ماساژور جوان

1400/08/19

اسمم مازیاره ( مستعار ) و گی سن بالا هستم . اینم داستان خیالی نیست بلکه یکی از خاطراتم هست
از روی بیکاری و جهت سرگرمی داشتم توی گروههای تلگرام چرخ میزدم تا هم وقت برام زود بگذره هم با پیامها و افرادش بیشتر اشنابشم
در یکی از گروهها یه پست کوتاهی نظرمو جلب کرد که نوشته بود "ماساژور جوانم . ماساژ به دلخواه شما " رفتم پیویش و یه سلام گذاشتم . خوشبختانه آنلاین بود و زود هم جواب داد

  • سلام خوب هستید
    : ممنونم شما چطوری ؟ منظورت از ماساژ دلخواه شما چیه
    *خب منظورم انواع ماساژها و حتی ماساژ ترکیبی
    :اها / خب هزینه اش ؟
  • زیاد نیست … با هم کنار میاییم / شما چند سالته ؟
    : من سن بالام عزیز 56 سالمه
  • واااااااای چه خوب . اصلا مهمون من … در خدمتتون هستم
    خلاصه یکم با هم چت کردیم و بیشتر اشناشدیم تا اینکه گفت من عاشق سن بالاهام گفتم چطور گفت حتی لمس کردن بدنشون برام لذت بخشه منتها چون من جایی ندارم فقط میتونم منزل خودتون در خدمت باشم گفتم مشکلی ازین لحاظ ندارم
    همه چی به وفق مراد بود و خب پیش میرفت تا اینکه پرسیدم خب شما کجا هستی ؟ گفت من شهر … هستم . همه رشته های ذهنم به یکباره پنبه شد چون اصلا دوست نداشتم با کسیکه توی شهر خودم هست رابطه داشته باشم ولی از طرفی هم همه خصوصیات یه کیس خیلی خوب و مناسبی که میخواستم رو داشت خصوصا وقتی قرار شد عکس بدیم و همو ببینیم نتونستم خط قرمز خودمو که همون همشهری بودن بود رعایت کنم و نهایتا خودمو متقاعد کردم و قرار شد فردا که اخر هفته هست همو ببینیم
    طبق قراری که داشتیم ساعت 5 سر چهار راه ملت مقابل فروشگاه رفاه حاضر شدم و یه تک زنگ زدم و بلادرنگ اومد و سوار ماشین شد
  • سلام رامین هستم ( مستعار )
    : سلام عزیز خوش اومدی
    همونطور که حدس میزدم با یه جوون مودب و خوش چهره با تیپ معمولی روبرو شدم
    راه افتادم و تا برسیم خونه سر صحبت باز شد و کم کم یخمون هم همزمان باز میشد از حرفاش فهمیدم خیلی به سن بالا علاقه داره ماساژ بیشتر دریچه ای برای پیدا کردن یه دوست دلخواه براش هست . وقتی رسیدیم خونه با یه شیرقهوه و چند بیسکوییت یه پذیرایی مختصری ازش کردم و گفت خب اماده بشید ماساژتون بدم
    لباسامو دراوردم و با یه شورت به پشت خوابیدم و اونم کنارم نشست و یکم روغن بچه رو سینه و بدنم ریخت و مشغول ماساژ دادن شد بعد چند دقیقه که رسید به قسمت پایین تنه دستشو برذ تو شورتم و کشاله های رانمو ماساژ میداد و همزمان کیرشو که توی شورتش حسابی سفت شده بود و خودنمایی میکرد به بغل رانم فشار میداد و منو بیشتر حشری میکرد خیلی دوست داشتم منم دستمو ببرم تو شورتش و کیرشو بگیرم تو مشتم و باهاش ور برم ولی خوداری کردم بعد چند دقیقه دیگه گفت خب لطفا برگردید منم برگشتم و دمر خوابیدم و اینبار رامین اومد روی باسنم نشست طوریکه کیرش درست وسط قاچ کونم بود و باریختن روغن رو پشتم و شروع ماساژ کیر سیخ شده اش لای کونم بالا پایین میشد چقدر دلم میخواست هیچکدوم شورت نداشتیم و گرمای کیرشو لای کونم حس میکردم و بیشتر با هم راحت بودیم . توی همین افکار بودم که بعد چند لحظه گفت میشه شورتتون رو دربیارم ؟ سریع گفتم ارررررررره راحت باش عزیز ولی انگار اره من اینقدر محکم بود که مجوز دراوردن شورت خودش رو هم صادر کرده بودم 😂 😂 😂 چون همزمان شورت خودش رو هم دراورد و نشست رو باسنم ولی اینبار دیگه کیر 12-13 سانتیش که نسبتا کلفت هم بود لای کونم بود و با هر بار بالا پایین بردن دستش برا ماساژ کیرش هم لای کونم بالا پایین میشد و مالیده میشد به سوراخم
    وقتیکه خواست از بالای بازو تا انگشتای دستمو ماساژ بده دیگه کاملا خوابیده بود روم و کیرشو لای کونم فشار میداد و هی میگفت جوووون جوووووووووون منم یکم کونمو دادم بالا که کیرش با سوراخم بیشتر تماس داشته باشه
    سرشو اورد زیر گوشم و گفت اجازه میدید بکنم توش ؟ منم که خیلی منتظر این لجظه بودم با سر علامت دادم اره چون اگه دهنمو باز میکردم از شدت خنده نمیتونستم جلو خودمو نیگر دارم . واقعا راست میگما . اخه رامین دیگه خیلی رعایت ادب رو میکرد
    یکم ژل و تف بک کیرش زد و یکمی هم ژل به سوراخم و کیرشو گذاشت جلو سوراخم فشار داد . سر کیرش نسبتا کلفت و قارچی بود یکم فشار داد و با اخ گفتن من بلاخره سر کیرش تو کونم جا شد یکم همونطور ماند و بعد چند لحظه با یه فشار دیگه همه کیرشو تا ته کرد تو کونم . اخ که وقتی که شروع کرد به تلمبه زدن چه حس خوبی داشتم زیر کیرش . یه بالش گذاشت زیر کونم خودمم سعی کردم کونمو بیشتر بدم بالا تا بیشتر بتونم کیرشو تو کونم حس کنم تند و محکم تلمبه میزد و هر دو لذت میبردیم تا اینکه گفت میشه برگردی ؟ برگشتم و پاهامو گذاشتم رو شونه اش و اونم سریع دوباره کیرشو تا دسته کرد تو کونم و شروع کرد به تلمبه زدن و همزمان هر چند لحظه صورتشو میرسوند به صورتم و لب همو میخوریم دلم میخواست این لحظات هیچوقت تموم نشه ولی بعد چند دقیقه گفت بریزم ؟ منم با چشم اوکی دادم و با فشار زیاد همه ابشو ته کونم خالی کرد و خوابید روم و لب همو میخوردیم یکی دو دقیقه همینطور روم خوابیده بو تا کیرش شل شد و از سوراخم اومد بیرون
    بعدش با هم رفتیم حموم خودمونو تمیز کردیم و شروع کردیم به کفمالی و لیز بازی یهو رامین گفت راستی شما دوست ندارید بخورید ؟ گفتم چرا ولی تو مجال ندادی که بعد هر دو خندیدیم و منم کیرشو شستم و نشستم رو صندلی حموم کیر خوابیده اش دقیقا جلو صورتم بود همشو کردم تو دهنم و شروع کردم به ساک زدن و خوردن کیرش اونم خوشش میومد و اه و اوه میکرد تا اینکه دیدم کم کم کیرش داره تو دهنم سفت میشه طوریکه مثل قبل از سکس کاملا شق و سفت شده بود همینطور که داشتم براش ساک میزدم گفت شما نمیخوای ارضا بشی گفتم چرا ولی عجله ای هم ندارم گفت اخه راستش منم سیر نشدم و دوست دارم دوباره بکنمت گفتم خب بکن منکه بدم نمیاد دوباره بهت بدم
    بلند شدم و دستامو گذاشتم رو صندلی حموم و پاهامو باز کردم رامینم با یه تف کیرشو کرد تو کونم و با فشار زیادی که میداد میخواست همه کیرشو تا ته تو کونم جا کنه منم از اینکه داشتم به کیس دلخواهم کون میدادم حسابی حال میکردم
    رامین با هر تلمبه ای که میزد کیرشو درمیاورد و دوباره میکرد تو کونم این حرکت اینقدر لذت بخش و حشری کننده بود که بعد چند بار تکرار بدون دست زدن ابم پاشید بیرون و رامینم بعدش کیرمو گرفت تو دستش و تند تند شرع کرد تلمبه زدن تا اینکه نفسهاش تند شد و پرتاب ابشو توی کونم حس کردم و دوباره ابشو تا اخر ته کونم خالی کرد
    خودمونو شستیم و از حموم اومدیم بیرون لباس پوشیدیم زدیم بیرون . بعد یکی دو هفته رامین پیام داد دوست دارید بازم ماساژتون بدم گفتم اره و رفتیم و الان هم هراز گاهی رامین میاد و ماساژم میده

نوشته: مازیار


👍 11
👎 3
47301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

841886
2021-11-10 08:13:59 +0330 +0330

خاطره قشنگی بود. مرسی

1 ❤️

841922
2021-11-10 14:17:04 +0330 +0330

لطفا از خاطرات چهل،پنجاه سال پیشتون هم داستان بذارید. ممنون.
راستی واسم سوال شده، مرد شصت ساله چه جوری میتونه فرقونی بده؟ تو این سن پاها اصلا بالا نمیاد یه کم مراعات حال خودتونو بکنید واسه کمر و مفاصلتون مضر هست.

2 ❤️

842088
2021-11-11 16:18:52 +0330 +0330

هی اینارو بزارین و آمار کونیا زیاد میشه🤣🤣🤣

0 ❤️

842150
2021-11-12 01:40:21 +0330 +0330

خوبه تو تحمل کردی ماساژش تموم شه بعد بهش بدی مشتری من اونم تحمل نمیکنه تا یکم میمالمش میگه بخواب روم

1 ❤️

842246
2021-11-12 15:55:27 +0330 +0330

کلید اسرار
این داستان پیرمرد کونی

0 ❤️

842248
2021-11-12 16:17:07 +0330 +0330

داستان روان و شیوا بود از معدود داستانهایی بود که تا آخرش رو خوندم.

1 ❤️

843709
2021-11-21 01:43:03 +0330 +0330

به من پیام بده لطفا

0 ❤️