لز و خودارضایی با رفیقم

1400/11/20

سلام دوستان. خیلی دلم میخواست اینو یه جا تعریف کنم چون خودم خیلی دوستش دارم ولی خب نمیتونم به کسی بگمش…اگه طولانی شد بخونید خیلی باحاله پشیمون نمیشید.
من مهسام. ۲۳ سالمه و یه خونه مجردی دارم تو گیشا تهران که بابام بخاطر اینکه مزاحم خودش و زنش نشم برام‌گرفته… با اینکه خونه تنهام خیلی مواقع ولی زیاد اهل برنامه کردن و اینا نیستم. بعضی موقع ها فقط با دوستای دخترم پارتی دوستانه میگیریم…کلا حوصله رابطه اینا ندارم…
یه دوست صمیمی دارم که تو دبیرستان باهم دوست شدیم به نام آرزو. بخوام توصیفش کنم یه دختر ریزه میزست.پوستش یکم سبزست چشاش قهوه ای روشن و اندام لاغر و خوب و فیس خوب و نرمالیم داره…
خودم دیقا برعکسشم.نمیدونم خوشگلترم یا نه … یکم هیکلیم ولی بدنسازی میرم چاق نیستم. پوستم سفیدتره و چشام و موهام مشکی پرکلاغی.
این داستان مال دوماه پیشه…
آرزو رل داشت ولی من گفتم که بهتون.سینگل بودم و معمولا گوش شنوای دوستام بودم. یه روز آرزو با حال بد بهم زنگ زد و برام تعریف کرد هم با دوست پسرش دعواش شده هم پدر و مادرش مچشو گرفتن و بدجوری دعواشون شده در حد کتک و اعصابش خورده. بهش گفتم بیا من خونه ام یکم صحبت کن آروم شی. بعد نیمساعت رسید و منم که باهاش راحت بودم همون شلوارک پام بود با یه تیشرت گشاد. فقط موهامو بستم رفتم درو باز کردم. اوضاعش آشفته بود و پرید تو بغلم. بعدش یکم باهم صحبت کردیم و هی سعی کردم حالشو بهتر کنم‌.هی بهش میگفتم میخوای برات اینو بیارم یا میخوای بخوابی یکم حالت خوب شه یا بری حموم برا خودت. یا برقصیم و… گفتش نه حوصله ندارم نمیخوام و فلان.
یه کوچولو مشروب تو خونم داشتم‌که بچه ها برام اورده بودن .خودم خیلی اهلش نیستم… باهم خوردیم و اونم که حالش بد بود با ولع میزد بالا…
هی حرف زدیم و به این نتیجه رسیدیم برای اینکه حواسش پرت شه خودش گفت پورن ببینیم منم‌گفتم اتفاقا دیروز نت رایگان گیرم اومده بود کلی انواع مختلف ریختم تو لبتاب برا خودم ببینم… دیگه رفتم لبتابو بالش اوردم واونم ته بطری مشروبو که مونده بود اورد رو زمین دیگه لش کردیم خستگیمون در بره رو شکم دراز کشیدیم رو بالش با یکم فاصله از هم. بعدش تصمیم گرفتیم یه پورنی رو ببینیم که خیلیی هات بود حالا اگه خواستید اسمشو میگم. دو تا دختر باهم خیلیی هات لز میکردن و بعدش حالا یه پسرم میومد و… در کل خیلیی خفن بود. من اولش ترسیدم گفتم یهو حسم میگیره باید خودارضایی کنم و اینا. بعد پیچوندم گفتم اینو نبینیم. ولی اصرار کرد و پلی ش کردم. هردیقه که از پورنه میگذشت منم داغ تر میشدم هعی… همش دلم‌ میخواست دستمو ببرم تو شرتم . بعد چند دقیقه دیدم آرزو آروم آروم دستشو برد تو شلوارش. از گوشه چشم به اون که سمت چپم دراز کشیده بود نگاه میکردم. از روی شرت انگار داشت کصش رو میمالید. منم دیگه نمیتونستم تحمل کنم و دستمو بردم تو شلوارکم. دوتامون به هم‌نگاه عجیبی انداختیم. بعدش کم کم دستمو بردم زیر شرتم و نرمیِ اونجامو مالیدم و کشیدم. خیس شده بودم . اونم دستشو برده بود تو شرتش. اون با شدت بیشتری با خودش ور میرفت. صداشم بیشتر بود. هیچکدوممون کص همو نمیدیدیم اونموقع. فیلم پورنه یهو اوج‌گرفت و هی هات تر و تحریک کننده تر شد. آرزو یهو از حالت درازکش بلند شو نشست. دستش همچنان اون تو بود. رو دوتا زانوهاش وایستاد. شلوارشو تا جایی کشید پایین. ولی شرتش رو نه. من سعی میکردم نگاه نکنم. من جهت خوابیدنم رو تغبیر دادم دستم راحت تر بره تو. میخواستم انگشتم رو فرو کنم تو کصم.
ولی نتونستم و بلندشدم نشستم . آرزو شرتشو دراورد و پاهاشو باز کرد و یهو دیدم انگشتشو که داره کصشو میماله و یکمی هم فرو میکنه. چشام‌گرد شده بود خیلی حشری شده بودم باورم نمیشد من… دلم میخواست انگشتامو هم فرو کنم تو کص خودم هم کص خوشگل اون.
برگشت و منو دید که دارم شرتمو میکشم پایین تو با کصم ور میرم. گفت مهی دستتو بده به من. دست چپم که سمت اون بود رو به سمتش دراز کردم. دست راستم تو کص خودم بود. دستمو گذاشت رو شکمش که تیشرت تنش بود. بعد کم کم برد پایین و زیر نافش. بعد اروم دستمو رو رونای پاش مالید و چون خیلی بی طاقت شده بود یهو خیلی سریع و وحشیانه محکم دستامو مالید به کصش. هی بالا پایین میکرد با کمک دوتا دستای خودش. حسابی خیس شده بود. من تو عمرم انقدر تحریک نشده بودم. همزمان دوتامون به فیلم هم نگاه میکردیم و اوضاع بدتر یا شایدم بهتر میشد. منکه دیگه نتونستم تحمل کنم دستمو برداشتم و محکم در لبتابو بستم و رفتم‌سمتش. نشستم رو به روش . شرت و شلوارمو کامل از پام بیرون اوردم. اونم دراورد. دوتامون روی زانوهامون نشسته بودیم. دستمو بردم زیر کتفش اونم دستشو برد بالا و لباسشو دروردم. بدون اینکه برم از پشت سگک های سوتینشو باز کنم، از زیرِ دوتا طالبیای خوشگلش که کش سوتین بود دستمو بردم و محکم کشیدمش بالا. ممه هاش تالاپ افتاد بیرون فکر نمیکردم انقدررر ممه های نازی داشته باشه. یکی از دستامو بردم رو کصش و با یکیش ممشو گرفتم و شروع کردم خوردن. با ولع ممه هاشو لیس زدم و مک زدم. یکمم گاز گرفتم. لدتش از خوردن خوشمزه ترین‌چیز دنیا هم بیشتر بود. هی انقدر خوردم که کل ممش خیس آب دهنم شده بود. یکم دهنمو اوردم عقب با نوک زبونم نوک ممشو لیس زدم با انگشتم چوچوله کصشو کشیدم. با جیغ بانمکی گفت اویی. بعد از خوردن ممه های سیری ناپذیرش یکم هولش دادم عقب که دراز بکشه به پشت. پاهاشو از هم باز کردم و به شکل زایمان طبیعی خوابید. خودم رو بالشی که پشتم بود نشستم . اول دستمو بردم و کصش رو کامل نوازش کردم . بعد چوچولش رو کشیدم. بعد انگشتمو بردم تو کصش تا جایی که ترسیدم پرده اش پاره بشه. صدای آهش خیلی بلند شده بود. دستمو هی رو اونجاش تکون میدادم و اونم دیگه داد میزد میگفت بکن توو. . بعد سرمو خم کردم تو کصش و حمله کردم . اولش شروع کردم زبونمو زدم قسمت بالای کصش. بعد کم کم اومدم پایین. رسیدم به جای خوبش. سرتاسرشو لیس زدم. یکم‌گازش گرفتم و هی زبونمو بردم تو . بالشی که زیرم بود حالت کوسن بود گوشه داشت. خودمو روش میکشیدم بلکه یکم آروم شم. رو گوشه تیزیش کصمو باهاش قلقک میدادم و میمالیدم بهش.اه و ناله م درومد. دوباره چوچولشو گاز گرفتم . زبونمو بردم تو سوراخش تا جایی که زبونم‌میرسید. بعد با دستم شیار کصشو از هم باز کردم و لبمو کردم لاش و مالیدم. چلپ چولوپ کل کصش خیس یود از تف من و آب اون. بعد مدتی که دیگه داشتیم میمردیم بلند شد هولم داد من افتادم دراز کش رو زمین . پاهامو یکم باز کرد و دراز . اومد روم . پاهاشو گداشت رو پاهام و کصشو اول اروم و بعد محکم مالید در حد سابیدن. هی خودشو تکون تکون میداد بالا پایین میرفت که کصش هرچی بیشتر دیوونم میکرد. بعدش یکم کج شد یکی از پاهاشو اورد پایینتر که راحتتر اینکارو کنه. برخورد نرمی و چوچوله کصش با کصم خیلیی دیوونم میکرد. خودمم کمکش میکردم بیشتر کصامون بره تو هم. الان دارم مینویسم و تصورش میکنم خیس میشم. بعد یمدت بلند شد نشست. من همچنان دراز بودم . تیشرتمو درورد من سوتین نبسته بودم چون خونه بودم . روم خم شد و نوک سینه هامو محکم‌گاز گرفت بعد لیسید بعد مک زد به طوری که صدای چلپ چلوبش خیلی بلند بود. صدای آاااه منم خیلی بلند بود. دونه دونه سینه هامو میخورد و لیس میزد و میمکید.بعدم کلی فشارشون داد. احساس کردم آب کصم داره فرشو خیس میکنه. انقدر داغ شده بودم بدنمو حس نمیکردم. عرق سردم کرده بودم. کم کم سرشو اورد پایین پاهامو کلی باز کرد و گرفت تو دستاش بالا. گوشت کصم رو گاز گرفت بعد خیلی یهویی زبونشو برد و قلقک داد . تند تند با زبونش قلقلک میداد. لعنتی از هر ویبراتوری بهتر بود خیلییی بهتر. من تاحالا اینجوری نشده بودم شوکم شده بودم خیلی یهو. احساس شاش داشتن کردم. خیلی یهو انگار الان با آبم شاشم میخواد بیاد. از فشار و داغی رد داده بودم. جیغ زدم ولی اون فکرکرد بخاطر خوردنشه که واقعا بود . با پام سعی کردم سرشو یکم بدم کنار. فهمید یه چیزیم هست. چشاشو اورد بالا در حینی که لبش رو کصم بود. بین ناله هام‌گفتم عاااححح ههه انگار میخوام بشاا اوییی نمیدونم بشااشم ححح.چون دلم نمیخواست بره تو دهنش شاشم.
بعد دوثانیه فهمید و با دستم سرشو از رو کصم برداشتم .و سرمو اوردم بالا نشستم. دستمو سریع گرفتم جلو کصم و گفتم وای الان میریزه.پاهامم بستم و محکم بهم فشار دادم .فرشمم طوسی سفید خیلیی روشن بود و بابام شب قرار بود بیاد به خونه سر بزنه.
ولی
گفتش بزار برات بگیرمش این خوشگلرو… تو بشاش جووون. پاهامو باز کرد و با دستش لب های کصم رو از هم باز کرد. همون کافی بود بیشتر از قبل چیز بشم و شاشم با فشار زیادی از لای دستاش زد بیرون. همزمان آبم و شاشم بود. دوتامون جیغ کشیدیم. خیلیی برام لدت بخش بود. دستشو مالید رو کصم و بعد مالید به سینه هاش. بعد دیوونه تر شدیم و پاهامونو چسبوندیم بهم و کلی مالیدیم چیزامونو بهم. همه آب و شاشمو مالید به کصش.دوتامون خیس خیس بودیم. بعدش بازم‌ادامه دادیم و من ترسیدم دیگه لباس پوشیدیمو رفتیم حموم…
اونموقع بود که فهمیدیم لز با انواع مختلف کارا و شاشیدن خیلی حال میده…
اگه خوشتون‌اومد خواهش میکنم بگین. چون دفعه های بعد بازهم انجام دادیم و دیگه حرفه ای ترم شده بودیم. براتون تعریف کنم

نوشته: مهسا


👍 49
👎 14
160301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

858196
2022-02-09 02:13:44 +0330 +0330

شاشوووو چطوری؟ 😂

کل شهوانی بوی شاش گرفت پاشو گمشو از جلوی چشمم دور شو

4 ❤️

858201
2022-02-09 02:19:32 +0330 +0330

فاکینگ فیلم سوپر هم میدیدی و ب اون میگی شاش؟!

0 ❤️

858240
2022-02-09 07:18:34 +0330 +0330

از نحوه نوشتنت معلومه که پسری یه فیلم پورن دیدی حالا داری تعریف میکنی

1 ❤️

858249
2022-02-09 08:29:50 +0330 +0330

از بعضی کلمات و حرفا ها متوجه شدم پسر اینو نوشته حرفه ها متوجه میشن بعضی کلمات و گفتن بیان اون جمله معلومه پسر اینو نوشته و از تخیلاتش استفاده کرده 😍

1 ❤️

858271
2022-02-09 13:03:57 +0330 +0330

خوشم اومد داستان خوبی بود.حالا یا واقعی بود یا تخیل هرچی بود قشنگ بود نمیدونم یه سریع ها چرا میخوان به همه ثابت کنن که آدم زرنگی هستن و فقط دنبال راست و دروغ داستانها میگردن و نظر میدن.دست از گوه خوری هم ور نمیدارن.حالا جق رو هم زدنا آبشون خیر سرشون آومده ولی باید زر مفت رو هم بزنن.دمت گرم من کلی حال کردم ادامه بده.

2 ❤️

858292
2022-02-09 17:16:30 +0330 +0330

ریدی😐

1 ❤️

858341
2022-02-10 01:28:02 +0330 +0330

سلام من کسیم که این داستانو نوشتم.
برای کسایی که میگن چمیدونم پسری و الکی نوشتی و فلان باید بگم که قبل از اینکه شروع به تایپ کنید و یسری حرفای صوبر و مسخره رو تکرار کنید یکم فکر و دقت کنید. کسایی که آدمن خودشون قشنگ میفهمن که من یه دختریم که اومده اینجا داستانشو تعریف کرده که قضاوت نشه… اصلا هم برای من هیچ فرق و سودی نداره که باور کنید نکنید یا هرچی…😊
و دم کسایی که خوندن و خوششون اومده هم‌گرم🥰♥️
:)))


858352
2022-02-10 01:50:05 +0330 +0330

داستان قشنگی بود!
باز هم بنویس!

2 ❤️

858365
2022-02-10 02:08:52 +0330 +0330

قشنگ بود👌

1 ❤️

858507
2022-02-11 00:40:42 +0330 +0330

خیلی عشق بود بازم بنویس

1 ❤️

858586
2022-02-11 05:31:53 +0330 +0330

صد بار میگن موقع نوشتن دستتونو از شرتتون دربیارید😑😑😑

0 ❤️

858627
2022-02-11 14:23:33 +0330 +0330

اين داستان خيلي كيري و تخميِس(فاكينگ پيرمرد اصفهاني😂)

0 ❤️

858637
2022-02-11 18:00:28 +0330 +0330

امکان نداره همزمان

0 ❤️

862004
2022-03-03 19:42:41 +0330 +0330

کس شعر وارداتی از سومالی و برادران!!!کیر رجب طیب اردوغان فیت والی قندهار به ما تحت هردوتان باد!!!

0 ❤️

894301
2022-09-08 14:30:57 +0430 +0430

تخیلات یک جقی

0 ❤️