ماجرا های مامانم و کون دادن من (۲)

1399/08/28

...قسمت قبل
با سلام خدمت همه دوستانی که راجب قسمت قبل نظر دادن حالا چه خوب چه بد ممنونم و میدونم کمی غلط املایی داشتم که بازهم معذرت خواهی میکنم . امیدوارم که بتونم با این قسمت شما دوستان عزیز و راضی نگه دارم .

خلاصه با رفتن خونه خاله و خبردار شدنشون از رابطه مامانم با مرتضی همه چی خراب شد . مامانم خیلی ناراحت بود چون بابا بزرگم فهمیده بود و به شوهرخالم سپرده بود هواسش به ما باشه ُ از این قزیه چند ماهی میگذشت مامانم کم کم عادت کرده بود ولی شوهر خالم( رامین) خیلی تو کارا و رفت و امد ها دخالت میکرد ،مامانم اصلا از این کار خوشش نمیومد به خاطر همین هم جروبحسی سر گرفت که نگو و نپرس هم با رامین هم با بابا بزرگم ،کار به جایی رسید که مامانم گفت من میرم یه جایی که هیچ کس مارو نشناسه و از کسی ابرویی نره .!
خلاصه مامانم هر چیزی که داشتیم رو فروخت و ما به کرج نقل مکان کردیم و ارطبات ما با فامیل به کلی قطع شده بود ، یه آپارتمان کوچیک اجاره کردیم و بازم مامانم یه ارایشگاه تازه راه انداخت ، یادم میاد اون اولا خیلی سختی کشیدیم تا وضعمون کمی بهتر شد کار مامانم کمی رونق گرفته بود و منم به مدرسه میرفتم و از اون کارام هم کلا دست کشیده بودم .تا این که من بزرگتر شدم ،سوم راهنمایی بودم که کم کم با فیلم سوپر اشنا شدم ،تو مدرسه مثل چی فیلم سوپر رد و بدل میشد خودتون میدونید دیگه…
من یه دوستی داشتم (حامد)که اتفاقعا چند ماهی میشد اومده بود تو کلاس ما و خونشون هم تو کوچه ما بود و ما همو از قبل دیده بودیم و با اومدنش تو کلاس ما راحت با هم دوست شدیم و اولین فیلم رو هم از حامد گرفتم ، حامد پسر بدی نبود ولی خیلی تو کوچه میگشت به خاطر همین مامانم زیاد از اون خوشش نمیومد که با هاش دوستی کنم .خوب یادمه اولین باری که از من پرسید فیلم سوپر دیدم یا نه منم گفتم نه ،گفت پس خیلی پاستوریزه ای ولی ایب نداره خودم برات میارم ببینی .فردای همون روز که داشتیم با هم از مدرسه میومدیم پرسید فیلم میخام یا نه منم اولین بارم بود و کنجکاو گفتم راه ، گفت سبر کن برم برات بیارم رفت و بعد ۵ دقیقه برگشت با یه سی دی تو یه پلاستیک مشکی گفت کسی نبینه برات مشکل پیش میاد هر وقت هم خواستی برش گردون منم سی دی رو گرفتم و رفتم خونه مامانم خونه نبود سی دی رو گذاشتم لپتاب و پلی کردم یه زن با یه کون کنده داشت برای یه مرده ساک میزد ، من کلا تو برهوت بودم فیلم تموم شد بدجوری راست کرده بودم شلوارم رو پایین کشیدم و شروع کردم مالیدن کیرم اون موقع ۱۲یا۱۳ سانتی میشد که یاد مرتضی افتادم ،بی اختیار دستم رفت سمت کونم و سوراخم یه کمی با اب دهن انگشتمو خیس کردم و خودمو انگشت میکردم و کیرمو هم زمان میمالیدم که برای اولین بار ابم اومد خیلی بهم حال داد .
از همون روز به بعد کارم شده بود همین بیام خونه و فیلم ببینم و با خودم ور برم ، دم حامد هم گرم برام هر هفته فیلم جدید میاورد .این کارم ادامه داشت تا این که دیگه با انگشت راضی نمیشدم و کم کم دو اوردم یه چیز های بزرگتر مثل شمع ،هویج،خیار و چیزایی مثل این ها ، خیلی دوست داشتم به کسی بدم و دوباره اون احساسو تجربه کنم ولی وقتی یاد مرتضی و درد سرهایی که کشیدیم میوفتادم میترسیدم خلاصه زندگی همینجوری پیش میرفت تا من شد ۱۷ سالم و یه اتفاق خیلی بد برامون رخ داد م مغاره مامانم اتیش گرفت و چون بیمه نداشت همه سرمایه ما باهاش سوخت ، ما مانم خودشو به هر اب و اتیشی زد ولی کسی کمکمون نکرد .مامانم خیلی تلاش کرد تا اینکه یه کار تو یه شرکت پیداکرد ولی حقوقش خیلی کم بود ، مامانم هر روز صبح زود میرفت تا ساعت ۵ کار میکرد و اخرشم فقط یه حقوق بخور نمیر …
از کارش چند ماهی میگذشت تا این که تغیراتی پیش اومد صبح ها دیر میرفت شب دیرتر میومد و خیلی بیشتر پول درمیاورد اینقدر که بعد چند وقت یه خونه بزرگ یه طبقه قدیمی رحن کردیم مامانم یه پراد قصتی خرید و هر روز وضع مون خوب تر میشد تا این که یه روز وقتی از مدرسه میومدم و خیلی گرسنم بود رفتم ساندویچی یه چیزی بخورم سفارش دادم و منتظر بودم که یه هو خشکم زد مامانم با یه تیپ نا جور سوار یه ۲۰۶ با ۲تا مرد غریبه نمیدونستم چیکار کنم رفتم از مغازه بیرون که مامانم هم منو دید و من بدون این که جیری بخودم میدویدم سمت خونه مامان هم پشت سرم داد میزدو صدام میکرد ،خلاصه رفتم خونه مامانم اومد منم رفتم تو اتاق خودم مامانم هر چی داد زد و گریه کرد بیرون نیومدم تا شب اونم بخاطر دستشویی همین که رفتم دستشویی برگشتم مامانم اومد افتاد به گریه زاری که توضیح میدم و منو ببخش و از این حرفا.خلاصه منم دیدم حالش خیلی بده نشستم پای حرفاش میگفت ببخشمش و مجبور بوده و غیره.
پرسیدم از کی اینکار و شروع کرده گفت چند ماه بعد کار تو اون شرکت کوفتی ،پرسیدم چرا گفت چاره ای نداشتم حقوقم کفاف کرایه خونه و خردخراکمون را نمیداد ُ گفتم خب یه کار دیگه ای پیدا میکردی گفت فکر میکنی نرفتم دنبالش پسرم هرجا بری همینه حقوق پایین و بعد چند وقت طرف ازت درخواست کارای دیگه میکنه …خلاصه تا صبح با هم صحبت کردیم فرداش من مدرسه نرفتم مامانم هم مدام گوشیش زنگ میخورد من تا اون موقع او گوشی شو ندیده بودم یه گوشی ساده !
با طعنه گفتم گوشی نو مبارک جواب بده نگرانت میشن که بازم شروع کرد گریه کردن و التماس که بس کنم ،منم رفتم تو اتاقم که شنیدم داره صدای صحبت مامانم میاد رفتم گوش واستادم دیدم داره میگه امروز نمیتونم هروقت تونستم بهت زنگ میزنم و با کلی بوس و ماج قطع کرد .
من تو اتاقم بودم و کمی اروم شده بودم به این اتفاق ها فکر میکردم تا این که یه این نتیجه رسیدم که همه این کارا به خاطر ما و شرایت سخت بوده و مامانم چاره دیگه ای نداشده …
از اتاق اومدم بیدون خیلی گشنم بود رفتم اشپرخونه تا چیزی بخورم که مامانم اومد غذا برام گرم کرد نشست با هم غذا خوردیم میگفت بدون من نمیتونه زندگی کنه و میخواست ببخشمش منم گفتم به کارات فکر کردم و میدونم چاره دیگه ای نداشتی که مامانم منو بغل کرد و گفت یعنی منو بخشیدی منم گفتم بله ولی بهش گفتم این جوری تو محل زشته ابروی من میره وانگشت نما میشیم که مامانم گفت قول میده دیگه تو محل دیده نشه دیروز هم همینطوری گذری رد میشده .از مامانم پرسیدم اون مردا کی بودن که گفت صاحب کارش بوده با یکی از دوستاش گفتم با هر دوتاشون رابطه داره که گفت اره و گفت دیگه ازش نپرسم چون خجالت میکشه منم گفتم وقتی با اونا میری خجالت نمیکشی حالا از من خجالت میکشی ،حالا که اینجوریه باید همه چیرو برام تعریف کنی باید همه چیرو بدونم که به ناچار همه چیزو برام تعریف کرد ، گفت منصور همون صاحبکارش طرف رو معرفی میکنه و منم با هاشون میرم و پولمو میگیرم پرسیدم با چند نفر بوده که گفت ۸ تا مشتری سابت داره و با اون ها رابطه داره و خیلی کم پیش میاد یا غریبه ها بره . خلاصه از فرداش من میرفتم مدرسه و مامانم کارشو میکرد تا این که یه روز من خونه تنها بودم و داشتم فیلم سوپر میدیدم و با خیار با خودم ور میرفتم که یه هو در باز شد و مامانم منو تو اون حالت دید و منم داد زدم بره بیرون مامانم رفت بیرون و منم سریع لباس هامو پوشیدم ولی خجالت میکشیدم با مامانم رو به رو شم ، بعد نیم ساعت مامانم در زد اومد داخل منم خجالت میکشیدم سرم پایین بود اومد کنارم نشست گفت این چه کاریه میکنی این فیلمها چیه میبینی برات خوب نیست که یه هو خیاری که ازش استفاده کرده بودم رو دید زد زیر خنده گفت ببن چه بزرگم هست خیارو برداشت گفت بسه دیگه عیبی نداره بیا بیرون مامانم رفت منم چند دقیقه بعدش رفتم بیرون مامانم گفت غذا خوردم یا نه منم گفتنم نه رفت غذا گرم کرد با هم خوردیم از من پرسید خیلی وقته این کارو میکنم گفتم نه .گفت با کسی از سکس داشتم گفتم نه ،گفت چرا این کارو میکنی نمیدونستم چی جواب بدم که خودش گفت میدونم از اون وقتی که با مرتضی بودی این کارو دوست داشتی منم تعید کردم بعد رفت تو اتاقش یه بسته با یه ژل برام اورد گفت این کاندومه و این روان کننده هست هر چیزی خاستی بکنی داخل اول کاندوم بکش روش بعدم کرم استفاده نکن از این روان کننده استفاده کن من اصلا نمیدونستم چی بگم ، مامانم گفت خجالت نکش خیلی از مردا از این کار لذت میبرن ولی سیع کن به کسی ندی .
منم با هزار خجالت گفتم باشه ، مامان پرسید میدونی چطوری از کاندوم استفاده کنی گفتم نه خودش همون خیاری که من ازش استفاده کرده بودم رو اورد و یه کاندوم باز کرد و کشید روش بعدم کمی از روان کننده زد روش گفت ببین چه لیز شده و دستمو کشید رو خیار واقعا خیلی لیز تر از کرم بود و یه خنده کرد و گفت دردت نمیومد این که خیلی بزرگه من که روم کمی باز شده بود گفتم نه باز یه خنده کرد و گفت میخای همین العان امتحانش کنی چون من بد وقت رسیدم و کارت نیمه تموم موند و باز یه خنده من با این حرف های مامانم کمی شهوتم برگشته بود و کیرم داشت تکون میخود که مامانم گفت خجالت نکش این هارو بگیر برو تو اتاقت من گرفتم و رفتم و شروع کردم یه ۵ دقیقه گذشته بود که مامانم در زد گفت میتونم بیام تو که بدون این که من جواب بدم اومد تو میخاستم خودمو جمع کنم که گفت نمیخاد ادامه بده گفتم نمیشه خجالت میکشم که اومد جلو و خیارو از دستم گرفت من شلوارم تا زانو پایین بود و به پهلو بودم و دستمو جلو کیرم گرفته بودم مامانم گفت بزار کمکت کنم اومد رو تخت گقت بیا رو پاهام خم شو منم نمیدونم چم شده بود که هرچی میگفت انجام میدادم مامانم یه شلوار پار چه ای تنش بود وقتی رو پاهاش خم شدم کیرم از رو شلوار چسبید به پای مامانم و مامانم لای کونم رو باز کرد و خیارو خیلی با احتیات فرو کرد وقتی دید درد ندارم شرو کرد تکون دادن .
وقتی مامانم این کارو میکرد خیلی بیشتر بهم حال میداد از یه طرف خیار و از یه طرف تماس کیرم یه رون پای مامانم .
مامانم پرسید خوبه منم گفتم اره و تند ترش کرد و یه دفعه درش اورد و لای کونمو باز کرد و یه تف انداخت رو سوراخم و گفت ببین چه باز شده من دیگه خجالتم ریخته بود و شهوت تمام وجودمو گرفته بود.
یه هو از دهنم پرید گفتم بگن توش مامان ،مامانمم خنده ای کرد و دوباره کرد توش که ۲ دیقیه نشد که ابم اومد و روی شلوار مامانم خالی شد ، مامانم فهمید و کلی شرمنده شدم اونم خیارو در اورد و گفت ببین شلوارمو کثیف کردی و خیارو برداشت و رفت بیرون تا شلوارشو عوص کنه منم رفتم خودمو شستم ولی روم نمیشد تو صورت مامانم نگاه کنم.
شب سر شمام باز مامانم گفت خجالت نکش ایب نداره هر وقت خواستی خودم بگو منم گفتم باشه داشتیم حرف میزدیم که گوشی مامانم زنگ خورد رفت جواب بده به من یه نگاهی کرد منم رومو برگردوندم که راحت باشه چون میدونستم کارش چیه .وقتی برگشت دیدم حرف نمیزنه پرسیدم کی بود گفت منصور گفتم چرا بهم ریختی یه هو گفت مهم نیست که گفتم خیلیم مهمه اونم گفت گیر داده العان برم پیشش منم گفتم خوب اگه میخای برو گفت یعنی ناراحت نمیشی گفتم نه من که میدونم هر روز میزی با این و اون خب اینم یکی شونه در ضمن نمیخاد خجالت بکشی ما چیز مخفی نداریم پاشو زنگ بزن برو حال اونم مثل من خوب کن بعدشم یه لبخند زدم و گفتم اصلا گوشیتو بیار همین چا چلو من زنگ بزن ببینم چی میگه این ،مامانم باورش نمیشد رفت گوشی رو اورد گفتم بزار رو ایفون اولش مخالفت کرد ولی بعد کمی اسرار قبول کرد زنگ زد به منصور با اولین بوق گوشی رو جواب داد و گفت میام تا اینو گفت منصور ذوق مرگ شد گفت میدونستم جنده خودمی بیا که کیرم داره میترکه ، یه نگاه به مامانم کردم سرخ شده بود و گفت باشه بابا منصور گفت کاندوم یادت نره مامانم گفت باشه و قطع کرد بعدم یه من گفت یه چند تا از همون کاندوم هایی که به من داده بود رو بهش بدم منم پرسیدم چند تا شیطون و خندیدم اونم گفت دو سه تا بیار رفتم بسته رو دادم بهش گفتم همش رو بردار شاید بیشتر لازم شد اونم یه اخم کرد و بسته رو از دستم گرفت و رفت پرسیدم مامان کی برمیگردی با خنده جواب داد تو بخواب من دیروقت میام .
مامانم رفت ولی من خوابم نبرد و داشتم به اونا فکر میکردم که منصور چطور مامانمو میکنه و بی اختیار دو باره با همین فکرا راست کردم …

دوستان اگه دوست داشتید بگید ادامشو بنویسم
میدونم کمی غلط املایی دارم به با سوادی خودتون ببخشید!

ادامه...

نوشته: نیما


👍 87
👎 39
274701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

777366
2020-11-18 00:45:43 +0330 +0330

شما مخصوصا این همه غلط می نویسی؟ پسر جان این کلمه هایی که تو غلط می نویسی روی تابلوهای شهر هست. این همه غلط در یک متن کوتاه به نظر من عمدی است. نکنید این خیانت را به فارسی یکی از آخرین چیزهایی است که داریم.


777369
2020-11-18 00:47:14 +0330 +0330

کسکش نمیدونم کی هستی که مینویسی،ولی بیناموس حیون رو جفتش غیرت داره،تو چه موجودی هستی،پست ترین موجودات خلق شده این

7 ❤️

777374
2020-11-18 01:03:05 +0330 +0330

ای جون شماره یا عکس مامانتو داری بفرستی؟

0 ❤️

777379
2020-11-18 01:33:58 +0330 +0330

ادامه بده

1 ❤️

777382
2020-11-18 01:48:35 +0330 +0330

اینایی که تو مینویسی والا توی سایت های فیلم پورن هم قفله


777402
2020-11-18 03:54:56 +0330 +0330

اصلا نفهمیدم چی دارم میخونم از بس غلط املایی داشت. به قول یکی از کاربران در یکی از کامنتها، اینقدر غلط املایی داشت آدم فکر می کنه تعمدی داره نویسنده در غلط نویسی و گرنه این حجم از غلط نویسی اونهم در یه داستان تقریبا تخیلی، بی سابقه است.
مزید اطلاع نویسنده غلط نویسی هاشو در زیر ذکر می کنم تا متوجه بشه ، در عین حال که می تونست با یه سرچ ساده در گوگل هر کلمه که در دیکته اش شک داشت رو چک کنه.
حواس ،نه هواس
قضیه ، نه قزیه
بحث ، نه بحس
ارتباط، نه ارطبات
عیب ، نه ایب
می خوام ، نه میخام
صبر، ن سبر
رهن ، نه رحن
قسطی ، نه قصتی
چیزی بخورم ، نه جیری بخودم
خورد و خوراک ، نه خرد و خراک
ماچ ، نه ماج
شرایط ، نه شرایت
گرسنه ، نه گشنه ، گشنه فقط در محاوره است نه داستان
ثابت ، نه سابت
تایید ، نه تعید
سعی ، نه سیع
الان ، نه العان
می خواستم ، نه میخاستم
بذار ، نه بزار
احتیاط، نه احتیات
شروع ،نه شرو
دقیقه ، نه دیقیه
شام ، نه شمام

5 ❤️

777405
2020-11-18 04:08:28 +0330 +0330

رواج دهنده ی بیغیرتی هست و بسیار غلط املایی داره پس دیس لایکککککککککک 👎

4 ❤️

777412
2020-11-18 05:53:06 +0330 +0330

معلوم خیلی کم سن هستی که اصلا به کلمات توجهی نداری و فقط میخواهی یه چیزی که توی ذهنت هست را بنویسی
کار به کجا رسیده که بچه این چیزا رو تو خیالش داره!!؟

4 ❤️

777416
2020-11-18 06:49:36 +0330 +0330

مادرتو گابیدم ننویس کوسکش کیرم دهنت این همه غلط املایی بعد میگی ببخشید زنتو گاییدم

1 ❤️

777423
2020-11-18 09:04:45 +0330 +0330

مطمعنی تا راهنمایی درس خوندی اخه سبر؟😐

2 ❤️

777429
2020-11-18 10:39:52 +0330 +0330

کلا داستانت به درد نخور بود چون
۱-پر از غلط املایی بود که فکنم از قصد بود چون یه بچه پنج ساله هم اینقدر غلط نداره
۲-ریدم تو صورتت که آبروی هر چی مرده بردی توی بچه کونی
واقعا خجالت نمیکشی میای اینارو میگی؟
حالا از کون دادنت می گفتی یه چیزی ولی چرا از جنده شدن مامانت و مشتریاش دیگه میای میگی؟
الان حتما می خوای بگی که وضعیت خرابه و ما پول نداریم و مجبوریم
آخه مگه کون خودت گشاده که تو کار نکنی و مامانت هم کارکنه و هم بده که شکم توی گشادو سیر کنه تو که ۱۷ سالته و کار نمی کنی ولی بچه های ۱۰ ساله کار می کنن تازه اونام خرج خواهر و برادر و مادرشون و پدرشونو میدن .
جمع بندی اینه که واقعا بی غیرتی زیاد شده و اینو میشه تو سطح جامعه دید ولی نمی دونم چرا میگن ایران مردمش جزو با غیرت ترین آدم هاست چون من هر کیو دیدم بی غیرت بود یا با غیرت داریم ولی اینا دارن با کثیف کاریاشون شرف با غیرتارم میگیرن و بی غیرت می کنن

3 ❤️

777430
2020-11-18 10:51:50 +0330 +0330

هواس: حواس
قزیه: قضیه
بحس: بحث
ایب: عیب
سیع: سعی
تعید: تائید
العان: الآن
میخای: میخوای
احتیات: احتیاط
اسرار: اصرار
و…
تابلوی سر در نهضت سواد آموزی بدون هیچ کاندوم و فیلتری تو کونت!

4 ❤️

777431
2020-11-18 11:23:00 +0330 +0330

ادامه بده داره جالب میشه

0 ❤️

777435
2020-11-18 12:30:50 +0330 +0330

من موندم چرا دونفر ه نمیرید بدید مادر جونت کس بده توهم کون اوتوقت جنستون جوره وکامل وجلب رضایت مشتری حرف اوله میزنه

2 ❤️

777442
2020-11-18 15:23:20 +0330 +0330

ننویس سادیسمی . تو کل مملکتهای غربی هم دیده نشده مامانش خیار تو کون بچش کنه . مادر هر چی هم باشه نمیزاره بچش گرفتار اسیب انحراف اخلاقی بشه .اینجور چرت و پرتارو ترویج ندین .از ما گذشته دهن باز میکنین میدونیم اینارو از کجاتون در میارین و مینویسین ولی بچه های مردم بی تجربه هستن و باور میکنن این چرندیاتو برو تو خلوت کدو حلوایی کن تو کیونت ولی اینجا ننویس مادر قهبه اگه مامانت میده اون یه غریضس زن برا دادن افریده شده ولی خیار برا فرو بردن تو سیاه چاله بی خاصیت تو افریده نشده

1 ❤️

777453
2020-11-18 18:12:56 +0330 +0330

مادرِ معلم املاتو گاییدم،

1 ❤️

777456
2020-11-18 18:37:07 +0330 +0330

چطوری این داستان کصشر ۲۹ تا لایک میگیره؟؟؟؟

1 ❤️

777466
2020-11-18 23:11:08 +0330 +0330

با اینکه کصشره داستانت ولی راست کردم😍😰😅

1 ❤️

777468
2020-11-18 23:26:46 +0330 +0330

کدوم حیوون ها لایک میکنن واقعا این کوستانو

1 ❤️

777503
2020-11-19 01:11:16 +0330 +0330

متاسفانه بر عكس كامنت هاي داستان ها در سايتهاي خارجي كه نود و نه درصد ، تشويق هستند (اگه زبان بلدي حتما سر بزن خودت ببين) كامنت گذارهاي اين سايت اكثرا مريض روحي هستند كه نياز به تخليه خودشون دارند

كلا فحش مي نويسند ،

نوشته پر غلط املايي بود، خب كه چي؟
خودشون هم نمي دونند چه گوهي تو اين سايت مي خورند ، امدند درس املا ميدند كص مغزها

داستان سكسي بايد اروتيك باشه ، همين
نه واقعي بودنش مهمه ، نه املاش

2 ❤️

777538
2020-11-19 03:59:58 +0330 +0330

عالی

0 ❤️

777555
2020-11-19 07:14:53 +0330 +0330

آی کونکِش گرچه میدونم داستان سرایی کردی و واقعیت نمیتونه داشته باشه ولی لایک زدم چون
الحق و النصاف طوری تصویر سازی کردی حتی با این غلط غولط نوشتن که یه لحظه آدم فک میکنه که احتمال داره حقیقت هم داشته باشه.
در کل دمت گرم که وقت گذاشتی برای نوشتن 😊

0 ❤️

777623
2020-11-19 19:47:39 +0330 +0330

بنویس ادامه شو

0 ❤️

777644
2020-11-19 21:54:20 +0330 +0330

کس کش برو مامان جن ده ت بهت دیکته بگه بعد بیا بنویس. یعنی تو واقعا نمیدونی صبر این مدلی نوشته میشه که میگی سبر؟
اصلا نخوندمت

0 ❤️

777654
2020-11-19 23:07:50 +0330 +0330

آفرین.خوب بود.اما تو هنوز طمع سکس واقعی رو نچشیدی.بهم پیام بده

0 ❤️

777695
2020-11-20 01:13:37 +0330 +0330

ادامش هم بزار . خیلی دیر قسمت به قسمتش رو میزاری . ادامش هرچی زودتر بزار.

0 ❤️

777749
2020-11-20 04:34:24 +0330 +0330

ادامه بده خوب بود

0 ❤️

777783
2020-11-20 12:59:38 +0330 +0330

عالیه فانتزیت لذت بخشه

0 ❤️

777876
2020-11-21 01:55:20 +0330 +0330

عالیه بازم بنویس خوشم اومد

0 ❤️

778021
2020-11-22 01:08:25 +0330 +0330

😞

0 ❤️

778115
2020-11-22 14:26:29 +0330 +0330

موندم چه جملات وکلمات وادبیاتی که درشان ومنزلت خودت ومامانت بگم وبنویسم که لایقتون باشه واقعا توخودتومیتونی یک انسان شایسته ومفید وسالم برای محیطو اجتماع وزندگی اینده ات قلمداد کنی ونسل دیگه ای که ازتو متولد میشه ایا میتونه تربیت و رفتار خوبی ازت به ارث ببره ویا اصلا میتونی به خودت افتخار کنی که ایا انسان هستی …این عبارات وجملات هم شامل مامان جونت هم میشه …والا ازخوندن این داستان کثیف وچندش اورت حالم بهم خورد اگه ادامش ندی خیلی بهتره حداقل اندکی از انتقال واموزش زشت زندگی خودت ومامان جونت جلوگیری می کنی …پس ننویس

0 ❤️

778273
2020-11-23 04:15:33 +0330 +0330

👍

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها