سلام
من پویا هستم . ۳۰ سالمه.اولین باره میخوام داستان بنویسم. اولش یه کم از خودم بگم. من یه پسر قد بلند .با فیس مردونه. اما از بچگی روحیه لطیف تری داشتم نسبت به اطرافیانم. تا ۴ سال پیش یه پسر معمولی بودم که مثه همه پسرا برا رفع نیازاش دوس دختر داشتم همیشه. تا اینکه ۴ سال پیش با یه دختر که از خودم بزرگتره دوس شدم. اولش رابطمون عادی بود . کم کم متوجه شدم طرفم خیلی حشریه و مثه خودم دنبال تجربیات جدید. راستش اولش بنا به خیلی دلیل سعی میکردم مثه یه پسر عادی رفتار کنم. معمولا قبل از سکسامون فیلم سکسی میدیدیم از توو سایتا. تا یه روز توو سایت پورن هاب یه ویدیو از یه سکس کینکی دیدیم. از اینا که دختره یهو دامنشو میده بالا پسره میبینه کیر داره . وقتی این صحنه رو دید گفت دوس داشتی کیر داشتم ؟ منم ناخود آگاه گفتم آره . از اون روز به بعد دیدم رفتاراش فرق کرده. مثلا وسط سکس با لحن دستوری میگفت گردنمو لیس بزن. منم واقعا لذت میبردم. کم کم بیشتر نظرم جلب میشد . هربار فراتر میرفتیم و کارای جدیدو تجربه میکردیم. تا اینکه بعد از چند بار تمرین و امتحان کردن کارای کینکی. تصمیم گرفتم دلو بزنم به دریا. بهش پیشنهاد دادم سکس ارباب و برده رو امتحان کنیم. راستش اولش جفتمون خجالت میکشیدیم. راستش دیوونه ی پاهای تپل و سکسیشم.
چند روزی فقط فیلمای بی دی اس ام و ارباب و برده ای دیدیم که حسابی یاد بگیریم. تصمیم گرفتیم یه سفر ۲ روزه بریم یکی از شهرای اطرافمون . فقطم به خاطر سکس. قرار گذاشتیم یه شب اون ارباب باشه . یه شب من. بعد از چند بار امتجان موفق شدیم یه دیلدو کمری دست ساز درست کنیم. (دوس داشتی بگو بهت آموزش میدم).
منم بدنمو فول شیو کروم و رفتیم. قرار گذاشتیم ۲ روز کامل از خونه نیایم بیرون .شب اول قرار بود من ارباب بشم.خب حالا بریم سر اصل مطلب. رسیدیم و وسیله هارو گذاشتیم. لباسای برده به انتخاب ارباب بود. براش یه دامن کوتاه قرمز انتخاب کردم. با یه جوراب نازک قرمز. بدون شرت . یه کمربند چرمی بستم به گردنش. دستاشو از پشت بستم. شروع کردم خوردن گردنش. اینقدر لیس زدم که داشت از حال میرفت. کم کم رفتم پایین. یکی از سینه هاشو محکم مک میزدم. اون یکی رو محکم چنگ میزدم. وحشی شده بودم. اینقد بدنشو لیس زدم داشت از حال میرفت. گفت خیلی خوبه. گفتم وایسا این اولشه. ساعت ۹ شب بود . پاشدم گفتم نباید بهت خوش بگذره. امشب میخوام جرت بدم برا اولین بار . اینو گفتم و واقعا از خودم بیخود شدم . بهش گفتم من هرکاری دلم بخواد امشب باهات میکنم توام میتونی فردا شب تلافی کنی. گفتم امشب نمیذارم کیرم بره توو کست. مدام بهش میگفتم برده ی منی و جنده ی منی . تا ساعت ۱۲ شب اینقد لیسش زدم و اذیتش کروم داشت از حال میرفت . التماس کرد که کیر میخواد. منم پاشدم با دستام دو طرف صورتشو گرفتم کیرمو گذاشتم جلو دهنش سرشو تا ته فشار میدادم . چند بار اوق زد. از چشاش اشک میومد و فقط التماس میکرد. میگفت گه خوردم نمیخوام. منم اینقد حشری بودم که انگار نمیشناختمش . داشت بالا میاورد نه بهش رحم کردم. پرسیدم کیر میخوای؟ گفت بله ارباب. گفتم اول باید ببندمت به تخت. دست و پاشو بستم به ۴ طرف تخت. یه خیار بزرگ برداشتم گفتم امشب فقط میتونی اینو داشته باشی. وقتی دیدش چشاش گرد شد. شروع کرد التماس کردن . منم بیرحمانه خیارو که ۳ برابر کیر خودم بودو آروم آروم میکردم تو کسش. قشنگ داشت جر میخورد. خیارو که در آوردم یهو برا اولین بار دیدم از کسش یه آب غلیظ آروم اومد بیرون . راستش یهو دلم خواست آبشو بخورم . نمیدونم چرا. دهنمو گذاشتم رو کسش آروم آب داغش می اومد تو دهنم . اینقد حشری بودم که تا کیرمو گذاشتم دهنش آبم اومد . آبمو ریختم تو حلقش. نفسش بند اومده بود . بعدش دست و پاشو باز کروم. اومد تو بغلم شروع کرد گریه کردن. همینجور که گریه میکرد میگفت فردا جرت میدم. (و واقعا جر داد) . نمیتونست راه بره . پاهاش میلرزید. بردمش حموم خودشو بشوره بعدشم اینقد خسته بود اومد تو بغلم خوابش برد. اگه داستانو دوس داشتین بگید فرداشو براتون بگم که چجوری تلافی کرد . و البته اگه آموزش ساخت دیلدو رو خواستین . شاد باشید

نوشته: پویا