدا کم کم واضح تر شد دیدم صدای شالاپ شولوپ میاد و اه و ناله باهم قاطی بود. انقد اعصابم خراب شده بود که حد نداشت. دیدم یهو صدا قطع شد و صدای سعید اومد که گفت حالا یه بیا اینو بکن دهنت باز صدای خاصی نیومد تا اینک سعید گفت مال شوهرتو اینجوری میخوری که مال منو میخوری؟ گفت نه و صدای خنده دونفرشون بلند شد بعد صدای ملچ و مولوچ خیلی خفیف میومد. دیگ اعصابم خراب شد گذاشتم اومدم و رفتم خونه توراه انقد اعصابم خراب بود نزدیک بود تصادف کنم. رفتم خونه نشستم رو مبل منتظر بودم تا فاطمه بیاد شام بخوریم و درباره امشب صحبت کنیم. دیدم خوابم میاد  رو همون مبل خوابیدم. فاطمه اومد بالا سرم منو بیدار کرد و بوسید گفت عشقم زود خوابیدی گفتم نبودی خوابم برد باز منو یه بوس کرد و گفت ببخشید دیر کردم. بیا شام گرفتم بخوریم رفت از اتاق بیرون با خودم گفتم با همون دهنی که کیره غریبه رو ساک میزد منو بوسید . رفتیم شام خوردیم و بعد خوابیدیم. یچیز که عجیب بود این بود که هیچ نارضایتی نداشت و حالش خوب بود. خیلی برام عجیب بود. تو رخت خواب بهش گفتم فاطمه اگ هر زمان هر مشکلی پیش اومد بهم بگو. گفت چشم. گفتم اگ نگی ناراحت میشم. منو یه نگاه کرد و گفت یه چیز هست فقط برق از سرم پرید گفتم چجوری باهاش روبرو شم. گفت ازین سالن خوشم نمیاد. گفتم چرا. دیدم یه بهونه هایی اورد ک اصلا منطقی نبود. ولی منم خودم راضی بودم که ازینجا بره شاید سعید از سرش دست برداره. متوجه شدم خودشم راضی نیست ولی رفتار امشبش و خندش یچیز دیگ میگفت. گفتم باشه میگردم یه سالن دیگ پیدا میکنم. گفت خیلی ممنون عشقم. یه لبخند هم زد ولی من نمیتونستم تو چشاش نگاه کنم. شب تو رخت خواب نه من میتونستم باهاش سکس کنم چون تازه یکی دیگ داشت میکردش. ن اون چون تازه سکس داشت و سیر بود. پس هردومون خوابیدیم. قبل خواب دیدم فاطمه خیلی زود خوابید گفتم خسته بود خوابید کونش رو به من بود یا خودم گفتم همین کون دست یکی دیگ بود. باز اعصابم خراب شد برای اخرین بار گوشیمو چک کردم دیدم یه پیام دارم از سعید. گفت چی شد زنگ زدی! گفتم مگ تو قول ندادع بودی. گفت چه قولی. گفتم قرار بود یه روز درمیون باشه گفت از امروز دیگ گفتم ای نامرد تو دیشب کردیش دیگ. گفت قولمون از امروز بود. گفتم پس خواهشا دیگ زیر قولت نزن. گفت باشه و شب بخیر گفت و خوابید. فردا هم طبق روال گذشت و شبش منو فاطمه سکس کردیم یه سکس توپ و عالی. و خوابیدیم. چون اون روز خبری از سعید نبود حالم خوب بود و حال فاطمه هم خوب بود. ولی فرداش چون میدونستم سعید قراره بکنتش اعصابم کیری بود. غروب بود. سعید زنگ زد برام. با تعجب گوشیو گرفتم با خودم گفتم این دیگ چیکار میتونه داشته باشه. جواب دادم گفت سلام گفتم علیک سلام. گفت این یه روزی که دستت بود خوب استفاده کردی؟ تعجب کردم! زن اونه انگار. گفتم اره خوب بود. گفت خوبه پس یکی دوروز خونم خالیع فاطمه هم امشب مهمونمه. گفتم نه دیگ خونه نبر اینو. گفت به تو چه گفتم یعنی چی قرار بود اذیت نکنی گفت خودش که راضی شد به تو چه گفتم حتما به زور راضیش کردی یجوری از رضایت میگی انگار از ته قلبش راضیه. میگه اینجوری فکر میکنی؟ گفتم اره. گفت پس فیلمای امشبو ببین بعد بگو راضی هست یا نه. گفتم چرا همون سالن نمیری چرا میخوای ببریش خونه؟ گفت اخه خالیه میخوایم تا صبح باشیم. گفتم چییی؟ اصلا امکان نداره اون زنه منه باید شب خونه باشه. گفت نه امشب باید خونه من باشه! موندم چی بگم باز گفتم حداقل اخر شب ولش کن. گفت ته باید تا صبح باشع. گفتم یه موقع کسیو نیاری دوسه نفری بریزین سرش گفت دیوونه ای اون فقط مال منه با خودم گفتم ببین کارم به کجا کشیده! یه اهی کشیدم و گفتم باشه هرکاری میکنی بکن فقط اذیتش نکن. گفت باشه داداش گلم و گفت خداحافظ و قطع کرد! من موندم و هزارتا فکر و خیال حالا فاطمه چجوری میخواد منو دور بزنه یعنی چی دروغ میخواد سر هم کنه؟ چن دقیقه بعد زنگ زد با استرس جواب دادم میدونستم چی میخواد بگه. گفت سلام عشقم چطوری گفتم ممنون گفت کجایی گفتم خونه گفت عشقم من امشب دارم میرم سالن دوستم عروس داره بهش کمک کنم گفتم کدوم دوستت گفت نیکا ( نیکا هم یه سالن عروس داشت و اونا چون عروس بودن کارشون تا صبح بود) گفتم کی میخوای بری گفت یکم دیگ میرم گفتم باز کی میای گفت معلوم نیست دیروقت میام گفتم باشه زود بیا منتظرم گفت باشه خداحافظ عشقم منم گفتم خداحافظ عشقم. خداحافظی کرد یکساعت گذشت و من موندم و یه عالم فکر و خیال که الان چیکار داره میکنه داره میخوره یا میده که تو همین حال سعید یه پیام فرستاد گفت تل چک کن گفتم باز چی میخواد بفرسته! رفتم تل دیدم یه عکس از فاطمه فرستاد که کیرشو روی صورتش گذاشته بود از بالا هم گرفته بود دیگ چی میتونستم بگم بعد یه فیلم هم فرستاد که ساک زدن فاطمه بود. وقتی باز کردم دیدم فاطمه داره شلوار سعیدو میکشه پایین با یه لبخند و میل خاصی داره اینکارو میکنه بعد کیر سعید و در میاره سعید کیرشو مینداره رو صورتش کیر کلفت و کمی درازی بود بعد هردوشون یه خنده ریزی کردن و سعید گفت شوهرت همچین کیری داره؟ اون گفت نه عمرا بعد شروع کرد با دستش کار کردن و گذاشت دهنش و شروع کرد ساک زدن و با ولع خاصی اینکارو میکرد. با خودم گفتم این فاطمه من نیست فاطمه ای که کسیو نگاه نمیکرد به کجا رسید. بعد وسط ساک زدن فیلم قطع شد. دیدم یه پیام دیگ گذاشت نوشت حالا به زور دارع میده؟ جوابی نداشتم که بدم. نمیدونستم چی بگم. بعد گفتم اذیتش نکن اف بود جوابمو نداد. با خودم گفتم حتما رو کارن. هی منتظر بودم تا فیلم و عکس خاصی بفرسته دیدم همچنان اف هست و چیزی نمیگه. یه ساعتی گذشت و اخر شب شد دیدم فاطمه زنگ زد جواب دادم داشت خنده میکرد. گفت عشقم من تا صبح اینجا کار دارم سرش شلوغه گفتم تا صبح گفت اره گفتم گوشیو بده به نیکا یهو هول خورد و گفت الان!؟ الان سرش شلوغه دیدم یه صدای اسپنکی اومد گقتم چی شده گفت هیچی یکی از شاگرداش بود و سریع خداحافظی کرد و قطع کرد. با خودم گفتم به کجا رسیدم که این داره به من خیانت میکنه. اعصابم خراب بود. گفتم بگیرم بخوابم گرفتم خوابیدم صبح زود بیدار شدم دیدم فاطمه هنوز نیومده. ساعت 10 شد دیدم فاطمه اومد تمام سر و وضعش ژولیده بود. گفتم سلام. خیلی دیر کردی. گفت ببخشید دیگ خیلی کار داشتیم. گفتم از سر و وضعت معلومه. یه نگاهی کرد و رفت حموم. گفتم بیام کمکت گفت نه نمیخواد با خودم گفتم خیلی بی میل شده جدیدا البته حق هم داره شب تا صبح زیر کیر یکی دیگ میخوابه باید هم بگه. رفت حموم منم فضولیم گل کرد رفتم سر کیفش ببینم چیا داره چیزی نیود جز یه بسته کاندوم استفاده نشده. با خودم گفتم نکنه بدون کاندوم سکس کرده باشن.! بازم اعصابم خراب شد گوشیو باز کردم که به سعید بگم با کاندوم بوده یا بدون کاندوم که دیدم خودش تو تل چنتا پیام داده. رفتم ببینم چیا بوده باز کردم دیدم دو سه تا فیلم با چنتا عکس و تهشم نوشت مرسی ازت با یه اموجی بوس. رفتم فیلم اولو باز کردم دیدم لحظه اولین دخول هست و خیلی با متانت و اروم داره میکنه تو حالت داگی هم هست همین حین هم فاطمه یه اه خیلی سکسی کشید و روشو به سمت سعید کرد و حالت نیمرخش معلوم بود یه صحنه خیلی سکسی شده بود و با اون قمبل خوشگلش و نیمرخ زیباش. یه لحظه به سعید حسودیم شد. بعد شروع کرد یواش یواش تلمبه زدن و اه و ناله های فاطمه. واقعا فاطمه برای سکس ساخته شده بود موهای رنگیش هم روی کمرش ریخته بود و تلمبه های سعید توی زنم. زنم که حتی به مردای غریبه تو خیابون نگاه نمیکزد الان زیر یه غریبه خوابیده. تو همین حال فاطمه از حموم اومد و اومد تو اتاق تا لباس عوض کنه. با توجه به فیلمی که دیدم گفتم برم منم یه فیضی ازش ببرم رفتم از پشت بغلش کردم که گفت الان نه من خستم. گفتم یکم عشقم من دیشب از دوریت خوابم نبرد. گفت الان نه و رفت. خیلی بی احساس اعصابم خراب شد. رفت بیرون تا موهاشو خشک کنه و کرم و اینچیزارو بزنه به خودش منم رفتم فیلمای دیگ رو ببینم. یه فیلم دیگ بود که پاهاشو بالا داده بود داشت میکرد همینجور سینه های خوشگلش هم تکون میخورد و صورت خوشگلش هم معلوم بود و درحال اهو ناله بود و سعیذ شروع کرد به صحبت گفت شوهرت میدونه اینجایی گفت نه گفت پس چجوری اومدی گفت حالا بماند گفت ن بگو میخوام بدونم فاطمه گفت تو کستو بکن کار به این کارا نداشته باش سعید یه محکم فشار داد تو و نگه داشت گفت پس مزاحم نمیشه!؟ با یه اشوه ای گفت نه نگران نباش عشقم تو دلم گفتم چه راحت میگه عشقم. وقتی گفت عشقم قلبم شکست. گفت حالا شد یه لب ازش گرفت و سینه هاشو یکم خورد و دوباره شروع کرد و فیلم تموم شد. دیدم فاطمه هنوزم داره موهاشو سشوار میکشه رفتم یواشکی دیدم که کارش تموم شده یا که لخت داشت موهاشو سشوار میکشید. کیرم با دیدنش سیخ شد خواستم برم سمتش که میدوسنتم رد میکنه نرفتم. رفنم که دوباره فیلمای دیگ رو ببینم که یکی دوتا عکس بود یکی از عکسا عکسی بود که از بغل کردن فاطمه رو تخت لخت تو بغل هم بودن بود و یه عکس دیگ هم کیرش بود تو کونش. داشتم درست میدیدم چشام داشت در میومد. کیرش تو کونش چرا بود! یهو سرم درد گرفت انقد کفری شدم تو عکس دستای چنگ زده فاطمه رو زمین بود یهو دلم سوخت گفتم چقد درد کشیده بیچاره. از اتاق خواب اومدم بیرون دیدم فاطمه کارش تموم شده لباساشو پوشیده داره میره تو اتاق که بخوابه بهش گفتم عشقم چیزی نمیخوای که. گفت نه چطور مگ! گفتم خسته ای چیزی برات بیارم حتما تا صبح بیدار بودی اذیت شدی. گفت نه عشقم چیزی نمیخوام و رفت تو اتاق منم اومدم تو هال  تا بتونه راحت تر بخوابه هندزفری رو گرفتم تا صدایی نشنوه اخه یه فیلم دیگ مونده بود انقد اعصابم خراب شده بود گفتم زنگ بزنم به سعید زنگ اون از بدون کاندوم کردنش اینم از کون کردنش بیشرف هیچ جوره کم نیاورد. زنگ زدم براش دیددم جواب نمیده. گفتم تا صبح داشت تلمبه میزد معلومه جواب نمیده. رفتم فیلمو باز کنم و ببینم دیدم رو به پهلو خوابیده و کیر سعید تو کوسش همینجوری داره تلفن صحبت میکنه. میگفت اگ محمد بهت چیزی گفت بگو اره پیش ما بود بعد یهو سعید کیرشو فشار داد تو که فاطمه یه اهی کشید و گفت یواش دارم تلفن صحبت میکنم بعد سعید یواش یواش داشت ادامه میداد و فاطمه ادامه داد اره طاقت نداره یه لحظه اروم باشه بعد خندید و رو به سعید گفت نیکا خانوم سلام میرسونه میگه هوای فاطمه جون و داشته باش سعید هم گفت چشم نیکا خانم تا اینجای کار که عالی داره پیش میره و گفت در خدمت هستیم فاطمه گفت شنیدی چی گفت بعد خندید و رو به سعید گفت نیکا میگه مشتاق دیدار هستیم و سعید هم گفت ما بیشتر بعد فاطمه خندید و گفت پدرسوخته سیر نمیشه بعد خندید و سعید گفت قطع کن کیرم اروم نداره بعد دوباره یه تقه محکم زد فاطمع دوباره یه اهی کشید و با اشوه گفت یواش دیوونه بعد با تلفن گفت نیکا جون فعلا خداحافظ باز میبینمت این کیرش خیلی بی قراری میکنه باز خنده کرد و گفت خداحافظ عشقم و قطع کرد رو به سعید گغت یه دقیقه اون کیر خوشگلتو در بیار ما تلفنمون تموم شه گفت نه وقتی توشه اروم و قراره ندارع و همینجور هم یواش یواش داشت میکرد یه دستش رو روی باسنش داشت فاطمه خنده ریزی کرد و گفت ای پدرسوخته بیار بیرون ببینمش در چه حاله. کشید بیرون و همینجور فاطمه به پهلو بود برد جلوی صورتش فاطمه کیرشو دست گرفت و گفت معلومه حسابی بهش خوش گذشته. سعید گفت اره بعد گفت بگیر یه ساک مشتی بزن که حسابی کار دارع فاطمه هم یه اووووم گفت و گرفت شروع کرد به ساک زدن خیلی هم فوقالعاده ساک میزد و فیلم استپ خرد یهو دیدم فاطمه چهارزانو نشسته داره التماس میکنه میگع سعید جون قرارمون این نبود گفت چه قراری اومدیم یه شب حال کنیم دیگ گف نه سعید من نزاشتم محمد حتی یه انگشتشم بکنه تو و یه حالت ملتمسانه به چهرش گرفت و سعید گفت عشقم من نمیزارم اذیت شی یه امشبو ضد حال نباش خواهشا گفت اخه سعید بعد سعید میون حرفاش پرید و لباشو بوسید گفت هیسس عشقم داگی شو من بلدم گفت مگ چقد کون باز کردی گفت هرچفد دلت بخواد با بی میلی داشت داگی میشد اون کون خوشگلشو هم داد عقب سعید هم یه کرمی گرفت مالوند سر سوراخ کونش (اینجا بگم من نمیدونم چجوری اینهمه مدت و فیلم داشت میگرفت بدون اینک فاطمه بفهمه) بعد کیرشو اورد رو کونش چنتا ضربه زد و فاطمه دوباره التماس کرد گفت سعید خواهش میکنم سعید محکم اسپنک زد گفت دیگ چیزی نشنوم بعد سر کیرشو گذاشت دم سوراخش اروم اروم داشت فرو میکرد سرعتش از حلزون هم کمتر بود گوشیو گذاشت کنار پایین یه جا که معلوم بود تقریبا از بغل ولی بیشتر از عقب بود یه نگاه به دوربین کرد و یه دست رو باسنش گذاشت و یه دستش و کیرش گرفت دید نمیره تو فاطمه هم دستشو اورد جلو با صدای لرزون گفت دیدی نمیره بیخیال شو اونم گفت خفه شو بزار کارمو بکنم فاطمع موهاشو کنار انداخت خیلی منظره زیبایی شد با خودم گفتم ای سعید نامرد قول داده بودی اذیتش نکنی خیلی پس فطرتی بعد فشارای سعیذ زیاد شد و اخ و اوخای فاطمه شروع شد. اخ سعید توروخدا ول کن سعید که اصلا گوشش بدهکار نبود فشاراش رو زیاد کزد و موفق شد ورود موفقیت امییزی داشته باشه فاطمه یه اه بلند کشید و دستاشو اورد جلو که کیرشو بگیره ولی سعید زد کنار اصلا چیزی نمیگفت خیلی با حرص داشت کارشو پیش میبرد یهو فاطمه گفت اه سعید دارم میمیرم سرشو اورد بالا و کونشو کشید جلو که سعید زد رو کونش گفت دفعه بعدی اگ مانع شدی محکم میکنم تو جر بخوری اونم گفت باشه باشه بعد روشو کرد به سمت سعید به حالت نیم رخ بعد چشمش به گوشی افتاد و گفت سعید گوشیت داره فیلم میگیره گفت نه گفت پس چرا روش اینوره اینم بگم یه رژ قرمز سکسی زده بود با خط چشای خوشگل که سکسی تر شده بود. سعید گفت داره شارژ میشه اونم با به حالت مظلومانه گوشیو نگاه کرد انگار داشت گریش میومد روشو کرد اونور و سرشو گرفت بالا کونشو داد عقت و بغضشو قورت داد و دستاشو رو تخت گره کرده بود سعید دوباره کیرشو دم سوراخش تنظیم کرد و ایندفعه سرشو خیلی سریع تر گذاشت داخل فاطمه فقط داشت ناله میکشید و سرشو گذاشت پایبن به حالت سجده و دستاشو تو موهاش چنگ میزد همیجوری اوف و ناله میکرد که یهو فشار سعید بیشتر شد به نظرم حداقل نصفشو کرد تو یهو فاطمه سرشو اورد بالا و یه ناله از ته دلش کشید و به زمین چنگ زد. فکرشو نمیکردم کون انقد درد داشته باشه انقد محکم چنگ میزد که ملافه تخت داشت جمع میشد بعد یه اه بلند کشید و گفت اخ مامااااان اینو کشیده گفت و سرشو اورد پایین و نفس نفس میزد  و میگفت سعییییید دارم میمیرم. سعید به بوس از کمرش کرد و گفت عشقم طاقت بیار الان تمومه بعد همینجور فاطمه ناله میکرد و میگفت اروم تر هی نفس نفس میزد. بعد سعیذ داشت کیرشو جابجا میکرد تا همون حد فرو کرد و اورد بیرون دوباره فرو کرد و گفت جرا انقد تنگ و گرمه دختر دارع میترکه کیرم فاطمع یه ناله دیگ از ته دلش کشید اینبار یواش تر و روشو اونور کرد و گفت سعیذ دارم میمیریم. انگار داشت از هوش میرفت و خط چشمش خراب شدع بود معلوم بود گریه کرد بعد سعید گوشیو گرفت و اورد بالا از حالت قمبل و کیری که تا نصفه تو کون فاطمه بود بعذ دوباره برش گردوند به همون جا (بعدش فهمیدم همون لحظه عکس گرفت و همون عکسی که تو کونش بود و بعد ها فهمیدم که میشه تو حالت فیلمبرداری عکس هم گرفت) بعد اروم کشیدش بیرون و از پشت یه بوس کرد گردنشو و گفت ببخشید اگ اذیت شدی عشقم و فاطمه به بغل افتاد و پخش شد همجنان نفس نفس میزد و میگفت خیلی نامردی سعید اومد روش و شروع کرد به ماچ و بوس گفت برای امشب از عقب بسته و نوازشش کرد و یهو فیلم استپ خورد دوباره رو حالت داگی بود ایدفعه کیر تو کوسش بود و از بالا داشت فیلم مبگرفت فاطمه داشت تلفن صحبت میکرد  و میگفت تا صبح هستیم و کار داریم عشقم بعد یه اسپنک زد و گفت زود باش فاطمه روشو کرد اینور و چشم غره رفت و ادامه داد یکی از شاگردای نیکاعه فهمیدم که تلفن با منه. کسکش همه لحظاتو فیلم گرفت. بعد خداحافطی کرد رو به سعید گفت دیوونه شدی میخوای بفهمه.!؟ گفت بفهمه به درک تو مال منی نه اون گفت این که معلومه ولی اگ بفهمه دیگ نمیتونم بیام پیشت عشقم گفت الان گوشیو بنداز اونور شوهر دیوست غلط کرده و شروع کرد تلمبه های سنگین  وفاطمه هم یه لبخند زد و شروع کرد اه و ناله کردن…

ادامه...

نوشته: Lucas mora


👍 36
👎 10
88901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

897307
2022-09-29 01:42:16 +0330 +0330

من همه جوره و همه موضوع جقا رو درک می کنم یکی رو زن دایی عمه خاله مامان کرش داره ولی اینکه کوس دادن زنت بشه سوژه جقت قابل درک نیست.خب بدبخت چرا باین فانتزی جق می زنی بزار زنت کوس بده وازطرف پول بگیر کاسبی کن .اونوقت میگن پول دراوردن سخته .خدایش خودت بگو سخته پول دراوردن؟

2 ❤️

897322
2022-09-29 02:56:10 +0330 +0330

ننویسد مادرت نو گاییدم ننویسید حرومزاده ننویس خارتو گاییدم ننویس داروندارتو گاییدم ننویس

2 ❤️

897325
2022-09-29 03:30:00 +0330 +0330

دایی تو اگه مرد بودی سر بریده سعیدو میذاشتی تووی گونی و میاوردی میذاشتی جلو زنت!!! و بعدم زنتو ازین زندگی خلاص میکردی و ب جهنم میفرستادی!!! ب جان ناموسم اگه جات بودم هردوتاشونو مثل گوسفند سر میبریدم. کیرمم نبود ک بعدش چی میشه و دولت چیکارم میکنه!!! انتقاممو میگرفتم… تف ب مردونگیت ک ابرو هرچی مرده بردی و میای تعریفم میکنی!!!

3 ❤️

897336
2022-09-29 06:03:08 +0330 +0330

داستانت عالیه
زود ادامشو بزار

3 ❤️

897347
2022-09-29 07:54:31 +0330 +0330

نمیدونم چه داستانیه همه فاطمه ها کون گنده و قلمبه ای دارن و همشونم کونی شدن یکیش آبجی فاطمه کونیه خودم که حتی من هلاک کونشم البته جلوم کونش بذارن حالش بیشتره

1 ❤️

897374
2022-09-29 13:11:22 +0330 +0330

ریدم دهنت

3 ❤️

897379
2022-09-29 13:39:22 +0330 +0330

ریدم سرپدروپدرجدت دیوث

2 ❤️

897437
2022-09-30 00:41:24 +0330 +0330

نفر سوم رابطه ها میشم و عاشق گائیدن زنا جلو شوهرشون هستم
لطفا کاکولد ها بیان پی وی صحبت کنیم

1 ❤️

897468
2022-09-30 02:42:20 +0330 +0330

زن منم یه مزاحم داشت که قبل از عروسی دوست بودن و موقع کردن کونش عکس گرفته بود ازش میخاست تهدید کنه که بهش بده.ولی زنم بهم گفت و پسره نتونست بکنه زنمو

0 ❤️

897472
2022-09-30 02:51:27 +0330 +0330

از “هول خوردم و خنده میکنی” ک نوشتی مشخصه مازنی هستی!
اون سعید ننه جنده ننه و آبجی نداشت؟
دو نفرو اجیر میکردی خفتشون میکردن و مثل داعشیا ک به ردیف میکردن،، اونا رو به حالت داگی کنار هم میذاشتن و عکسشو میفرستادی براش!
زن جنده من به جای تو داشتم اینور گوشی حرص میخوردم بعد تو داشتی با فیلمش جق میزدی؟؟؟
ب قول اون دوستمون؛ ننویس فلان فلان شده

1 ❤️

897482
2022-09-30 03:57:32 +0330 +0330

اعصابمون رو گاییدی دیگه بزن بترکون طرفو بی عرضه
اگه حتی طرف کاکولد هم باشه اگه کسی بزور زنشو بکنه نمیتونه طاقت بیاره تو دیگه کی هستی

1 ❤️

897517
2022-09-30 10:33:01 +0330 +0330

الاغ کل خرجش یه گلوله است

1 ❤️

897645
2022-10-01 18:11:55 +0330 +0330

کسخلا چرت و پرت نوشته 😂😂
مرد مگه اینقدر بی خایه داریم

0 ❤️

897718
2022-10-02 13:06:35 +0330 +0330

عمیق و دارک و جالب

0 ❤️

897830
2022-10-03 15:27:18 +0330 +0330

داستانت عالیه ادامه بده به حرف اینا هم گوش نده کلا هرچی بنویسی یه عده چرت و پرت میگن

0 ❤️

897964
2022-10-04 19:16:32 +0330 +0330

اولش فک میکردم ک اول خودت راضی میشی و فاطمه رو در جریان میزاری و راضیش میکنی ولی داستان سومت برعکش اتفاق افتاد و متفاوت بود.

در کل عالی بود بی صبرانه منتظر ادامشم.

0 ❤️

898066
2022-10-05 14:22:09 +0330 +0330

ادامش کو

0 ❤️

898706
2022-10-12 15:25:04 +0330 +0330

آخه مادر کونی آمریکایی ک همه آقایون راحت تو آرایشگاه زنانه رفت و شد میکنن
کیرم تو مغزت بی ناموس کونی توله حرومی

1 ❤️

905045
2022-12-02 08:41:08 +0330 +0330

خدایی مردی به بیغیرتی تو ندیدم یعنی گذاشتی زنت تا صبح تو خونه یکی دیگه باشه و تو هیچ کاری نکنی فقط بهش بگی اذیتش نکن به جای اینکه اون از تو بترسه تو از اون میترسی و هر چی میگه گوش میکنی کم دروغ بگو

0 ❤️