روی تختم به سمت راست لش کرده بودم با بی‌حوصلگی داشتم توی سایت داستان هارو میخوندم و تو دلم میگفتم جواد عوضی چرا از خدمت نمیاد اخه خیلی حشری بودم.{{ یادم رفت اینو بگم
من امیرم ۱۸ سالمه خوش بدنم و کون نسبتا بزرگی دارم قدم ۱۷۸ و وزنم ۶۷ کیلو هستشاز بچگی حس جنسیم دخترانه بود و
بات هستم .}}جواد بکن ثابت منه یه پسر ۱۹ ساله یکم هیلکش از من درشت تره و پسر خیلی خوبیه با یه کیر ۱۷ سانتی صاف و سفید و خایه های خوشمزه که ادم از میک زدنشون خسته نمیشه ولی از شانس من الان چند ماهه سربازه و من از کیرش بی نسیبم وقتی یه کونی بهش کیر نمیرسه خیلی سخت میشه براش دیگه تحمل این شهوت برام خیلی سخت بود انگشت کردن و خیارو بادمجون اصلا واسه من قابل قبول نیست من گرما و سفتی یه کیر واقعی میخوام من نبض کیر موقع ارضا شدن تو کونمو میخوام خلاصه که هیچی خیلی سخت داشت برام میگذشت تا اینکه توی انجمن دیدم یکی نوشته راننده کامیونه و از رشت یکیو میخواد عکس کیرشو دیدم یهو شل شدم یه کیر حدودا ۲۰ ۲۲ سانتی قرمز کلفت با یه رگ ورم کرده کیر صاف بود دلم میخواست از روی گوشی لیسش بزنم زیر دلم خالی شده بود انگار بدنم واسش جا باز کرد ولی بیخیالش شدم دوست نداشتم به جواد خیانت کنم فقط لایکش کردم رفتم به گشتنم ادامه دادم اما دیدم یکی بهم پیام داد رفتم دیدم همونه بهم گفته:سلام میشه اشنا شیم؟نمیدونم چیشد یهو بهش گفتم سلام ایدی بده
سریع جواب داد رفتم پیوی سلام و احوالپرسی گفت مسافرم کامیون دارم و اینا حرف زدیم من خود به خود عکسامو فرستادم و یهو دیدم شب باهاش قرار گذاشتم خیلی شهوتی شده بودم شرتم خیس شده بود بابت کیرش ساعت ۷ غروب بود حرکت کردم به سمت خیابون یه سیگار تا اونجا کشیدم دیدم زودتر از من رسیده یه کامیون کابین دار بود جرعت نکردم نزدیک شدم تا اینکه پیام داد کجایی کفتم رسیدم و گفت اها دیدمت بیا سوار کامیون شو من خشکم زده بود میترسیدم ولی نتونستم صبر کنم رفتم سوار شدم سلام کردیم و حرکت کرد سمت خیابون گفتم کجا میریم گفت میریم یجا که راحت باشیم یه مرد ۳۴ ساله بود با موهای بلند خرمایی صورتش افتاب سوخته بود و بدن ورزشکاری داشت واقعا کیرش حلال بود رسیدم تو راه کلی حرف زدیم دستشو گزاشت رو پام یهو حس کردم کونم گشاد کرد خودشو چشام انگار نمیدید اب دهنمو قورت دادم و یهو گفتم شروع کنیم. گفت:طاقت نداریا رفتیم تو یه اتاقک که برای خوابیدن راننده بود معلوم بود شروع کرد به در اوردن لباسم خوش شروع کرد به خوردن و بوسیدن لبام من چشام داشت سیاهی میرفت تو ابرا بودم سینه هامو با دست گرفت و گردنمو میخورد شروع کرد به میک زدن سینه هام اهو ناله هام بلند شد سریع شلوارشو دراورد وای خدا چی میدیدم کیرش بزرگ ترین کیری بود که من دیده بودم منم شلوارمو دراوردم چهار دستو پا شروع کردم خوردن کیرش حتی نمیتونستم نصفشو بخورم احساس حقارت میکردم اونم شروع کر با سوراخم بازی کردن کم کم تا نصفشو میکردم تو دهنم بهم میگفتم جوننن بخور کونی بخور امشب میخوام جرت بدم من با ترس داشتم عشق میکردم خایه هاشو میکردم دهنم با ولع میخوردم که گفت برگرد نوبت کونته روان کننده رو برداشت زد سر سوراخم گفتم میخوام جندگی کنم گفتم اولشو اروم فقط خیلی وقته ندادم گفت حواسم هست سرشو با سوراخم تنظیم کرد به یه تقه سرشو کرد توم اوف دور سوراخم گرفته بود از درد گفتم اخ اروم اروم گفت تحمل کن فشار میداد تو خیلی درد داشت سوراخم داشت نبض میزد حس کردم ارضا شد ولی نه تازه شروع کرده بود گفتم خواهش میکنم اروم دارم جر میخورم گفت بهم اعتماد کن اولشه که یهو تا خایه کیرشو کرد توم داشتم از درد هق هق میزدم کاملا کیرشو تو کونم حس میکردم گفت اوف چه داغه عجب کونی داری من دردم یکم خوابید و کیرش جا باز کرد اونم شروع کرد تلمبه زدن خیلی خوب بود کم کم میگفتم بهش تند تر آه آههه اونم میدید من اینجوریم منو خوابوند اوفتاد روم تا ته میکرد تو کونم گفت جنده خودم شدی کونی من رو ابرا بودم تایید میکردم من جنده توام بکن منو اوففف دلم میخواد همیشه زیرن باشم تلمبه هاش محکم تر شد فهمیدم داره ارضا میشه گفتم اره بریز تو کونم ابتو میخوام که یهو تا ته فشار داد توم وای همینو میخواستم نبض میزد آه گرمای ابش معلوم بود سفید و غلیظه گردنمو بوس کرد دوتامون عرق کرده بودیم خسته بودیم کیرشو که دراورد هوای تو کونم زد بیرون خندش گرفت نشتیم یکم پنجره رو داد پایین سیگار بهش تعارف کردم و سیکار کشیدیم ک کلی حرف زدیم تا خوابمون برد سکس خیلی خوبی بود برام
{{ببخشید که طولانی شد اگه از داستان خوشتون اومد لایک کنین اگه نظر یا انتقادی هم بود بهم بگین تا اصلاح شه مرسی}}

نوشته: Amirhiiiiiiiikkk