مالش توی سربازی

1401/04/05

“این داستان نوشته نویسنده است”

چون دوس ندارم داستام فیک بجای داستان واقعی غالب ذهنتون کنم خودم میگم که نوشتس

اسم مستعار من امیر علیه ۲۲ سالمه و ۱۸۵ سانت قدمه ۹۰ کیلو وزن
بعد از بار اول کنکور چونکه هیچ علاقه ای به درس خوندن نداشتم رفتم سربازی “کیر توش” که اونجا با یکی دوست شدم که اسمش احمد بود.

احمد خیلی ریز جسه و سبزه بود ولی فرز بود
بعد حدود ۳ ماه از دوستیمون دیگه خیلی باهم رفیق شده بودیم و حتی راجع به خاطرات سکسش و مسائل خصوصیمون باهم حرف میزدیم

احمد از بچگی شانس داشته به هر صورتی بوده کلی سکس واسش جور شده ولی من تاحالا هیچ سکسی نداشتم و وقتی اینو فهمید قول داد که بعد سربازی یدونه خوبشو واسم جور کنه

برم سراغ داستان

من خیلی حشریم و تو سربازیم باید خودمو خالی میکردم که توی حموم اتفاق میفتاد

اخرای خدمتم بود یه بار ۵ روز نمیشد که ارضا شم چون هم بازدید از ستاد داشتیم و هم کلی پست پشت هم بهم خورده بود

بعد ۵ روز کیرم داشت میترکید و فقط میخواستم ارضا شم
چون حوصله حموم نداشتم رفتم دسشویی
تا رفتم تو حس و یکم کیرمو سرپایی مالیدم شق شد و میدونستم ایندفعه زود میام
هرچند من خیلی استاندارده تایم ارضا شدنم

این آقا احمد ما دیگه خیلی باهام رفیق شده بود میاد که یه شوخی قدیمی بکنه و از بالای در بیاد توی دشویی رو ببینه و منو در حال جق زدن میبینه “الکی نمیخوام تعریف کنم ولی کیر من ۲۰ سانته ولی قلمیه و کلفت نیس و خوش فرمه و کلا پوستم سفیده”
وقتی که این صحنه رو دیدم کل حسم پرید و اونم بدون اینکه چیزی بگه رفت

یه کیر اساسی خورده بودم و اصن دوس نداشتم با احمد روبه رو شم
شب خودش بعد از شام تو راه خوابگاه اومد گف چطوری شیطون
منم چیزی نگفتم فقط خندیدم
گف خب چرا نگفته بودی که باهم یه حرکتی بزنیم کیفش بیشتر شه
هنگ کردم
گفت شب بعد خاموشی بیا همونجا که داشتی شیطونی میکردی
و من همچنان هنگ بودم

تا خاموشی فقط داشتم فک میکردم که چی میشه
از یه طرف هنوز ارضا نشده بودم و حشری بودم و از یه طرف مغزم خیلی درگیر بود
بعد خاموشی خودش اومد بالا تختم گف بدو بیا
وقتی رسیدیم گف بریم تو دشویی تهی و من هیچی نمیگفتم فقط گوش میدادم حرفاشو
اصلا این روی احمدو ندیده بودم و داشت بدتر حشریم میکرد
گف بیا رک‌ باشیم اینجا تنها راه جق زدنه و برا منی که سکس داشتم اصلا حال نمیده فقط مجبوریه
دوس دارم بش تنوع بدم تا جفتمون حال کنیم
گفتم ازم چی میخوای
گفت هیچی
گفتم هیچی دقیقا چیه
گفت ببین کیرت خیلی خوشگله خوشم اومده ازش بیا براهم جق بزنیم
گفتم نمیدونم چی بگم اخه
گفت زیر لفظی میخوای و کیرمو از رو شلوار چنگ زد
گفت تو قبول کن قول میدم جفتمون حال کنیم
و دستشو برد تو شلوارم و از رو شرت کیرمو میمالید
داشتم حال میکردم
گفتم قبول نیس تو کیر منو دیدی من هنوز ندیدم
تو یه حرکت شرت و شلوارشو در اوارد
کیرش نسبت به من کوچیک تر بود ولی خوب بود و رنگشم تیره بود
گفت بفرما اینم سالار ما
چون داشت بم حال میداد منم خواستم جبران کنم برا همین شروع کردم کیرشو میالیدن و تا شروع کردم یه جونی گفت و شلوارمو در اوارد
از روی شرت کیرمو میمالید بعدش دستشو کرد تو شرتم اونجوری شروع کرد مالیدن
خودم شرتمو در اواردم و کیرمو نزدیک کیرش کردم
گفتم حشریه خالصم طول نمیکشه تا بیام
گف خودم میارمت قربون این کیرت برم
شروع کردیم با اب دهن کیرامونو خیس کردن
من کیر اونو خیس کردم اونم منو
همه جوره میمالیدیم کیرارو
اون معلوم بود بلده چون جایی نبود که دستش نره و همه جوره کیر و خایمو میمالید"اینم بگم من خایه هام بزرگ نیس ولی اون چرا"
خلاصه که اینقد همو مالیدیم تا ارضا شدیم و اینقد پرتاب اب من زیاد بود که یهو جا خورد و تعجب کرد و خودمونو تمیز کردیم و اومدیم بیرون
بعد از اون هر وقت میخواستیم ارضا شیم همینکارو میکردیم با یه تفاوت که…

ادامه دارد…

نوشته: نویسنده حشری


👍 13
👎 4
25001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

881571
2022-06-26 02:01:20 +0430 +0430

ننویس آقاجان، ننویس

0 ❤️

881580
2022-06-26 02:19:09 +0430 +0430

تو قسمت بعد هم میگی کون همیدیگه گذاشتیم چون که خیلی بامعرفت هستید

3 ❤️

881616
2022-06-26 05:31:03 +0430 +0430

تن شکسپیر توی گور لرزید با این داستان اقای نویسنده

0 ❤️

881753
2022-06-27 01:39:23 +0430 +0430

خوبه احمد رو با پرتاب اب کیرت تا شهرشون هدایت نکردی 😕

0 ❤️

881798
2022-06-27 03:29:07 +0430 +0430

ببین اینکه گفتی مثل یه سری از دوستان کصشر تلاوت نکردی که من داستانم واقعیه و… خیلی خوبه اما هم یه مقدار کص شر بود هم بد نوشتی یه چرخی بزن بخون داستانی خوب و ایده بگیر بعد بیا بنویس از همه کصشر ترم پرتاب آب بود 😳 😳

0 ❤️

881805
2022-06-27 04:01:11 +0430 +0430

هپلی جقی پادگان مگه خونه خاله س بعد خاموشی سرت بندازی پایین هرجا دلت خواست بری،؟ معلوم غز اون گل پسرهایی با ادب هستی که موقع کون دادن برمیگیردی میگی عمو ببخشید پستم به شماس ننویس پلشت همون شیر اب دستشویی پادگان تو کونت ننویس

0 ❤️

881863
2022-06-27 14:20:32 +0430 +0430

دژبانی پادگان تو کونت؛ ننویس

0 ❤️

884288
2022-07-10 21:09:58 +0430 +0430

وقتی آبت رو شلیک کردی احمد زخمی نشد؟😂

0 ❤️

959826
2023-11-27 23:41:53 +0330 +0330

ادامشا حتما بنویس

0 ❤️