سلام به گرمای کس پاره مادرم
اسم من امیر هست الان 19 سالمه
داستانی ک میخوام براتون بنویسم مربوط میشه ب مادر جندم ک الان 40سالشه و اسمش خدیجس
داستان برمیگرده ب 6 سال پیش ک من 13 سالم بود و مادر جندم 34 ساله بود
اون موقع ما تو شیراز زندگی میکردیم و الانم ساکن شیرازیم
اون موقع پدر من راننده تاکسی بود و منم محصل بودم منو پدرم صبح از خونه بیرون میزدیم و من ب سمت مدرسه و پدرم ب سمت کارش و مادر جونم خونه تنها بود
من بچه تیز و کنجکاو و از همه مهم تر درون گرای سکس طلب بودم یعنی از داخل مسائل سکسی رو میفهمیدم و عاشقش بودم ولی بروز نمیدادم
خلاصه سرتون درد نیارم بریم سراصل داستان.
میدیدم مادر کس پارم ظهر ها ک از مدرسه میام نسبت ب صبح ک دیده بودمش و رفته بودم خیلی ب خودش رسیده
میدیدم ک تو نبود پدرم خیلی با گوشی ور میره و بعضی وقتا هم ب بهونه گردوندن داداش کوچیکم با کالسکه منو میفرستاد تو کوچه و خودش با گوشی صحبت های طولانی میکرد و اکثر مواقع ک زنگ ایفون رو میزدم اصلا ایفون رو بر نمیداشت و محل نمیذاشت ک ما بیرونیم و راحت صحبت میکرد
از اونجایی مطمعنم با تلفن صحبت میکرد ک یبار اونقدر پایین ساختمون زنگ ایفون رو زدم ک کلافه شد و باز کرد و رفته بود تو اتاق وقتی وارد ساختمون شدم دیدم مادرم تو نشیمن نیست و تو اتاق داره صحبت میکنه و چند بارم بهم میگفت ک برم شارژ بخرم براش
مادرم کم کم واسه ازادی خودش سعی میکرد باازاد گذاشتن من یجورایی منو خر کنه ک به بابام چیزی نگم
اکثرا سرصحبت رو؛؛روی مسائلی باز میکرد ک واقعا برای من زود بود
از قبیل:(داشتن دوست دختر*نیاز زن ب مرد و از همه مهم تر پوشیدن لباس هایی ک کیر ادمو راست میکرد)
اکثرا تو خونه دامن های کوتاه /تاپ هایی ک تا جلو سینه هاش باز بود ک ب راحتی اون سینه های کیر خوردش رو میشد دید
یا مواقع سکس با پدرم بی پروا ناله میکرد و اصلا فکر این نبود ک شاید من بیدار باشم و بشنوم
اکثر مواقع ک میرفت حموم به من میگفت برم پشتش رو بشورم
و کون سفیدش ک ن خیلی بزرگ و بد فرم بود و ن خیلی کوچیک رو جلوم میذاشت و از پشت سر تا پای سکسیش رو دید میزدم و پشتش میرفتم تا قبل از اتمام کارش تو حموم ی جق ب یاد مادر جندم میزدم
خلاصه از همه جندگیاش بگذریم و بریم سر کس دادنش ب دوست پسرش ک خوب کس جا افتاده ای رو میکرده
ی عصر جمعه ک پدرم سرکار بود و مامان کس پارم رفته بود حموم صدای گوشیش توجه منو ب خودش جلب کرد ک داشت زنگ میخورد
رفتم بالا سر گوشیش دیدم شماره بدون اسمه
خواستم جواب بدم ولی جرات رویارویی بااون حدسی ک توذهنم بود رو نداشتم
خلاصه اونقدر دل دل کردم ک بردارم یا ن ک قطع شد و بلافاصله پشتش پیام اومد ک جنده جونم میخوام بیام شب جمعه ای جای شوهر کسکشت کارتو بسازم و باید بعد سکس تورختخواب تو و شوهرت باهام بیای خونمون اونجاهم ی دست ب منو دوستم بدی
خشکم زده بود شاید ده دور روش خوندم تا باورم شد درست دیدم
ی لحظه ب خودم اومدم دیدم وااااای ک کیرم شق شده
چ حس خوبی بود/اونقدر لاس های پشت گوشی و بیرون رفتنای بی موقع مادر جونمو دیده بودم ک غیرتم پر زده بود
تو همین حس لذت بودم ک یهو یادم اومد اگر بخاد کس بده امروز منو میخاد چکار کنه ؟؟؟؟
با خودم گفتم باید نباشم وگرنه میندازه واسع فردا ک منم مدرسه ام و کس دادن مادر کونیم از کفم میره
توهمین فکرا بودم چکار کنم ؟اگر برم بیرون ک فرقی با فردا ک نیستم نداره
خلاصه ی فکری ب ذهنم رسید
یکم ریسکش بالا بود ولی ب دیدنش خیلی ارجعیت داشت
رفتم لباس بیرونم رو پوشیدم و رفتم تو زیر راه پله ای قایم شدم
گوشیم سایلنت کردم و؛واسه مادرم پیغام گذاشتم رو برگه ک بیکار بودم حوصلم سررفت رفتم خونه دوستم تا یکی دو ساعتی بااون وقت بگذرونم خواستم برگردم زنگت میزنم ک اگر چیزی خواستی بگیرم بیارم .
اینجوری مطمعن میشد ک یهویی نمیام خونه.
یه ده مین طول کشید ک مادر جونم از حموم اومد بیرون و تو خونه ی پری خورد و منو صدا کرد و مطمعن شد ک من نیستم و بعد فک کنم حوله رو از دورش انداخت اخه صداش اومد و گفت اوفیششش
و رفت سمت گوشیش و بعد از یع دقیقه ک فک کنم یادداشت منو پیام دوست پسرشو دیده بود گفت اخ جووون چ موقعیت توپی
سریع زنگ زد ب دوست پسرش :
امید وارم ک خوشتون اومده باشه
نویسنده :امیر
امیر جان کیرتو بزار زیر گیوتین بعدش بندازش جلو گربه ها بخورن، درضمن دمتگرم آخرشبی کلی خندیدم به شروع داستانت(سلام به گرمای کس پاره مادرم)
خیلی بده مادرآدم …لعنت به هرچی زن هوس بازه که شوهرداره،،،،استغفرالله الذی
مگه بلوک شده دو هزار تومن؟
داستان نخوندم فقط خواستم کامنت ها بخونم ک قیمت بلوک کشت مرا :(
یعنی مشخصه از بس شهوتی شدی دلت میخواسه بیان همه خونوادتو بگان.البته اگر بابات ابش ریخته بود توی مستراح بازم بهتر از تو بود.چس گاو از تو خاصیتش بیشتره بلاخره یه بویی داره تو همونم نداری.البته فحش هم نمیدم بهت تا کونت بسوزه
من تا اونجاش خوندم که نوشته بودی شب جمعه به مامانت پیام داده بود بعد میگی اگر نمیشد میافتاد فردا که مدرسه بودی؟ جدیدا شما جمعه ها هم مدرسه میری؟
شایدفانتزی نوشته باشی ولی درجامعه مازیادن زنه خیانتکارکه همه خانواده روبه فاک عظمامیده
جالب بود! شهوانی نوشتی. دستور ادبیات و سیر داستانی مهم نیس، راست کننده بود.
سوتیات زیاد بود ،ولی واقعا حالم بد شد، مادرت چقد پست فطره ،واقعا اون حرفارو زد وسط سکس که کیرت تو کون شوهرمو پسرم ،و اینکه گفت رفتی کون بدی!!!عجب لاشیه مادرت ،چطور نکشتیش ،چطور تیکه تیکش نکردی ، اینا کسشعره که نادر فلان بیسان هم کنع باز مادره ،اونی که تو مادشتی مادر نیست هیولاست،یه مریض سکسی،یه جنده عوضی، خیلی حالم گرفت باور کن میخاستم جق بزنم داستانت و این حرفا فازمو پروند فقط خایه درد گرفتم
ولی اینهمه سوتی چیبود، ساکن شیراز بودیم الانم ساکن شیراریم، از قفل لای در میگی فقط بدنشون معلوم بود و گفتی سرپا از پشت چسبوندن به مادرم ،و اصلا معلوم نبود ،بعد مو به مو جزئیاتو دیدی ،حتی اون لیوانو ؟؟؟
متاسفم. من جای تو بودم رگمو میزدم. ولی یه نکته. بابات زنگ نزد ببینه مامانت ئقیقا رفته مهمونی یا نه؟ یا بعدان متوجه نشد؟ بعد دقیقا مادرت چند مین زیر افشین و محسن بود؟
امیر خان هم بعد این ماجرا از لج مامی جونش کونی شد و به خانواده کونی های {گی . همجنسباز }سایت شهوانی اضافه شد
ای مادر ادمین رو سگ گایید چرا کامنت رو تایید نمیکنه
عاااااالی بود
آببببم تو سولللاخاش
بازم بنویسسسسسسسسسسس
اگه به جای تو مامانت بلوک سیمانی میزایید الان 2000 تومن قیمتش بود