لیسیدن جوراب دوست دخترم و رفیقش

1400/10/03

سلام اسم من مهرانه و 22 سالمه.

این داستان که میخوام بهتون بگم داستان فوت فتیش هست.

قضیه از جایی شروع شد که من و دوست دخترم که اسمش ملیکاس. یه کم از خصوصیاتش بگم بهتون که سنش 19 موهای مشکی صورت کشیده لاغر و چشمای قهوه ای  و قدش 160 هست و وزنش 48 کیلو هست. ما خیلی باهم راحت بودیم ما غیر از لب حتی یبار باهم سکس هم داشتیم ولی نه از جلو از عقب اونم خیلی کم که ملیکا میگفت از پشت زیاد نمی تونم. خلاصه من که حس فوت فتیشم رو تا حالا به هیچکی نگفته بودم. ولی یروز تصمیم گرفتم این حسمو به ملیکا بگم. راستی سایز پای ملیکا 38 هستش. اون اولش جاخورد از این حس من که یکبار با اسرار من گزاشت که پاهاشو لیس بزنم که متوجه شدم بدش نیومد اتفاقا کمی هم خوشش امده بود اما چیزی نگفت تا اون روز. یکروز که من تو خونه بودم ملیکا گفت که میخواد بیام دنبالش که کمی باهم اس ام اس بازی کردیم من سویچمو ورداشتم و رفتم دنبال ملیکا که دیدم دوستشم باهاشه که کمی تعجب کردم که چرا رفیقشم باهاش امده از این فکرا که وقتی سوار شدن دوستشو معرفی کرد که گفت از دوست های قدیمیشه که اسمش ساغره که از ظاهرش بگم براتون مثل خود ملیکا بود اما چشماش مشکی بود و موهاشو رنگ بلوند کرده بود و سایز پاش 37 بود. سوار شدن و کمی سلام احوال پرسی کردیم و کمی هم که باهم صحبت کردیم دوست ملیکا اولش زیاد صحبت نمیکرد و بعد اینکه یخش آب شد شروع کرد به حرف زدن معلوم شد از اون دخترای شیطونه. راستی ما یه باغ داریم که مال خودمونه سمت کرج هستش که بعضی وقت ها با رفیقام یا خانواده میریم اونجا من هم ملیکا و دوستشو بردم اونجا بعد از اینکه رسیدیم باغ و رفتیم نشستیم رو مبل هایی که تو باغ بود و شروع کردیم هم به خوردن تنقلات و حرف زدن .بعد کمی صحبت کردن دیدم ملیکا بحث کشید به سمت فوت فتیش من. و من جلوی ساغر کمی خجالت کشیدم و ساکت شدم چون دوست نداشتم کسی جز منو ملیکا از این قضیه خبر دار باشه که تا امدم به ملیکا بگم قضیه رو خودش برگشت گفت که بعد اینکه از  اینکه من پاهاشو لیس زدم فرداش خونه ساغر و تو لپ تاپ ساغر باهم در مورد این موضوع سرچ کرده بودن و ساغر هم از این یکی پاهاشو بلیسه بدش نمیومد و بهش گفته بود دفعه بعد که دوست پسرت میخواد پاهاتو بلیسه منم ببر. من اولش کمی خجالت میکشیدم که بخوام به غیر از پاهای دوست دخترم پاهای یه غریبه رو هم لیس بزنم. دیدم ملیکا یکی از پاهاشو از کفشش در اورد و یه جوراب مچی مشکی پاش بود و نزدیک صورتم کرد من که جلوی ساغر سرخ شده بودم ملیکا برگشت گفت که خیالت راحت ساغر دختر راز نگه داریه و اینو به کسی نمیگه. من هم شروع کردم به بو کردن جوراب ملیکا از بوی جورابش معلوم بود مدت زیادی این جوراب پاش بوده و حسابی جورابش بو میداد بعد ملیکا بهم گفت ما یه فیلم دیدیم که طرف جوراب رو لیس میزنه من دوست دارم ایندفعه تو جورابمو لیس بزنی بجای پام. من هم شروع کردم به لیس زدن پای راستش اول از پاشنه پاش که تو جوراب بود شروع کردم و تا انگشتاشو لیس زدم جورابش حسابی خیس شده بود. در همون حین دیدم ملیکا یکی از پاهای ساغرو گرفت و بند کفششو باز کرد و پای ساغرو از کفش دراورد. دیدم که ساغر یه جوراب سفید مچی پوشیده بود. دیدم ملیکا پای ساغرو اورد جلو گفت پای ساغرم بخور من اولش کمی مکث کردم بعد گفتم چی از این بهتر دوتا پا مگه خلم که لیس نزنم. جوراب ساغرو کردم تو دهنم دیدم که جوراب ساغرم درست مثل ملیکا خیلی وقته پاش بوده و حتی از مال ملیکا هم بیشتر بو میده. شروع کردم به لیسیدن جوراباشون یه دستم پای ملیکا یه دستم پای ساغر حسابی پاهای جفتشونو لیس زدم. بعد جفتشون اون یکی پاهاشونم از کفش در اوردن. من که داشتم جفت پاهای ساغرو میخوردم دیدم ملیکا داره پاهاشو روی کیرم از رو شلوار میماله. دیدم خیلی حشری شده دیدم ساغرم گفت کیرتو دربیار دیگه. منم دکمه شلوارمو باز کردمو کیرمو در اوردم دیدم ملیکا پاهاشو حلقه کرد دور کیرم و داشت با جوراب کیرمو میمالید و خودش هم ریز اهو ناله میکرد و خودشو میالید منم که داشتم پای ساغرو لیس میزدم . بعد دیدم ملیکا پاهای ساغرو گرفت و مثل خودش حلقه کرد به کیرم اما خودش داشت با دست پاهای ساغرو بالا پایین میکرد. ساغر هم داشت مثل ملیکا کیرمو با جوراب میمالید بعد دیدم که ساغر داره کصشو از رو شلوار میماله . بعد ملیکا یه پاشو گزاشت سمت چپ کیرم ساغرم سمت راست کیرم. دوتایی شروع کردن فوت جاب کردن همون طور که داشتن کیر منو میمالیدن ملیکا هم داشت کص خودشو میمالید ساغر هم با دیدن ملیکا حشری شد و شروع کرد به مالیدن کصش. بعد دیدم مالیدن پاهاشون رو کیرم تند تر شد بعد دیدم ملیکا درحالی که داشت با دستش تند کصشو میمالید یکی از پاهای ساغرو گرفتو شروع کردن به لیس زدن. بعد ارضا شد بعد اینکه ملیکا ارضا شد ساغر هم ارضا شد و آب منم امد و اونا تماشو ریختن رو جورابشون بعد هم شروع کردن به مالیدن اب کیر به همه جای جورابشون و بعد شروع کردن به پوشیدن کفششون بعد کل اون روز رو تو باغ خوش گذروندیم یه ناهارم خوردیم و بعد من ملیکا و دوستشو گزاشتم دم در خونشونو ساغر پیاده شد و ملیکا قبل اینکه پیاده شه به من گفت که کلی لذت برد و دوست داره باز هم فوت فتیش بریم و اینکه خیلی از این حس خوشش امده بود.

نوشته: مهران


👍 22
👎 11
61601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

849622
2021-12-25 00:49:44 +0330 +0330

چرا باید حس فوت فتیش رو مخفی کرد واقعا!!!

کاش اینم عادی بشه

4 ❤️

849627
2021-12-25 01:00:39 +0330 +0330

ساغر . … که اینطور .

0 ❤️

849670
2021-12-25 04:30:19 +0330 +0330

اون لحظه ای که راز تو رو کسی که بهش اعتماد داری به کس دیگه میگه
قشنگ مشخصه ارتباط قطع شده یا ارتباطی وجود نداشته از اول
خلاصه طرف تو براش مهم نبودی که فرداش دو دستی تو و رازتو فروخته
ترجیح میدم سینگل باشم تا این جوری فروخته بشم

2 ❤️

849676
2021-12-25 05:36:39 +0330 +0330

شما ی باغ دارید ک واسه خودتونه؟
از خوبیات تعریف کن،عرق زیر بغل دوست نداری؟

1 ❤️

849727
2021-12-25 09:32:37 +0330 +0330

همچین دوست دختری نصیب منم بشه

0 ❤️

849771
2021-12-25 17:19:35 +0330 +0330

سایز پای خودتو نگفتی عمو جون بگو تا اصغر تو انباریه و سایز ساغر و ملیکا رو پیدا میکنه برا خودتم کفش بیاره

0 ❤️

849773
2021-12-25 17:47:33 +0330 +0330

توکه کس گفتی.
ولی یکی از آرزوهای من اینه یه پای خشگل گیر بیارم و لیسش بزنم.

0 ❤️