فریبا معلم ریاضی

1392/06/24

سلام من محسن هستم این داستان مال سال 89 - 90 هست که من کلاس سوم راهنمایی بودم و قد و هیکلم خیلی بیشتر از این نشون میده … من ترم اول ریاضی نمره کمی گرفتم و مامانم بهم پول داد تا تو کلاسهای تقویتی مدرسه شرکت کنم اما من بهش گفتم که معلم های مدرسه خوب درس نمیدن ، اونم گفت باشه از این به بعد برو پیش فریبا …فریبا هم طبقه بالای ما میشست. من اون سال رو عین بچه آدم میرفتم ریاضی کار میکردم و میومدم و اونم اصلا حجب و اینا رو قبول نداشت و جلوی من خیلی راحت بود … گذشت و من هم تو امتحانا نمره ی خوبی گرفتم تا تابستون که ماهواره گرفت و به من گفت بیا نصب کن ، منو داداشم با هم رفتیم بالا دیش وصل کردیم و من اومدم واصل تنظیم کانال ها اونم کنارم نشسته بود تا رسیدم به کانال های سکسی داشتم پاک میکردم که گفت ولش کن بزار باشه منم دیگه داشتم کانالاشو براش مرتب میکردم که از اتاقش اومد ییرون و گفت محسن من میخوام برم حموم …منم عین منگولا گفتم باشه …کارم که تموم شد به داداشم گفتم برو 4تا سنگ بزار رو دیش و یه مک گچ بریز پاش و تا اون رفت من رفتم تو اتاقش که حموم بود و بهش گفتم که ارم تموم شده و می خوام برم یهو دررو باز کرد و شرتم پاش نبود و برای 3 ثانیه من موم بدنشو دیدم و بهش گفتم کمک نمیخوای و اون گفت مثلا چه کمکی منم عین این بچه مثبتا گفم مامانم که میره حموم من میرم پششتشو میشورم … باورم نشد گفت بیا پشت منم بشور منم گفتم من شلوارمو درمیارم که خیس نشه و شما هم برنگرد تا پشتتو بشورم … دتم که به تنش خورد کیرم یدفه شق شد و خورد به کمرش و فهمید منم شروع کردم به کیسه کشیدن یواش لیفو برداشتم و صابون زدم و وقتی با لیف روی تنش میمالیدم خیلی حال میکردم و دیگه کیرم داشت میترکید از تو شورت درش اووردم و خیلی گنده شده بود دقیقا تا پشت گوش فریبا اومده بد که یهو فریبا برگشت و کیرم خورد تو صورتش … منم که حسابی ریده بودم تو شلوارم هیچی نگفتم که یه دست زد به کیرم و گفت آفرین چه چیزی داری …حتما تا حالا خیلی باهاش حال کردی من گفتم نهتا حالا کاری نکردم اون گفت چرا من گفتم موقیتش پیش نیومد گفت الان که موقعیتش هست منم تو کونم عروسی بود … کیرمو گرفت تو دستش و شروع کرد مالوندن و من هم همینطور حال میکردم که چون لار اولم بود آم پاشید تو صورتش همشو جم کرد تو دنشو شروع کرد ساک زدن چه حالی میداد منم پستوناشو میمالیم که خوابید رو زمین و گفت بیا ببینم چیکار میکنی … من یه کمی کسشو لسیدم و کیرم که داشت میترکید و گذاشتم در کسش و با یه حرکت کردم تو چه حالی میداد همینطور که تلمبه میزدم دیدم داره آبم میاد که کیرو در اوردم یه کم صبر کردم اونم فهمید و گفت یه وقت نریزیا!!! من برش گردوندم او انگشت کردم تو کونش که قشنگ باز بود انگار قبلنم کون داد بود سر کیرمو یکم شامپو ریختم و گذاشتم دم کونش و یواش حل دادم تو تا رفت تو یه آخی کشید من کیرمو تا دسته کردم توشو باسرعت تلمبه زدم داشت آبم میومد که کلشو ریختم تو کون خوشکلش و گفت آه و ارضا شد دیگه داشتم خودمو میشستم که دیدم یکی داره زنگ خونه رو میزنه ریدم تو شلوارم که نکنه مامانمه رفتم از چشمی دیدک ه داداشمه و دستاش کچیه سریع هوله ورداشتم و یه کم خودمو خشک کردم و همونطوری لباسامو پوشیدم و رفتم درو بازکردم و گفتم سریع دستاتو بشور که تا از حموم نیومده برم زشته اونم سریع شست و من چون تنم خیس بود با دوچرخه چند تا دور زدم تا خشک شدم و رفتم خونه…

عین حقیقت …
هنوزم که هنوزه جیگر تر از فریبا پیدا نکردم

نوشته: محسن


👍 2
👎 0
298075 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

398934
2013-09-15 13:15:18 +0430 +0430
NA

درکت میکنم شق درد بد دردیه

0 ❤️

398935
2013-09-15 13:28:06 +0430 +0430
NA

: X( X( X( X( X( X( همین که مینویسن راسته راست ،دروغ نیست ،عین حقیقت آدم میخواد آتیش بگیره - هنوز مهدکودک نرفته میاد داستان مینویسه تو فکر کنم با باما و باما+ ( پلاس) مامانت خوندن یادت داده بعد این حرفارو میزنی یعنی واقعا معلومه میگی از کجا از اونجایی که هنوز میری حموم پشت مامانت و میکشی . وای از دست این دهه 80 تادیا X( X( X( X( تازه این راننده تاکسی ام میگه درکت میکنم خدااااااااااااااااااااااااایا :’’( :’’( :O :O :T :T :T

0 ❤️

398936
2013-09-15 13:35:01 +0430 +0430
NA

بجای داستان نوشتن برو اکابر ثبت نام کن!:|

0 ❤️

398938
2013-09-15 15:21:57 +0430 +0430

فکرکنم 1دستات تو شلوارت بوده 1دستی تایپ می کردی :D

بعده 1مدت اومدیم داستان بخونیم بااین داستانت زدی تو ذوقمون 8|

دیگه ننویس اگرم می نویسی کسشعر ننویس

0 ❤️

398939
2013-09-15 15:43:36 +0430 +0430

کوچولو علم بهتره يا ثروت,در مورد اينم يه انشا بنويس .افرين

0 ❤️

398940
2013-09-15 17:18:57 +0430 +0430
NA

آقا وجدانی ما کاری نداریم که راست باشه یا دروغ،اصلا برای من به شخصه که مهم نیست،سردرش هم نوشته داستان سکسی ننوشته خاطره سکسی، ولی حد اقل انتظار دارم یه چیز جالب باشه که حداقل با خوندنش لذت ببریم…اهل فوش دادن نیستم ولی خدایی آخه این چیه نوشتی؟؟ چند سالته عمو؟

0 ❤️

398941
2013-09-15 17:45:45 +0430 +0430
NA

من موندم چرا بچه ها میان اینجا البته چیز عجیبی هم نیست چون یه جور کنجکاویه و حالا اگه شهوانی هم نیان یه عالمه وبلاگ سکسی ریخته که میتونن برن اونجا…
و اما تو… تو که بار اولت بود چجوری این همه خوب کارتو بلد بودی؟
فریبا کی بود؟ چجوریه که بکارت هم نداشت؟؟؟
شوهر هم نداشت؟ تنها تو خونه نشسته بود که یه بچه ی راهنمایی بیاد و اونم تو بچه مثبت رو اغفال کنه بکشه توی حموم؟…
چجوریه که این نسل همون بار اول یارو رو از دو طرف تو خونه ی خودش به فاک میدن؟ زنه هم همیشه خوشحال و راضیه!
رفتی ماهواره نصب کنی و تنظیم کنی کس دیگه ای نبود؟ الا یه بچه ی چهارده ساله؟
والا ما چهارده سالمون بود توی کف عروسک بازیمون بودیم اون وقت تو ماهواره نصب میکردی چقدر بچه های مملکت پیشرفت کردن واقعا :|
یه چیز دیگه… شامپو ریختی؟؟؟؟ کون بدبختش نسوخت احیانا؟
گفت اه و ارضا شد؟ نه حساب نیست باید تکون های شدید میخورد و میلرزید :D
هوله؟ منظورت همون حوله است خیر سرت؟
به نظر من تو یه بچه ی چهارده ساله هستی ولی معلمت فریبا نبوده، مرد بوده
وقتی هم که رفتی بهت درس بده تو رو برده توی حموم و جرت داده
الانم اومدی برعکسش رو اینجا تلاوت کردی :)

عین حقیقت :D

0 ❤️

398943
2013-09-15 23:36:53 +0430 +0430
NA

چی بگم…؟؟؟!!
‏*******‏
یک درخت کوچک با گذشت زمان و مراقبت های ویژه می تواند رو به رشد و بالایی برود و ثمره نتیجه ی آن زود به بار می شیند !!!

0 ❤️

398946
2013-09-16 03:14:22 +0430 +0430
NA

:&

حالا علم بهتره یا سکس؟

0 ❤️

398947
2013-09-16 03:53:02 +0430 +0430
NA

به خانمای عزیز توصیه میکنم تو درس ریاضی به هیچ پسر جقی کمک نکنید چون فرداش می ره میگه شما رو کرده ‎:-D‎

0 ❤️

398949
2013-09-16 05:21:45 +0430 +0430
NA

توکه شلوارتو در اورده بودی بعد تو شلوارتم ریدی

0 ❤️

398951
2013-09-16 05:56:32 +0430 +0430
NA

خاک توسرت ننویس بچه

0 ❤️

398952
2013-09-16 06:05:50 +0430 +0430
NA

آقای god.of.sex مرسی
واقعا کس شعرای عمیقی شده این داستانا دیگه

0 ❤️

398953
2013-09-16 06:18:38 +0430 +0430
NA

محمد جان والا به خدا همش جدیدن چرت و مزخرف شده و قابل خوندن نیست…
راستی سعید سام هستم بنده :X

0 ❤️

398955
2013-09-16 12:12:12 +0430 +0430
NA

hey pesar ridam to on kalat ke kos sher neveshti
bache akhe to dodolet be 13sant reside ke rafti koso kon kardi???
age reside kiram to vojodet age aksesho nazari

0 ❤️

398956
2013-09-16 12:19:59 +0430 +0430
NA

من الان 17 سالم شده هنوز ی کس از نزدیک ندیدم تو سال سوم راهنمایی رفتی تو خونه یارو تو حمومشون کردیش؟
اونم ی زن رو که هر ساعت که بخواد شوهرش میتونه بگادش تا ارضا بشه.
بعد ی کی میتونه به من بگه کیسه دیگه چه کوفتیه این وسط؟

0 ❤️

398959
2013-09-16 13:35:48 +0430 +0430
NA

مگه زیر 18 ساله ها دل ندارن؟ :|

0 ❤️

398960
2013-09-17 05:18:03 +0430 +0430
NA

khate avalo khundam
zire 18 inja che ghalati mikoni khob???
hala baghiash

0 ❤️

398961
2013-09-17 05:28:36 +0430 +0430
NA

asan 1vaghtayi adam mimune chi bege…toye kunie kos nadide kose arusakaye mano nemituni bezari miyay inja az goh takhayolate kaleye kirit kos sher mizari…kire rakhshe rostam dahane madari ke pesaresh mire cherkesh mikone asan…
boro…boro kuneto bede o khoshal bash ke emruz ru moodam o foshet nadadam…

0 ❤️

398962
2013-09-17 19:44:44 +0430 +0430
NA

سوم راهنمایی ؟؟؟؟؟؟
بچه برو لوازم تحریر بگیر پس فردا باید بری مدرسه. احتمالا معلم ریاضی شوهر فریبا بوده که بردتت حموم پشت را لیف کشیده و بعدش … من با 28 سال سن هنوز اندازه تو که تو داستانت نوشتی تجربه سکس ندارم.
تابستون بیکاری بت فشار آورده

0 ❤️

398963
2013-09-18 15:31:22 +0430 +0430
NA

حواست به نوشتنت باشه

0 ❤️

398964
2015-02-11 04:11:23 +0330 +0330
NA

كاملا به فيض رسيدم.د عرض يه دقه چطور دوباره شق شد كهگذاشتي داخل كونش؟جووووووون مادرت ديگه ننويس رودهبر شدم از خنده.

0 ❤️

539979
2016-05-06 05:14:44 +0430 +0430

نصفشو بیشتر نخوندم آخه گاگول مشنگ کوسخول اولاغ جقی کیری اوبی مگه مجبوری دروغ بنویسی ننویس بابا ننویس هم خودتو الاف میکنی هم بقیرو

0 ❤️

553801
2016-08-27 01:57:46 +0430 +0430
NA

ای تو روحت با داستانت جقی

0 ❤️

668025
2018-01-05 15:50:14 +0330 +0330

بي ادبي نميكنم فقط كص ننت

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها