قرارمون چی بود؟

1400/08/14

قرارمون چی بود؟

سلام ب همه دوستای شهوانی من خاطره ام قبلا هم یکی از سکس های خشن با نامزدم ارسلان رو نوشته بودم الان اومدم یکی دیگه رو براتون تعریف کنم
خونه عمم اینا دعوت بودیم من ی پسر عمه خیلییی هیزو کثافت دارم که به هیچکس رحم نمیکنه قبل اینکه بریم ارسلان بهم گوش زد کرد که خوب بپوشم و زیاد ارایش نکنم اما من فکر میکردم پسر عمم خونه نیست و حسابی ب خودم رسیدم وقتی رفتیم دیدیم پسر عمم هست ارسلان خیلی عصبی شد و گفت حسابتو برسیم خونه میرسم
خلاصه ک شب برگشتیم خونه چون نامزدیم فعلا مامانم اینا همه اونجا بودن خونه ارسلان اینا موندن شهرامون جداست واسه همون منم خیالم راحت بود که کاری نمیتونه بکنه بقیه میشنون رفتیم اتاق ارسلان گفت:
-فک کردی میتونی از دستم در بری؟
+فعلا که در رفتم بین این همه ادم میخوای چیکار کنی ارسلان ؟
-ببین دعا کن دعا کن مامانت اینا نرن وگرنه دهنت سرویسه من هی بهت میگم نپوووش تنگ نپوووش اون ارایش غلیظو نکن وقتی گوش نمیدی باید ادب شی یا نه؟
+من ک‌نمیدونستم خونست فک کردم رفته
-باشه فعلا بگیر بخواب بعدا میرسم به حسابت
خیلی کرم داشتم بدنم میخارید حشری شده بودم خود ب بخود نمیدونم چرا دلم خواست کاش کسی خونه نبود ارسلان جرم میداد
+عشقمممم؟؟
-هوم؟
+هوم چیه عزیزم من ک دلم واسه لبات تنگ شده
بعد سرمو بردم نزدیک تر نفساش خورد تو صورتم لبامو اروم گذاشتم رو لبای نرمش دستمو بردم رو مردونگیش از رو شلوارش لمس کردم بعد اروم زیر گوشش زمزمه کردم البته با بی رحمی
+میبینم شق کردی ولی نمیتونی کاری کنی میترسی ماما اینا بیان اخیییی عزیزم
-خاطره بس کن مراعات تورو میکنم وگرنه دخلتو آورده بودم بزار مهمونا برن من میدونمو تو
همون لحظه در اتاقو زدن مامان اینا بودن باورم نمیشد اصن امکان نداشت گوشام نمیخواستن بشنون تازه سر شب بود ساعت نه بود یکی از فامیلا زنگ زده بود مامان اینارو واس شام دعوت کرده بود مامانم گفت شمام بیایین تنها نمونین یه لحظه خوشحال شدم ک گیر ارسلان نیوفتادم ولییی
-نه مامان جان من خیلی خستم فردا صب باید بیدار شم خاطره ام میدونی بدون من جایی نمیره ما یکم بعد میخوابیم به شما خوش بگذره و رفتن…
حالا دیگه تنها بودیم و این ینی فاتحه…
-خببب موش کوچولو میببنم از ترس به لرزه افتادی هه
+ک ک کی گفته من خیلی ام خوبم برو بابا
-هیششششش نترس اروم باش
بعدم اروم اروم نزدیک شد تا اینکه رسیدم به دیوار همون طور ک نگاش میکردم گردنمو گرفت و لبامو محکم بوسید خیلی محکم میبوسید نفسم بند اومد ه بود برم گردوند دستامو از پشت بست موهامو گرفت و کشید منو نشوند و کیرشو دراورد بیرون
به کیرش نگاه میکردم که رگاش زده بودن بیرون و اماده جر دادن بود صورتمو با دستش اورد بالا به چشام نگا کرد و کیرشو گرفت تو دستش گذاشت رو دهنم …دهنم بسته بود کیرشو میمالید به لبام و فشار میداد عصبی شد و داد زد
-باااز کن دهنتو خاطره
ترسیدم از دادی که زد بی صدا دهنمو باز کردم سرشو کرد تو دهنم میکی زدم که آهی کشید بیشترشو کرد تو دهنم منم ساک زدم واسش یکم که گذشت هلم داد به پهلو خوردم زمین برم گردوند به پشت کیرشو مالید رو کصم خیس بودم همرو تا ته کرد توم از لذت جیغ ارومی زدم و اون تند تند تلمبه میزد گردنمو گرفت و منو به حالت داگ استایل در اورد کرد توم همزمان با دستش برام میمالید کم مونده بود ارضا شم کثافت نقطه ضعفمو میدونست
-اوووووف خاطره سیر نمیشم ازت دارم پارت میکنم مگه نه؟ جر میخوری خوشت میاد ؟ تو جنده ی منی خاطره جنده ی منییی
همین حرفا کافی بود تا جیغ بزنمو بیوفتم رو زمین ارضا شده بودم دستامو باز کرد و صاف خوابوند منو کیرشو کرد توم تلمبه میزد و گردنمو میمکید دوباره حشری شده بودم دوباره لذت وجودمو گرفته بود سرشو با دستام گرفتم لباشو مکیدم اونم همراهی میکرد و وحشیانه لب می‌گرفتیم و تلمبه میزد هولش دادم اومدم روش کیرشو تنظیم کردم تو کصم میپریدم روش
+آاااخخخ ارسلاننن وااییییی
-جونممم عشقم جووونم ارسلانت داره میکنتت هومم؟ قرارمون چی بود؟؟ که ادب شی ببین زیرم جون دادی پارت کردم
+ارسلان من دارم ااااخ ارسلان من
-چی عزیزم بگو
+ارسلان من دارم دوباره ا ا ارضا م م میشم
و دوباره لرز شدیدی وجودمو فرا گرفت دوباره شدم همزمان با من ارسلانم ابش اومد بعدش اومد بغلم کرد و باهم رفتیم حموم

تمام

نوشته: خاطره


👍 2
👎 13
29401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

840855
2021-11-05 01:43:45 +0330 +0330

شب از خونه‌ی عمّه‌ت اومدین و شب مادرت‌اینا رو شام دعوت کردن؟
خونه‌ی عمّه‌ت شام بهت ندادن؟
داستانت خیلی داغونه. ادامه ندادم.
بطری آب‌معدنی یک‌و‌نیم لیتری پُر، حواله‌ت بادا بی‌سواد خالی‌بند.

4 ❤️

840858
2021-11-05 01:51:05 +0330 +0330

مردونگی امیر ارسلان نامدار تو کون جفتتون.

1 ❤️

840885
2021-11-05 02:42:37 +0330 +0330

عمو لاکغلطگیر بطری یک و نیم لیتری رو خوب اومدی😂(ولی جداً دیگه ننویس هم کمتر فحش میخوری هم وقت مارو نممیگیری خاطره خانم،یا شایدم ممد😂)

2 ❤️

840900
2021-11-05 04:01:44 +0330 +0330

شما ساعت نه شب میخوابین؟شوهرت چوپونه صبح زود گوسفندها رو باید ببره صحرا بچرن؟بعد زمانی که شما میخواستین بخوابین تازه زنگ زدن مادرت رو واسه شام دعوت کردن؟خداوکیلی خودت این چرت و پرتهایی که نوشتی باور میکنی که انتظار داری بقیه باور بکنن؟

2 ❤️

840924
2021-11-05 08:35:14 +0330 +0330

الان این سکس خشن بود؟ تنبیهت کرد؟این تنبیه بود ؟
یا نمیدونی سکس خشن چیه یا نمیدونی تنبیه توی BDSMچی هست اصلا!
راستی خونه شما ساعت ۹ شب یادشون میفته زنگ بزنن شام دعوت کنن؟
چند سالته پسر جون ؟

3 ❤️

840936
2021-11-05 10:29:29 +0330 +0330

این خشن بود :/

0 ❤️

840953
2021-11-05 13:00:41 +0330 +0330

بیا پایین بچه کص شعر نگو 😂

1 ❤️

840965
2021-11-05 14:08:53 +0330 +0330

آرزو بر جوانان جقی عیب نیست
راحت باش اصلا شما شیش عصر بخواب شامم ساعت 4 عصر بخور ولی ملتو اوسکول فرض نکن
برو یه گوشه جقتو بزن دیگه داستانم نفرست افرین
به شیخ طوسی میسپارمت

0 ❤️

840973
2021-11-05 15:17:44 +0330 +0330

بده منم بزنم وحشیانه

0 ❤️

840990
2021-11-05 17:02:35 +0330 +0330

این الان خشنه؟ حداقل چهارتا فیلم ببین الکی ننویس سکس خشن

0 ❤️

841007
2021-11-05 18:09:04 +0330 +0330

والا فوشو اینا که بکس دادن من 1 کلام میگم دیس خالس زیاد زدی در دیفال تو داستان

0 ❤️

841040
2021-11-05 22:12:13 +0330 +0330

جلقکی ! این دفعه خواستی چیزی بنویسی بجای صابون از شامپو بچه استفاده کن بلکه داستانت خواندنی در بیاد .

0 ❤️

841052
2021-11-06 00:52:33 +0330 +0330

آقا خاطره داستانت فاقد شرایط منطقی هست

0 ❤️

841124
2021-11-06 06:19:37 +0330 +0330

پسر جان قدیمی ها بیخود نمیگفتند که با دلاک حموم یا به عبارتی با کیسه کش حموم دمخور و همنشین نشو …میبرتت زیر دوش بلا ملا سرت میاره ! کو گوش شنوا؟! 😎

0 ❤️