موضوع مادرم از اونجا شروع شد که خواهرم یه مامانه جندم گفت این پسر همش دونبالمه
مامانم رفت دعوا با پسره منم باش رفتم اون پسر <میثم> پسره خوشکلی بود و خیلی هم خوش هیکل بود.بوکسور بودش.
مامانم باهاش یکم تند حرف زد اما میثم خیلی چرب زبون بود جوری با مامانم حرف زد که مامانم بحث رو با بگو بخند تموم کرد . چند باری شنیدم که داره با میثم نامی حرف میزنه
تا اینکه یبار دیدم مامانم با میثم امد دونبالم مامانم پراید داشت . زیاد شک نکردم .تا اینکه دیدم مامانم هروز با میثم میاد دونبالم مدرسه .فکر میکرد من زیاد حخالبم نیست .
هر بار میگفت میثم رو دیدم سره راه سوارش کردم .برسونیمش با هم
آخه بابام همش سره کار بود .برادره بزرگم هم دزفول درس میخوند
خواهرم هم چون کنکور داشت همش خونه مادر بزرگم که خلوته میرفت که درس بخونه
یروز از مدرسه فرار کردم رفتم خونه که دیدم میثم از خونمون اومد بیرون با خنده سواره ماشینش شد و رفت
رفتم خونه مامانم حموم بود .از حموم امد بیرون حوله پیچید دوره خودش
خوابید رو تخته من, و زنگ زد به میثم و حرفای سکسی میزد . فک میکرد من بچم و نمی فهمم.
من داشتم جی تی آ بازی میکردم .به میثم گفت اینکه امروز کردی تو دهنم خیلی ترش بود اما حال کردم . من نگاش کردم. اونم واسه رد گم کنی گفت همون پرتغاله دیگه . منم داشتم میمردم نمیدونستم چکار کنم .
زیر چشمی نگاش کردم دیدم داره کسش رو میماله.یدفه گفت دارن زنگ میزنن فعلان خدافظ .
گفت برو درو باز کن .رفتم دمه در آقای زمانی بود <همسایه جفتیمون گفت بابات هستش؟؟
گفتم نه .گفت خوبه !!!
بعد گفت مامانتو صدا کن .رفتم داخل تو اتاق مامانم لخت وایساده بود جلو آیینه تا منو دید عصبی شد و داد زد برو اونور .گفتم ببخشید حسن آقا <آقای زمانی> دمه در کارت داره
همونطور لخت یه چادر سفید کرد سرش رفت دمه در منم
از پنجره نگاه کردم
صداشون میومد . آقا حسن میگفت بدجور حشریم از اونروز که تو کوچه به سمتم قمبل کردی خندیدی دارم میمیرم .میخوام جرت بدم که دیگه منو حشری نکنی
مامانم با ناز گفت وااا حسن جون من پریروز بت دادم مگه من جندم؟؟!!!
چه اغتماد به نفسی داشت جنده :|
بعد آقا حسن گفت من این حرفا حالیم نیست
مامانم گفت نمیشه سامان خونست نمیشه
آقا حسن گفت اون داره بازی میکنه حواسش نیست
همین گوشه حیات جرت میدم سریع میرم
مامانم با ناز گفت وایسا عزیزم
اومد داخل بم گفت آقای حسنی اومده لوله آب رو درست کنه من پیششم کاری نداری با من جیگرم؟؟ گفتم نه
منم داشتم میمردم از نارحتی اگه به بابام میگفتم زندگی بهم میریخت واسه همین سکوت کردم
مامانم رفت تو حیاط داشتم از پنجره نگاش میکردم
گفت حسن جونم بیا سریع این گوشه حیاط آبتو بیارم برم
حسن امد چادره مامانمو برداشت گفت وااای چکار میکردی شیطون که لختی؟؟
مامانم گفت لووس نشو حموم بودم .حسن شروع کرد به خوردن مامانم از بالا سینه های بزرگش شروع کرد خوردن
به کوسش که نگاه کرد گفت قوربونت برم شروع کرد به خوردن مامانم هم آه میکشید گفت بسه شلوارتو در بیار
آقا حسن هم گفت چشم عزیزم کشید پایین مامانم هم شروع کرد به لیس زدن.
هی میکرد تو هی در میاورد
آقا حسن گفت آههههههههه بسه
مامانم گفت آبتو بریز بد برو دیگه
آقا حسن گفت کجا برم کستو میخوام مامانم گفت نه وقت نیست الان سامان میاد
آقا حسن گفت نه بخواب کفه حیاط
مامانم گفت نه کثیف میشم حسن آقا گفت بخواب العان سامان میاداااا
مامانمم ترسید زود خوابید
حسن آقا هم زود پاها مامانمو گرفن بالا و شروع کرد به تلمبه زدن
مامانم دسته خودشو گاز میگرفت که جیق نزنه
حسن آقا هم که تو حاله خودش بود که یدفه کیرشو در آورد و گفت برگرد میخوام از عقب بکنمت
یکی از خصوصیات مامانم اینه که به هیچ عنوان از کون نمیده . اون کونه گندشو حتی به بابامم نداده
آقا حسن شروع کرد به اصرار کردن اما مامانم جوابش منفی بود
یهو آقا حسن عصبی شد و پرید رو شکم مامانم کیرشو محکم کرد تو دهنه مامانم و شروع کرد به تلمبه زدن آبشم خالی کرد تو دهنه مامانمو یه بوسش کرد شلوارشو پوشید بعد گفت تا تو باشی دیگه تو خیابون قمبل نکنی به من عرووسک و رفت
من به بابام گفتم حالم بهتره فردا میرم مدرسه مامانم تو کونش عروسی شد
بابام ساعت 5 صبح میرفت سره کار
منم 6 30 صبح قبل از اینکه مامانم بیدار شه پا شدم لباس پوشیدم رفتم تو اتافکه بالا که یک مشت آتو آشغال توش بود .مامانم ساعت 7 بیدار شد دید من نیستم فکر کرد خودم رفتم مدرسه
سریع لخت شد پنکیک آورد چون کونش و پاهاش سبزه بودن میکشید به خودش که سفید بشه
به شرط و کرسته قرمز آورد پوشید دوره رونه راستش یه دور چسبه کاغذیه سفید زد
مثل سگ هم آرایش کرد
رفت یه لباسه یدست آبی پوشید آستین حلقه ای بود و پایینش هم 3 وجب از کسش پایین تر بود
تو آیینه نگاه کرد خیلی خوشحال شد که اینقدرر خوشکل شده
گوشیو برداشت سریع زنگ زد به میثم پرسید کجایید پس؟؟ ساعت 9 شد بد خندید و قطع کرد
از اون کلمه <<کجایید>> فهمیدم که مامانه جنده من منتظره 2 3 نفره
آیفون زنگ خورد مامانم با اشوه گفت کیه/؟ بعد خندید و درو باز کرد
من از بالا کامل میدیدم
میثم با اون هیکله خفنش امود داخل. پشتشم دوستش که واقعا یه گاوه به تمام معنا بود اومد تو. خیلی گنده بود
میثم گفت کجایی خانومی ؟؟
مامانم گفت عشقم بشین العان میام .میثم و دوستش بهزاد نشتن .بعد از چند دقیقه میثم دوباره پرسید خانومی بیا دیگه .بخدا اومدیم خودتو ببینیم .بعدشم دوتایی باهم خندیدن
بعد مامانم اومد بیرون واقعا کوس خوشکلی شده بود
بعد میثم گفت واااااااااااااااای چه خوشکل کردی جیگرررررررررررررم
معرفی میکنم دوستم بهزاااااد .بهزااد اینم نرگس جونمه
مامانم از ترس ریده بوود تو خودش وقتی بهزادو دید . چون واقعا گنده بود و کیرشم حتما بزگ بود
مامانم گفت میثم جونم چرا دوستتو آوردی؟؟؟ مگه من جندم؟؟؟؟ حالا آقا بهزاد فکر میکنه من کوسم
<میخواست وانمود کنه خبر نداره بهزاد قراره بیاد>>
میثم هم گفت بهزادم عکستو که دید عاشقت شد
همین یدفه .باشه جیگررررم/؟؟
مامانم با ناز گفت باشه همین یبار .
بیاید تو اتاق زوووووود
منم دویدم رفتم پایین از لا در نگاه کردم
مامانم تو بقله میثم بود داشتن لب میگرفتن که میثم به بهزاد اشاره کرد بیا
بهزاد هم از پشت چسبید به مامانم .مامانم یدفه برگشت تو بقله بهزاد.
بهزاد ترسید.مامانم حولش داد رو تخت افتاد روش شروع کرد لب گرفتن
لباسشم از پشت رفته بود بالا و کونه پر از پنکیکش امد بیرون
میثم هم هی انگولیش میدادو میگفت تو کوسه منی مگه نه؟؟؟
چند بار سوالشو تکرار کرد مامانم هم میگفت آره جیگرم من فقط ماله تو و این بهزاد جونم
خلاصه همونطور لباساشو در آوردن و میمالوندنش
مامانم بلند شد ایستاد رووبرو میثم و گفت لباست در بیار میخوام اول کیره تورو بخورم عشقم
میثم هم عصبی شد گفت جنده تو اینجا چکاره ای خودت در بیار کونی
مامانم ازش لب گرفت گفت عشقم نارحت نشو چشم
نشست بعد شلواره میثم رو در آورد گفت جوووووووووووووووووووووووون کییرررررررررررررر
آروم کردش تو دهنش آروم آروم داشت لییسسس میزد و هی میگفت جووووووون
که یدفه میثم با عصبانیت موهاا مامانمو کشید سرشو محکم آورد سمته کیرش و چند ثانیه نگه داشت مامانم ثرفه کرد .بعد درش آورد گفت میثم
تا گفت میثم .میثم محکم زد توو گوشش و گفت جنده اسم منو نیار بگو سرور من بعد دوباره محکم موهااشو کشید .مامانم با بغظ گفت چشم
میثم گفت حالا گتو بخور ببینم چی میگی جنده
بعد مامانم گفت سریع بکن دیگه سرور من ساعت 11 .1 ساعت دیگه سامان میاد
منم که اون پشت داشتم جلق میزدم
خلاصه مامانم بلند شد دوباره زانوو زد جلو بهزاد کیرشو تا تههههههه کرد تو دهنش
بهد از 5 دقیقه مامانم بلنند کرد بهزاد گذاشتش روو تخت .پاهاشو باز کرد و رفت تو کوسش محکم تلمبه میزد. واقعا کیره کلفتی داشت
محکم میکرد تو .
مامانم با ناازز داد میزززد آهههههههههههههه آییییی
بکن تووووووووووووم .تووو تررررررررررررررررررررر. جررررررررررررررم بده
وااااااااااااااااااااااااای درده کیرت بخوره تو سررررررررررررم
بعد از 5 6 دقیقه چون میدونست مامانم از کون نمیده کیرشو آورد رو سینه مامانم و آبشو با فشار ریخت رو سینش و صورتش .بعدشم از مامانم تشکر کرد رفت رو تخت دراز کشید
حالا نوبته میثم بود .میثم اومد با یه حوله همه آب منی هارو پاک کرد
و گفت جنده پاشو جلوم زانو بزن .مامانم چون از میثم ترسیده بود سریع این کارو کرد
شروع کرد به ساک زدن .سعی میکرد یجوری بزنه که میثم ازش ایراد نگیره
بعد مامانمو خوابوند محکم کرد تو کسش .مامانم جیق ززززد گفت فدای این کیرت بشم محکم تررررررر بزن سروره من
میثم گفت داری چکارر مینی جنده/؟؟؟
مامانم گفت دارم به سرورم .میثم جووونم کوسس میدو آیییییییییییی
بعد از 3 4 دقیقه در آورد گفت بلند شو
: دستتو بزار رو میز کامپیوتر پشتتو کن میخوام از کون بیام تووووت جنده
مامانم سینه سپر کرد گفت مگه یادت رفته من از کون نمیدم
میثم گفت گوه بخور برگرد
مامانم هم با شجاعت و محکم گفت نهههههههههههههه
میثم 2 3 تا محکم زد تو گوشش
مامانم گریه کرد گفت خواهش میکنم نهه
میثم گفت خفه شو برگرد
مامانم برگشت .با گریه گفت تورو خدا آررو بکن توووم
میثم گفت من میگم چکار کنیم پس خفه
مامانم برگشت گفت خواهش میکنم آروم .بعد قمبل کرد .واااای چه کوونیییییییی
میثم چنتا کیشیده محکم زد رو فمبلای مامانم .همه پنکیکاش پاک شد
و کونش سررخ شد. مامانم هم جییییق میزدو التماس میکرد
میثم یکم کرم زززد بعد آروم گذاشت سره سوراخش
مامانم هنووز هیچی نشده شروع کرد به ججیق زدن
میثم آروم کرد کامل تووش .و خیلی آرو عقب جلو کرد
مامانم از درد محکم با دست میزد رو میزز
میثم شروع کرد محکم عغب جلو کردن
مامانم هم جییق میزد
مامانم یدفه گفت درش بیارر دارم میرییینم .میثم درش بیاررررررررررررررررررررر
میثم دردت توو جوونم درش بیارر دارم میریننمم الان افتظاح میشه آیی سووختمم
میثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثم آییییییییییییییییییییییییی
میثم آبشو با فشارر ریخت تو کونه مامانم بعد یدفه درش آورد
مامانم هم زررررررررررررررررررررررررررررتتتتتتتتت محکم گوزیید و همه آب منی ریخت رو قالی
و میثم و بهزاد شروع کردن به خندیدن مامانم هم افتاد
با ناله گفت ببن چی کردین .زندگیم نجسس شد کسافتاااااااا
بعد میثم گفت جنده خانوم اون دوختره خوشکلتم یرووز مثله خودت به گاااه میدم
بعدشم گذاشتنش روو تخت و رفتن
2 هفته بعد هم مامانم با یه راننده تاکسی امد خونه فکر کرد من نیسستم
بعد از لاس زدن راننده تاکسیه کرد تو کسه مامانم
بهش گفت چندمین بارته کوس میدی که اینقدر گشادی/؟؟؟/
مامانم هم با نازز گفت وااااااااا
بهرام مگه من جندم!!!
فقط 4 بار به شوهرم دادم
الانم من 18 سالمه بدجورررم تو کفه کونه مامانم هسستم
یه ارواه خاکه پدرم قسم این داستان ها همش راست بود پس لطفا علکی فوش ندید
نوشته:m.h
dastaneto nakhundam faghat esme dastaneto khundam omadam ye tof bendazam tu soratet beram heyfe kire man ke bekham havale kone gohiye to bokonam tokhme harom
شانس بیاری میثم و حسن اقا و راننده تاکسی نفهمن آمارشونو دادی وگرنه میان خودتو جای ننه ت میکنن
"یه زمانی هست انسان راه رو عوضی میره.(این رو میشه هدایت کرد)…اما یه جاکشی مثل این است که عوضی راه میره(زیگزاکی ).این کون نشور ها رو باید بندازی توی اسید چون زمین پس میزنه.
به ارواح کدوم پدرت؟…به کل مرده های قبرستون هم قسم بخوری چنان بکنمت که از کون تف کنی…
این نگارش وطرز نوشتنت آشناست!!..فکر کردی اسمت رو عوض کردی من نشناختمت کونده خان…این چندمین داستانت که اینجا میذاری…هر دفعه هم یه جور کوس میبافی…
توی بی شرف 18 سالته؟…یه دفه از سن 36 اومدی به 18!!! برو جاکش دهن من رو باز نکن ،کیری با اون هیکل تخمیت که
چای روی تخمت دم میکشه.(بخاطر اون شکمت)…اون شکم بود؟…کونی یاده قلک پول بچه ها افتادم.با همه آره با منم آره…من رو نشناختی؟…همون که کوس بود…آره همون،میدونم شناختی همون طور که من شناختمت.کونده خجالت
نمیکشی؟…اون دفعه هم توی خصوصی گفتم که زر زیادی نزن…واسه بچه ها زیر آبی نرو که همه ی آب رو میکشم بالا تا بگا بری…سگ صفت برو به همونی که جفتمون میشناسیم بگو ،این جاده آسفالتی که تو میری ما قبلا توی خاکیش کون
کردیم…پس بکش از بچه ها بیرون وگرنه باکونم غیبت میکنم.
راستی بهم گفتی زنم داری…پس مواظب باش صبح بیدار نشی ببینی زیرت آجر گذاشتن ،زنت رو بردن…بی همه چیز بخاطر پول اینکار رو میکنی؟…که چی؟…میدونم تو که الان خوشحالی ،همین که ما کامنت گذاشتیم،حال میکنی.نرخ تو به تعداد کامنتهای ما هستش.پس با پول کامنت من برو یه گن بخر دنبه …
بچه ها خواهش میکنم،اگه محارم نمیخونید جون عزیزتون ،اصلا درباره جزییات داستان نظر ندید…
عبدول یه سوال ازت دارم:توی این دو روز چند تا داستان سکس با محارم داشتیم.هان؟
ننه جنده بودن مد شده تو این سایت؟ بهروز درست میگه این سبک نوشته برای منم آشناست فقط نمیدونم شبیه کدوم داستانه ولی نویسنده این اراجیف دچار یه جور بیماری روحی هست این رو توی تک تک کلمه هاش میشه فهمید و در آخر فکر کنم میثم /علی آقا/ نقی و تقی/حسن و حسین/عباس آقا با مامانش اینا/ راننده تاکسی و نونوا /قصابایی که میومدن خونه اتون یه راند هم ترتیب تو رو میدادن که اینجوری گشاد کردی اومدی بگوزی ریدی
koskesh zan jendeh babat sar kar bod ke key mord dastane zane jendato benevis na madar lashi
بهشت زیر پای مادران است .اما اگه دنیا را به شما واگذار کنن طبقه آخر جهنم را جایگاه ویژه مادران میکنید.چرا باید با شما بحث کنیم.شما چه چیزی را ارمغان آوردید و از چه چیزی دفاع میکنید.حتی نمیتوانید در جامعه باز ، از تریبون عمومی بیان کنید.افکار لجن و منحط که جز تیره روزی و بد نامی حاصلی ندارد.اگر امروز باید نام مادر زیر هواهای نفسانی متعفن شود و هنوز نمرده بوی مرده گندیده را بدهد .حیف و صد حیف که تعقل ندارید.راستی من تازه به وجود جهنم و حقانیت آن پی بردم .شما را هیزم جهنم میبینم.سایت شهوانی سایت بد نام کردن مادران و خواهران ما نیست.کج فهم برای یکبار هم که شده بفهم.
ای خدا برسون 21دسامبر که زمینت بد جوری به فاک رفته، ظلم وستم .فقر وفحشا.هنجار وناهنجار جابه شده.
ﺑﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﭘﻴﺸﻨﻬﺎﺩ ﺑﺪﻩ ﻛﻮﺱ ﺑﻴﺎﺭﻩ ﺧﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻛﻴﺴﺶ ﻧﺮﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ
چه دل خجسته ای مامانت داره بابا .
نظر منو می خوای ترتیبشو بده .
بچه ها من فهمیدم این همین ک حیف که قرار شد فحش ندم ولش کن بابا این همون کسکشی که داستان سکس با مامان جونم نوشته بود دو سه روز پیش .یادتون اومد .الان بچه ها ترتیبتو میدن جقی.
بچه ها پیشنهاد میکنم اینجورداستانها رو زیاد جدی نگیرید. همونطور که دوستمون گفت نویسنده ی این داستانها یا یک نفره یا اینکه چند نفر سعی میکنن اینطوری بنویسن و هدفشون هم به جد بنیان خانواده هاست. نمیخوام این سایت رو متهم به این کنم ولی به نظرم از روندی که بر این سایت حاکمه نهایت سو استفاده رو میکنن. تجربه ثابت کرده چه مخالف باشیم چه نباشیم این داستانهابازهم نوشته و منتشر میشه. با اینحال خوشبختانه حضور نویسنده های خوب و داستانهای خوندنی تر باعث شده این داستانها علیرغم بازدید زیادی که دارند ولی محجور بیفتن. فکر میکنم اگه همین چندتا کامنت هم پاشون نذاریم بازهم کمتر مورد توجه قرار میگیرن…
داستان رو نخوندم
“مادر”. . .
واقعا متأسفم واسه اون مزدور حروم زاده ای که این داستان ها رو مینویسه
و واقعا متأسفم واسه کسی که این داستان هارو میخونه
طبغ آماری که گرفتن 60%کاربر های اینجا بچه جغی های -18سالن
پس از ادمین غیر محترم خواهش میکنم با آپ کردن این داستان ها شهوانی مارو به لجن نکشه
و از داداش او خواهر های گلم که به سن قانونی نرسیدن خواهش میکنم اینجا رو ترک کنن تا مغزشون شستشو داده نشه “با این داستان ها و پاپیک ها”
شیر-جوان:
ای وای من دیدم دوستان خصوصی پیام دادن .ناراحت شدن .
از کامنتم ناراحت شدید؟ ناراحت نشید دوستان .به حرف من نیست .گفتم خودش با مادرش سکس کنه شاید بتونه
مادرشو از بین درو همسایه جمع کنه.
بعد هم شما متوجه نیستید که نویسنده از روی خشم وعصبانیت این داستانو نوشته ؟از روی عقد ه های روانی.
خواسته با فحش دادن خودشو خالی کنه .خواسته شماها بهش فحش بدید تا شاید اروم شه.همین.
ناراحت نباشید.بنده 100% مخالفم.
صدبار گفتم از محارم متنفرم . الان هم به خاطر سیلور نمیخواستم کامنت بزارم اما دیدم اگه چیزی نگم ممکنه بعد از زور حرص ناقص شم .
مرتیکه دیوث ، خاک بر سر تو ی بی همه چیز . پفیوز . کس عمت . میدونی چند نفر حسرت داشتن مادر دارن ؟؟؟ میدونی مادر چه واژه ی پاکی هست ؟؟ تو اصلا مادر داری ؟؟؟ من که فکر میکنم تو رو سگ ریده ، چون اگه مادر داشتی نمی اومدی داستان سکسیشو تعریف کنی . اینجور مواقع دلم میخواد نویسنده و ادمین رو با هم …
عوضی اشغال کس کش . حیف مادر برای تو . مرتیکه بی ناموس محارم ننویس . خواهر کس کشت رو گاییدم محارم ننویس .
نمیدونم مردی یا زن ، اما به جان خودم قسم ، اگه پیدات کنم ، اگه بفهمم کی هستی ، اگه بچه ها راپورتت رو بهم بدن ، انچنان بلایی سرت میارم که همون مادرت بیاد سر قبرت زار بزنه .
ای خدا دارم منفجر میشم . تا کی بی غیرتی ؟ تا کی بی ناموسی ؟ تا کی عوضی بودن ؟
ببینین کارمون به کجا کشیده شده . پسر از سکس ننش میگه ، خواهر از سکس با برادر ! افتخار هم میکنن .
خاک بر سر من که با اینا شدم جزو جمعیت زمین .
ای خـــــــــــــــــــــــــدا
داستان ساختگی و من درآوردی
خیلی الکی بود . مادر حرمت داره و مقدسه
من فکر می کنم اون نیازی به پول و درآمد حاصل از این کار نداره پس:
اگر مادر تو … است خوب مربوط به خودش میشه ولی من بعید می دونم که هیچ … ای توی خونه خودش این کارو بکنه معمولا میره خونه طرف .
در هر صورت اون زنیکه شوهر داره و به این صورت …ده باید براش از خداوند طلب بخشش و رحمت کرد تا شاید توبه کند.
پروازی جان ، خواهر من ، اخه اینا نمی زارن ادم حرص نخوره . ببین با چه افتخاری داستان سکس مادرش رو تعریف میکنه !
شرمنده شما شدم . به خدا نمی خواستم اینجوری داغ کنم اما ادم رو روانی میکنن . ببین کار ما به کجا کشیده شده .
یک مدت نیومدم و با خودم گفتم شاید این جور ادم ها گورشون رو گم کنند اما حالا میبینم نخیر ، این بیشرف ها هنوز هم هستن .
خدمت دوستان گل
این داستان شبیه داستان (یک شب پرکار ) هستش .
نویسنده اون آخر داستانو با سکس همراه خشونت تلفیق می کنه .
چند تا داستان دیگه هم گذاشته که همشون آخرش به خشونت سکسی ختم می شن … با تشکر خدمت دوستان گل در شهوانی
اخه مادر بنیان خانواده هست. این از پایه خرابه . تو خودتو حرص نده.
باید قبول کنی اینجور مسائل هست در ایران و یا کشورهای دیگه. متاسفانه.
من نمیگم داشتانت بده داداش
اما از اون جا که وایشادی کون دادن مامانتا دیدی بدم اوومد
بجای این که بری داد و بیداد کنی میری جغ میزنی جغی
اما
از اون قشمت خوششم اومد"مامانم هم زررررررررررررررررررررررررررررتتتتتتتتت محکم گوزیید و همه آب منی ریخت رو قالی"
فقط همین
{حوزه علمیه عبدولان}
فرهود جان شیرجوان عزیز ابی خان سیلورعزیز حرفای منم گفتین دوستان دمتون گرم.پروازی جان زشته براشما.ناراحتم کردی باکامنت اولت.واما نویسنده کثیف این داستان تو خودت منبع تمام نجاسات عالمی هرچی میگردم تو مغزم واژه ای که پست بودنت روتوصیف کنم پیدا نکردم .بمیر .مییییفهمییییی یانه؟
آخه ابله دو ساعت طول میکشه که آدم این چرندیاتت رو کنارهم بزاره تا بتونه فعل و فاعلشو پیداکنه
اصلا یه زبان فارسی جدید رو وارد دنیا کردی با اون املای کیری کلماتت
فعلان,العان,بغظ,ثرفه,جیق,عغب,بقله,افتظاح و…اونقد کلمات جدید هست که خودش یه فرهنگ لغت دهخدا میشه.ریدم به سوادت ابله
دیوس دیگه ننویس.پدرسگ فهمیدی یا نه؟
Khoda lanateton kone past Fetrata…bigheyrat haye past.shoma ha az khok ha ham badtarin.midonam ham on paste valad zenayi hastin ke on seri ham on kos shera ro gofty .dige nabinamet valade zena.
Dadash ebi khodeto narahat nakon sharmande nimshnasim hamo,vali bedon joz sabr Kare digee nemishe kard.kheily az Nazaret khosham omad.age rapport in bigheyrat I
be man ham bego,mikham nasle Ina ro bardaram.
اون اوایلش بود که ننه ی جندت زیر کیر میرید، الان اگه چشم نزنم راننده تاکسی با ون میره تو کونش سر و ته میکنه انگار نه انگار. شاف نفت
سکس با محارم بود ننویس. . . . . . . . . . . . . .
بچه کونی تو خودت معلوم نیست بابات کیه بعدش به ارواح خاکش قسم میخوری؟ اگه مادرت جنده باشه که پدرت معلوم نیست کیه. در ثانی، پدرت مرده؟ چرا به روحش قسم میخوری؟ بیسواد، کیر تو سوادت. ریدم تو ذهن کثیفت، آشغال کله دیگه از این جور داستانا اینجا ننویس. کله کیری دیگه ننویس. تف تو روح و روانت دیگه ننویس.
کس کش جقی.حتما یکی مثل این راننده ننه گوزوتو کرده ابشم ریخته تو کسش توی کونی بدنیا اومدی.حروم زاده.
Akhe chi bet begam??
Hmmm??
Na khodet begoo
Ini k be estelahe khodet dastane sexesho neveshti madarete toro zayide badbakht age un nabud toye bi hamechiz alan inja nabudi o az in goh khoria nemikardi ashghal
Chi behet midan??
Pool midan?
Tala midan?
Mashin midan??
Bia 10000 barabaresho bet midam das az in karet vardar o adam sho vaghean moteassefam vassat
shomareye mamaneto midi manam bokonam?
montazeramhaaaa
javab bede
من تعجبم اینه که چرا این اتفاقها میوفته:
چند وقت پیش یه نفر یه عکس از کامران و هومن در حال کون دادان گذاشت که آدمین 5 دقیقه بعدش حذفش کرد.حالا که این جور داستانا به همه مادرا داره توهین میکنه و عزت و پاکی و مقدسی یه مادرو داره زیر سؤال میبره ، نه تنها آدمین حذفش نمیکنه بلکه به عنوان تاپیک داغ معرفیش میکنه. آخه چرا؟ همه میدونن که اون عکس کامران و هومن فتوشاپه ولی عده ای هستن که این داستانا رو باور میکنن. تو رو خدا ضد فرهنگی نزنید. ما ایرانی پاک و باغیرتیم.
تو که گفتی بابات ساعت 5میره سرکار.آخرش میگی ب ارواح خاک بابا م داستان راسته
نوکرم به بهروز داداش خوب اومدی این کسکش غیرت نداره که اینجور ادمارو باید مثل سگ کشت گور بابات … >:P
باهات حال کردم
بچه ها خیلی نظرتون با سکس محارم مخالفه ولی اگه مادر یا خواهرمون با خیال راحت بدن، خیلی از مشکلات حل میشه. مثلا دیگه لازم نیست خواهرت زیر دستو پای چند نفر بیفته چون به دوستش راحت میاد خونه و میده. اینوسط خود ادم هم مراقبه که اسیبی بهش نرسه.
fohsh mikhai dg bichare.man hamon khat avale dastaneto khondam halab beham khord.akhe khak bar sar adam be khaharesh nazar peida mikone.heife to ke esmet bashe dadsh
خاک تو سر بی غیرتث کنن،،، کونی به توام میگن پسر اخه؟ من بودم. همشونو قتل عام میکردم،،
خب تو هم برو مامانتو بگا اون جندس به همه میده چه کسی بهتر از تو
قسم خوردی فوش نمیدم ولی انصافا چجوری همش خونه بودی
ای خاک عالم تو سر اونایی ک فکر محارم میاد تو سرشون…اونایی ک همچین فکرایی میاد تو سرشون یه مشت جقی و ضعیف هستن ک زورشون ب هیچکس نمیرسه با ای افکار خودشون رو خالی میکنن…واقعا متاسفم…واژه مادر خیلی مقدس هستش ک حتی بخوای داستان چرت بنویسی
همیشه مامانم و خاله هامو میزارم جای این زن و جق میزنم خیلی داستانش خوبه
کس مغز بابات زندست یا مرده بالاخره!!! کیرم تو داستانت ملجوق
خب به اون بابای بد بختت بگو …طلاقش بده
که کله سحر نره سر کار …مامانت با پولش شربت بده به بقیه و پنکیک بخره