قهر و مستی

1397/12/14

تو چشمی در نگاه میکنم،پشت دره
همه وجودم میلرزه بخصوص که عقلم سرجاش نیست اصلا
عجیبه که اومده،اومده چی بگه بعد از هفت روز
درو باز میکنم،داخل میاد
در واحدم به پذیرایی باز میشه بساط روی میزم رو میبینه
بطری عرقی که تنهایی خالیش کردم و سروضعی که داد میزنه دارم از دوریش میمیرم
-اومدم حرف بزنیم
-برو ی شب دیگه بیا!امشب انقد عقلم زایل شده که نفهمم چی میگم
میرم از کنارش و پای بساطم میشینم
بطری دیگه ایی که زیر میزمه رو درمیارم و پیک عرقم رو تا نصفه پر میکنم و سرش میکشم حتی دیگه باهاش چیپس هم نمیخورم که ی وقت طعم کامم عوض نشه،
خیره ام شده،بدمستیامو همیشه دوست داشت
حالا که خودش قهر کرده و خودشم برگشته،میدونه که انقدر تنهایی کشیدم که اگه از دوریش بمیرم هم برای اشتی پیش قدم نمیشم
درو میبنده و داخل میاد کنارم روی زمین میشینه،کاپشنش رو درمیاره بعد هم پیرهنش رو
صدام میزنه
نمیتونم بگم دلم برای صدای مردونه اش پر نکشیده اما جوابی براش ندارم فقط برمیگردم نگاهش میکنم،نگاهش روی لبام خیره است و چشمام و حتی شاید خط سینه هام که بخاطر باز بودن دکمه های شومیز حریرم پیداست.
شاید تاثیر این یک هفته نبودنش و یا شایدم این همه عرق انقدر داغم کرده اما نمیتونم بگم که با چشمام خواستنش رو فریاد نمیزنم،میفهمه انگار و سرش نزدیک و نزدیک تر میشه و روی شونه ام قرار میگیره اول بوم میکنه و زیر لب کثافطی حواله ام،داغی نفسش که به گردنم‌میخوره شرتم خیس میشه دست راستش رو میذاره زیر رون راستم و دست چپش رو دورم حلقه میکنه و منو بیشتر به سمت خودش میکشونه، اینبار سرش رو میاره روبروم و مستقیم میره لای سینه های درشتم اول زبون داغش رو میکشه و بعدروی سمت چپی رو به دندون میگیره و مک میزنه،
-میدونی بدون تو میمیرم و حتی سراغمو نمیگیری
فرصت جواب دادن نمیده لباش رو میذاره روی لبام و محکم مک میزنه دستاشو تو موهام چنگ کرده و فشار میده
-میدونی کسخل میشم وقتی ازت دور باشم وقتی ی شب نخوابم پیشت
اینبار گردنم رو مک محکمی میزنه
-آخخخخخخخخ آرومتر
-آرومتر؟چی شده که آرومتر؟ها؟من تورو میشناسم که اینجوری کیف میکنی
کاراش مخلوطی از عصبانیت و حشری بودنه! هرچند این ورژنیش بیشتر بهم حال میده اما اذیتش میکنم
-ولم کن
-همون دیگه ولت کردم هار شدی طرفم نمیای!امشب ی ولیت بکنم که ندونی کدوم طرفی در بری!
دکمه زیر سینه هام رو باز میکنه و سینه هام رو از تو سوتین بیرون میکشه،نوک برجسته شدشونو به دندون میگیره و بعد محکم مک میزنه، گردنم به عقب خم میشه و همه وجودم میشه ی آه عمیق و از گلوم خارج میشه.
-بی من مست کردی؟آره؟؟؟تو مستی پارت میکنم یادت بره عرق چیه!
بالا میاد و گردنم رو با زبونش خیس میکنه، سرش رو سمت گوشم میبره و دم نفساش تو گوشم و خیسی زبونش که تمام موهای بدنم سیخ میشن به جنون میرسم، دستاش بیکار نمیمونه و چاک کسم رو از شرتی که لبش رو کنار داده نوازش میکنه،کمک میکنه روی زمین دراز میشم،خیلی سریع شلوارش بیرون میکشه و کیر اماده اش رو روی کس خیسم میزاره و و تا اخرین جایی که میتونه کلفتش رو فشار میده و من چیزی تا بیهوش شدن از خوشی ندارم صدای ناله های پر هوسمون بلنده اما تکراراش طولانی و عمیقه و هربار ضربه دارن و من حسشون میکنم، روم میوفته میدونم که دوس داره صداش بزنم اما ازش دریغ میکنم روم میوفته و کیرش رو داخل نگه میداره،چشماش پر از شهوت و دوست داشتنه،
ی ضربه محکم
-میدونی که چقدر وقتی صدام میزنی دیوونه میشم
-میدونم
محکمتر
-میدونی که باید چیکار کنی تا دیوونه بشم
-میدونم
حرصشو انگار داره خالی میکنه و محکمتر
-میدونی که من فقط با توا که دیوونه میشم
-میدونم
اینبار کامل درنمیاره،نیمه بیرون میکشه و دوباره تا ته فشار میده
-پس تمومش کن !نمیتونم بی تو بمونم میفهمی؟نمیخوام حس کنم فقط از سرنیازته که با منی،صدام بزن
-اشکان
-جونم
چنگش میزنم،دیوونه میشه
-اشکاااااااااان
-اوووووف عزیززززززمممممممم
-میخوامت
دیوونه تر میشه،بهم چسبیده و تلمبه هاش رو چنان محکم و سرعتی میزنه که صدام درنمیاد و فقط ناله وار صداش میزنم،خودم بهش کمک میکنم و کسم رو میمالم و دیگه جیغ زدن هام دست من نیست،کسم نبض میزنه میفهمه که میخوام ارضا شم دستش رو جایگزین میکنه و تا حد بیحال شدنم ادامه میده و داغی آبش و دل دل زدن کیرش این معنی رو میده که ارضا شده و روم میوفته
خوشبختانه دوروبرم چندتا بالش و ی پتو هست،چون عادتمه که پای تلویزیون با بالش و پتوم باشم،پیداشون میکنیم و قبلش خودمون رو تمیز میکنیم،حالم کنارش خوبه،خودش اینو بهتر میدونه
-سحر
-جانم
-نباشی واقعا نمیشه
-برا همین ی هفته اس پیشم‌ نخوابیدی
-بخدا کل این یک هفته رو نخوابیدم
-هووم
-سحر
-جانم
-تو چرا بهم زنگ‌ نزدی

  • ترسیدم نخوای برگردی
    -دیوونه ایی.

نوشته: سحر


👍 15
👎 2
16414 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

752277
2019-03-05 21:35:04 +0330 +0330

عاقاااا از این پسرا دوس دارممممممم
یه پسر این چنینی شدیدا نیازمندیم

1 ❤️

752328
2019-03-06 01:35:11 +0330 +0330

???منم ميخوام از اينا

0 ❤️

752339
2019-03-06 03:48:40 +0330 +0330

زیاد خوردی نمی دونی چه کس شعری نوشتی برو استراحت کن مستی که از سرت پرید بیا بگو جریان چی بوده
کی کیو کرده؟

1 ❤️

752447
2019-03-06 15:07:57 +0330 +0330

ديگه داستانهاي سايت مزخرف شده

0 ❤️

752570
2019-03-07 03:45:20 +0330 +0330

مینی داستان بامزه ای بود
با این که حرف خاصی هم برا گفتن نداست ولی خوشم اومد
احتمالا بخاطر دختره بود که نا جور خوشم میاد از این مدلا…
لایک سیزده :)

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها