مجموعه پورن اسلامی یوسف و زلیخا (‍۱)

1399/12/18

این فقط یه داستان طنز هست و هیچ قصدی برای توهین نداره

روزی از روز ها در قصر پوتیفار زلیخا در حال مالیدم کس خویش بوده و آن را برای پوتیفار گرم میکرد. او عاشق یوسف بود
یوسف بسیار بچه خوشگل بود و همه قصر برای او کف می‌کردند. حتی گاهی بوتیفار نیز او را انگشت می نمود.
اما زلیخا یوسف را بسیار دوست می‌داشت و وقتی او را می‌دید آب از کس اش شر شر می ریخت. اما او جرعت نداشت به او پیشنهاد بدهد چون یوسف بسیار بچه مثبت بود.
خدمتکار دیوث زلیخا هی درون گوش زلیخا فریاد میزد:((آخه زنیکه کسکش کس مشنگ چرا نمیری عین آدم بهش بدی دیوث. خوب برو بده نفله چرا هی تو سر من میگی برم یوسف رو برات جور کنم مگه من جور کن تو ام کس سفید))
برای همین زلیخا دل را به دریا زد و تصمیم گرفت تا به یوسف بدهد.

در روزی از روز ها زمانی که زلیخا بسیار حشری شده بود و بوتیفار هم کیرش سیخ نمیشد او تصمیم گرفت تا دل را به دریا بزند و برود به یوسف بدهد.
او آن روز به آرامی در گوش خدمتکار خود گفت(( هوی خانم یه نقشه کشیدم تا به یوسف بدم فقط تو باید کمکم کنی)) و اینگونه آن روز شوم شروع شد.
زلیخا خود را درون اتاق حبس کرد و شروع کرد به شیو کردن و بزک کردن خود. در همین حین یوسف در آن سوی باغ در حال تمرین شمشیر بازی برای ریز ریز کردن کیر دشمنان خود بود.
خدمتکار به سمت یوسف رفت و به او گفت :((بانو می‌خواهد درباره مشکلات و شرایط بد زنان مملکت و حجاب بسیار بدشان با تو مشورت کند)) و یوسف نیز که از این قضیه بسیار خوشحال بود به او گفت((چشم حتما خدمتشان خواهم رسید))
زمان آن رسیده بود که یوسف به خدمت بانو برود زمانی که یوسف به اتاق رسید خدمتکار او را به درون اتاق راهنمایی کرد و سپس در را قفل کرد.
وقتی یوسف زلیخا را لخت روی تخت دید ناگهان کیرش راست شد و به زلیخا گفت
هی زلیخا بانو چرا اینگونه اینجا خوابیده اید
-منتظم تا بیایی  و مرا بکنی
-نه من نمی‌توان این کار را بکنم شما جای مادر من هستید

  • اشکالی ندارد تو بیا و مرا بکن
    یوسف با خود فکر کرد((خدایا یعنی من کیرم را درون این کس بکنم انصافا عجب کلوچه ایست اما نه خدایا در قفل است خودت در را برای فرار باز کن))
    یوسف به سمت در فرار کرد و زلیخا کون لخت او را دنبال می‌کرد. یوسف به در رسید دستگیره را پایین داد اما در باز نشد. یوسف با خود گفت :((خدایا میخواستی نکنمش در را باز میکردی حالا که باز نکردی عین سگ میکنم)) و ناگهان به سمت زلیخا پرتاب شد.
    آنها با هم لب گرفتند و یوسف در حالی که لب میگفت ممه های 85 زلیخا را می‌مالید آنها بسیار لب گرفتند و زبان هم دیگر را لیس زدند ناگهان یوسف مانند خری که به او تیتاپ دادند ذوق کرد و نوک ممه های زلیخا را به دندان گرفت و مک زد زلیخا در همین حال هی آخ و اوه می‌کرد و بر حشریت یوسف می افزود  یوسف آرام آرام پایین رفت و به کس کلوچه ای زلیخا رسید عین چی همه آن کلوچه را در دهان خود فرو کرد گویی دارد کلوچه لاهیجان میخورد.
    یوسف با تمام حشریت کس زلیخا را می‌خورد و زلیخا هی آخ و اوخ می‌کرد. ناگهان زلیخا گفت
  • یوسف بس است کیرت را درون دستگاه انسان سازم کن
  • اما الان که کاندوم نداریم
  • یوسف دیوانه گشتی یا طعم خوش دستگاه انسان سازم تو را مدهوش نموده الان که هنوز کاندوم اختراع نگشته
  • خوب اگر ایدز گرفتیم چه؟
  • یوسف واقعا دیوانه شده ای هنوز ایدز نیز اختراع نگشته
  • اگر آب حیاتم را درون دستگاه انسان سازت بریزم و تو طفلی به دنیا آری چه؟
  • آه یوسف دیوانه گشتی من اجاقم کور است وگرنه تو را بزرگ نمیکردم
  • پس آماده باش تا تیر برقم را درون دستگاه انسان سازت کنم
    و سپس یوسف به آرامی کیر خود را درون کس زلیخا فرو کرد و زلیخا با آن همه گشادی ادا تنگا را در می‌آورد و جیغ میزد.
    پس از چند ثانیه کیر یوسف تا دسته درون کس زلیخا جا گرفت و یوسف شروع کرد تلمبه زدن
    زلیخا هی آه و ناله میزد جوری که حتی خود نویسنده هم باورش شده بود که او تنگ است
    آنها در حال انجام آمیزش جنسی بودند که ناگهان صدای در آمد و بوتیفار وارد اتاق شد

ادامه...

نوشته: مهدیاشار


👍 22
👎 5
22501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

795849
2021-03-08 02:18:09 +0330 +0330

دمتگرم که زحمت کشیدی نوشتی عالی.

0 ❤️

795856
2021-03-08 03:53:49 +0330 +0330

دمت گرم ادامه بده

0 ❤️

795894
2021-03-08 08:54:52 +0330 +0330

مرسی از اینکه تگ طنز رو دوباره به داستانا اوردی دوست عزیز؛ اما طنز، به خلاقیت بیشتری از این چندتا فحشی که نوشتی نیاز داره.
موفق باشی 🌹

1 ❤️

795895
2021-03-08 08:58:26 +0330 +0330

خوب بود خوشمان آمد
ادامشو بنویس دستگاه انسان ساز! 😂

0 ❤️

795951
2021-03-08 17:09:01 +0330 +0330

اول از همه خوب شد دوباره بین این همه خیانت و جنایت
بی غیرتی و هم جنس بازی یه تگ طنز دیدیم اما همون طور که SexyMind عزیز گفت نیاز به خلاقیت و ایده پردازی بیشتری داری
در ادامه راهت موفق باشی عزیزم 🍁🙂

1 ❤️

795952
2021-03-08 17:13:14 +0330 +0330

ب این تیکش حال کردم 😂 😂
یوسف بسیار بچه خوشگل بود و همه قصر برای او کف می‌کردند. حتی گاهی بوتیفار نیز او را انگشت می نمود.

0 ❤️

795955
2021-03-08 18:41:54 +0330 +0330

تو را به خدا امون میسپارم تا کیر سنگیش را بر دستگاه انسان ساز تو فرو بمناید و از ما نخت کستانت انسان سنگی به وجود ارد تا هنگام زایش به سنگ ریزهای رود نیل تبدیل شوی
انخماحووووووووووووووووووووووووووووووو

0 ❤️

796114
2021-03-09 09:18:30 +0330 +0330

از انگشت شدن یوزارسیف توسط پوتیفار نتیجه میگیریم دخترا کونی پسندن

1 ❤️

797579
2021-03-17 01:10:51 +0330 +0330

😂😂😂😂دستگاه انسان ساز

0 ❤️

797728
2021-03-17 14:07:15 +0330 +0330

لایک ۱۹ تقدیم تو باد مهدیاشار جان
حال کردم بخواطر طنز بودنش 👌

0 ❤️