مام مهنازم (۱)

1400/09/08

من افشین هستم 19 سالمه بابام یه بازاریه ورشکستس و متاسفانه از وقتی که دیدمش پای منقلو بافوره یه خواهربزرگتر ازخودمم دارم که تو شیراز دانشجو و یه مامان تپل دارم که اسمش مهنازه حودود44 سالشه البته عکسای 10 سال پیشروکه نگاه میکنم خیلی لاغرتراز الان بوده ولی الان بزنم به تخته توپ توپ شده یه هیکل گوشتی و نرم با رونو کون گوشتی سفید سینه ها و شکمش معمولیه ولی از کون نگو اصلا به بالا تنش نمییا همچین چیزی داشته باشه از همونا که من میمیرم براش.
مامان هیچ وقت دامن نمی پوشه همیشه یا شلوارک نخی پوشیده که از بس نازک رنگ شرتشم معلومه یه شلوار استرج تنگ که کونش تو شلوار جا نمیشه ولی از بس نرم و شل حتی وقتی شلوار استرجم جمش کرده باز موقع راه رفتن میلرزه و میماله به هم مامان مهناز حتی جلو مهمونا هم با شلوار استرج میگرده که خیلی تابلو بابامم که دیگه خیلی غیرتی بشه بهش میگه یه دامن بپوش ولی مامان میگه دستو پاگیره نمی خوام مردای فامیلم که چشاشون همش دونبال کون مامان وقتی راه میره همه لرزشو لمبرای گوشتی شو نگاه میکنن مامان مهنازم یکم یشتر قرش میده جوری که تابلو نشه ولی من چون حالت عادیشو دیدم میفهمم که داره از قصد کونش قرمیده موقه راه رفتن از این که مردارو با کونش دیونه کنه خوشش مییاد برالعس زنای فامیل که از چشم چرونیه شوهراشون حرص میخورن برا همین خونه ما خیلی کم مهمون مییاد ولی بابا مامان هفته ای دو سه شب میرن مهمونیهای دوستانه با دوستای بابام خدای خیلی به ما کمک میکنن اگه اونا نبودن نمی دونم خرج خونه ما از کجا در مییومد بابام که بیکار تازه یه خرج عملم داره مامانم که کار نمی کنه منم تو خونه تنهام
مامان همیشه قبل مهمونی میره حموم وکلی به خودش میرسه نمی دونین چه لعبتی میشه آرایش غلیظ با لباسای بازمن که پسرشم آرزوی کردنشو میکردم کونش از رو مانتو هم معلوم بود چقد گندس و زورکی اونجا جا شده. تا پاشونو از در بیرون می زاشتن من میرفتم سر لباس زیرای مامان که تو حموم بود وای هنوز بوی تنشو میداد شورت کرستشو میمالیدم به کیرم و با هاشون حال میکردم این کار همیشگی من بود تا اینکه یه شب وقتی لخت رو تختم بودم شورت مامانم روی صورتم بوش میکردم و باهاش جق میزدم وقتی آبم امد خیلی احساس خستگی کردم انگار دیگه هیچ انرژی نداشتم و همونجوری خوابم برد.صبح که پا شدم دیدم شرت کرست مامان نیست پتومم کشیده شده روم وای انگار دنیا رو سرم خراب شد نمی دونستم الان که مامان منو ببیبه چی میشه اصلا نمی تننستم تو روش نگاه منم تو همین فکرا بودم که مامان گفت افشین جان پاشو دیگه مدرست دیر میشه ها منم که نمی دونستم باید چیکارکنم لال شده بودم هیچی نگفتم یه چند دقیقه که گذشت مامان امد تو اتاقم گفت پاشو دیگه تمبل منم از خجالت زیر پتو بودم ولی برالعکس مامان از هر روز مهربونترشده بود شاید نمی خواست جلو بابام تابلو کنه تا بعدن خودش پدرمو در بیاره شنیدم که صدای درامد بابام از خونه رفت بیرون(احتمالان دونبال جنس) بعد مامان امد پتورو زد کنار گفت چیشده حالت خوب نیست منم با تتپته گفت نه مامانم گفت آره رنگت پریده عیبی نداره استراحت کن عزیزم من زنگ میزنم با مدرسه هماهنگ میکنم بعد رفت که زنگ بزنه من گریم گرفته بود نمی دونستم باید چیکار کنم بعد مامان امد تو اتاق گفت خوب حالت چطوره من باز هیچی نگفتم مامان پتو زد کنار وقتی دید من دارم گریه میکنم نشست کنار تختم گفت چی شده منم بی اختیار بقلش کردم و گریم بیشتر شد همش بهش التماس میکردم که مامان غلط کردم گوخوردم ببخشید تورو خدا به بابا چیزی نگو مامان سرمو آورد بالا گفت چی میگی تو چرا گریه میکنی من نمی فهمم منم گفت به خاطر کار دیشبم می دونم که فهمیدی بعد مامان گفت آهان جریان اینکه رفتی سر لباس زیرای من و باهاشون جق میزدی این کلمرو که گفت میخواستم آب بشم ولی مامان بغلم کرد گفت عیبی نداره عزیزم من که ناراحت نشدم حالا که چیزی نشده پاشو بیا صبونتو بخور بعد دربارش با هم حرف میزنیم منم رفتم صورتمو شستم سر میز صبحانه مامان گفت دیگه نبینم گریه کنی ها مرد گنده زشته من گفتم آخه من کار اشتباهی کردم مامان گفت نه شاید اگه منم جای تو بودمو بهم فشار مییومد همینکارو میکردم آخه من قبل از اینکه معنیه کامل سکس رو بفهمم ازدواج کردم وبهم فشار روانی نیومد ولی به تو حق میدم میدونی من اشتباه کردم من یجورای حواسم نبود که تو بزرگ شدی غیراز غذا پول توجیبی نیازهای دیگه ایم داری که من بی توجهی کردم منم سرم پایین بود از این که مامانم با این اتفاق اینجوری برخورد کرده بود خیلی بهش افتخار میکردم آخه فکر نمیکنم هرکسی با این روشن فکری برخورد کنه بعد گفت حالا یا بایید برات زن بگیرم یا یه فکر دیگه برات بکنم بعد گفت تو برو استراحت کن تا منم برم یه دوش بگیرم دیشب دیر امدیم حالشو نداشتم دوش بگیرم بعد رفت حموم منم رو تختم دراز کشیده بودم وبه حرفای مامان فکر میکردم.
چند دقیقه بعد مامان صدام کرد تو اتاق رفتم دیدم هنوز ربدوشامش تنشه گفت مدرسه رو که الکی پیچ.ندی بیا موهای منو سشواربکش یه کاره مفید بکون(بکون آخر حرفشو خیلی با تاکید گفت) نشست رو صندلی میز توالت اتاقش منم پشتش وایسادم و شرو کردم موهاشو سشوار کشیدن بعد مامان سر حرفو باز کرد گفت خوب دوست داری زنت چجوری باشه من گفتم مامان شوخی میکنی گفت نه جدی میگم دیگه وقتشه که یکی کنارت باشه تا تنها نباشی بری سر وقت لباس زیرای مامان یکی باشه که حسابی بهت حال بده منم خجالت کشیدم دوباره گفت نگوفتی دوست داری زنت چجوری باشه منم گفتم چیبگم آخه مامان گفت خجالت نکش دارم نظرتو میپرسم منم همون چیزی رو که واقعا دوست داشتم گفتم گفتم یه زن تپل مپل مامان زد زیر خنده گفت ای بد جنس پس از خانموای تپل مپل خوشت میاد گفتم آره بعد مامان گفت وای ی ی چقد گرمم شد و کمربند ربدوشامشو باز کرد من از بالابرای اولین بار سینه های مامانو دیدم عجب سینه های داشت کامل کرستو پر کرده بود خیلی قلمبه بوداز بقل شونش رونای سفیدشو که دیدم نفسم بند امد دستم خشک شد مامانم فهمید گفت کارتو بکون منم ادامه دادم یه کمی شکم داشت ولی انم قشنگ بود روناشو که نگو تمام صندلی رو پر کرده بود سفید سفید مثل برف خیلی پوست سفیدو زندهای داره حتی یه ذره هم چوروک نخورده از بس به خودش میرسه. بعد مامان گفت از کجای خانومای تپل مپل خوشت میاد منم با پروی گفتم از رونا باسناشون تازه خانومای تپل سینه های بزرگم دارن که خیلی دوست دارم فقط شکمش خیلی گنده نباشه بعد مامان با خنده گفت خوب دیگه نون اضافه نوشابه چیزدیگه نمیخوای من یه دم چشام رو سینه های نپل و رونای گوشتی مامان بود کیرم دیگه داشت میرسید به کمرمامان بعد مامان از جاش بلند شد ربدوشامشو در آورد گفت اینا که گفتی میشه این که جلوته از این بدن خوشت میاد من سورخ شده بودم بعد مامان گفت توام که کشتی منو با این خجالت کشیدنت هرجی میشه سرخ میشه منو نگاه کن میگم خوبه؟ دوست داری منم گفتم آره عالیه بعد مامان گفت خوب حالا که پول مول نداریم تورو داماد کنیم توام هنوز سنت کمه و آمادگیشو نداری مهمتر تا بگردیم دونبال یه عروسه تپل مپل که مثل منم باشه (ن دیگه داشتم میمردم مامان حی حرفشو طولانی میکرد) تا اون موقع من خودم میشم زنت چطوره گفتم چی مامان با لبخند گفت ما میشیم زنو شوهر چطوره من نمی دونستم چی باید بگم.

مامان گفت از جلو شلوارت که معلومه خیلی خوشحالی ولی باز روت نمیشه بگی بعد مامان منو انداخت رو تخت شلوارمواز پام در آورد گفتم مامان این کار درست نیست مامانم گفت مگه کاری که تو دیشب کردی درست بود بعد کیرمو از رو شرت گرفت گفت درش بیار ببینمش دیشب با این که بی حال بود ولی چیز خوبی به نظر میومد بعد شرتمم کشید پایین و کیرمو گرفت و دستش فشارمیداد سرشو لیس میزد چشاش خمار خمار شده بود بعد گفت توام مشقول شو دیگه بهت نمی یاد اینقد دستو پا چلفتی باشی نشون بده پسر منی منم که دیگه مجوزو از مامان گرفته بودم پریدم روشو کلی ماچش کردم مامان قح قح میخندید میگفت چیکار میکنی دیونه منم ازش تشکر میکردم بعد سینه های تپلشو از تو کرستش در آوردم و مثل مردای تو فیلم سوپرا هم میمکیدمشو هم میلیسیدم مامان خیلی خوشش امده بود سرمو فشار میداد تو سینه هاش بعد رفتم سر شرتش درش آوردم وای چه کسی داشت مامان پف کرده و تمیز خیلی خوشکل بود نمی دونستم کجاشو بخورم کسشو شکمشو روناشو همه جاش خوردنی بودن مامان دیگه نمی تونست چشماشو باز کنه روناشو میچسبوندم به هم و صورتمو میکردم لاش چه حالی میداد نرم سفید سیر نمیشدم مامان سرمو آورد جلو کسش که یعنی کسمو بخور منم می لسیسدمش مامان دیگه صداش در آمد گفت نلیس بمکش محکم بمکش منم چوچولشو میمکیدم مامان داشت آخ و اخ میکرد بعد شل شد یه نفس عمیق کشید منو کشید رو خودش محکم بقلم کرد وای چه حس خوبی بود لخت لخت بقل مامان خودمو بیشتر بهش میچسبوندم تا تمام بدنم بماله بهش چه بدن نرم و گوشتی بعد گفت دیدی گفتم بهت نمیاد پخمه باشی منم تو بغل مامان میلولیدم و لذت میبرم مامان داغ داغ شده بود من از ان بدتر بعد مامان گفت خوب دوست داری مامانو چجوری بکونی همیشه تو فکرت چجوری مامانو میکردی همونجوری بکون باشه گفتم باشه میشه برگردی مامانم برگشت انگار میخواد آمپول بزنه انم چه آمپولی وای اصلا فکرشم نمی کردم کون مامان اینقد خوشکلو بزرگ باشه با اینکه خیلی دید زده بودمش ولی لختش یه چیز دیگه بود هم بزرگ بود هم نرم دستمو از بالا شونه هاش آروم میکشیدم تا روی کونش میمالیدمش مثل موج تکون میخورد خیلی گنده بود نمی تونم براتون خوب بزرگیشو توصیف کنم حدودی عرضش سه وجبو نیم میشه مثل کوه میمونه قلمبه نرم سفید دیگه آدم از یه کون چی میخواد طاغت نیاوردم شیرجه زدم با صورت تو کون مامان صورتمو فرو میکردم تو دوتا کوه گوشت مامان سیر نمیشدم بعد لمبرای کونشو از هم باز کردم سوراخ قهوای شو دیدم خیلی تر تمیز بود مامان حسابی به خودش رسیده بود صورتمو کردم لای لمبرای مامان ودستامو ول کردم صورتم گیر کرده بود ان لا به زور زبونمو میزدم به سوراخش که مامانم خیلی خوشش مییومد از تکونای که میخورد معلوم بود یکم که سوراخشو لیسیدم مامان بلند شد گفت صبر کن الان میام بعد از رو تخت پاشد رفت بیرون اتاق وای کونش چه خود نمای میکرد موقع راه رفتن مثل ژله میلرزیدو میمالید به هم لمبراش همدیگرو هول میدادن چپ و راست روناش اینقد تپوله که وسط پاش معلوم نیست بعد رفت بیرون اتاق منم با چشم تعقیبش میکردم خیلی با حال بود بهترین کون دنیا بود برا من. بعد با یه قوطی کرم که عکس یه زن لخت روش بود امد گفت اینم وسیله کارگفتم مامان خیلی کون قشنگی داری وقتی راه میره آدمو دیونه میکنی بعد مامان گفت پس هنوز خبر نداری توش چه خبره امد دوباره خوابید رو تخت کرمو داد دستم گفت کیرتو با سوراخ کون منو حسابی چرب کن میخوام ببینم چیکار میکنی ها من سریع دست به کار شدم اول کیرمو حسابی کرم زدم بعد مامان طاق باز خوابید و پاهشو جم کرد تو شکمش لمبرای کونش قشنگ از هم باز شدن و سوراخش زد بیرون منم سوراخ مامانو حسابی کرم زدمو انگشت کردم به مامان گفتم چهار دستو پاشو میخام وقتی میکنمت لرزش لمبراتو ببینم مامان گفت انجوری نصف کیرت لای لمبرای کونم حروم میشه چیزیش به من نمیرسه ولی چون دوست داری باشه سریع برگشت منم کیرمو گذاشتم دم سوراخ کونش و سرشو آروم کردم تو همینجوری نگر داشتم و از بالا کون قمبول کرده مامانو نگاه میکردم بعد مامان گفت بغیشم بکن تو وای نمی دونین وقتی کیرم رفت توش دیگه داشت میسوخت خیلی داغ بود من که داشت نفسم بند میومد مامانم میگفت بیشتر بیشتر من تا جای که میشد کردم تو بعد کشیدم بیرون و دوباره کردم تو دیگه تند تند تلمبه میزدم وقتی رونای پام با لمبرای مامان میخورد به هم شالاپ شالاپ صدا میداد بعد مامان گفت بکون تو نیگردار منم کردم تومامان خودشو هی شلو سفت میکرد که کیرمو تو خودش حس کنه منم خوشم میومد بعد دوباره شروع کردم به کردن رو کون مامان موج راه افتاده بود خیلی قشنگو حشری کننده بعد مامان دوباره به همون حالت اولش برگشت گفت حالا تا تح بکون تو من کردم کونش باز شده بود تا تح کیرم رفت تو کونش نمی دونم چیشد که مامان یه آه بلند کشید دیونه شد گفت بازم بکن بکش بیرون دوباره تا تح بکن منم چند بار دیگه ایکارو کردم حس کردم آبم داره میاد به مامان گفتم گفت بریز تو کونم عزیزم آخ جون آبت امد دیگه آبتو حدر ندیا همیشه بریزش تو کون مامان باشه باشه باشه و خودشم آبش امد منم با همون حالت خوابیدم روش مامان عرق کرده بود ازش تشکر کردم بعد تو بغلش از حال رفتم خیلی خوب بود نمی خواستم از جام بلند بشم بعد به مامان گفتم چی شد که یدفه داد زدی درد گرفت مامان گفت نه نمی دونم چیه ولی وقتی حشری میشم یه چیزی تو کونم به خارش میفته که اون تح محاست تا کیر نره توش آروم نمیشم باید تا تح بره تو کونم بماله بهش تا از خارش بیفته منم اون حالتو خیلی دوست دارم سیر نمیشم ازش( قابل توجه خانم ها از تجربیات مامان جونم استفاده کنین) برا همینه که روز به روز پربار تر میشه یعنی الان با کمال میل حاضرم باز کونمو بگای حالشو داری منم گفتم حتما منم از کونت سیر نمیشم مامان جون گرم صحبتای سکسی بودیم که تلفن زنگ زد مامان پاشد بره جواب بده که دیدم آبم از کونش زده بیرون و روی لمبرای کونش پخش شده بهش دستمال دادم که خودشو پاک کنه ولی گفت نه این حالتو دوست دارم وقتی لای کونم پرآب کیره و لیذ میخوره رو هم مورمورم میشه دوست دارم بعد با همون رقس قشنگ کونش رفت تلفن جواب بده منم از پشت نگاش میکردم باورم نمیشد من الان این کونو کرده بودم برام غیره ممکن بود ولی شده بود…………
ادامه دارد

نوشته: افشین


👍 17
👎 19
119601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

845050
2021-11-29 01:01:31 +0330 +0330

این خزعبلات ادامه هم داره ؟ من که میگم ننویس. حالا باس دید نظر دیگر دوستان چیه

4 ❤️

845095
2021-11-29 03:00:13 +0330 +0330

افشین اقا سلام
وقتتون بخیر
نوشتتون کهنه بود!
قبلا خونده بودم.
اشتباه نگارشی هم فراوان!
مامان قح قح میخندید. قهقه
دوباره تا تح بکن. ته
فکر میکنم فقط همین ح رو میشناسین.
درضمن مگه مجبوری بنویسی،
باور کن اگه چیزی هم ننویسین،
کسی به شما خرده نخواهد گرفت جونم.
💅💅💅💅💅💅💅


845098
2021-11-29 03:11:22 +0330 +0330

این بخشی از داستان مامان مهربون تو همین سایته ، درک نمیکم چرا کپی پیس کردی ؟
نذر کردی ننه ات به این شکل دربیاد ؟

6 ❤️

845108
2021-11-29 05:18:39 +0330 +0330

تکراری بود که

3 ❤️

845132
2021-11-29 09:02:31 +0330 +0330

داستانت کاملا کپی و تکراریه اسم قبلی این داستان مامان مهربون بوده اگه خودتون بلد نیستید داستان بنویسید داستان بقیه رو کپی نکنید

3 ❤️

845138
2021-11-29 09:40:00 +0330 +0330

الان شما دیس می‌زنین ولی این با دیسلایک‌های شما لای پاش خیس میشه

1 ❤️

845142
2021-11-29 09:52:03 +0330 +0330

💩 💩 💩 💩

1 ❤️

845145
2021-11-29 10:10:27 +0330 +0330

داستان تکراری کپی از یه سایت دیگه

1 ❤️

845155
2021-11-29 10:54:53 +0330 +0330

ادامه ندارد بیشرف😡😡😡😡

1 ❤️

845156
2021-11-29 10:56:22 +0330 +0330

چرا ما ایرانیا تو کار کپی هستیم آخه.
یه بار اومدم ایران رو تو گوگل زدم میخواستم ببینم جمعیت کشور چه قدره؟ دیدم عکس دستگاه کپی آورد.
این داستان یه کپی خیلی تابلوی از داستان مامان مهربونه.
طرف کاربن گذاشته.lol

2 ❤️

845161
2021-11-29 11:15:42 +0330 +0330

تکراری بود

2 ❤️

845195
2021-11-29 16:14:54 +0330 +0330

داستانت تکراری بود تو قسمت بعد هم میخوای از دادن ننت به دوستای بابات بگی

2 ❤️

845214
2021-11-29 18:37:43 +0330 +0330

این علاوه بر کسشعر محض بودن، کپی کاری هم هست. از ادمین متعجب میشه آدم، آخه چرا باید منتشر بشه؟؟

3 ❤️

845231
2021-11-29 22:35:18 +0330 +0330

من نظری رو این داستان ندارم…چون اصلا با شورت دزد جماعت کاری ندارم. وقتی کله کچلت بین دو لمبر کون مامانت گیر کرده بود باید همون موقع میگوزید به صورتت .
چقدر دلم خنک میشد …حیف شد.

1 ❤️

845334
2021-11-30 10:36:49 +0330 +0330

داستان که خیلی ضعیف نوشته شده
ولی سکس خانوادگی و محارم بهترین لذت دنیاست

0 ❤️

845541
2021-12-01 20:03:22 +0330 +0330

من طرفدار سکس خوانوادگیم ولی این داستان مثل فیلنامه یه پورن بود تا داستان سکسی واقعی احتمال واقعی بودن این داستان 0.00001 درصده تازه به عنوان داستان پورن هم خیلی ضعیفه

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها