سلام دوستان من هانی هستم الان حدود 23 سالمه این ماجرایی که میخوام بگم واقعیه و مال وقتیه که کلاس هفتم بودم من خیلی به خودم میرسیدم اون زمانم ما وضعمون خوب بود و مدرسه های غیر انتفاعی میرفتم من تاحالا با کسی سکس نداشتم و اینکه همجنسگرا بودم ولی دوست نداشتم با همسنای خودم سکس کنم دوست داشتم کسی که باهاش سکس میکنم ازم خیلی بزرگتر باشه و شوگر ددیم باشه اون زمان وسطای مهر بود ما یه معلمی داشتیم که هربار میدیدمش واقعا دلمو میبرد مرد بود و ازم خیلی بزرگتر بود من شاگرد زرنگ کلاسش شده بودم ماشینشم مدل بالا و خوب بود و خونشون تو خود محله ما نبود گوشیشم خیلی خوب بود و اصطلاحا ریچ بود و خیلی معلم مغرور و با ابهتی بود همه بهش خیره میشدن فقط . وسطای سال بود هر تیمی باید پروژه ای میداد من تکی پروژمو پیش بردم معلممون خیلی از پروژه من خوشش اومده بود ما این معلممون رو اقای حسینی صداش میکردیم اون بهترین پروژه هارو میخواست ببره و به افراد دیگری نشون بده ولی قبلش میخواست با من که پروژم بهترین پروژه کلاس بود صحبتی داشته باشه قرار شده بود یه روز برم خونشون و باهم حرف بزنیم راجب پروژه . ادرس خونشون رو داد خیلی خیلی دور بود خودمم مشکوک شده بودم چرا تو مدرسه باهام حرف نمیزنه حتمن باید برم خونشون … خلاصه تاکسی گرفتم که برم خونشون خیلی مسیر طولانی ای بود و دیدم اپارتمان نیست یجور ویلا هستش وقتی رسیدم اجازه نداد پول تاکسی رو حساب کنم من خودش حساب کرد .
وقتی پیاده شدم فقط 1 دقیقه بهم خیره شدیم رفتم تو دیدم یجور ویلای سر باز هستش که الان سقفش بستس و اینکه انگا زن و بچه هم نداشت .
یه استخر جکوزی هم تو خونشون بود که رو به راه بود رفتم تو و نشستم برام قهوه اورد واقعا قهوه خوبی بود
همینجوری دوباره بهش خیره شدم اونم فک کنم متوجه یسری چیزا شده بود …
سر صحبتو باز کرد اول راجب خودم ازم پرسید که چیکارا میکنم درس خوب میخونم و اینا . بعدش راجب جکوزی باهاش حرف زدم بابامم میخواست تو خونمون یکی راه بندازه و ازش شرایط و پول ابش و اینا رو پرسیدم فک کنم یه ساعتی شده بود که فقط داشتیم راجب خودم و خودش باهم حرف میزدیم بعدش اون رفت تو اتاق یه چن دقیقه شد تا بهم گفت بیام .
یهو یه پیشنهاد عجیب داد بهم گفت میتونی ماساژم بدی ؟ منم که نمیدونستم چی بگم رفتم و ماساژ هایی که بلد بودمو دادم و کارم افتضاحه تو ماساژ .
بعدش اون گفت نمیخوای من ماساژت بدم ؟ منم گفتم نه ممنون اونم گفت بیا دیگه !
یهو لباسش رو دراورد واقعا ورزشکاری و زیبا بود ! واقعا نمیدونستم چی بگم خیلی هیکل خفنی داشت ! گفت میخوای با روغن ماساژت بدم ؟ خیلی تاثیر داره ! بعدش منم قبول کردم لباسمو در اورد … منم هیچی پشم نداشتم چون تازه دیروزش پشمامو زده بودم اونم شروع کرد ماساژ دادن من … منم همینجوری مونده بودم اونم شلوارشو در اورده بود از روی شرت کیر بزرگش معلوم بود یه شرت خیلی تنگ داشت منم رو تختش بودم بعدش خیلی ترسیده بودم میخواستم به کیرش دست بزنم هی میگفتم نه معلممه زشته .
بعدش دیدم اون داره خودشو بیشتر بهم میچسبونه منم داغ داغ شده بودم کونمم خیلی بزرگ بود و همیشه چیز خجالت اوری بود برام ولی هیکل خودم لاغر بود نسبتا رون های تپلی هم دارم .
منم مث اون شلوارمو در اوردم فک کنم ابروم رفت چون شورتم بنفش بود . بعدش گفت دیگه چه خبرا گفتم هیچی بعدش دوباره برگشتم و خیره شدم بهش تا اینکه یهو رفتم دستمو گزاشتم رو کیرش ! قلبم تو دهنم بود و بهم گفت نترس اروم اروم از هم شروع کردیم لب گرفتن بلند شدم و دستمو حلقه کردم دور گرندش اونم هی داشت منو میمالوند منم روغن زیتونی خالی بودم فقط اون شورتمو در اورد و منو برگردوند میخواست بکنه تو کونم ولی من برگشتم و زانو زدم کیرشو گزاشتم دهنم واقعا کیر بزرگی داشت منم پورن دیده بودم بلد بودم چطوری خوب ساک بزنم .
برگشتم و هلش دادم سمت تخت اون نشسته بود و من داشتم با تمام وجود براش ساک میزدم موهامو گرفته بود تو دستاش منم مو های نسبتا بلندی داشتم همینجوری که داشتم براش ساک میزدم منو بلند کرد و به کونم روغن زیتون زد حسابی کونم چرب شده بود یهو کیرشو کرد تو کونم من اه اه های بلندی میکردم و حسابی سرخ شده بودم بهش گفتم دست بر نداره و همینطوری ادامه بده خلاصه حسابی سرخ سرخ شدم و اونم خیلی حال کرده بود چن بار حالت عوض کردیم یه بار ابش اومد خالی کرد رو کونم تا نرم و نرم تر بشه منم تاحالا سکس نداشتم و تنگ بود بار دوم که میخواست ابش بیاد منو برعکس کرد و صورتمو اورد جلو کیرش ابشو خالی کرد رو صورتم و دهنم نمیدونی چه حالی داشت اخرم جفتمون بی حال شده بودیم و خودمو ولو کردم روش قربون صدقم میرفت و منو اون روز رسوند خونمون . بعد از اون هربار تو مدرسه همو میدیدیم اخر کلاس باهم حرف میزدیم و بعد از اون حدود 3 4 باری باهم سکس داشتیم شمارشو سیو کرده بودم اخر سالم بهم 20 داد قطعا یکی از بهترین تجربه هام بود ولی الان دیگه گی نیستم و گرایشمو با کلاس های روانشناسی تغییر دادم .

نوشته: هانی