خونه عمه ام بودیم و منو دختر عمو در اتاق با هم داشتیم بازی میکردیم من آن موقعه 10سالم بودم و دختر عموم هم 8 سالش بود در اتاق را بستیم و بعد قفل کردیم.
اون گفتش که بیا لباس های مان را در بیاورم کاملاً لخت بشویم.
و هرکدام مان یک گوشه اتاق بنشینیم و دور تا دور مان را بالشت بگذاریم و با اونجامون ور برویم و با همدیگر صحبت کنیم.
قبول کردم لباس های مان را در آوردیم و داشتیم حرف میزدیم.
بعد دختر عمو گفتش که میایی جاهای خصوصی همه دیگر را ببینیم منم قبول کردم.
اون اول به من گفت نشان دهم.
منم هم که کیرم سیخ شده بود و در دست بود بهش نشان دادم اومد جلو گفت میشه بهش دست بزنم.
تو هم مال من رو دست بزن.
قبول کردم دستش رو گذاشت روی کیرم و باهاش ور رفت.
بعد نوبت من شد من دستم را گذاشتم روی کونش و ور رفتم و لای کونش هم دیدم بعد برگشت تا کص اش هم ببینم.
دستم رو آوردم سمت کصش و همون اولش رو با دستم مالوندم بعد بهش گفت برگرد اونم برگشت و روی تخت عمه ام حالت داگ استایل نشست منم دوباره دست به کونش زدم و به لای کونش هم زدم و بعد کیرم رو گذاشتم روی کمرش و یه ذره روی کمرش گذاشتم و تکون دادم کیرم را.
بعد برش گرداندم و روی شکمش هم گذاشتم.
بعد از ترس اینکه عمه ام و مادر بزرگم نفهمد اند لباس را سریع پوشیدم و در را باز کردیم.
الان که این خاطره را تعریف میکنم 15 ساله ام هست
و دارم حسرت میخورم که چرا از اون فرصت استفاده نکردم.
و همین الان هم کیرم سیخ شده.
نوشته: علی
ادمین جان دیگه داری امشب ب شعور مخاطب واقعا توهیین میکنی
امثال این چرت و پرت ها رو میزاری اونوقت داستان منو نمیزاری ادمین خان
یارو داره داد میزنه میگه من 15سالمه و من به 15سال بودنش هم شک دارم و فوقش باید 12سالش باشه
طرز نگارشش هم داد میزنه که یه بچس
اونوقت اکانت داره و داستان هم میزاره!!!
ادمینه اصلا داستانا رو نمیخونه و فقط میزاره که گذاشته بشه
خیلی وقتها نبودن بهتر از بودنه نصف و نیمه اس
بنام خدا. من ریدم بر این داستان عمیقت ای پدوفیل
بیا واقع بین باشیم ۱۵ خیلی کمتری کە اینقد خشک و رسمی مینویسی، بیشتر کلاس اول دوم میخوری یعنی زیر ۱۰ سال
حالا خوب شد ننوشتی کیر بیست سانتی مو نشونش دادم ملت اینقدر جق زدن که مغزشون پوکیده
دفتر ممدرضا را به اشتباه آوردهام و باید ببرم پس بدهم … 🙄
می آیی جاهای خصوصی مان را به یکدیگر نشان دهیم؟من گفتم آری
در همان حین عمویم وارد اتاق شد و پایه های تخت خواب را درون مقعدمان فرو نمود
کصمادرت کاصکش
;-) کُز نَنَد!