فانتزی سکس گروهی

1398/01/29

سلام
داستانی که می نویسم یه داستان واقعی هستش با یذره بزرگ نمایی
من امیر ۳۵ ساله کارم آزاد هست اهل ورزش و بدن خوبی دارم تقریبا عضلانی
همیشه رویای سکس گروهی رو تو سرم داشتم خلاصه با یکی از دوستام که به اسم افشین معرفی میکنم نشسته بودیم مشروب می خوردیم تو همین حال و هوا هر دو راست کرده بودیم تو کف کس بودیم من سر صحبت رو باز کردم و گفتم که کاش الان یه کس این جا بود تا دوتایی میکردیم گفت اخ وای چی میشد ادامه دادم که من دوست دارم یه سکس گروهی داشته باشیم بیا دوست دخترامون رو اوکی کنیم یه سکس ۴ تایی داشته باشیم قبول کرد ولی گفت اخه چطوری گفتم تو کاری نداشته باش یه برنامه سفر شما ردیف میکنم و باقیش بامن
خلاصه ردیف شد که ۴ تایی آخر هفته بریم شمال
اخه خانواده افشین اونجا ویلا داشتن من و افشین رفتیم دنبال دخترا که مینا دوست من و لیلا هم دوست افشین بود
نشستیم تو ماشین و راهی سفر شدیم ولی خب تو مسیر خیلی طبیعی رفتار کردیم که دخترا نترسن و جا نزنن
برا سفر هم همه چی تهیه کردیم از مشروب بگیر وگل مابقی داستان البته من اهل گل نیستم فقط مشروب میخورم
خلاصه که رسیدیم چالوس و رفتیم ویلا تقریبا ساعت ۲ بود که قرار شد اول یه استراحتی تو ویلا داشته باشیم بعد بریم بیرون ویلا هم دوبلکس بود من و مینا رفتیم بالا و افشین لیلا پایین موندن
من رفتم تو اتاق خواب و مینا اومد کنارم خوابید چون از قبل سکس داشتیم با هم عادی بود برامون
شروع کردیم لب گرفتن هر دو حشری شده بودیم من زیر بودم و مینا بالا نمیدونین که چطوری لب منو میخورد کیرم از تو شرت و شلوار داشت میزد بیرون
من باسنش رو فشار میدادم و اون اومد پایین تر و تیشرت منو درآورد و شروع کرد به لیس زدن سینه هام به سمت پایین حرکت میکرد دلم میخواس زود تر برسه به کیرم
دکمه شلوار رو باز کرد و شلوار رو کشید پایین منم باسنم رو بلند کردم تا راحت تر در بیاد اومد از رو شرت کیرم رو لیس زد داشتم دیوانه میشدم که یواش از بالای شرت سر کیرم رو درآورد و گذاشت تو دهنش و شروع کرد به خوردن با ولع کامل ساک میزد چه لذتی داشت بعد چند دقیقه که گذشت دیگه نمی تونستم کنترل کنم خودمو گفتم داره آبم میاد گفت بزار بیاد میخوام بخورم از من حشری تر بود خلاصه آبم اومد و همه رو خورد من بیحال افتاده بودم رو تخت که گفت بی معرفت پس من چی گفتم که الان حال ندارم شب برات جبران میکنم
یه چرت زدیم و بعدش رفتیم پایین دیدیم افشین و لیلا هم بیدارن و نشستن منتظر ما
خلاصه رفتیم تو شهر و یه دور زدیم و یه شام سبک خوردیم و بعد رفتیم کنار ساحل حدود ساعت یک شب بود و ساحل خلوت پیشنهاد دادم که بچه ها بیاین همین جا چند تا پیک مشروب بزنیم که اولش دخترا قبول نکردن یذره میترسیدن بعدش راضی شدن
شروع کردیم به مشروب خوردن سه تا پیک زدیم که تقریبا گرفته بود مخصوصا دخترا رو از اونجا که مینا تو سکس ظهرمون ارضا نشده بود خیلی حشر داشت لیلا هم همینطور ظاهرا اونا هم کاری نکرده بودن
مینا اومد در گوشم گفت که بریم ویلا خیلی حشریه و کیر میخواد گفتم صبر کن الان می ریم یه پیک دیگه ریختم و ۴ تایی رفتیم بالا دخترا که مست پاتیل شدن منو افشین هم حال خوبی داشتیم
یه افشین زد به سرش بره تو آب
لباسش رو درآورد و رفت یه تنی به آب زد و اومد که دیگه چون خیس بود لباس نپوشید لیلا هم مدام میچسبد بهش لب میگرفت مینا هم چون این صحنه ها رو میدید بیشتر حشری میشد دیگه کاراش دست خودش نبود اونم اومد شروع کرد به لب گرفتن یذره لبم رو خورد که گفتم بچه ها اینجا خطرناکه بشینین بریم ویلا سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم ماشین من هم چون شیشه هاش دودی بود داخل معلوم نبود من و مینا نشستیم جلو و افشین لیلا هم نشستن عقب
افشین هم لباس نپوشید به همون حال اومده بود تو ماشین تو مسیر متوجه شدم که لیلا داره برا افشین ساک میزنه و افشین هم تاپ لیلا رو درآورده و داره از رو سوتین سینه های لیلا رو میماله و یه دستش هم تو شلوار لیلا بود به مینا اشاره کردم که اینا رو ببین
مینا با دیدن اینا دیگه نمی تونست خودش رو کنترل کنه دست منو گرفت و گذاشت لای کسش خیس خیس بود من براش میمالیدم و آه و ناله میکرد چون شلوارش جین بود و خیلی تنگ بود دست من درست جا نمی شد گفتم که یذره شلوارت رو بده پایین اونم خیلی ریلکس تا زانو ها شلوارش رو کشید پایین منم حسابی هم انگشت میکردم و میمالیدم خیس خیس بود افشین و لیلا هم عقب ماشین حسابی مشغول بودن افشین هم تو همون حین سعی کرد شلوار لیلا رو در بیاره که چون ساپورت بود خیلی راحت درومد افشین شروع کرد به لیس زدن کس لیلا حسابی آه و اوه لیلا درومده بود جووووون بوخور لعنتی این کس برای تو هستش افشین جون این فریاد های لیلا مینا رو هم حسابی حشری تر کرده بود دیدم مینا کامل داره شلوارش رو داره در میاره، اخه پاهاش قشنگ باز نمی شد و راحت نبود من دستم لای کس مینا حسابی خیس شده بود میمالیدم و انگشتم رو تو سوراخ کونش جا میکردم که تا می رسیم ویلا جا باز کنه
کیف میکردم که به فانتزیم دارم نزدیک میشم
رسیدیم جلو ویلا چون دیر وقت بود و ویلا جاش دنج بود
خیالمون از همه چی راحت بود ریموت رو زدیم رفتیم داخل حیاط بچه ها هم با همون وضعیت از ماشین پیاده شدن لیلا که کامل با شورت و سوتین بود مینا هم شلوار تنش نبود افشین هم که از لب ساحل لخت شده بود رفتیم داخل دیگه ادامه دادیم افشین شرت لیلا رو هم درآورد گفت به حالت داگی بشینه لبه کاناپه منم همین کار رو با مینا کردم دو تا شون کنار هم ما پسرا هم داشتیم از عقب تلمبه میزدیم چه حالی داشت اه و اوه دخترا کل ویلا رو گرفته بود چند دقیقه به همین صورت تلمبه زدیم که گفتم افشین بیا جامون رو عوض کنیم من رفتم شروع کردم به کردن کس لیلا و امیر هم داشت تو سوراخ مینا جا میکرد که خود مینا کیر افشین رو گذاشت رو سوراخ کونش گفت حالا بکن که خوشحالی رو میشد تو چشمای افشین دید شروع کردیم به کردن حسابی کس لیلا رو گائیدم و میخواستم یه حال اساسی به مینا بدم رفتم سراغ مینا نشوندمش رو کیرم رو به خودم حسابی داشت بالا پایین میرفت که افشین هم دوباره کرد تو کون مینا حسابی شروع کردیم به تلمبه زدن و مینا هم حسابی حال کرد لیلا هم که معلوم بود میخواد این حس رو تجربه کنه گفت پس من چی که افشین جواب داد الان نوبت تو هم میشه مینا با آه و ناله گفت وای تمومش کنین جر خوردم من گفتم صبر کن گفتم که جبران میکنم خلاصه رفتیم سراغ لیلا اول من شروع کردم یواش یواش کونش رو گشاد کنم و کیرم رو جا کنم بعد افشین گذاشت تو کسش داشتیم تلمبه میزدیم که مینا هم کسش رو گذاشته بود تو دهن لیلا که براش بلیسه لیلا هم کوتاهی نکرد و حسابی کس مینا رو خورد داشت آبم میومد که کشیدم بیرون رو سمت مینا وایستادم که بخوره اونم شروع کرد به خوردن تا آبم اومد افشین هم آبش رو ریخت روی سینه های لیلا بعد همه بیحال افتادیم رو کاناپه
خلاصه که من به فانتزی زندگیم رسیدم بعد از اون داستان دیگه عادی شد برا ما ۴ تا سکس گروهی هر موقع جور میشد برنامه داشتیم با هم
امید وارم خوشتون اومده باشه از داستان

نوشته: امیر


👍 30
👎 15
95647 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

762130
2019-04-18 20:49:43 +0430 +0430

جقی بدبخت

1 ❤️

762131
2019-04-18 20:50:18 +0430 +0430

(dash)
که شیشه هاش دودی بود

6 ❤️

762134
2019-04-18 20:56:16 +0430 +0430

اون وقت میگن جاده شمال تصادف شد!
خو تو گوه میخوری با کیر سیخ شده و یه دستت تو شورتت و یه دست دیگه هم تو کس دختره رانندگی میکنی!

7 ❤️

762153
2019-04-18 21:43:00 +0430 +0430

بردن شمال گاییدنت هوش و حواست سرجاش نیست

3 ❤️

762173
2019-04-18 22:35:05 +0430 +0430

مردم چه ارزوهایی دارن!!! فکر کنم ابت ریخت چشات همه جا رو تار میبینی…دوست دخترت کف دستت بدبخت

1 ❤️

762201
2019-04-19 04:10:07 +0430 +0430

منم دوست دارم تجربه کنم

0 ❤️

762226
2019-04-19 08:42:14 +0430 +0430

گلا رو که بردی تنهایی کشیدی که اینجوری اوهم زدی و کسشر تفت میدی کونی جعلق؟؟؟

0 ❤️

762252
2019-04-19 15:37:54 +0430 +0430
NA

منم سکس گروهی دوست دارم

1 ❤️

762445
2019-04-20 06:45:31 +0430 +0430

تو دن بيلزريان بودي يا رفيقت !؟

0 ❤️

763341
2019-04-23 21:17:50 +0430 +0430
NA

منو دوست دخترم پای گروپ هستیم هرکی پایس پیام بده

0 ❤️

765316
2019-05-03 19:12:00 +0430 +0430

خواهش میکنم بیا اهل گل شو
بچه کیونی

0 ❤️

850421
2021-12-29 13:20:11 +0330 +0330

من که از سکس گروهی لذت میبرم چند بار هم تجربه کردم.

0 ❤️