اگر بخوام کل زندگیم رو بنویسم یک کتاب صد صفحه ای باید بنویسم،
ماه دوم سربازیم بود و مرخصی پایان دوره آموزشی دوازده روز رفتم خونه،
با ورودم به خونه بعد از دو ماه مامان رو در آغوش کشیدم و بعد از دو دقیقه همو رها کردیم و رفتیم سراغ گفتن خاطراتم،
منم مثل تمام همسنینم کیری داشتم که خواهان همه سوراخ های دنیا بود،
مامانم که در اصل خالم بود و از پنج سالگیم مادرم شد اسمش شورانگیز بود و قیافه و پوششش بیرون از خونه مثل همون دختره بود که توی تلویزیون گفت هرکی ناراحته از ایران بره،ولی توی خونه لباس هایی رو که عشقش میکشید میپوشید و از من هیچ واهمهای نداشت،
روز سوم مرخصیم بود که وقتی به خونه رفتم مامان از بدن درد به خودش می پیچید،علت درد روماتیسم مفصلی بود،
روی کاناپه دراز کشیده بود،من هم رفتم کنارش در حالتی که به پهلو بود و من نگرانش بودم جفت پاهاش نشستم و ازش خواستم که ببرمش بیمارستان،ولی جفتمون این تجربه رو داشتیم و به زمان متوصل شدیم،
یکی دو ساعت بعد وقتی دیدم که خوب نشده پیشنهادی دادم که قسمتی ازش برگرفته از فرمانی بود که کیرم صادر کرده بود و ازش خواستم بزاره با روغن زیتون و سیاه دانه براش کل بدنش رو ماساژ بدم،وقتی خاصیتش رو پرسید گفتم که کلیپ های آموزشی از این کار دیدم و برای اثباتش به اتاقم رفتم و ی کلیپ یک ساعته از فیلم پورن ماساژ که تا دقیقه چهل و پنج سکس نداشت رو براش دانلود کردم و قسمت سکسش رو برش دادم و بعد از یک بار مرور رفتم و براش با گوشیم پلی کردم،از همون ابتدای فیلم با دیدن بدن لخت دختره خجالت کشید و وقتی به اوایل ماساژ رسید چند تا سوال پرسید از جمله نصبت دو نفر و روغنی که باهاش ماساژ میداد،
بعد از خاموش کردن گوشیم ازش خواستم که به خاطر درمانش قبول کنه که چند روزی که خونه هستم رو براش بدنش رو ماساژ بدم،
وقتی از تجربه من پرسید گفتم که گوشی رو به تلویزیون وصل میکنم و از روی کار اونا تقلید میکنیم،
با توجه به فیلمی که دیده بود به شرط پوشیدن شورت پیشنهادمو قبول کرد ،
دیدن بدن لخت مامان و دست کشیدن به بدنش داشت محقق میشد،
توافق کردیم که یک ساعت قبل خواب جلوی تلویزیون شروع به کار کنیم که بعدش همونجا بخوابه،
منو مامان جفتمون استرس داشتیم من از هیجان و مامان از خجالت،
نتونستم تحمل کنم و خیلی قبل از زمان موعود رفتم و تشک و روغن آوردم و گوشیم رو به تلویزیون وصل کردم و نگاه مامان کردم،
مامان که میدونست چی ازش میخوام با ناله از روی مبل شروع کرد به درآوردن تاپش همین که تاپش رو درآورد نگاهی به من کرد که محو دیدنش بودم ولی چاره ای جز ادامه نداشت،دستاش رو به صورت ضربدری به پشتش برد و سوتینش رو باز کرد اما بندش رو از شونه هاش جدا نکرد و بلند شد و ایستاد و اول از زیر شلوارش شورتش رو بالا کشید و بعد شلوارش رو با آه و ناله درآورد،
حالا مامان با ی شورت زرد کهربایی جلوی چشمم به سمت من قدم بر میداشت و اومد کنارم روی تشک دراز کشید و اونطوری که فیلم از تلویزیون استپ شده بود طاقباز دراز کشید و منتظر من شد،
قبل از پلی فیلم ازش پرسیدم آمادهای؟
گفت آره،
دستم رو سمت سوتینش بردم و از بدنش جدا کردم و گفتم پس خجالت رو کنار بزاریم،
رفتم سمت گوشی و فیلم رو پلی کردم و اومدم کنار مامان و با لبخندی به نگاهش دستم رو توی ظرف روغن بردم و با تقلید از فیلم به روی نافش خالی کردم،با اولین اتصال دستم به روی شکمش چشمای مامان باز و بسته شدن و صورتش رو سمت تلویزیون چرخوند،
به خودم قول داده بودم که هول نشم و خودمو کنترل کنم،
منم مثل فیلم پانزده دقیقه تمام رو بدون تعرض به حریم منطقه ممنوعه شکم و پاهاش رو ماساژ دادم،
توی فیلم حوله ای روی سینه های زنه بود ولی مامان دستش رو گذاشته بود روی سینه هاش،
نوبت به روغن زدن به سینه های مامان رسید،مامان با دیدن فیلم متوجه شد و دستش رو آروم کنار کشید،شروع کردم به روغن انداختن و بعد دستم رو روی سینه های مامان گذاشتم و شروع کردم به پخش کردن روغن با دستم،
دوربین های فیلمبرداری زوم شده بودن روی سینه های زنه و داشت مخاطب رو مجذوب بدنش میکرد و من هم هر لحظه کیرم داشت از دیدن صحنه های فیلم و لمس سینه های مامان درشت و درشت تر میشد،پسره دو سه دقیقه ای روی سینه های زنه مانور داد و با صحبتی حوله ی دیگه رو برداشت و زنه روی شکم دراز کشید،
مامان هم بدون اینکه توی صورتم نگاه کنه برگشت و صورتش رو سمت تلویزیون کرد،
ده دقیقه ای گذشت و بدن مامان و مخصوصاً کمرش رو ماساژ دادم که به تقلید از فیلم از مامان خواستم که پای راستش رو جمع کنه،به مرحله پایانی نزدیک شدیم و امیدوار بودم بتونم مامان رو حشری کنم و در تمام این مدت با هم صحبت میکردیم تا اینکه نوبت به روغن زدن به لمبرای کونش شد که جفتمون سکوت کرده بودیم،
شورت مامانم رو تا جایی که تونستم به داخل چاک کونش دادم و شروع کردم به دست روغنی رو به لمبرای کونش کشیدن،انگشتهام رو تا درز کونش میکشیدم و کاملاً روغنی کردم دست مرده و زوم دوربین روی سوراخ کون و کُس زنه رفت مامان تکونی خورد و گفت کافیه،
منم دست کشیدم و وسایل رو جمع کردم،وقتی برگشتم مامان طاقباز شده بود و ملحفه رو روی خودش کشیده بود،کمی بعد از صحبت کردن خداحافظی کردم و رفتم اتاقم،
از شدت شهوت دستام رو که بوی روغن میداد رو میبویدم و به سختی خوابم برد،
صبح زود از خوشحالی بیدار شدم و رفتم که مامان رو بیدار کنم،وقتی رسیدم که مامان به پهلو افتاده بود و ملحفه از روش افتاده بود و باسن بدون شورتش روبروی من چشمک میزند یادم افتاد که دیشب شورتش خیس روغن شده بود، بعد از نیم نگاهی به خط کُسش و سوراخ کونش رفتم و ملحفه رو روی کونش کشیدم که بیدار شد و به سمت من چرخید و سلام و تشکر کرد،ازش حالش رو پرسیدم که خودش میگفت بهترم ولی من شک داشتم،من رفتم دستشویی و برگشتم که مامان حموم بود،برای جفتمون صبحانه آماده کردم و یک روز شیرین رو داشتیم و شب دوباره مثل شب گذشته از دست کشیدن بدنش لذت بردم و اجازه داد اینبار دستم رو زیر شورتش ببرم،
چهار روز به همین منوال گذشت و دیگه شورتش رو همون اول در میاوردم،
در حین ماساژ هام متوجه حشری شدنش میشدم و از اینکه حشریش میکردم لذت میبردم،
روز پنجم دیرتر از بیرون اومدم و سریع شام خوردم و از مامان خواستم آماده بشه،
مامان حالا دیگه خیلی بهتر شده بود و تقریباً از سر عادت ماساژش میدادم،
به فکرم رسید که فیلمی دیگه پلی کنم و مامان هم از نظرم بدش نیومد،سریعأ ی فیلم دانلود کردم و قسمت سکسیش رو برش دادم و به تلویزیون وصل کردم و پلی کردم،
یک ساعت طول فیلم بود و کلی قسمت دست کشیدن به سینه و کُس داشت و من و مامان رو حسابی حشری کرده بود،
دقیقه چهل و پنج شده بود که جفتمون محو دیدنش بودیم و داشتم در حالی که مامان طاقباز بود و زانوهاش رو به طرفین انداخته بود کف دست تا انگشتام رو به خط کُسش میکشوندم و این کار تا دو دقیقه همون اطراف ادامه داشت و مامان هم دقیقا مثل زن توی فیلم بیقرار شده بود و پاهاش رو باز و بسته میکرد،چشمم به تصویر بود که پسره انگشت وسطش رو روی کُسش نگه داشت و آروم به داخل کُسش فشار داد ،من مکثی کردم و مامان هم که رنگش سرخ شده بود نگاهی به من کرد و دوباره صورتش رو سمت تلویزیون کرد که داشت انگشتش رو توی کُسش عقب جلو میکرد،مامان تصمیم گرفتن رو به عهده من گذاشته بود،چند ثانیه ای دستم روی کُسش مونده بود و من هم آروم شروع کردم به فشار دادن انگشتم، نگاهی به مامان کردم که چشم هاش رو بسته بود و لبهاش رو به هم فشار میداد کل این صحنه چند ثانیه بود و تموم شد منم انگشتم درآوردم که مامان چشماش باز شد و رو به تصویر موند،طبق حرکت فیلم رفتم سراغ سینه هاش و میچلوندمشون که زنه دستش رو به کیر مرده رسوند و اوکی رو به مرده داد، مامان لبخندی از این حرکت زنه زد و دو دقیقه پایانی فیلم اتفاقی نیفتاده و فیلم تموم شد و دستم رو از روی سینه های مامان برداشتم،
نوشته: بی نام
کتگوری مادر بچه عالیه ، کلا زن میلف باشه حرف نداره ، میلف باشه با دوتا مرد ، خشن ، آنال … یکی تو دهن یکی تو کون یکی هم تو دست ، اوووووووووف آه بپاشه تو صورتت
کس مغز کله کیری خودت فهمیدی چه کسشعری تفت دادی من فقط تا اونجاش خوندم که دستش رو بصورت ضربدری برد پشتش تا سوتینش رو باز کنه الان خودت دستت رو ضربدری ببر پشتت ببینم
امان از این جلق که مغزی واسه جوانان سرزمینم باقی نذاشته
ببخشید شما و مامان خاله تنها زندگی می کنید؟ بعد این درمان تخمی، تخیلی شما روماتیسم مفصلی را جدی بهتر کرد؟ چرا خبر این کشف علمی را جهانی نکردی؟ خدا تو کی می خوای ظهور کنی؟
خدایش عالی بود حالا واقعی یا الکی خوب بود ۳۵سالمه از پاکدشت یه خانم بالای ۵۰سال هست
درکت خیلی سخته پسر خود کارگاه گجت نمیتونست دستاش و ضربدری ببره پشتش مامانت با درد و آخ و اوخ تونس سوتینم باز کرد ، یاللعجب
آخه سرباز جقی ، مغزت از پهنه اومدیم داستان سکسی بهونیم خاطرات حضری کردن مادرت و آپلود کردی بگو فانتزی کردنش و داری تموم بشه بره دیگه ، الاغ ماده با مادرت لز کنه الهی آخه مگه چوب بالاسرتونه که همه شدن نویسنده
مجلوق ننویس
اخرش چیشد کردی یانکردی اینو بگوبابا.
راستی اسم پدر کلا نقشی نداشت این وسط یا اونکه خاله ات بود شوهرخاله ایی درکارنبود ترتیبشوبده؟چون هیج جای داستان اشاره نکردی هست نیست فوت شده یاهرچی.داستانت دراصل شاید کامل باشه امانتونستی کامل توضیح بدی تاجای مبهم نمونه هیچ جای نوشته
پایان داستان چی شد واینکه حقیقت نداشت مشخصه چون هیچ زنی نمیتونه زیر ماساژ شهوتی نشه ولی بدون پایان بی معنی بود
گلی جونم من متوجه نشدم چطور خاله ات تبدیل به مامانت شد ،یعنی بابات مامان شما رو برد به بابابزرگت پس داد و مثل کفش که میگن گشاده دو شماره تنگ ترش رو بدین ، به به بالا بزرگت گفت لطفا یه تنگ ترش رو بدین این سایژش بزرگه و ایکس لارجه
هرچند سوژه جقت بود ولی مامانت باید جنده باشه که تا دست می زنی بهش نالش بلند میشه.ودرضمن چطور یه ساعت ماساژ دادی دیگه اه وناله نکرد.کوس مغز جقی چاخان هم می نویسی لااقل جورش کن جملاتتو تا ملت حوالت نکنن
همینو کم داشتیم که پای اصغر کون گشاد به شهوانی باز بشه
عالی بود ادامه بده
خیلی خوب صحنه های اروتیک رو توصیف کردی ❤️
دیس دادم چون اگر حیوون نبودی حرمت اسم مادر نگه میداشتی
جون بش…!
خوب بود