قرض گرفتن پارتنر گی توسط بهروز

1400/06/14

به تگ ها دقت کنید . این داستان گی است .
اسم من بهروز ه ، از نوجونی آدم درون گرا و آرومی بودم ، دوست صمیمی چندانی نداشتم و خیلی دوست نداشتم توی جامعه باشم . دوران بلوغ شروع شد و درگیری های بین گناه و حس شهوت و خودارضایی ها . کم کم توجه ام به یکی دو تا از همکلاسی ها در دوران دبیرستان جلب شده بود که ، بچه های بزرگتر باهاشون سکس کرده بودند . تماشای فیلم پورن یا شنیدن درباره سکس دوتا همجنس با هم خیلی منو حشری می کرد تا سکس یه زن و مرد . ترم اول دانشگاه بودم که اولین داستان ها و فیلم های سکس با همجنس رو دنبال می کردم . کم کم توی خودارضایی ها ، فکر اینکه برای مردی بات باشم ، پایه ثابت خودارضایی هام شد . هیچوقت از سکس دو تا هم سن خوشم نمی اومد و بخاطر همین تصورم همیشه یه مرد بزرگتر از خودم بود .
همیشه مخلوطی از ترس ، بی اعتمادی و گناه جلوی من رو بابت اینکه تجربه اش کنم ، می گرفت . سعی می کردم با اینکه کیس خوبی بودم و توی جاهای عمومی مورد توجه پسرها و مردها قرار می گرفتم ، احتیاط کنم و به قولی راضی نشم .
تا اینکه دانشگاه رفتم ، تنهایی و آزادی بیشتری داشتم . دانشگاه آزاد ما توی گوهردشت کرج بود و تقریبا تمام وقتم رو توی کرج و دانشگاه سپری می شد و همیشه با آخرین مترویی که به سمت تهران می رفت خونه می رفتم ، بیشتر بعد از کلاسها و غروبها توی سایتها می چرخیدم و با آدمهای مختلفی آشنا می شدم ، اما واقعا نمی شد اعتماد کرد .
یک روز از یه دوست که مثل خودم بات بود و مدتها بود دوست بودیم ، پیام گرفتم ، چند وقتی ازش خبر نداشتم . فهمیدم که مهاجرت کرده . اون هم کرج می نشست و بخاطر اون بود که فهمیدم دانشگاه کرج جای باهالیه و انتخاب اول رو اونجا زدم . خیلی چیزها رو درباره بات بودن و سکس ازش می پرسیدم . چندسالی از من بزرگتر بود . یه پارتنر داشت که همیشه با اون سکس می کرد . همینجوری که حرف می زدیم و من از اینکه تنهام شکایت می کردم . بهم پیشنهاد داد حالا که اون نیست با پارتنرش آشنام کنه چون عکسهای بدنم رو دیده بود و هیکل تپل من و قد متوسط ام مثل خودش بود و پارتنرش می پسندید .اولش می ترسیدم ولی کلی باهام حرف زد که آدم مطئنی هستش و چون قبلا هم درباره اش حرف زده بود می دونستم که پارتنرش آدم قابل اعتمادی ه و ذهنم مشغول شد و آخر سر راضی شدم .
دوستش اسمش نادر بود ، یه مرد حدود 47/8 سالش بود و چندسالی بود طلاق گرفته بود ، اولش با پیغام و زنگ و چت پیش رفت ، عکسهای بدن و فیس اش مردونه و برای من جذاب بود از من بلندتر بود و هیکلی بود ، خیلی چاق نبود ولی کمی شکم داشت . بالاخره دل به دریا زدم و قرار شد پنج شنبه همون هفته برم خونه اش .
پنج شنبه از صبح استرس و هیجان داشتم . خونه اش سمت بلوار کاوه بود . کلاس قبل از ظهر تموم شد . حس اینکه برم غذا بخورم نبود .سوار تاکسی شدم و به سمت لوکیشن رفتم . زنگ زدم بهش ، گفت “چرا نگفتی بیام دنبالت ، منتظر بودم بهم زنگ بزنی” . پلاک رو می دونستم و جلوی در بودم . تا بالا استرس ده برابر شد . وقتی دم در آسانسور دیدمش با خوشرویی احوالپرسی کرد و رفتیم داخل خونه . یه شلوارک و یه پیرهن با دکمه های باز تنش بود
فکر کنم نیم ساعتی طول کشید تا یخ من آب بشه و نادر که پیشم نشسته بود دستاش روی بدنم می چرخید . آروم دم گوشم گفت : "شروع نمی کنی ؟ " نمی دونستم چی بگم . نادر راحتم کرد . گفت : “سرویس اونجاست و با دست نشون داد” و من که بلند شدم . دوباره راهنمایی کرد و گفت : “لباسهات رو بذار همونجا” . رسیدم در سرویس . برگشتم . دیدم دم یه اتاق ایستاده و با لبخند گفت :“آماده شدی بیا اینجا” . منتظر شدم بره تو و لباسهام رو درآوردم و لخت رفتم داخل سرویس که خودم رو تمیز کنم و آماده بشم .
خودم رو خشک کردم و اومدم بیرون . لخت بودم و کیر کوچیکم جلوم تکون می خورد و فکر کردم شورتم رو بپوشم بهتره . حس اینکه یه جایی اولین بار بری و برای کسی که اولین بار از نزدیک می بینی لخت باشی برام خاص بود . دم اتاق که رسیدم ، نادر با یه شورت روی تخت دراز کشیده بود و یه موزیک انگلیسی آروم گذاشته بود . اتاق خیلی بزرگ نبود و یه تخت یه نفره به دیوار چسبیده بود . حس اینکه یه مرد منتظره که من لخت برم پیشش حشری ام می کرد . سعی می کردم زیاد فکر نکنم که خراب نکنم .نزدیک اش که شدم ، لب تخت نشست و من ایستاده بودم . دستاش روی بدنم می چرخید . سینه هام و رونهام . دستش رو انداخت پشتم و کونم رو از داخل شورت گرفت و به سمت خودش کشید و نشوند کنار خودش . من خشکم زده بود . نادر دستم رو گرفت و گذاشت روی کیرش . از روی شورت شروع کردم کمی مالوندن . نیمه شق بود و اولین بارم بود که به کیر کسی دست می زدم . نادر صورت و لبهام رو می بوسید و گردن و سینه هام رو می خورد .
کمی که گذشت ، من رو روی زمین نشوند و خودش بالا سرم ایستاد و دستاش موهام رو نوازش می کرد . قبل از اون حسم به کیر یه مرد زیاد بود و فکر کردن به اینکه کیر مردی رو ساک بزنم حشری ام می کرد ولی اون لحظه گیج شده بودم و اصلا نمی دونستم می تونم یا نه . سرم رو به سمت خودش بالا کرد و نگاهم کرد و یه لبخند زد و گفت : "نمی خوای بیدارش کنی ؟ " کیرش رو از توی شورتش کشیدم بیرون و یه کم با دست مالیدم و چشمام رو بستم و کیرش رو تا نصفه داخل دهنم کردم . حس خاصی بود . ناشیانه عقب و جلو می کردم و وقتی دیدم کمی خشکه ، زبونم رو بهش می زدم که کم کم بهتر شد .
با آفرین گفتن نادر چشمام رو باز کردم و یه دستم به کیرش بود و یه دستم روی رونش و کیرش رو ساک می زدم . کارم بد نبود . چون می ترسیدم که سرم رو بگیره و کیرش رو تا حلق داخل کنه . سعی می کردم با درآوردن و لیس زدن کارم رو خوب انجام بدم . یه چند دقیقه ای که گذشت و کیرش شق تر شد و حالا حسابی سفت شده بود نادر سرم رو گذاشت روی رونش و شروع کرد خودش یه وری داخل دهنم تلمبه زدن . گاهی داخل لپم فشار می داد و نگه می داشت و دوباره تلمبه می زد .
یه کم کیرش رو درآورد و من نفس تازه کردم و دوباره خودم ساک زدن رو ادامه دادم . یه بار که دستم رو ول کرده بودم و کیرش داخل دهنم بود . دستش رو گذاشت پشت سرم و کمی فشار داد . ناخودآگاه دهنم رو بازتر کردم و کیرش داخل تر رفت و به تنگی حلقم رسید . برخلاف تصورم اونقدر هم بد نبود . چند بار این کار رو تکرار کرد و کیرش رو درآورد . یه کم نفس تازه کردم و منو بلند کرد .
از پشت بغلم کرد و بدنش که معلوم بود شیو کرده با بدن بی موی من برخورد می کرد و داغی اش و حجم بدنش باعث می شد حشری تر بشم . شورتم رو درآورد و با هم رفتیم روی تخت . منو به شکم خوابوند و شروع کرد با کونم بازی کردن . حس دیونه کننده ای داشتم . اینکه دارم آماده می شم برای ورود اولین کیر به کونم . کم کم انگشتش رو روی سوراخم می مالید و انگشت می کرد . یه کم ژل روان کننده از روی میز برداشت و شروع کرد آروم انگشتش رو تا ته داخل کردن . من از انگشت شدن و بازشدنم لذت می بردم . سعی می کرد دوتا انگشتی که داخلمه رو حسابی بچرخونه و بالا پایین کنه که خوب باز بشم .چون گهگاهی با دیلدوی دست سازی که با چسب حرارتی درست کرده بودم با خودم ور می رفتم . سوراخم تقریبا امادگی داشت .
نادر بلند شد و منو لب تخت نشوند و خودش پشت سرم ایستاد . یه کاندوم برداشت و روی کیرش کشید . یه کم با سوراخم بازی کرد و یه کم کیرش رو مالید و شروع کرد کیرش رو روی کونم زدن و لای کونم و سوراخم کشیدن . کیرش شق شده بود و وقتی می خورد به بدنم حس خوبی داشت . من عملا مست شده بودم و بی اختیار خودم رو در اختیارش گذاشته بودم .
سر کیرش رو روی سوراخم کمی فشار داد . آروم فشار می داد و بازی می داد که سرکلاهکش داخل شد . وقتی سرکیرش داخل سوراخ ثابت شد . دستاش رو روی کمرم گرفت و گفت : “آروم آروم خودت بیا عقب " . سعی می کردم آروم خودم رو به سمت کیرش فشار بدم . وقتی من کمی فشار می دادم نادر هم کمرم رو به سمت خودش می کشید . یه ذره از کیرش داخل شد . فشار و کمی درد داشت . جرات پیدا کردم و خودم رو بیشتر فشار دادم ولی کیرش تا نصفه داخل شد و خب درد داشت . کیرش رو یه کم بیرون کشید و نگه داشت و دوباره همون قدر داخل کرد . تو اون لحظه یه جورایی حس پشیمونی از شروع این ماجرا رو پیداکرده بودم . نادر شروع کرد بدنم رو نوازش کردن و کونم رو مالیدن و از هم باز کردن و کیرش رو داخلم کمی تکون دادن . دستش رو پشتم فشار داد که روی صورت بخوابم و بعد با آروم آروم عقب جلو کردن شروع کرد کیرش رو داخلم تکون دادن و هر چند دقیقه کیرش داخل تر می شد . خیلی حس جالبی نداشتم . کیرش که تا ته داخل شد . کمی روم خم شد بدنم رو می مالید . سینه هام رو گرفته بود و فشار می داد . آروم کیرش رو تا نصفه بیرون کشید و دوباره داخل کرد . چند بار این کار رو کرد و حالا دیگه کیرش داخلم روون شده بود و وقتی کیرش رو کلا بیرون می کشید و آروم تا ته داخل می کرد دیونه ام می کرد و حشری تر می شدم و ناخودآگاه آه و اوه می کردم و نادر با محکم گرفتن لپ کونم و فشار دادنش جون می گفت . دوباره داگی شدم و نادر دستاش رو روی شونه هام گرفته بود و تلمبه هاش رو کمی سریعتر و با ضربه می زد .
نادر دستاش رو زیر گردن و روی سینه هام گرفت و همونجوری که کیرش داخلم بود بلندم کرد ، روی زانوهام ایستاده بودم و نادر بدنم رو تا جایی که می تونست به خودش نزدیکی می کرد و سرپا بودم و سوراخم انگار تنگ تر شده بود و تلمبه هاش حالا فشار بیشتری داشت و لذتش بیشتر شده بود . صورتش رو روی صورتم چسبونده بود و گاهی صورت و لبهام رو می بوسید و گاهی هم گردنم رو می خورد .
بعد از چند دقیقه هر دو خسته بودیم . کیرش رو ازم کشید بیرون و یه کم نفس نفس می زد . خیلی دوست داشتم که روم بخوابه . روی شکم دراز کشیدم و نادر که دید اینجوری خوابیدم روی پاهام نشست و اول کیرش رو کمی داخل کرد و خوابید روم و کیرش داخل کرد . توی بازوهاش پیچیده بودم و گرمای بدنش و کیرش که حالا داخلم بود دیونه ام می کرد . دستاش روی سینه ها و شکمم بود و محکم بغلم کرده بود . چشمام رو بسته بودم و از تلمبه هاش لذت می بردم و با آه و ناله های حشری تشویق اش می کردم که بیشتر فشار بده . نادر هم که حسابی حشری بود ، با تعریف از بدن و کونم و جون گفتن تلمبه هاش رو عمیق تر و قوی تر می زد .
سوراخم می سوخت و کمرم درد گرفته بود . به نادر گفتم و کیرش رو درآورد و کنارم همونجوری دراز کشید . یه کم که گذشت منو به بغل چرخوند و یکی از پاهام رو بلند کرد و خم کرد و با دستش زیر زانوم رو گرفت و کیرش رو داخل کرد . چند تا تلمبه زد و پام رو ول کرد و یکی از سینه هام رو محکم توی دستش گرفت و منو به سمت خودش کشید و وقتی تلمبه می زد ، سینه ام توی دستش کشیده می شد ، تلمبه هاش عمیق تر و محکمتر شده بود .با اینکه گاهی درد و سوزش داشت ولی برای من لذت بخش بود . حس شهوت و اینکه توی بغل مردی بودم و اون داشت از بدنم لذت می برد حشری ترم می کرد . با پاهاش پاهام رو مهار کرده بود و به سمت عقب می کشید و بدنم کاملا توی بدنش پیچیده بود و تکون نمی تونستم بخورم و نادر با لذت و حشری داشت منو می گایید .آه و ناله من و نفس زدنهای نادر قاطی شده بود و با صدای برخورد بدنش با کون و بدن من کل فضای اتاق رو پر کرده بود .
یه دفعه منو چرخوند به شکم و کیرش رو تاجایی که می تونست فشار داد توی کونم . صدای نفس هاش و آهش حکایت از ارضا شدنش داشت . شل شده بود . دوباره منو به بغل خوابوند و همونجوری که کیرش داخل من بود شروع کرد به جلق زدن برای من. کیرش داخلم بود و کیرم توی دستاش خیلی طول نکشید که آبم اومد و نادر فقط کیرم رو روی شکمم گرفت تا آبم ریخته بشه روی شکمم .
هر دو بی حال بودیم و توی بغل اش چشمام رو بستم . چند دقیقه بعد که به خودم اومدم ، حشرم کمتر شده بود و داشتم به این فکر می کردم که لخت و گاییده شده توی بغل مردی خوابیدم . کیر نادر از کونم دراومده بود و لای پام بود . از روی تخت بلند شدم و یه دستمال از روی میز برداشتم و بدنم رو پاک کردم . نادر بلند شد و گفت:” بریم حموم ".
انگشت فاک اش رو داخل کونم کرد و همونجوری که دستش پشتم بود منو به سمت حموم برد . احساس می کردم شاید رعایت من رو می کنه و هنوز شهوت اش نخوابیده ، داخل حموم دوش گرفتیم و نادر حسابی با بدنم بازی کرد و کیرش رو می دیدم که شق شده ولی نادر احتمالا بخاطر اینکه اولین بارمه نمی خواست خیلی فشار باشه روم . اومدیم بیرون . وسط پذیرایی داخل حوله و نیمه لخت توی بغل اش بودم . خیلی گرسنه ام بود . به نادر گفتم و نادر گفت الان یه چی سفارش می دم . وقتی دید خیلی گرسنه امه گفت پاشو بریم بیرون .
لباس پوشیدیم و زدیم بیرون . توی ماشین که نشسته بودم حس عجیبی داشتم . با مردی که اولین کسی بود که منو کرده بیرون بودیم و حس اینکه آدمها نمی دونن تا یک ساعت پیش داشتیم سکس می کردیم باحال بود برام .
بعد از غذا نادر تا تهران من رو رسوند .
بعد از اون دیگه من مال نادر شده بودم و شاید ماهی یک دو بار سکس داشتیم و نادر به شدت سکس های طولانی و دوبار سکس کردن رو دوست داشت و کم کم من هم عادت کردم . رابطه من با نادر تقریبا یک سالی طول کشید تا بخاطر مسئله ای رابطه امون قطع شد و چند ماه بعدش که رفتم سرکار با پسری بزرگتر از خودم رابطه پیدا کردم .

نوشته: ایمان superreview


👍 16
👎 4
10901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

830520
2021-09-06 10:00:42 +0430 +0430

حسی خوبی بهم داد دلم میخواد منم تو اینجور شرایطی باشم و مال کسی بشم و یه بکن خوب و قوی داشته باشم و منو سر حال بیاره و سیرم کنه.

0 ❤️

830597
2021-09-06 20:22:01 +0430 +0430

خیلی خوبه که سکس پارتنر خوب و قابل اعتمادی داشته باشی برای حس و گرایش هم ارزش قائل بشی و نیازهای همو رفع کنی .

0 ❤️

830610
2021-09-06 23:02:28 +0430 +0430

بمب دست ساز شنیده بودم دیلدو دست ساز نشنیده بودم پس اینکه همیشه صداوسیما میگه به خودکفابی رسیدیم منظورش اینه خسته نباشی دلاور

0 ❤️

830644
2021-09-07 01:25:20 +0430 +0430

سکس با ی پسر بات کم سن مخصوصا دانشجوی سن پایین همیشه برام جذاب بوده

0 ❤️

830650
2021-09-07 01:31:15 +0430 +0430

تکراری بود

0 ❤️

830688
2021-09-07 03:32:38 +0430 +0430

سامعلیک
ببینم توهمون بهروز کرجی که توی شبکه ایروتیک تی وی ماهواره پیام میزاشت با من تماس بگیرید نیستی ؟

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها