مثنوی سکسی

1389/05/07

نیستم ملا ولی بی دین نیم … صدهزاران شکر آن و این نیم
من نه دانشمندم ونه احمقم … نه خر وگاوم نه اسب ابلقم
گر نیم از بهر کسها چون هویج … نیستم از خایه مالان بسیج
رندم وشوخ و نظرباز جوان … بی سبب نامم نگشته شارلاتان
25 سال است سن من تمام … فاش گویم عمر خود کردم حرام
از همان آغاز دوران بلوغ … کرده ام من کارهای بی فروغ
الکل وویسکی و ودکا خورده ام … جنده درماشین بابا برده ام
کرده ام انگشت در کون رفیق … می کنم این کار راخوب ودقیق
دختر همسایه را دادم به گا … وای برمن بود امانت پیش ما
دخترک را دور از چشم پدر … با دو بوسه کردم از راهش به در
جنده بود وجنده ترشد بعد ازآن … روزوشب دراین مکان وآن مکان
گفتمش بس کن که ما اندر غمیم … تو بیا اندر صراط مستقیم
گفت این وضعی که اکنون حاصل است… باعثش آن بوسه ناقابل است
بعدازآن گلبوسه ها ای گل پسر … من نمی خواهم بکارت را دگر
من زتو یک چیز می خواهم کنون … راه اندازی زپایم جوی خون
سکس بعد از بوسه می گردد مباح … راه این کس را بکن تو افتتاح
گفتمش این کار را ازمن نخواه … زان دوبوسه روسیاهم روسیاه
گفت تخمش را نداری ضدحال ؟ … گفتمش شو تخم ما را بی خیال
گفت باشد آرزوی هر پسر … گفتمش نه هر پسر هر کله خر
گفت با من ناز کمتر کن عزیز … گفتم اورا خاک بر فرقم مریز
گفت می ترسی که از کس کردنت … من شوم روزی وبال گردنت ؟
گفتمش تو فکر کردی بازی است ؟ … کار ساده مثل دکتر بازی است ؟
گیرم اصلا کله خر داشتم … پرده را ازراه کس برداشتم
گر شود فردا یهو کیر تو راست … بچه ای زایی و گویی مال ماست
گر کنم من کون خود را منفجر … آنزمان گویی مکن تو زروزر
تو به من دادی دو بوسه رایگان … من به گه خوردن فتادم بعد از آن
اینزمان گویی بکارت را بگیر… کن رها کس را بیا جانم بگیر
گفت دختر حرف من را گوش کن … بی تعارف کیر خودرا توش کن
بعد چند تا سکس شیرین چون عسل … من دوباره می کنم کس را عمل
دکتری دیدم رویم اندر برش … می کند از روز اول بهترش
گفتم از روی غضب آن لوس را … می کنم آن دکتر دیوس را
گو به دکتر کیر درآن مردی ات … ریدم اندر مدرک پی اچ دی ات
دکتری و پرده دوزی می کنی ؟… از ره کس کسب روزی می کنی؟
کیر یک دنیا به هر چه بدترت … پرده دوز از بهر کس دخترت
گفت تو کافور حتما خورده ای … آبروی مردها را برده ای
هر چه رشتم پنبه کردی ای پسر … من نمی باشم برایت دردسر
می کنم حرف ترا گوش ای بلا … لیک باید کام من سازی روا
ناگهان او تاپ خودرا پاره کرد … خویش را همچون زن بدکاره کرد
دکمه شلوار او چون باز شد … شرت او تنها کلید راز شد
می کنم از تو سوال ساده ای … ماه را در شرت و کرست دیده ای ؟
دختر آرام بر پایم نشست … حلقه زد بر گردن من هردودست
گفت از تن دربیاور پیرهن … گفتمش داری هوای کیر من ؟
گفت می خواهم کنم یک سکس خوب … از عقب این بارمیخت را بخوب
گفتم این را زودتر می خواستی … از زمان سکس کم می کاستی
کون تو عشق است و چون زنجیر پاست … اینچنین کون باب میل کیر ماست
من زشوقش فارغ از عالم شدم … لخت همچون حضرت آدم شدم
سوتین را چونکه یارم باز کرد … مثنوی سکس را آغاز کرد
سینه های قوس داروتاب دار … چون دو لیموی بهشتی آب دار
وصف نوک سینه اش ناید به حرف … چون دوخال قهوه ای بر سطح برف
شرت را با دست از پایش کشید … پرده حجب و حیای من درید
شهوت خوابیده ام آمد به ذوق … حلقه زد بر چشم کیرم اشک شوق
کون او همرنگ مرجان وصدف … کیر من بگرفته کون او هدف
کس میان پای او چون قلب من … قلب من در شرت افتاده چو ان
می کنم من شعر خودرا مختصر … چون رسیدیم هردو بر اوج حشر
کردمش دولا و قنبل کرد او … گفتم اورا شل بکن شل کرد او
با کمی تف کون او آماده شد … سختیش با اندکی تف ساده شد
همچو افعی در پی تعقیب موش … کیر با زور زیادی رفت توش
جیغ ودادش رفت بالا ناگهان … زود بگرفتم به دست خود دهان
کیر در کونش فرو شد بی حساب … همچو در سوراخ سوزن یک طناب
چنگ می زد بر زمین و برهوا … گفتمش ای شوخ چشم خوش ادا
گو به من حال تو در این زیر چیست ؟ … باز هم گویی که کیرت کیر نیست ؟
رو به آن دکتر ز قول من بگو … تا کند سوراخ کونت را رفو
گفت حرفی بس عجیب آن دخترک … از کلامش خورد مغز من ترک
" گردرآوردی تو فریاد مرا … پیش چشم آوردی اجداد مرا "
" کون تنگم را اگر کردی گشاد … رحم و شفقت را اگر بردی ز یاد " ( شفقت = مهربانی )
" آب دیگر از سرما در شده … لیک وضع حال تو بدتر شده "
" پیشتر بودی به دو بوسه اسیر … اینزمان هستی اسیر کون و کیر "
" باز هم وجدان تو درگیر ماست … آری آری تلخ باشد حرف راست "
این حقیقت سوت می زد در سرم … راست شد مو بر تمام پیکرم
رفته بودم ابرویش سازم درست … چشم او را کور کردم من نخست
رفته بودم تا نصیحت سازمش … کیر خود مالیده بودم بر درش
او گذشت و قصه اوهم گذشت … رید باید بر سر این سرگذشت


👍 0
👎 1
38951 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

265385
2010-07-29 20:22:20 +0430 +0430
NA

خوب بود لطفا بازهم از این شعر بذار. ممنون

11 ❤️

265386
2010-07-30 13:02:17 +0430 +0430
NA

جالب بود بازم بزار

7 ❤️

265387
2011-09-03 21:02:26 +0430 +0430
NA

بابا شاعر .
خوشمان آمد به قولی ؟ همه کار کردی تو حال و احوال این بنده خدا مولانا .
بچه های اینجا هم چه بی ذوغن . چی بد تشکر میکنن . بی حال تشکر میکنن . به قول بنده خدا کمری نمونده براشون .

0 ❤️

265388
2012-05-07 02:53:33 +0430 +0430
NA

kheyliiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii khob boddddddddddddd

0 ❤️

777471
2020-11-18 23:53:50 +0330 +0330

عالی
کاشکی آن پرده بر میداشتی
در کسش کیر تری میکاشتی
آنچنان در حلق می کردی فرو
تا بیافتد از زبان و گفتگو

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها