مارپیچ (۱)

1401/01/29

سهیلا نشست رو کیرم و تا دسته رفت توش یه نگاه به عقب انداخت مهدی داشت کیرشو میمالید و آماده میشد تا بکنه توش دوطرف کون سهیلا رو.گرفتم مهدی یه توف زد به سوراخ سهیلا و کیرشو گذاشت ولی تو نمیرفت سهیلا خودش رو کشید بالا و کیرمو در آورد از کسش گفت بذار اول اون بکنه دوباره مهدی کیرشو گذاشت رو سوراخ کون سهیلا و کمی فشار داد سهیلا چشاشو تنگ کرد و دندوناشو روی هم فشار داد واین خبر از ورود کیر مهدی میداد مهدی باهام چشم توچشم شد و گفت عجب چیزیه یه لبخند زدمو نگاهم رفت به سهیلا چشاشو بسته بود و داشت از ورود آروم آروم کیر مهدی تو کونش لذت میبرد چشاشو یکم باز کرد و بعد نگاه کرد به عقب گفت آخرش کون منو کردیا و دستشو برد پایین و کیر منو گرفت و هدایتش کرد تو کوسش.
………
این چی بود گذاشتین تو گروه
چرا مگه بد بود
نه ولی یهو آدم دلش اکستروتوژن میخواد
این آغاز پا دادن فریبا بود فریبا همکار من توی شرکت بود متاهل و از من چهار سال بزرگتر بود منم بدم نمیومد باهاش شروع کنم به همراهی . چتامون زود به بوسیدن و اینکه باهم قرار بذاریم تا این حسو تجربه کنیم رسید و اولین قرارمون رو خونه ما گذاشتیم. قبلا هم خونه ما اومده بود ولی برای دورهمی هایی که با همکارا داشتیم. در زد و منم رفتم دم در و درو باز کردم سریع اومد تو دستمو دراز کردم و باهاش دست دادم خیلی با تردید دست داد رفتیم تو پذیرایی من رفتم چایی بیارم و اون نشست رو مبل دو نفره سینی به دست از آشپزخونه اومدم بیرون که گفت زود باید بره و دخترش خونه تنهاست منم رفتم پیشش گفتم چه اومدنی چه رفتی که گفت فقط اومدم مطمئن بشم سرکار نیستم، خندیدم گفتم چرا سرکار گفت از بس همش تو شرکت سرکارمون میذاری معلوم نیست کی جدی هستی کی نیستی. خندیدم بی مقدمه لباشو بوسیدم و گفتم جدی جدی ام و دوباره لبامو چسبوندم بهش اول ثابت ثابت بود ولی بعدش همکاری رو شروع کرد دست کردم و روسریشو از سرش درآوردم و دستمو کردم تو موهاش و چشمامو دوختم به چشاش ولی اون از خجالت چشاشو بست دست دیگمو که چنگ زده بود به پهلوش رد کردمو آوردم سینه سمت راستشو گرفتم یه خنده ریزی کرد و دستمو کنار زد ولی تو تلاش دومم هیچ کاری نکرد
یهو خودشو ازم جدا کرد و گفت دخترم، باید برم و بلند شد وایساد. گفتم خیلی زوده که گفت بازم میام قول میدم
دم در بهش نزدیک شدم تا ببوسمش که یهو دستشو دورم حلقه کرد و محکم لبمامو بوسید و بعدش جدا شد و رفت بیرون از خونه
هنوز اون بغل بهترین خاطرمه از فریبا
………
۶ صبح بود رفتم تو خونه سهیلا کنار حال دراز کشیده بود لباس گل بهیش رو تن کرده بود بارها با این لباس برام دلبری کرده بود. چاک یقه اش که سینه هایشو قشنگ،نمایش میداد و قد کوتاه کباس که مدام با سر خوردن به بالا کون خوشگلشو به نمایش میذاشت عدسی رو گذاشتم رو اپن اومدم کنارش دراز کشیدمو لباشو بوسیدمو گفتم چطور بود گفت خوب بود تو چطور بود خوش گذشت گفتم اره مرسی تجربه باحالی بود گفت چقدر طولش دادین خندیدم گفتم ارضا شدنش خیلی طولانی و سخته ولی عجیب بود سهیلا گفت چطور؟ گفتم وقتی ارضا شد اینقدر وحشتناک لرزید که ترسیدم سهیلا خندید و گفت چند بار رفتین گفتم دوبار شما چطور گفتم ما ۳ بار رفتیم مهدی و ول میکردی تا الان داشت میکرد و بازم خندید منم خندیدمو دستمو گذاشتم رو کس بدون شرتش، سهیلا یه آه کشید و گفت ولی هیچ کیری کیر شوهری خودم نمیشه بهش لبخند زدمو به چشاش که داشت باز با مالیدن کسش خمار میشد خیره شدم و لباشو بوسیدم.
………….
فربد میشه یه چیزی بگم.
بگو عزیزم
منم به شوهرم گفتم که باهات رابطه دارم
چی؟
خوب اون با این مورد مشکلی نداره. فقط یه چیزی
چی؟
کاش میشد زن تو ام با مهدی دوست بشه
اگه قبول کنه که من از خدامه
عالیه پس بهش بگو چون مهدی دیده و پسندیده
ا از کجا؟
از اینستات دیگه
اهان اوکیه بذار کم کم بهش بگم اگه بشه خیلی خوب میشه
حالا بذار به کارم برسم
اینو گفتمو دوباره سر خوشگل سینهاشو گذاشتم تو دهنم. برعکس سر سینه های سهیلا که بزرک بود سر سینه های فریبا ریز بود خیلی.
اون روز داشتم از شرکت میومدم بیرون،که فریبا گفت آفای جاهدی میشه منم برسونید گفتم بله خانم مهندس حتما.
وسط راه وایسادم تا فریبا بیاد صندلی جلو و دوباره راه افتادم و دست چپشو گرفتم تو دست راست و شروع کردم نوازش کردنش تو چهار راه نزدیک خونشون گفتم شوهرت کی میاد و یه چشمک بهش زدم. لبخند ریزی زد و گفت خونه من نمیشه بیای خطرناکه جلو همسایه ها
گفتم من چیکار کنم پس گفت نمیدونم . گفتم بریم خونه ما گفت زنت چی پس گفتم الان زنگش میزنم گفت چی میخوای بگی گفتم حقیقتو
الو سهیلا سلام عزیزم خوبی؟
میگما میشه ظهری بری خونه بابا اینا من یه مهمون دارم. مرسی عزیزم ما ۲۰ دقیقه دیگه میرسیم
مگه زنت میدونه. اره بهش گفتم ولی نمیدونه دوست دخترم کیه.
رسیدیم تو خونه و ایندفعه مهلت ندادم و شروع کردم به لب گرفتن و چنگ زدن سینه هاش از روی مانتو فرمش . کم کم بردمشو خوابوندمش رو تخت و دکمه های مانتوش رو باز کردم و تاپشو زدم بالا وسوتینشو باز کردم و شروع کردم به خوردن سینه هاش یکم که خوردم صداش رفت بالا و میگفت تو عالی میخوری، بخور قربونت برم
منم کارمو شدیدتر کردم با یه دستم سینه راستشو میمالیدم و اون سینه اش رو با دهنم مک میزدم کم کم دستمو بردم سمت شلوارش تا اومدم بکنم تو گفت نه آمادگیشو ندارم. فقط بخور یکم دیگه که خوردم یهو کفت
فربد میشه یه چیزی بگم.
بگو عزیزم
منم به شوهرم گفتم که باهات رابطه دارم
چی؟

مچ پاهاشو با دساتام گرفته بودم و پاهاشو از هم باز کرده بودم و برده بودم سمت سرش و محکم تو کسش تلمبه میزدم ناله های سهیلا کل خونه رو گرفته بود سرمو بردم سمت سینه هاش و نکشونو یکی یکی مک میزدم کیرم قشنگ روش فشار بود این تنگی کسش عجیب بود با این همه کیری که رفته بود تو کسش بازم تنگ تنگ بود الان وقت تغییر پوزیشن بود چرخوندمش و با فشاری که با دستم به پهلوش آوردم بهش فهموندم که بچرخه تا چرخید دستمو گذاشتم زیر شکمش چهار دستو پا شد بی درنگ کردم تا دسته تو کسش و پهلوهاشو محکم گرفتم با قدرت تو کس پر آبش تلمبه زدم.
از آشپزخونه اومدم بیرون و لیوان شربت آلبالو رو دادم دستش و کنارش نشستم و دست کردم تو موهاش و کف سرشو با انگشتام میمالیدم.
گلم نمیخوای بپرسی اونی که آوردم خونه اونروز کیه؟
مگه شیما نیست
نه یکی دیگه ست
ا باریکلا شیما اقی شد برات و خندید
فعلا که یکی جدید پا داده تازه از همکارای متاهله
نکنه فرزانه ست؟
نه خانم محبیه
رفت تو فکر و گفت جالبه بهش نمیخورد
اره کلا جالبن اینا. شوهرشم خبر داره
جدی؟ اینکه اصلا بهش نمیخوره
و پیشنهاد دوستی شوهرش با تو هم داده البته اگه تو خوشت بیاد
تو چی میگی؟
دستمو بردم رو کسشو شروع کردن مالیدنش و گفتم تو بخوای من خیلی دوس دارم ولاله گوششو کردم تو دهنم
…….
دستامو دورش حلقه کردم و از پشت بوسیدمش خز مانتوش کشیده میشد رو صورتم
ا دوباره شروع کردی که، مگه قبول نکردی برم
نمیشه لعنتی نمیتونم ازت دل بکنم
وقتی اومد تو خونه و شالش و مانتوش رو در نیاورد و نشست فهمیدم کار سختی در پیش دارم بالاخره راضی شد مانتوش رو در بیاره اونم به خاطر گرم بودن خونه ولی اون لباس تنشم کم از مانتو نداشت و پوشیده بود شالش که اصلا بر نداشت.
نشستم کنارش و یکم حرف زدیم رفتم آلبوم عروسیمونو آوردم و شروع کردیم دیدن ولی من حواسم به جای دیگه بود. دلو زدم به دریا و لپشو بوسیدم و سریع رفتم رو گردنش خودشو کشید اونور و گفت نکن پسر خوب. دوباره رفتم یکم گردنشو بوسیدمو خوردم هیچ عکس العملی نداشت یهو گفت تمومش کن دیگه و پا شد رفت رو مبل تک نفره نشست گفتم شیما چرا اینقدر سرسختی میکنی من میخوام دوستیمون عمیقتر بشه.
من همین اندازه برام خوبه بیشتر نمیخوام بشه
چرا مگه بده
تو زن داری فربد اشتباهه این کار
با خنده گفتم دوست دخترمی تو و اینو سه تامون پذیرفتیم. سهیلا هم دوست پسر داره و منم باهاش مشکل ندارم
خوب دوست پسر داره ولی اگه کاری باهم بکنن حتما ناراحت میشی
حالا که نشدم
دیوونه ای تو. من اصلا آمادگیشو ندارم لطفا بیخیال بشو
بعد نهار پا شد که بره که از پشت دستامو دورش حلقه کردم و از پشت بوسیدمش خز مانتوش کشیده میشد رو صورتم
ا دوباره شروع کردی که، مگه قبول نکردی برم
نمیشه لعنتی نمیتونم ازت دل بکنم
و سینه هاش رو گرفتم تو دستم
فقط بذار بهت لذت بدم قول میدم حتی لباس های خودمم در نیارم
داغ شده بود و دیگه داشت الکی مقاومت میکرد
مانتوشو در آوردم و شالشم انداختم کنارو لبامو گذاشتم سمت چپ گردنش و همراه با مکیدن و بوسیدن آروم زبونم میکشیدم برشگردوندم و لبامو با استرس اینکه باز پس بزنه گذاشتم رو لباش. هیچی نگفت و هیچ کاری هم نکرد و من فقط لباشو میخوردم و با دستمام جزء جزء بدنشو لمس و کشف میکردم.
سرمو آوردم بالا واز یین پاهای باز شدش که با دوتا دستام روناشو گرفته بودم تو چشاش نگاه کردم و لبخند بهش زدم اونم لبخندی بهم پس داد
عالی بود عزیزم خوشمزه ترین چیزی بود که خوردم
دیوونه ای تو
اینو گفت و پاهاش رو دراز کرد. رفتم کنارش و بغلش کردم و بوسیدمش
مرسی که اجازه دادی
دیوونه. تو چی پس؟
من زیر قولم نمیزنم گفتم فقط تو امروز. منم هر وقت تو خواستی…
……
لباشو محکم بوسیدم و دکمه هاشو کم کم باز کردم سوتین مشکلی ساده پوشیده بود لباسو سوتینشو در آوردم و نشوندمش رو مبل و خودم خم شدم روش و نوک سینه چپشو کردم تو دهنم فریبا صداش دراومد و یه آه کشید.
اوف آرومتر وحشی الان کنده میشه
اینا مال خودمه هرجور بخوام میخورمشون
سینه سمت راستشو گرفتم و مک زدن نوک سینه سمت چپشو ادامه دادم. فریبا چشاشو بسته بود و ناله میکرد دستمو بردم و کردم تو شلوارش و رسوندن به کسش قسنگ خیس شده بود سرمو آوردم عقب و دستمو درآوردم اومدم عقب و رفتم سمت اتاق داشت نگام میکرد با یه کادو برگشتم. کلی ذوق کرد
وای مرسی سوپرایز شدم.
خوب چرا باز نمیکنی؟ نه نه صبر کن برو تو اتاق باز کن و تو هم منو سوپرایز کن
یکم چشاشو ریز کرد و یهو زد زیر خنده گفت دیوونه
رفت و اتاق منم نشستم روی مبل و نگاهمو دوختم به در اتاق که کی باز میشه. بعد چند دقیقه در باز شد. اووم عالی شده بود. شرت و سوتین ساحلی، رنگ آبی کمرنگ با خطهای نازک سفید براش خریده بودم و چقدر به اون بدن سفیدش میومد. دست کشید روی سوتین و شورتش و گفت خیلی خوشگلن. گفتم عالی شدی بیا ببینم حالا. اومد جلو و رویروم وایساد پاشدم و دست کشیدم رو سینه هاش و یکی هم رسوندم لای پاش و از رو لباس زیر میمالیدم. اوف چقدر نرم بود چشوشو بسته بود بازم هدایتش کردم سمت مبل و خم شدم روشو یکی از سینه هاش رو درآوردم و شروع کردم مکیدن
اوییییی کندیش
گفتم که مال خودمه
اره مال خودته بخور بخور که من عاشق خور۱دنتم
اون یکی سینه اش رو هم در آورم و کمی بعد دست بردم پشت سرش و گره سوتینشو باز کردم خندید و گفت کادوت چند دقیقه بیشتر قابل استفاده نیست. سینه اش رو فشار دادم و یکشو مک زدم.
اره راست میگی کلا چه معنی داره اینا تنت باشه
دست انداختمو شورتشو کشیدم پایین. و حمله کردم به کسش و یه مک محکم زدم. سرمو آوردم عقب
چقدر فرق میکنه با مال سهیلا
چرا مگه چطوریه؟
رنگشو شکلش فرق داره حاالا خودت به وقتش میبنی
اره دیگه امروز شرط سهیلا اجرا میشه و اونوقت نوبت اونه
لبمو گذاشتم رو کسشو و ناله فریبا رفت هوا.
فربد
جان فربد
به فریبا بگو باشه فقط یه شرط داره
چه شرطی؟
که قبل شروع این رابطه باید باهات سکس کامل بکنه
وا؟ این شرطیه؟
همینی که گفتم.
فریبا شرتمو کشبد پایین و خیره شد به کیرم
عجب چیزیه خوش به حال سهیلا
الان مال توئه. منتظر چی هستی
سر کیرمو کرد تو دهنشو و با زبون سر کیرمو قلقلک میداد .آورد بیرون و زبون کشید زیرش و رفت تا تخمهام و کرد تو دهنش. یه آه کشیدم و تو چشاش نگاه کردم برگشت بالا و نصف کیرمو کرد تو دهنش و چشاشو دوخت تو چشام و شروع کردم آروم مک زدن و سرشو عقب جلو کردن کم کم سرعتش بیشتر شد عمق ساک زدنش بیشتر کل کیرمو میکرد تو دهنشو دوباره در می آورد خیس خیس شده بود کیرم و اونم دست بردار نبود. دیگه طاقت نداشتم کیرمو کشیدم یبیرون از دهنشو خوابوندمش رو زمین و یه دفعه فرو کردم تو کسش جیغ بلندی کشید و محکم بغلم کرد.
اجازه میدی برم؟ خیلی طول کشید.
اره عزیزم اجازه منم دست توئه خیلی خوب بود مرسی
اره عالی بود ممنونم.
وسیله داری؟
نه الان به مهدی زنگ میزنم بیاد دنبالم
جدی؟
اره خودش آوردم و گفت کارتون تموم شد زنگ بزن بیام دنبالت
موبالشو برداشت و زنگ زد
سلام خوبی؟ اره تموم شد بیا
یه خنده ریز کرد و خدافظی کرد
با دستمال آبهای روی سینه و صورتشو پاک کرد و گفت خیلی خوشمزه بود و خندید و پا شد ستی که خریده بودم براش رو پوشید و لباساشم پوشید.
امشب هدیه خوشگلتو به مهدی نشون میدم

لباشو گذاشت روی گردنم و شروع کردن مکیدن و بوسیدن و با یه دستش سینهامو از رو لباس میمالید منم که میدونی این دوتا کار حالمو زود خراب میکنه سریع صدام در اومد و گفتم باشه تو بردی. و لبامو گذاشتم رو لبش و خیمه زدم روش و رفتم سراغ گردنش و شروع کردم لیسیدن. دستاشو محکم گرفته بودم که از جاش جم نخوره گردنشو چندتا مک محکم زدم و یهو پاشدم و لباسمو زدم بالا و سینه سمت راستمو گذاشتم دهنش جمشیدم با هیجان شروع کردن به لیسیدن و مکیدن سر سینه ام وای فربد خیلی حالم خراب شده بود.
همینجور که سهیلا داشت سکس امروزش با جمشید دوستمو تعریف میکرد از پشت بهش چسبیده بودم و کیرمو که سیخ شده بود رو چسبونده بودم به کونش و سینه هاش رو میمالیدم.
ای شیطون کیرت به خاطر تعریف کس دادنم به دوستت سیخ شده؟
اره حسابی کیف کردم خوب تعریف کن ادامشو
کیر جمشید خیلی کوچیکتر از تو بود برا همین تا آخرشو میکردم دهنم و براش ساک میزدم. جمشید ناله های عجیب و غریب میکرد میگفت زنش تا حالا براش ساک نزده. کیرش خیس خیس شده بود و حالشم حسابی خراب. پاشدم و یه کاندوم آوردم و کشیدم روش دامنو درآوردم و نشستم روش تا دسته رفت توش خم شدم روش و یکی از سینه هامو دادم بمکه و از پشتم تلمبه میزد.
جمشید دوستم بود که خیلی باهامون راحت بود. فانتزی سکس با کس دیگه رو که با سهیلا مطرح شد بهترین گزینه رو جمشید دیدیم با زنش خیلی خوب نبود و همش پیش من از کس و کون اینو اون و دعواهایی که با زنش داشت میگفت. سهیلا هم از همین موضوع برا لینک زدن باهاش استفاده کرد.
در خونه رو باز کردم سهیلا لخت لخت داشت میرفت سمت حموم چرخید با لبخند سلام کرد. برق آب کیر خشک شده رو سینه و لپش تابلو بود
خوبی؟
مثل اینکه تو خیلی خوبی
خندید و گفت عالی ام
برو حموم بیا تعریف کن
تعریف برا شب تو رخت خواب
……….
فربد نمیخوام مهدی از اتفاق امشب خبردار بشه.
همونجور که از روش بلند میشدم گفتم هرچی تو بگی ولی چرا
دلیل شخصی داره.
من ماموریت بودمو اون برا دوره mba ش اومده بود تهران. عصر بهش پیام دادم کجایی گفت سرکلاسم هنوز
میگما یه برنامه ای دارم
چی؟
امشب بیا پیش من
شبی باید برگزدم فردا صبح باید شرکت باشم
خوب برات پرواز صبح زود میگیرم. شماره ملیت رو بده
نه بابا تابلو میشه تو شرکت
برا چی تابلو بشه خونه من تنهام هیشکی هم آخر شبی نمیاد
نه بیخیال
لوس نشو دیگه. اصلا کلاست تموم شد بهم خبر بده
میدون آزادی قرار گذاشتیم. از دور دیدمش چقدر تیپ دانشجویی بهش میومد.
سلام خوبی
مرسی خیلی خسته ام
حالا میریم خونه یه ماساژ توپت میدم خوب میشی
دیوونه من یه ساعت دیگه حرکتمه
غلط کردی ساعت ۵ پرواز برات گرفتم
از دست تو به گائیدنمون میدی آخرش تو با این کارات
به گاییدن که میری امشب حتما
خندید. دستشو گرفتم راه افتادیم به طرف مترو
شام خوردی؟
نه تو چی؟
منم نه میریم خونه زنگ میزنم بیارن
نگهبانی گیر نده؟ یا خبر نده به شرکت اینا دوتایی اومدن
نه بابا نگهبانیش کجا بود از پارکینگ سوار آسانسور میشیم میریم بالا
در خونه رو باز کردم و همون دم در لبامو چسبوندم به لباش
قربونت برم چقدر لبات خوشمزه ست
میشه برم دوش بگیرم
چرا نشه تا میری منم شامو اوکی میکنم. مثل همیشه میخوری؟
چیو؟
شیطون اونو که اره باید مثل همیشه بخوری. شام رو میگم
اره من همه چیزم مثل همیشه ست.
چهار دست و پا بود و برا اینکه صداش بیرون نیاد بالشتو گاز گرفته بود. منم محکم تو کسش تلمبه میزدم. کسش داغتر از همیشه بود و اینگار دارم یه نفر جدید رو میکنم. چرخوندمش و پاهاشو گذاشتم رو شونه هام جوری که کمرش از تخت جدا شد و کیرم تا دسته رفته بود توش. همینجور که تلمبه میزدم سینه هاشم مک میزدم.
دوباره چرخوندمش و و باز حالت داگی شروع کردم کردن و کم کم فشارش دادم تا دراز کشید . چقدر این مدل رو دوست داشتم من. بعد چندتا تلمبه آبمو تو کاندوم خالی کردم و روش دراز کشیدم و موهاشو شروع کردم نوازش دادن. یکم که حالش جا اومد گفت
فربد نمیخوام مهدی از اتفاق امشب خبردار بشه.
همونجور که از روش بلند میشدم گفتم هرچی تو بگی ولی چرا
دلیل شخصی داره.
خوب بگو دیگه
فانتزیمه یه راز مخفی بینمون باشه که فقط خودمو خودت بدونیم.

پاهامو گذاشتم دو طرف شکنش و خم شدم رو سینه هاش که که لخت شده بود برام و یکم سرشو مک زدم و دوباره اومدم بالا و لباشو شروع کردم به بوسیدن نگامو از چشاش رد کردم و به بالای سرش نگاه کردم مهدی افتاده بود روی سینه های بزرگ سهیلا و دوتایی به هم میپیچیدن. تو یه لحظه سهیلا سرشو چرخوند طرف من و چشاش قفل شد تو چشام و یه لبخند زد اینقدر این لبخند بهم چسبید که با فشار دوبرابر لبای فریبا رو مک زدم فکر کنم حسم کامل به فریبا منقل شد چون سرش خم کرد به بالا تا ببینه بالا سرش چه خبره.
لبامو جدا کردم و رفتم بلا سر فریبا و کیرمو در آوردم فریبا کیرمو گرفت و سرشو آورد یکم بالا و شروع کرد به خوردن. دوتا دستامو تکیه دادم رو زمین و سرمو بردم سمت سینه راست سهیلا. مهدی هم سرشو برد سمت سینه دیگه سهیلا و دوتایی به شدت مک میزدیم. فریبا سرعت ساک زدنشو بیشتر کرده بود. حساب ی تو ساک زدن ماهر بود تا ته کیمو میکرد تو دهنش و محکم مک میزد جوری که لپاش میرفت تو و بعد شروع میکرد به حرکت سرش روی کیر و همراه اون زبونشم به زیر کیر میکشید فوق العاده بود کارش.
امشب فریبا دعوتمون کرده بریم بیرون باهم نظرت چیه؟
من کاری ندارم بریم.
اوکی چی بپوشم حالا
زیر یا رو
لوس فکر کن هردوش
هرچی مهدی دوست داره منم به فریبا میگم چی بپوشه
دعوت بودیم برای مراسم افتتاحیه رستوران دوست مهدی. بعد شام مهدی گفت بریم خونه ما قلیون بزنیم؟

ادامه دارد…

نوشته: ابر سیاه


👍 7
👎 7
25801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

869395
2022-04-18 02:10:03 +0430 +0430

کیر داستایوفسکی تو مقعدت
برو دستاتو گچ بگیر نگون بخت جق زندگیتو اب کمری کرده
کسی که نیم کیلو گل و ۲۰۰ گرم حشیش و دوتا پایپ شیشه ترکونده باشه میتونه این حجم از کسشعرو بگه

0 ❤️

869442
2022-04-18 07:55:29 +0430 +0430

اونقد گنگ بود که نتونستم کامل بخونم… مرسی بخاطر زحمتی که کشیدی،، با احترام دیس

1 ❤️

869485
2022-04-18 14:59:10 +0430 +0430

بیا کیر کلفت منم هستا

0 ❤️

869491
2022-04-18 15:38:22 +0430 +0430

مغزم رگ به گوز شد نه ینی گوز تو پیچ شد ای بابا منظورم اینه ریدم تو سوراخ گوشات از بس از روی این رفتی رو اون

0 ❤️

869494
2022-04-18 16:06:02 +0430 +0430

من که دلپیچه گرفتم، یکی این داستانو ویرایش کنه بذاره تو سایت تا ما بدونیم چی به چیه

0 ❤️

869599
2022-04-19 05:20:48 +0430 +0430

آقا من واقعا دوس داشتم و بهت تبریک میگم ب خاطره نوع نگارشت حتما ادامه بده و چ بهتر که رو داستان غیر سکسی هم کار کنی که مخاطب عموم داشته باشه این پس و پیش گفتن داستانت عالی بود

2 ❤️