ماجراهای فریبا (۱)

1401/03/04

قضیه از دوران دبیرستان شروع شد. من و عاطفه دختر همسایمون در یک مدرسه درس میخوندیم، کلاسهامون فرق داشت همسن بودیم. با هم میومدیم با هم میرفتیم، گاهی هم به خونه همدیگه میرفتیم برای رفع اشکال از یکدیگر.
یه روز که از مدرسه داشتیم برمیگشتیم یه پسر اومد گفت اسمش امیره درخواست دوستی کرد، عاطفه یه چک زد صورتش و برگشتیم خونه. فردای اون روز دوباره امیر سر و کلش پیدا شد، خلاصه نزدیک یه ماه سیریش بازی بالاخره قبول کردیم دوست باشیم.

هر روز بعد مدرسه 20 دقیقه باهاش در کوچه ها گشت میزدیم، هفته ای یکبار هم تقویتی داشتیم اونو هم از دست نمی‌دادیم، گاهی که معلم نمیومد یک ساعت و نیم رو باهاش بودیم. حدود دو ماه بعد چنان صمیمی بودیم که امیر بینمون جکهای سکسی میگفت و ما میخندیدیم. آروم آروم امیر از اینکه کاش میشد با هم سکس کنیم یا حداقل اینکه نیمه لخت کنارش باشیم سخن به میان آورد، چنان با آب و تاب حرف می‌زد لب و لوچه هردومون پر آب میشد. یک روز امیر یک سی دی بهمون داد و گفت فیلم سوپره برید نگاه کنید یکی دیگه بهتون میدم.

موقع برگشت عاطفه گفت فریبا امروز خانه ما خلوته بریم ببینیم اصلا این چیه. تا اون روز در مورد سکس شنیده بودیم اما دیگه نمیدونستیم چه حسی داره، جز تحریکاتی که بلوغمون در بدنمون ایجاد می‌کرد. خلاصه به بهانه رفع اشکال رفتم خونه عاطفه فیلم رو دیدیم. وقتی فیلمو می‌دیدیم حس کردم کسم آب افتاده و اون کیر در کسم حرکت میکنه تجربه جالبی بود، عاطفه هم حسی شبیه من داشت. فردای اون روز من با آب و تاب فیلم رو به امیر تعریف کردم، امیر گفت صبر کن باز هم بهتون فیلم میدم. امتحانات پایان ترم شروع و به اتمام رسید و تعطیلات تابستانی شروع شد.
تابستان به کلاس انگلیسی و خیاطی میرفتیم و از طرفی گاهی به بهانه دیدن همکلاسیهامون وقت زیادی با امیر بودیم. یک روز امیر فیلم لز بهمون داد و گفت فکر میکنم با این فیلم زیاد بهتون خوش میگذره. اون روز خانه ما کسی نبود رفتیم فیلمو دیدیم راستش هیجان انگیزتر از ارتباط زن و مرد بود. تصمیم گرفتیم این فیلم رو باز ببینیم، سومین بار که فیلم رو می‌دیدیم عاطفه افتاد روم و منو مالید هر دو خندمون گرفت و بیخیال شدیم.
از اون روز به بعد چهره عاطفه تغییر کرده بود نگاه هیزی به من داشت من فیلم رو در حد تفریح میدیدم اما عاطفه تغییر کرده بود اما منم این نگاه عاطفه رو دوست داشتم.
عاطفه اینا یک باغ داشتند که خانواده ای جمعه ها می‌رفتند اونجا، یک روز جمعه عاطفه در زد و گفت که به باغ نرفته برم خونشون برا تمرین انگلیسی.
عاطفه یه تاپ شلوارک ست قرمز به تن داشت منم یه شلوار کشی سیاه با یه تیشرت. اون روز عاطفه بدون مقدمه دستشو گذاشت رو کسم و مالید آروم لخت شدیدم و همدیگه رو مالوندیم، راستش چندشمون میشد کس هم رو بخوریم اما سینه های یک دیگر رو خوردیم، کارمون آماتوری بود فشار دادن سینه هامون درد داشت، که با اعتراض همدیگه مواجه می‌شدیم اما برامون لذت داشت، بعد اون منو عاطفه وقتی همدیگر و می‌دیدیم تلاش میکردیم همدیگرو زیر بگیریم و نقش فاعل رو داشته باشیم.
این قضیه مال سال هشتاده شاید قدیمی باشه اما تازه ماجراهای من شروع شد، اگه خواستید ادامه میدم وگرنه منو بخیر شما رو بسلامت

نوشته: فریبا


👍 17
👎 4
21801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

875927
2022-05-25 07:19:11 +0430 +0430

خوب بود

0 ❤️

875972
2022-05-25 14:32:20 +0430 +0430

ادامه بده

0 ❤️

876026
2022-05-26 00:30:52 +0430 +0430

خوب بود ، اگر یک مقدار جزئیات سکسی را بیشتر کنید بهترم میشه…مثلا برای این قسمت از داستان تون، فیلم پورنی ک دیدین چی بود،عاطفه بدنش چه شکلی بود، نسبت ب هم تفاوت یا شباهت چی داشتین و …

1 ❤️

876204
2022-05-26 22:06:25 +0430 +0430

خب حالا ادامه بده ببینیم چی پیش میاد.
موفق باشی

0 ❤️