لاپایی در خواستگاری

1397/07/06

اسم من نوید هست 25 سالمه قدم 173 هست و وزنم 83 اهل ورزش و بدنسازی هم نیستم یه هیکل معمولی با یکم شکم. از مریم براتون بخوام بگم قدش 165 هست سینه هاش 70 تو پر هست چادر عربی میپوشه از نظر من خوشکله آرایش ملایم میکنه . الان که دارم این خاطره رو مینویسم مریم نامزد من هست و من چون علاقه به نویسندگی دارم تصمیم گرفتم خاطرات خوبمو براتون بنویسم امیدوارم دوست داشته باشین.
بعد از چند باری که برای مریم لاپایی زدم خودش هم که دید من خیلی دوسش دارم و خواستگاری هم ازش کردم و در شرف ازدواجیم دیگه منو به عنوان شوهرش پذیرفته بود و دوست داشت چیزی به دلم نمونه . یه بار که تو مسیر برگشت دانشگاه بودیم مریم گفت مغازه جلوتر وایسا خرید داره جلو یه مغازه لباس زیر فروشی وایسادم رفت داخل و یه ست شرت و سوتین مشکی فانتزی با یه ساق خرید منم بهش گفتم مبارکت باشه . گذشت و من بهش گفتم میخوام بیام خواستگاریت اونم شماره خونشون داد قرار شد مامان من بگه که دخترتون تو دانشگاه دیدم و شماره ازش گرفتم همین کار رو هم کردیم و به روش سنتی رفتیم خواستگاری . ج
لسه اول که اونطرف سالن صحبت کردیم بالاخره باید ظاهر حفظ میکردیم. جلسه دوم گفتن برین تو اتاق صحبت کنین خونه مریم اینا دوبلکسی بود و اتاق طبقه بالا رفتیم اونجا شروع کردیم به صحبت که مامان مریم با یه ظرف میوه و یه پارچ شربت آورد اگه تشنه بشیم بخوریم. تو اتاق یه میز کوچیک چهار پایه ساده با یه رومیزی که 30 سانتی اومده پایین با دوتا صندلی روبروی هم گذاشته بودن واسه صحبت . مشغول حرف زدن بودیم که مریم از زیر میز پاش گذاشت روی پام و یه چشمک هم زد. از لباس مریم بخوام بگم یه بلیز سفید چسبون با یه دامن که از بغل زیپ داره تا بالا با یه چادر رنگی . مریم بلند شد دامنش 90 د
رجه چرخوند که زیپ اومد جلوش و نشست . صورتمو بردم جلو لبشو بوسیدم تو گوشش گفتم اجازه هست گفت اجازه ما هم دست شماس آقا. صندلیمو کشیدم جلو تر پاهامو گذاشتم دو بر پاهاش دستمو بردم زیپ دامنش کشیدم بالا دستمو گذاشتم روی رونش. رونشو نوازش میکردم یکم روی صندلی سر خورد اومد جلو تر که من بفهمم باید براش کسشو بمالم دستم بردم جلوتر دیدم شرت نپوشیده انگشتم یکم تفی کردم چوچولشو نوازش میکردم که کم کم آب کسش راه افتاده بود چشماش خمار شده بود آروم ناله میکرد منم برای این که کسی شک نکنه از کار و دانشگاه مدرک میبافتم بهم و تند تند کس مریم جونمو میمالیدم . مریمم دستش گذاش
ت رو شلوار من و دید کیرم شق شده زیپ شلوارمو باز کرد و کیرمو در آورد و دستشو با آب کسش خیس کرد و برام شروع کرد جق زدن. منم تند تند کسشو مالیدم که یه تکونی خورد و ارضا شد یه ده دقیقه ای که برام جق زد دیدم ارضا نمیشم گفتم پاشو یه لاپایی بزنم تا زودتر ارضا شم اونم قبول کرد و دامنشو چرخوند و از پشت بغلش کردم کیرمو گذاشتم لای پاش دو سه دقیقه عقب جلو کردم دیدم نزدیک ابم بیاد بهش گفتم گفت بریز لاپام منم تندش کردم و ریختم لای پاش . کیرمو کشیدم بیرون مریم نشست و برای تشکر سر کیرمو بوسید و یه بار کامل کردش تو دهنش تمیزش کرد و پاشد دستمال کاغذی برداشت که آبمو پاک کنه گفتم حیفه بمالش به پات خاصیت داره همین کار کرد پخشش کرد روی رونش دامنش رو درست کرد و نشستیم یکم که لای پاش خشک شد و حالش کامل عادی شد رفتیم پایین. امیدوارم که خوشتون اومده باشه تو خاطره بعدیم کردن مریم براتون مینویسن.

نوشته: نوید


👍 7
👎 29
115497 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

720396
2018-09-28 20:53:47 +0330 +0330
NA

این دختر میشه زن زندگی
همینو بگیر آینده مملکت رو باهاش بساز!

4 ❤️

720400
2018-09-28 20:55:08 +0330 +0330

مرحله بعد چیه؟ شده مانند مراحل دگردیسی قورباغه

2 ❤️

720408
2018-09-28 21:00:05 +0330 +0330

ایی

1 ❤️

720412
2018-09-28 21:04:31 +0330 +0330

بد نبود.
حداقلش این بود که مثل خیلی از کسشعرای دیگه فاز توجیح کردن خیانت نداشت

1 ❤️

720445
2018-09-28 22:35:45 +0330 +0330

کیرم تو دهنت با اون علاقه ات به نویسندگی!!! بچه الاغ پلشت نمیخواد بنویسی، گوساله تو طویله هم که رفته باشی خواستگاری این گوهی که خوردی رو نمیتونی بخوری ، ننویس گاومراد . انتر

2 ❤️

720477
2018-09-29 00:21:09 +0330 +0330

چندوقتی از شربت قبل از سکس خبری نبود…

1 ❤️

720483
2018-09-29 01:44:35 +0330 +0330

تا حالا فکر میکردم خاستگاری یه مرحله هستش مثل فوتبال دوتا نیمه داره یا نه مثل بازی کامپیوتری مرحله بندی داره و اخرشم غول رو باید بکشی!؟

0 ❤️

720508
2018-09-29 05:42:29 +0330 +0330

کسشر جالبی تفت دادی:)

0 ❤️

720522
2018-09-29 07:21:55 +0330 +0330

ببن چه گندی بالا آوردی خاک تو سرت

0 ❤️

720528
2018-09-29 08:10:10 +0330 +0330

عرض تبریک فراوان بابت این دستاورد اکتیو و فعال در حوزه سکس ، اگه یحتمل نیاز به کمک پیدا کردی خبر کن بیایم کمک

0 ❤️

720531
2018-09-29 08:22:20 +0330 +0330

خواستگاری شما چند مرحله ایه؟

2 ❤️

720542
2018-09-29 10:00:41 +0330 +0330

مردم چطوری با سرعت نور سکس میکنن

2 ❤️

720547
2018-09-29 10:34:47 +0330 +0330
NA

چه عجله ای بود حالا؟!

1 ❤️

720571
2018-09-29 13:08:28 +0330 +0330

کاش یکی پیدا شه بهمون لا پایی بده

1 ❤️

720579
2018-09-29 14:41:33 +0330 +0330

داداش
مگه چادر عربی نمیپوشید
بلیز چسبون
با چادر رنگی
یه چیز دیگس (preved)

1 ❤️

720587
2018-09-29 15:36:23 +0330 +0330

باز هم شربت کار خودش کرد
مادر زنت فهمیده چه جنده ای رو میخای بکنی برات شربت آورده??

2 ❤️

720618
2018-09-29 19:53:17 +0330 +0330
NA

ننویس رادیواکتیویته هسته ای…

1 ❤️

720749
2018-09-30 05:37:46 +0330 +0330

یه کاندوم با خودت میبردی

1 ❤️

721123
2018-10-01 20:39:51 +0330 +0330

حماسه لاپایی!!!
یه جوری نوشته لا پاش خنک شد انگار داشته با سنگ فرز میسابیده بنده خدا رو
یه لطفی بکن به خاطر علاقه به نویسندگیت دیگه ننویس این کس شعرا رو :|

1 ❤️

866079
2022-03-29 06:12:40 +0430 +0430

حاجی اولش دیدم داره مشخصات قد و وزن می گه دیگه ادامه ندادم

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها