مامانم یاسمن

1398/02/14

سلام دوستان
میخوام یکی از خاطرات نوجوونیمو بگم
که یکبار برام اتفاق افتاد
یک شیرینی خاصی برام داشت
سال ۹۰ بود
و من ۱۴ سالم بود
ما یک خانواده سه نفری هستیم
پدرم راننده آژانسه و مادرم خیاطه
اسمش یاسمنه.
مادرم ۴۱ سالشه و بابام ۴۵
بریم سر اصل مطلب
اوایل سن بلوغ بودم و یادمه اردیبهشت بود و من باید درس می‌خوندم و اجازه رفتن به کوچه و فوتبال نداشتم
همیشه تو خونه میموندم و مادرم اجازه نمی‌داد ک برم بیرون پیش دوستام
یک هفته مونده بود ب خرداد
و من کلافه ب مامانم گفتم دیوونه شدم تو خونه تو رو خدا بزار برم بیرون
نمی‌خونم دگ اصلاااا حالم از درس بهم خورده
مامانم هی با من جر و بحث میکرد اصلا راضی نمیشد
خلاصه شب شد و پدرم بعد اینکه شام خورد رفت مسافر بزنه بره سمت تهران
ما ساکن یکی از شهر های گیلانیم.
شب بابام رفت و من رفتم تو اتاق مادرم
باهم قهر بودیم
یه لباس بلند حریر پوشیده بود تا بالای زانوش وپاهای گوشتیش معلوم بود
نشسته بود رمان مورد علاقشو می‌خوند
رفتم پیشش نشستم بدون حرف زدن
بوسش کردم گفتم ببخشید
اونم گفت پسر خوب من بخاطر خودت میگم درس بخون…
خلاصه بغلش کرده بودم رو تخت
و کم کم خوابم گرفت
مادرم گفت پیش من بخواب
چراغ خواب روشن کرد کتاب خوند
منم کنارش زیر پتو دوتایی
چشمم ب سینه های مادرم افتاد سوتین نبسته بود
و نوکش معلوم بود
خیلی بزرگ و سفید بود
من دستمو بردم آروم سمتشون ولی اول به حالت بغل کردن مامانم دستم رو شکمش بود
اونم لبخند میزد کم کم هی رفتم بالا رو سینش
که گفت محمد چی کار میکنی؟
گفتم هیچی مامان سینه هات چه نرمه میشه نازشون کنم
گفت زشته بزرگ شدیااا
گفتم پسران دگ مهم نیست ک
محرمیم
گفت خب باشیم نباید مرد ب این کندگی سینه های مامانشو بگیره
من همون جوری ک دستم رو سینه راستش بود و فشار میدادم
گفتم مامان کتاب بخون دگ چرا اذیت می‌کنی
گفت باشه بمالشون
اینو گفت من کیرم راست راست بود
خیلی حشری شدم
بلند شدم نشستم رو زانوم با دوتا دستم شروع کردن مالیدن
مامانم دگ کتاب گذاشت کنار فقط نگاه میکرد منو با تعجب
اومدم بند پیراهنشو انداختم کنار یه سینشو از تو پیراهنش گرفتم
نوکشو
مامان دگ عصبانی شد گفت دگ پررو نشوووو اخم کرد
منم رفتم سمت خوردن نوک سینش
گفت محمد گمشو اونور چت شده
گفتم مامان میخوام سینه هاتو بوخورم خیلی خوشگل و نرمن
و تو چشاش نگاه کردم گفتم لطفا نیاز دارم سرشو برگردوند و گفت هرکاری میخوای بکن باهام
منم پیراهنش و در آوردم کامل دگ لخت شده بود چشمم ب کصش افتاد
دستمو بردم سمتش محکم دستمو‌ گرفت
گفت محمد نکن اونجا نه
منم شروع کردم دوباره سینه هاشو خوردن
ک کنارش خوابیده بودم
دگ نفسش حبس شد
دستش رو سرم بود
دوباره آروم دستمو بردم گذاشتم رو نافش
رفتم پایین تر کم کم
به بالای کصش انگشتم خورد
ی ذره مالیدم
یهو گفت آاااه نکن محمد
صداش لرزید و حشری شده بود کاملا
من محکم تر مالوندم کصشو
ک دگ دادش بلند شد گفت اووووه آاااه نکن اینکارو
ک من دستشو آروم گذاشتم رو کیرم
کیرمو گرفت تو چشام نگاه کرد
گفت من مادرتم محمد
من بی اختیار رفتم ازش لب گرفتم
جا خورد محکم تر کیرمو گرفت
گفت الان ینی میخوای منو بکنی؟
مادرتو؟؟
من گفتم مامان نیاز دارم بهت تو رو خدا
و سینه هاشو گرفتم باز
اونم دگ حرفی نزد
دستشو کرد تو شورتم
و با کیرم بازی کرد
که بعد گفت بلند شو
شلوارمو در آوردم
و اونم خوابید پاشو کرد
کیرمو گرفت گذاشت تو کصش
قلبم داشت از جا در میومد و خیلی حشری بودم
خوابیدم روش و آروم تلمبه زدم
در گوشم ناله میکرد مامانم و می‌گفت آروم تر و نفس نفس میزد
لب می‌گرفتم ازش
گفتم مامان جون میشه بوخوریش یکم
گفت باشه و نشست رو زانوش و خم شد کیرمو گذاشت تو دهنش ی گرما و لذت خاصی داشت
چند دقیقه ک خورد ابم پاشید رو لبش…
لبخند زد و رفت لباسشو ورداشت رفتم حموم
و گفت این اولین اخرین بار بود دگ هیچوقت بهش فکر نکن
‌و به هیچکس نگو اگه بابا بفهمه میکشتمون
رفت حموم و لخت اومد پیشم و با یه شرت فقط و تا صبح خوابیدیم
وارد فرداییش هم دگ به روی هم نیاوردیم

امیدوارم لذت برده باشین از خاطره ی من
نوشته: محمد


👍 18
👎 46
294843 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

765519
2019-05-04 20:22:48 +0430 +0430

نچسیدی؟!

2 ❤️

765524
2019-05-04 20:27:19 +0430 +0430

خیلی نطفه خرابی که حتی به چنین کصشعری فک کردی . داستانتم که بهره گرفته از تگ استپ مام تو پورن هاب بود .

4 ❤️

765556
2019-05-04 21:24:07 +0430 +0430

(dash) (dash) (dash) (dash) (dash) (dash) (dash) (dash) (dash) (dash) (dash) (dash) (dash) (dash) (dash) (dash)

2 ❤️

765560
2019-05-04 21:30:09 +0430 +0430

آخه جقی
تابلوعه که فیلم سوپری که دیده بودی رو نوشتی
کیر فیل تو کونت خخخخخ

4 ❤️

765561
2019-05-04 21:30:25 +0430 +0430

خاک برسرتون اصلا نخوندم داستان رو

باز هم مامان

5 ❤️

765577
2019-05-04 22:42:55 +0430 +0430

شما چرا دم دست من نیستی آخه یجوری بکنمت زمین و گاز بزنی

1 ❤️

765614
2019-05-05 03:44:08 +0430 +0430

مامانت چه راحت کوس میده…

1 ❤️

765617
2019-05-05 03:56:12 +0430 +0430

کیر مسافرا بابات تو کونت اگه دروغ بگی

1 ❤️

765622
2019-05-05 04:37:36 +0430 +0430

پژمام . ناموسا چی زدی خواهر تون ساقیتو گاییدم ک دستی دستی پر پرت کرد

2 ❤️

765634
2019-05-05 05:02:12 +0430 +0430

داداچ منم دوست دارم ننمو بکنم ولی تا حالا تخیلو نیومدم داستان واقعی کنم. بد جور رییدی

1 ❤️

765664
2019-05-05 07:44:16 +0430 +0430

کسکش جقی

1 ❤️

765667
2019-05-05 08:20:54 +0430 +0430

کیر خر نر خان تو کونت بره
اخه کونی این چیه نوشتی
ادمین جان لطفا هنگام فرستادن داستان دستت توی شلوارت نباشه ممنون

1 ❤️

765687
2019-05-05 11:03:41 +0430 +0430

کسشعر به تمام معنا

0 ❤️

765692
2019-05-05 11:10:19 +0430 +0430

دیگه زیادی چرت و پرت نوشتی جقی

0 ❤️

765714
2019-05-05 13:50:38 +0430 +0430

تا اونجایی خوندم ک گفتی لباس حریر بلند
همونجا فهمیدم داری دروغ میگی

1 ❤️

765716
2019-05-05 14:16:04 +0430 +0430

جون مامانت منم دوماهه سرماخوردم خوب نمیشم به مامانت بگو دمنوشی چیزی نداره بده من

0 ❤️

765748
2019-05-05 19:43:09 +0430 +0430
NA

امیدوارم لذت برده باشین از خاطره ی خیلی خیلی خیلی واقعی من. آره پتیاره تا نیم ساعت داشتم میخندیدم به حجم شروور طراوش کردن مغز نخودیت

0 ❤️

765749
2019-05-05 19:45:52 +0430 +0430

دروغ. هیچ مادری این کارو نمیکنه. اینقدر چرت ننویسید. دیوانهه

1 ❤️

765794
2019-05-06 06:46:45 +0430 +0430
NA

کس مشنگ دربوداغون
مامانِ ۴۵ سالتو ؟
کیرم به پهنای مغزت

0 ❤️

765832
2019-05-06 10:00:36 +0430 +0430

کیرم تو حلقت

0 ❤️

765900
2019-05-06 19:05:11 +0430 +0430

بین خودمون بمونه منم مادر بزرگم ۷۰ سالشه ولی جوونا هر روز باهاش سکس دارم الان ۳ ماهه حاملس آخه کیرم تو مغزت این چه کسی بود گوشی مامان تورو خدا بده بکنیم

1 ❤️

766993
2019-05-12 18:01:44 +0430 +0430

فیلم های برازرز از داستان تو واقعی تره?

0 ❤️

769300
2019-05-25 11:38:22 +0430 +0430

خدایی کامنتا از دستانت قشنگ تر بود
(((:

0 ❤️

770428
2019-05-30 23:01:29 +0430 +0430

از روی فیلم سوپر نوشتی این هیچ واقعیتی نداره

0 ❤️

771045
2019-06-02 15:33:20 +0430 +0430
NA

چقدر فیلم سوپر نگاه کردی که همچین کسشعری رو نوشتی ؛ مامانه مقاومتی چیزی نکرد ؟؟؟ فقط گفت نکن بعد که یک کم گذشت خودش کیرت رو کرد تو کسش …
کسخل خودتی …‌.‌

0 ❤️

774542
2019-06-18 04:40:48 +0430 +0430
NA
0 ❤️

777029
2020-11-15 23:54:04 +0330 +0330

خودت باور میکنی؟؟؟؟؟

0 ❤️

833780
2021-09-23 14:50:16 +0330 +0330

کسخل

0 ❤️

892987
2022-08-31 08:50:36 +0430 +0430

عمو جون مامانت جنده س ؛! مطمین باش جنده س

0 ❤️