ماراتن سکس و عشق

1401/02/30

این داستان کمی طولانیه چون جزئیات زیاد داره…وقت بذارید، امیدوارم پشیمون نشید…تلاشم رو کردم.
قرار بود بریم اساسی خوش بگذرونیم، آخه سری قبلش از چند نظر زهر مار همه‌مون شده بود سفر؛ یادمه من مرخصی گرفته بودم از یگان یک روز، اربعین هم بود، دیگه‌ شاید یه روزم اخر هفته بود چهار، پنج روز شیرین وقت داشتیم بکوبیم همه جوره…ولی اتفاقی که افتاد این بود که من زیاده روی کردم… سه جور دراگ با هم زدم، نشستم پشت فرمون، یا علی جاده چالوس… کسی هم این کاره نبود که…تنها بی خبر توووپ چت کردم، اوایل موج اول کرونا هم بود… شب رسیدیم ویلا.حالا نمیدونم تو جاده مریض شدم یا نه، ولی فرداش از صبح نا خوش بودم…ظهر سر ناهار یهو تشنج کردم (از بچه گی ۵ ۶ بار سابقه شو داشتم، ولی خب یا درمان شده بود، یا دلیل دقیق داشت…).
اون لحظه اگه رامین نبود فکَم‌رو بگیره ممکن بود غذا خفه‌م کنه الان ۲ سالی باشه از مرگم میگذره. ولی خب باقی اون سفر یه کم بد گذشت و دکتر رفتیم و داستان شد تا برگشتیم (تگ کرونا هم بهم خورد و رعایت بازیاش، با اینکه با بچه ها تو ویلا بودیم، ولی حس مون خراب بود…) رامین هم از محل خدمتش مرخصی پیاده روی اربعین گرفته بود ولی دست دوست دخترشو گرفت بود با ما ۴ تایی اومده بودیم ویلا ما! واسه همین وقتی برگشت و دیدن هیچ مدارکی نیست که نشون بده ایشون پیاده روی اربعین بوده، انداختشن زندان!! فاکین زندان سرباز ها… خلاصه اون سفر حسین علیه سلام و یارانش زدن تو پر ما که یاد بگیریم تعطیلات عزاداری نریم فحشا ! اینم بگم اسامی ما همگی تخیلِ، ولی فقط اسامی دیگه
خلاصه گذشت یک دو ماهی بعد و برای تولد کیمیا (دوست دختر رامین) مجدد تو یه آخر هفته، با ی روز مرخصی، در مجموع فرصت سه شبه راهی شدیم.
فقط تفاوت این بود که من بعد از اون ماجرا به یه دکتر سو مصرف مراجعه کردم و یه قرصی بهم داد و من بعد از ۱۰ سال، مصرف علف، انواع روان گردان ها و مرفین (البته قرص) که اونم یا برای سکس میخوردم یا برای اَفتِرِ همین دراگ ها ک میگم (بعد مصرف LSD، Psilocybin و…) قرصی که دکتر داد اسمش Beupernorphine هستش و یکجور مورفین passive به حساب میاد، در واقع همون تاثیرات رو داره، ولی بجای تخریب، بدنت را تخلیه مخدر و بازسازی می کنه (در کل دراگ بازی و وارد این دنیا شدن را ب کسی پیشنهاد نمی کنم).
زیاد حاشیه رفتیم، بسته؛ خلاصه من (آرمان) که احوال تازه ای داشتم و با تَرک دراگ ها و ب همراه عشقم نوشین، کیمیا و رامین حال خوبی هم داشتم، به عنوان کادوی متولد، کباب چنجه و یک شیشه اسکاتیش گرفته بودم. ظهر رسیدیم و شب، شبِ تولد کیمیا بود، (بماند ک کلی با من تیک میزد تو اون دو سفر) ازعصر شروع کردیم به عیش و نوش و ی کوچولو بزن برقص تو حیاط ویلا کنار آتیش باربیکیو و حقا بدجور به مای سرباز میچسبید…دوزِ قرص من یک ونصف صبح، یک و نصف شب بود…اون شب که خب مست هم بودم (ا نزدیک ۱۰ شب شات زدیم و اون شیشه مشروب مون تموم شد، تو ویلا همیشه بگردیم پیدا میشه ولی نمیخواستم بعبارتی دو عرقه شیم) ولی حوالی ساعت یک شب قرصم خوردم…بعد رفتیم تو شهرک و قدم زدیم و پرتقال و نارنج چیدیم (شهرک ما یه شهرک خلوت، قدیمی و کوچیکه، شامل ۱۵ ، ۲۰ تا ویلا که چندتاش جدیده و اتفاقاً یکی از این جدید ها در سینمای خانگی هم با اساقبال فراوون دیده شده و تو اون تعطیلات بجز ما فقط یه ویلا اونم با کلی فاصله از ما اونجا بودن) و اومدیم تو ویلا یه فوتبال دستی هم بازی کردیمو ساعت دیگه ۲ شده بود که بود رفتیم تو اتاقامون… ما از سفر قبلی کلی کیمیا و رامین رو پیش خودمون ایسگا کرده بودیم که سکس که میکنن صداش تو این اتاق میاد و اسباب خندمون بودن (البته رامین بزرگ جُثه بود و کیمیا هم بچه سال و اون طور که بعدا با نوشین درد دل کرده بود خیللللی حشری و… ی کم حق داشتن… میگم بود چون الان کاناداس.)
رفتیم تو تخت… من مست و نعشه نوشین بقل کردم و شروع کردم و خوردن گوشاش و گردنش و نوشینمَم ک ب کل دختر حشری ای‌ یه و با محاسبه دو پیک مشروبی که خورده بود (زود و زیاد میگریتش) خووووب آتیشی شده بود اون شب، حسابی همراهیم کرد… به بدن هم رحم نمیکردیم… گردنمو از بالا تا پایین زبون میکشید، سینه های خوش فرم ۷۵ش رو مک میزدم و میچِلومدم. رفتم پایین تر با زبون لیس از دور نافشم گذشتم وشروع کردم واژن‌ش رو خوردن و دندون گرفتن و مکش انداختن…بدنشو سفت میکرد و میلرزید و بدنمو هُل میداد… گفتم نکن برو کیرمُ بکن دهنت… (هم خیلی ساک زدن دوست نداره اصولاً…تا ازش نخوای نمیزنه، هم از اون طرف دوست داره تو سکس ی کم بهش زور ی و بالا سرش باشی) گفت چشم همه کسم، رفت پایین تر دیگه 69 بودیم و کیر کله گنده ی رگ به رگ نه چندان بلندم تو حلقش بود… تا ته جا میشد و چند ثانیه میخورد…فشار میدادم کیرمو تو لپ هاش… در اوردم واسه بار دوم بود میگفت خواهش میکرد بکنم کسشُ… در اوردم از دهنش…یه چند قلپ آب خوردیم…اومدم روش… کیرمو که به شق ترین حال ممکنش در اومده بود رو کسش خیلللی خیسش بازی میدادم… بدنمو بشکون میگرفت میگفت بکن توش لعنتی… من گیرمو میکوبیدم رو کسش… خیلللی عمل لدت بخشیه برام…بلاخره بعد یکی دو دقیقه از بازی بازی،کیرمو یجا، تا دسته چپوندم تو کسسسش… مثله آتیش نشان داااغه این واژن باورتون نمیشه…داااغا…کیره سربالام به همه جای کسش گیر میکنه…مخصوصا وقتی فاصله میوفته بین سکس هامون…آخه نوشین پرده‌ش حلقویه و حالت ارتجاعی هم داره خوشبختانه… شروع کردم لب گرفتن و رو بدنش شنا رفتن (هوازی) شالاپ شلوپ مون راه افتاده بود و همدیگه رو گاز میگرفتیم… تو چشماش نگاه زل زده بودم و دندونامو رو لبام میفشردم… ۷ ۸ دقیقه کردم کس نابشو. جامونو عوض کردم و رفتم به پشت خوابیدم رو تخت، نوشم اومد روم… کیرمو گرفت کرد تو کسش… چشمام تو چشماش زُل بود باز… فقط این دفعه داشتم لُپ‌های کونشو بازی می دادم… کونش بزرگه…تو دستم جا نمیشه…چک میزدم کیف می کردم انگشت می کردم سوراخ کوچولوشو… زیاد نموندیم رو این استایل… از روم اومدپایین…نمیتونه زیاد از کیرم سواری بگیره …
(قد بعضی از دوستان حرفه ای نیست)، اومد پایین، خیس عرق بودم…با ملحفه های تخت خشک کردم خودمو… از پشت آغوش کشیدمش، پشت گردنشو خوردم…می لیسیدمش مثل آهویی که تولش‌رو بلیسه… تنش رو بوییدم و بدنش را، کمرش را لیسیدم… من عاشق عطر تَنشَم…رسیدم با کون گرد و قلمبه‌ش… باز با یه اسپنک، از هم باز کردمشون و با صورت زدم تو… سوراخشو چشیدم، لیسیدم و با زبون باز کردم و باهاش بازی کردم… نوشین کمی چندشِ‌ش میشد چون از همون اوایل هم زیاد دوست نداشت عشقش مقعدش رو لیس بزنه … ولی من، عشقش، اصن فتیش این موضوع رو دارم (گرچه الان خیلللی کم شده و رو هم تو خیلی چیزاتو این چهار سال از جمله سکس تاثیر گذاشتیم)، آه و اووووف بلند می کرد و من دیوونه تر میشدم… کیرمو ورز می دادم…دست دیگم ممه‌ش رو سفت ورز می داد. اومدم بالا، از همون پشت پاشو کمی دادم بالا و کیرمو با شدت زیادی کردم تو کسش…
+اااآاآآااآه آرماااانی…
.میدونست چی صدام کنه کلاً دیوونه میشم…چه برسه تو تخت، رو کار…
-جوووونم نونوووووشی من… کیرم تو کسس سکسی‌ته توووله… گفت آررره همش مال خوووودته…جرش بددده… تمام تنم مال توئه… وحشی ترم میکرد و می گاییدمش… کونشو انگشت می کردم… دردش میمومد همیشه، ولی الان داشت لذت می برد چون اصن غر نمیزد و منم ادامه می دادم… و جالبه که عین خیاالم هم نبود… بعده ده دقیقه ای باز پزیشن عوض کردیم… داگی استایل خواستمش… جملَمون بررررگرد ئه… با یه اسپنک… میدونه باید چیکار کنه
]اووونی ک دوست داره با صدای کلفتم داد بزنم برررگرررد اسپنک بزنم در کونش برام ی چی کامنت کنه [ =)
برگشت، رو زانو هاش و کونو داد بالا… آخ آخ این لحظه… وااای از این صحنه…همیشه قرار بوده ی عکس بگیرم ازش ولی خب نشده… اتاق خوابا و تختا قشنگ نبودن، استایلا ملافه ها… فاک ایت مهم نیست… بازم رفتم تو کار ass eating و rimjob … کلللی خوردم و لیسیدم سوراخ کون و کس قنبل کرده شو… داگی ک میشه کار همیشه‌مه…بعد وایسادم رو ساق پام، تپوندم تو کسش از پشت … ااااصن یه چیز دیگست داگی استایل لعنتی…
]حتماً دلیل علمی و شیمی بدن، زیست شناسی داره، انگار واژن تو اون حالت ۱۰۰ درصدشُ میذاره به آلت ما لذت برسونه[
اونقدر کردم که صدای شالام شلوپ کسش تبدزل به صدای باد معده شده بود…
میخندیدم و کیف می کردم ولی عشقم خجالت می کشید… تازه کمتر از اوایل ) از دختر بچه ۱۸ ساله حرف نمی زنم ها… من ۲۹ و نوشینم ۳۴ سالشه ( اون موقع سال ۹۸ بود، آذر ماه ب نظرم…ولی خب همچین عسسلیِ، خدا براتون بخواد… چشم بدخواهشم کور…
انقدر گاییدم کسش قنبل کردشو که زانوش درد گرفت… تخت های ویلای مام قدیمیه کلاً، نرم و لاکچری نیست، کلا لوکس نیست…کلبه طوره… از نوزادی من داریم و خودمون ساختیم…بگذریم…
دراز کشیدیم تو آغوش هم… نوووش گفت آرمانم چرا آبش نمیاد بخوابیم؟ گفتم خسته شدی نفس؟ گفت جر خوردم…هیچی نمونده ازم…گفتم تازه نوبت سوراخشته گل‌خانوم…گفت واااای نعععع…) همیشه سر سکس از پشت خیلی باید وقت بذارم، ولی اخرش راضی میشه و کارم رو میکنم( اون شبم همون شد… از تو ساکم رفتم آوردم کِرِم کامانُ … سوراخشو آماده کردم…کیرمم چرب کردم و سرشُ کردم تو کونش… یه جوووری کله ی‌گنده ی کیرمو خفت میکنه انگار قراره جدا کنه از تنش در آخر… نوشین درد می کشید من با صبر زیاد اروم آروم جلو می بردم و کِرم اضافه می کردم… بلاخره تا ته رفتم تو… هر بار از پشت می کنم یاد اولین باری که شد که بشه میوفتم
… گریه می کرد و میگفت بلاخره تونستم عشقمو به اونچه ازم تک سکس میخواد و نمیرسه هم برسونم… حال خاااصیه… خلاصه ۵ ۶ دقیقه هم از کون کردم (که اگر وحشی‌میشدم و به قصد جر دادن کونش رو میگاییدم دیگه ادامه داستانو نداشتیم) و بعد یهو کیرمو کشیدم بیرون… حواسم نبود… راستش اولین باره اون شب بود خواستم ارگاسمم دو کنترل کنم…همین باعث شد نوشین اذیت سد خیلللی زیاد… دردش اومد…گریش گرفت… آغوش کشیدمش و بوسیدمش…کمیکزمام برد تا نرمال شد اوصاع مثلاً ۴‌دقیقه، تو این تاین ی کم گوشُ تیز کردیم دیدم از اتاق بچه ها صدا برو بیاد میاد…فهمیدیم سکس یا سکس هاشون تموم شده و دارن میرن دستشویی و تمیز کاری های قبل خواب و خندیدیم…
دوباره اَد اَز سَر…
خوابید و اومدم روش…
اینبار نه به حالت فرقونی نرمال…بلکه به حالته دو پا به یک سمت، پاهاشو گذاستم رو شونم، کسش عین یه تربچه که کلللی هم قرمز شده و متورم بود زد بیرون زدم توش… چشماش می رفت و لباشواز می گرفت
… گردنسو می گرفتم و زبونشو در کامم نگه می داشتم… ممه هاشو میخوردم که با یه حال حشری و در موضع ضعفی ک خیلی منو دیوونه میکنه میگفت آررررمانی دیگه اونقدر خوردیشون درد گرفتن… منم میگفتم آخ جوووونم مال خودمه آخه، دوست دارم بخوررررم، بِکَنم بِبَرم… دیگه داشتم خسته می شدم… بعد از چند دقیقه ای پاشدم رفتم لبه ی تخت، دوباره داگی… فقط این دفعه من از بیرون تخت نوشین تا شده ۹۰ درجه کسش راست قامت…چوچول بزرگش کاااامل بیرون… میکردم و فااارت و فورت صدا می داد… جرررر داده بودم رسماً، ساعت ۴ بود… میفهمیدد؟! یک ساعت و نیم مفید رو کار بودم… یک بار فقط نزدیک ارضا بودم…
دیگه نسسخی بهم غلبه کرد… گفتم نوشین برم یه نخ سیگار بکشم…(تو اتاق دوست نداشت…) خودمو خشک کردم…خیسسس عرق بودم…تی شرت و دمپایی پوشیدم رفتم تو تراس… (این تراسی ک میگم عرضی در حدود ۲نیم متر و طول ۶ ۷ متر داره، بزرگه و دو اتاق ازش نور شمالی میگیرن، در نتیجه رامین و دوست دخترشم میشد از اتاقشون تو همون تراس بیان) رفتم و ی سیگار روشن کردم… کام عمیق می گرفتم که زود برم پیش نوشین آبم رو بیارم و بخوابیم که یهو خودش اومد پیشم…دست انداخت دور کمرم و با عشق و صد جور داستان گفت چقدر خوب میشه سیگارم ترک کنی و چقدر خوش گذست و تو مرد قوی منی… (طفلک نمیدونست رو قرص و الکل رو هم دارم ماراتون سکس میکنم باهاش==) ) گفتم چشم عسسلی سیگارم ترک میکنیم (که الان با افتخار میگم، یک سال و نیمه یک نخ بیشتر نکشیدم، که اونم تو شمال زیر بارون بود و سیگار برگ بود) تو تراس حال کردیم با اینکه سرد بود ما تو بغل هم و لب تو گردن شدیم باز…کیرمو می مالید… گفتم منو دیوونه نکن… کسخل میشیم همینجا میگیرم میکنمت ها… گفت منو غار کردی، کونمو گشاد کردی، کبودم کردی… دیگه چی دارم که ببازم؟ از چی میترسونی؟ (با خنده البته) گفتم سرما!! گفت تو بغل عشقم… زیر کیر عشقم مگه من سردم میشه!! دیدم خقیقته… زد ب سرم ولی در لحظه حرفی نزدم… رفتیم تو اومد لباس بِکنَه بره تو تخت گفتم صبررر کن بچه جووون… چراغو روشن کردم، یدونه از این کمد دیواری بزرگا داریم که حالت اتاقکه… تو همون اتاق (شما قدمته ساختمونو ببین)، رفتم از توش تُشک و دو سه تا پتو برداشتم… گفتم بی بریم ببنیم چی میگفتی !! حشریت زده یود به بشریتَ‌م… رفتیم تو تراس جا پهن کردیم… (ویلای پلاک ۱ هستیم و نگهبانی شهرک اگه فقط ب یک ویلا چشم انداز مستقیم داشته باشه، اون ویلای ماست =) ) فقط اتاقک شون رو طوری چیدن که پشت به ما و دیگر ساختمون ها میشینن یا میخوابن)
رفتیم تو تراس خلاصه…یه کم چون آدمه تاریک بازی ام، نور بلوار شهرک و چراغای حیاط خودمون اذیتم میکرد،ولی کَندَم، هم مال خودمو، هم مال نوشینو… کُلی پیش آب داشتم و کیدم نیمه خواب بود…نوشینم بجز یه دهن کوچیک نخورد، از دهنس در آوردم، تفی بود، یه دستی کشیدم و برگردودمش به سایز قبله سیگار…چپیدیم با گله زیر پتو…واقعا رو تراس سرد بود
کیرمو کردم تو کسش… ز روبرو…فقط کامل زیر پتو و دید صفر بود … تو بغل هم بهم مثل مار میپیچیدیم و میخندیدیم که کسسخل مون در رفته بعده ۲و۳وساعت رمانتیسیسم اروتیک، این حرکته بی کله بچه گونه دیگه چیه!! یه کم که گاییدم کس داااغش رو…حس‌کردم هوا هم باهامون راه اومده… رفتم از پشت سر دراز کش بدون اینکه ی پاشو بدم بالا تو اون وضع خستگی و سختی، فقط ی کم کمر شو خم کردم کس قلمبه ش زد بیرون کردم تو … قشنگ باااااز کرده بودم کسشو اون شب…هنوزم غریبه ام با چنون کُسی از نوچینم… فااارت و فوووووورت صدا می داد… نگران رامین اینا بودیم ولی می کررردیم آقا… دیگه داشتم اتیش می گرفتیم… خالی شدنم نزدیک بود… طولی نکشید که گفتم نووووووشم بِگررررد که آخراااامه

چرخید؛ برگشت… یه آخیش گفت و خوابید به شکم، از پشت کسشُ باز گاییدم…داشتم زیر گوشِش براش از عشق می گفتم و کس داغ و نازشو می کردم و می خوردم گردنشو و تو آسسسسمون بودیم…بعد از سه چهار دقیقه دیدم بععله داره آبم میاد… (عین کسخلای سایت سوال نمیکنم کجا بریزم و اونم عین جنده خیابونی های گیشا و میرداماد بگه بده آب کیرتو بخورم و تا قطره آخرشم قورت بده قرقره کنه!!!عَه فااااک)، کیرمو در آوردم گذاشتم لای دوتا کپلای باسنش و پاشیدم تا موهای عشقمم آبم جَهید…بعدم با همه وجودم، جسم و روحم تمووووم میشه و میوفتم روش به نفس‌نفس زدن و وقتی پاشم از جام دیگه همه آب کیرم چسبیده به موهای تن خودم!..این ترتیب همیشه ماست… در واقع لاپایی میکنم چند ثانیه آخر… این منو دیوونه میکنه و امضای سکس‌من به حساب میاد… واااای که من کلاً از پشت دوست دارم کسُ ببینم و بکنم و بخورم و … ولی این بچه هی همیشه دلش میخواد منو صورت مو و استایل مو هنگام تلنبه زدن ببینه…منم میانگین بگیریم بیشتر به خواسته ‌ش گوش میدم…سکس‌برام هیچوقت اولویت اول رابطه نبود و نیست…بجز اون شب =)
شانس مون این بود که نگهبانای شهرک ندیدن، رامین اینا بیدار نشدن یا اگه شدن مارو ندیون یا اگه دیدن از پشت شیشه تو تراس نیمومدن ، البته منو رامین خیلللی با هم ندار بودیم و حد اقل من ک همیشه موضع ام را راجع به رل هاش بهش گفتم و اونم راجع ب سکساش و غییره زیاد بهم گفته باز با این تفاسیر هیچوقت حتی تو مستی و چِتی و … نگفت فلان شب تا صبح فلان جا چکار کردی…
ببخشید طول کشید… جزئیات زیاد بود… و فکر کنم مشخص باشه که حقیقت محضه…
ممنونم وقت گذاشتین… خوش و سلامت و عااشق باشین.

نوشته: Arm-On


👍 7
👎 7
14301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

875008
2022-05-20 02:57:24 +0430 +0430

قشنگ بود ولی این کمر لامصب هرجورم با قرص مشروبم حساب کنی تایمش خیلی بالا بود بعدش تو اون سرما سگ پوست میندازه کیرت به جا اینکه از سرما بخوابه شق بوده هیچ آبم اومده ماشالله 👍🏻😂😂

0 ❤️

875052
2022-05-20 10:08:43 +0430 +0430

مزخرف

0 ❤️

875060
2022-05-20 10:51:41 +0430 +0430

جالب بود و عجیبه ! ولی صد درصد ب بدنت آسیب رسوندی کلی

0 ❤️