فریده، زن همسایه (۱)

1401/07/06

درود بر همه دوستان

ما قدیمها در یکی از محله های پایین شهر تهران زندگی میکردیم تا اینکه دور و اطرافمون پر شد از افغانی
بخاطر امنیت و بد شدن محلمون بابام یه خونه سمت خیابان ایران که پر هست از مذهبی ها خرید و خونه قبلی رو هم داد برای اجاره
من اوایل از اون محل بدم میومد ( بخاطر مذهبی بودن سکنه ) و به همین خاطر خودم یه خونه دیگه سمت پیروزی اجاره کردم ولی بخاطر کرایه سنگینش بعد دو سال دوباره برگشت، خونه پدری
تو اثاث کشی خونه باباینا ، اولین خانمی که دیدم ، همین خانمی بود که داستانشو براتون دارم میگم
که از خرید برمیگشت و دستش پر بود از مایحتاج منزلشون که یهو فردین بازیم گل کردو خواستم خریدهاشو بگیرم و کمکش کنم که با یه لحن تند و خیلی بد نگذاشت کمکش کنم
تا اینکه اثاث کشی باباینا تموم شد و منم رفتم خونه خودم
خانم همسایه چون محجبه کامل بودن پستانهاش و بخاطر چادر گشاد و بزرگش ن کونش اصلآ قابل تشخیص نبود
اما همون صورت بدون آرایشش ولی زیبایش بدجوری روی مخم بود و به همین خاطر به یاد اون زن ، زیدمو میکردم
بخاطر اجاره سنگینی که میپرداختم بعد دوسال دوباره برگشتم منزل پدری
با برگشتن به منزل پدری خاطر اون روز و دیدن خانم همسایه یاد اون روز کزایی افتادم و شروع کردم به خالی کردن وسایلم
چند ماهی گذشت اما تو این چندماه خانم همسایه روندیدم
تا اینکه یه روز از مادرم آمارشو گرفتم و فهمیدم که فریده ، خانم همسایه ۴۸ سالشه ، حدود ۱۵ ساله که ازدواج کردن ، بچه ندارند و شوهرشم هم مداحه و بسیار خشکه مذهبی هستن و …
با این تعاریف متوجه شدم که با چه همسایه ای طرف هستم البته غیر از فریده و شوهرش یه خانم (زهرا خانم ) و آقایی هم بودن که دوتا پسر داشتند که سالها قبل ازدواج کرده بودند ولی به صورت و قیافه زهرا نمیومد که بچه دار باشه
هیچ حسی به فریده و زهرا نداشتم و سعی میکردم زیاد با همسایه ها روبرو نشم مخصوصا با فریده و شوهرش
تا اینکه اون روز دیدم فریده باز با دوتا سبد پر از خرید عرق ریزان داره میاد
سریع از ماشین پیاده شدم رفتم طرفش و گفتم خانم محمدی شما زحمت نکشید و تا اومد اعتراضی کنه سریع زنبیل های خریدشو گرفتم و بردم بالا البته یکی دوباری دستمون بهم خورد اما بخاطر گرما چیزی متوجه نشد
فریده اومد بالا و تشکر خشک و خالی کرد و رفت تو
شب از مادرم فهمیدم فریده آخر هفته میخواد نذری بپزه و چون حیاط خلوت دست ماست اجازه گرفته بود که از حیاط خلوت استفاده کنه و ازم خواست که شعله های حیاط رو نصب کنم
بعد نصب شعله یه فکری به سرم زد و از تو وسایلهام دوربین وب کم لپتابمو برداشتم و پشت پنجره اتاقم جوری که حیاط خلوت رو بگیره نصب کردم و منتظر بودم ببینم فریده خانم چند مرده حلاجه !!!
شنبه از راه رسید و به دستور مادرم تمام مردها باید از خونه میزدیم بیرون سریع لپ تابمو روشن کردم و وب کمو هم باز گذاشتم و در اتاقمم قفل کردم و زدم بیرون
دل تو دلم نبود ۵ ساعت بعد که برگشتیم خانمها رفته بودن سریع رفتم تو اتاقم و نشستم پای لپ تاپ
شروع کردم به دیدن فیلم ، اول از همه زهرا خانم  اومد تو حیاط ولی فریده هنوز نیومده بود ، تا اینکه بعد نیم ساعت ، فریده هم با چادر پیداش شد و تو حیاط اول چادرش رو برداشت و مانتوی بلندش رو هم در آورد
چه بدن ترکه ایی داشت قلنبگی پستانها و کونش تازه مشخص شد ،زهرا خانم که انگار باهاش شوخی داشت با دستاش دوتا زد به کون فریده و گفت جنده خانم این چه کونیه که تو داری ، خجالت بکش
فریده انگار شل شده بود گفت زهرا اینجا خونه مردمه ، شروع نکن
بعد از اینجا بیا بالا
زهرا هم سریع لبی از فریده گرفت و کمی پستوناشو مالید و ولش کرد
معلوم نبود اومدن خونه ما برا نذری پزون یا جنده بازی ؟
چون توی پخت نذری حواس مادرم که پرت میشد یا میرفت چیزی بیاره زهرا ، فریده رو انگشت میکرد یا بهش در کونی میزنه ( نقطه ضعف فریده انگار در کونی زدن بود )
اما چیزی که برام خیلی باور نکردنی بود این بود که وقتی مادرم رفت که چیزی بیاره زهرا یه لحظه شلوار و شورتشو کشید پایین و دست فریده رو گذاشت رو کصشو گفت خیلی حشریم کردی
فریده گفت جمع کن ، الان این پیرسگه ( مادرم ) میاد زشته صبر کن بریم بالا پارت میکنم فعلآ نمیتونم کاری کتم
و سریع شورت و شلوار زهرا رو بالا کشیدو مشغول پخت نذری شدن ولی باز همون بساط درکونی و مالیدن زهرا ادامه داشت ، تا اینکه کار پخت نذری تموم شد و میخواستن حیاطو تمیز کنن فریده مقنعشو باز کرد
چه موهای خوبی داشت بلوند و لخت ، که زهرا دستاشو کرد لای موهاش و بدون توجه کردن به اعتراض فریده شروع کرد ازش لب گرفتن
تا اینکه فریده سریع پسش زد و سریع حیاط رو تمیز کرد
فهمیدم که ظاهرا این دوتا باهم لز میکنن ولی انگار آتیش زهرا از فریده بیشتره
چند بار دیگه فیلمو نگاه کردم ، واقعآ دیوانه شده بودم و دوست داشتم زودتر فریده رو بکنم اما نمیدونستم از کجا باید شروع کنم
از تو گوشی مادرم تونستم شماره فریده و زهرا رو گیر بیارم و سریع تو گوشیم سیو کرد
عکس واتس آپ فریده ازاین کوسشعرهای امام زمانی بود اما عکس واتس زهرا یه عکس از خودش و شوهرش بود
بهرحال بعد از دیدن کارهای دوتا خانم همسایه نمیدونستم چطوری بایدبا فریده تماس بگیرم میدونستم اگر لب تر کنم زهرا خانم میاد اما من هدفم فریده بود
تا اینکه پدرم تصمیم گرفت با مادر و خواهرم بره مشهد برا زیارت و بعد رفتنش سریع دوست دخترمو آوردم خونه و مشغول به سکس شدیم و…
فرداش که میخواستم دوست دخترمو ببرم خونش ناگهان فریده تو راهرو سبز شد و با دیدن من و دوست دخترم ماجرا رو فهمید ، اما چیزی به روم نیاورد
وقتی برگشتم فریده انگار منتظرم بود
تا اومدم وارد خونه بشم اومد جلو و گفت آقا… چرا از این کارها میکنی ، مادر و پدرت آبرو دارن
گفتم چه کاری کردم ؟
گفت اینکه یه خانم نامحدم آوردی تو خونتون
گفتم اگه من خانم نامحرم آوردم بهتر از اینکه تو پختن نذری با یکی دیگه کثافت بازی را بندازم و یه نیمچه لز کنم
فریده تا اومد حرفی بزنه سریع فیلم نذری پزون و رابطش با زهرا رو نشونش دادم
فریده به پته پته کنان افتاد و گفت این چیه ؟
گفتم میخوای نشون شوهرت بدم تا ببینه حاج خانمش چه لزبینی هست ؟
تا اومد حرفی بزنه سریع بغلش کردم و آروم کونشو مالیدم و چندتا در کونی بهش زدم و گفتم اما اگر تو بخواهی هم فیلمو پاک میکنم هم لز بازیت پیشم محفوظه
فریده تو بغلم وا داد و آروم گفت تو زندگی منو نمیدونی اگر میدونستی اینجوری قضاوت نمیکردی
چیزی نگفتمو چسبوندمش به دیوار و آروم با پستوناش بازی کردم و لبامو به لباش چسبوندم
برام جای تعجب بود که اعتراضی نمیکرد
همونجور که ازش لب میگرفتم بهش گفتم میایی خونمون ، منم تنهام
منتظر جوابش نشدم ، در خونه رو باز کردم و آروم آوردمش تو
نشوندمش رو کاناپه و سریع اومدم و براش یه لیوان شربت درست کردم
فریده همونجور نشسته بود و ازم پرسید چجوری فیلم گرفتی ؟
ماجرا رو براش تعریف کردم
کمی از شربتش خورد از علاقم بهش گفتم و چادرشو برداشتم کنارش نشستم و یه کم براش اراجیف عاشقانه گفتم و دوباره بغلش کردم و باهاش مشغول شدم
واقعآ هیکل و استایل خوبی داشت ، روی کاناپه خوابوندمش
فریده چشماشو بسته بود
دکمه های مانتوشو باز کردم ، یه تیشرت نارنجی پوشیده بود ، بوسیدمش و گفتم عزیزم چشماتو باز کن اینجوری دوست ندارم
چشماشو که باز کرد میخواستم کنارش بخوابم که روی کاناپه نشد ، بلندش کردم و بردمش تو اتاق پدر و مادرم و رو تختشون
جالب بود که فریده هیچ اعتراضی نمیکرد نشستم کنارش و دوباره مشغول لب گرفتن شدیم

ادامه...

نوشته: آقای خاص


👍 40
👎 23
150401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

897168
2022-09-28 01:33:17 +0330 +0330

چرت

0 ❤️

897191
2022-09-28 02:34:34 +0330 +0330

کوص و شعر
دوربین لپتاپ و روشن کردی یا کواد کوپتر فرستاده بودی رو اسمون خونتون؟

6 ❤️

897208
2022-09-28 06:59:30 +0330 +0330

لوطی گری تا حالا وب کم دیدی به عمرت

0 ❤️

897212
2022-09-28 08:23:56 +0330 +0330

کسشعر (س)

2 ❤️

897216
2022-09-28 08:57:32 +0330 +0330

منم کردم خیلی حال میده

1 ❤️

897241
2022-09-28 12:19:17 +0330 +0330

کسکش خر بچه کونی زنا زاده وب کم لبتابت میکروفون داشت؟
بعد اینا هم بلند بلند صحبت میکردن؟ ک تو تونستی صداشونو از اتاقت ضبط کنی؟
چرا کس میگی برادر
اب کمرام تو دماغت

4 ❤️

897257
2022-09-28 15:24:13 +0330 +0330

جاکش اینا تو سازمانای امنیتیم قفله
لپ تاپتو کجا گذاشتی با چه فاصله ای که نتونستن اونا ببیننش ولی صدارو با کیفیت و واضح ثبت میکرد
بسم رب تعالی با یاد از شهدای والفجر 3کیرم تو مادر دروغگوت

4 ❤️

897265
2022-09-28 18:01:26 +0330 +0330

نفر سوم رابطه ها
دکترای سک دارم و جوری میکنم ک معتاد بشید ب کیرم

0 ❤️

897306
2022-09-29 01:37:01 +0330 +0330

من میگم چرا به حجاب و چادر معترضن چون باعث جق میشه چون نمی دونه زیر چادر چی هست و با یه کنار رفتن چادر یه زن میشه سوژه جق پسر همسایه بخاطر جقم چشما کم سو ومخا می گوزه مثل این داداشمون

0 ❤️

897318
2022-09-29 02:29:54 +0330 +0330

دهنت سرویس جلوی در چطوری چسبوندی به دیوار بعد بردیش تو خونه🤣🤣🤣

0 ❤️

897349
2022-09-29 08:02:41 +0330 +0330

کسکشا هنوووز شربت درست میکنید؟؟؟

0 ❤️

897355
2022-09-29 08:59:46 +0330 +0330

کسخل زیاد پبدا میشه تو دنیا

0 ❤️

897381
2022-09-29 13:43:35 +0330 +0330

در ادامه کامنت نفر قبلی. “بهتر که کسخل من نشوند” کسخل هم کسخل های قدیم. والا

1 ❤️

897384
2022-09-29 14:12:19 +0330 +0330

چقدر خونه خریدن تو تهرون آسونه

0 ❤️

897405
2022-09-29 22:40:00 +0330 +0330

ادامه بده درست جایی حساسش قطع کرد دهن سرویس

0 ❤️

897435
2022-09-30 00:36:46 +0330 +0330

بدبخت بیچاره جد و ابادت هم راه نمیدن خیابان ایران پشت مجلس اخه جقی اگر از شانس کیریت یکی از ساکنان انجا این اراجیف به گوشش برسه تا صد نسلت را هم نوشابه براشون سرو میکنه هم کاری میکنه جدوابادت تو قبر ارزوی جهنم کنن خوددانی عاقبت بدی در انتظارت هست بدبخت اینترنت تو ایران فرق داره با امریکاو اروپا نصیحت به میگم سریع داستان را حذف کن تا بیچاره نشدی.

0 ❤️

897516
2022-09-30 10:29:50 +0330 +0330

کسکش دوس دارم باور کنم ولی چطور متوجه شدی به هم چی میگن؟ جقییییییی

0 ❤️

897525
2022-09-30 12:57:08 +0330 +0330

باشه زرنگ

0 ❤️

899544
2022-10-20 00:22:47 +0330 +0330

شربت بازم شربت نمیدونم شماها برای بافتن اراجیف واژه کم میارین یا صحنه سازی بلد نیستید باید با شربت کارتان کامل بشه
تا شربت خوندم

0 ❤️

904252
2022-11-26 10:51:31 +0330 +0330

تمام کسشعر

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها