مراسم عزاداری حسین و زن فوق حشری (۱)

1401/05/15

" مراسم عزاداری حسین و زن فوق حشری"1
محسن هستم ۳۲ ساله ، مجرد ، با ۱۸۵ سانت قد و ۹۰ کیلو وزن ، با چهره ای خوب و ۲۰ سانت کیر …
شخصا اعتقادی به مراسمات سینه زنی و عزاداری ندارم‌. چون اولا این مراسمات متعلق به ایران و ایرانی نیستند
دوما ، ۱۴۰۰ سال پیش نوشتن و‌کتابت اصلا نبوده ، نويسنده ای هم وجود نداشته و سواد هم عمومی نبوده‌، فقط هر از چند گاهی ، مطالبی را رو پوست حیوانات نوشته اند ، که بالای ۹۵ درصد مطالب دروغ محض و برای سرگرمی و رونق دکان دینداری و ساخته و پرداخته ذهن علمای صفویه برای گریاندن عوام بوده است .
سوما ، جنگ حسین و یزید هم ، بر سر کوس زن زیبایی بنام " اربنب " بوده که یزید با دادن پول ، اون زن و شوهرش را راضی میکنه، تا طلاق بگیرند. و با یزید ازدواج کند. ولی حسین میره رو معامله ، یزید و پول بیشتری به زن و شوهر پرداخت میکنه تا با حسین ازدواج کند .
و اینچنین جنگ شروع میشه و‌ما شیعیان ،برای کوس ارینب سینه زنی میکنبم .

بگذریم .الان مراسمات عزاداری مجالس خوبی برای دختر بازی و تور انداختن زنان و دختران است . مراسم انتخاب ، رفیق و رل و پارتنر و…است.

اما خاطره خودم که عبن واقعیت است :
شب سوم یا چهارم محرم ، برای چند قلم خرید ، با ماشینم از خانه خارج و سمت خیابان رفتم ، در طول مسیر زن و شوهری را دیدم که به سمت هیات سینه زنی و عزاداری می‌رفتند،
زنه خیلی تابلو و تک بود .
مانتو خفن و جلو بازی پوشیده بود.کاملا جلو باز و با چاک بلند ، با شلوار لی آبی بسیار تنگ ، و وافعا زیبا و برازنده هیکلش.
ناخودآگاه ترمز کردم‌و‌گفتم ، مسیر هیات عزاداری یه کم دوره ، اگر دوس داربن بفرمایید سوار بشین.
مرد جلو و‌خانمش هم صندلی پشت ماشین نشستند. سلام و‌ تشکر کردند و راه افتادم‌. یک لحظه تو آیینه، نگاهم به نگاه خانمش قفل شد.
کامل براندازش کردم . نگاهش تو‌ نگاهم بود . خدایا چقدر زیبا بود .
گفتم هیات میرین ؟؟
مرد گفت : والا بخدا نمیزارن توخونه بشینیم و کمی استراحت کنیم ، خسنه و کوفته از کار روزمره، شب هم باید بیایم هیات .
گفتم ولا این مراسمات مال اعراب جاهلی است و ربطی به ما ایرانیان ندارد . ؟؟
من که اصلا نمی روم . الان هم کار داشتم ، اومدم بیرون وگرنه هبچ‌ لذتی بالاتر از خونه موندن و تنها بودن نیست . من تنهایی تو خونه را به صدتا مراسم ترجیح می دهم .
در ضمن میدونی دوستای من که متاهل هستند چکار می‌کنند؟
گفت : نه
گفتم همیشه زن و بچه هاشون را میزارن تو مراسم و خودشون میرن خونه . وقتی مراسم تمام شد میان دنبالشون .
گفت . خیلی فکر خوبیه !!!
زنش سری تکان داد و لبخندی زد .
کنار هیات پیاده شدند . و من هم چند متر جلوتر، پارک کردم و پیاده شدم . دور ونزدیک اونها موندم و جوری که مرد متوجه نشود ، خودم را در معرض دید خانمش گذاشتم .
بلاخره مرد، از زنش جدا شد و سمت خونه رفت. زنش همونجا مونده بود.
وقتی شوهرش از دید مان خارج شد ، زن سرش را چرخاند و منو دید.
من هم رفتم و سلام کردم و گفتم ببخشید شوهرتون را ازتون جدا کردم .
گفت کار شما مردها از این بهتر نیست ؟ !!!
گفتم چرا ؟ مگه چکار کردیم ؟
گفت همیشه میخواین از خانم هاتون دور و تنها باشین و خوش بگذرانید!!!
گفتم : کجای خوش گذراندن بد است ؟
گفت؛ همون دیگه ، تنهاییش !!!
گفتم ، بستگی داره که چگونه تنها باشی !!!
بعد گفتم :
دلا خو کن به تنهایی .
که از تنها بلا خیزد …
سعادت آنکسی دارد
که از تنها بپرهیزد…

لبخندی زد و‌گفت : امان از دست شما مردها !!! شاعر هم هستی!!!
گفتم من پسرم ، و هنوز مرد نشدم .
گفت : بهتون نمیاد با این سن و سال مجرد باشی،؟
گفتم مجرد و پسر هستم !!!

تا ببینم کدام فرشته ، منو از پسر بودن نجات میده و مرد می‌کند.
گفت عجب .!!!
گفتم ‌.پرنسس ؛ اینجا ممکنه آشنایی ،فاميلی یا دوستی مارا ببیند…و خوبیت ندارد ،
افتخار میدی چند لحظه تو ماشینم مزاحمتون بشم ؟
گقت به چه دلیل ؟
گفتم ، خواهش میکنم فقط چند دقیقه؟
گفت باشه پسر خوب،
درب جلو ماشین رابراش باز کردم ولی رفت صندلی پشت نشست ،
گفتم، پس من هم باید صندلی پشت بشینم و گرنه ، گردنم درد میگیره .!!!
یا بیا جلو بشین !!!
سکوت کرد .‌من هم رفتم ‌کنارش ، رو صندلی عقب نشستم .
گفتم ، ببخشید مزاحم شدم .

من محسن ۳۲ ساله و‌مجردم .
افتخار میدین ، اسم پرنسس زیبا و محبوبم را بدانم ؟
گفت ، اختیار دارین آقا محسن،
من میترا ، ۳۰ ساله ، و‌متاهل .

گفتم بزنم به تخته ،
هزار ماشالله.
بخدا فکر کردم حداکثر ۲۵ سالتونه .
گفت، نظر لطف شماست .
گفتم هیچ میدونی قتل حسین بر سر کوس زن زیبایی بوده ؟ .
گقت ، مرض چه پررو .
چه راحت اسم میاری ؟

بعد داستان ارینب و یزید و حسین را براش گفتم .
گفت تو از کجا ميداني .
گفتم ، رشته دانشگاهی من تاریخ است و همه ی مطالبی که برات گفتم ،سندیت دارد.
بعد آرام بهش نزدیک شدم و گفتم . ماشالله چه عطر و ادکلن خوش بویی زدین ، و موی سرش را که از کنار روسری اش بیرون زده بود ، را بو کشیدم و بوسیدم.
گفت .ممنونم .
گفتم . وقتی کلاس لباس پوشیدن و راه رفتنت را دیدم ، واقعا عاشق ات شدم …و همزمان دستش را گرفتم و بوسیدم …
باز هم خندید .
گفت خیلی زرنگ و زیرک هستی .
گفتم نه به زیبایی تو !!!
اینبار بغلش کردم .
گفتم میترا جان ،
گفت بله ،
گفتم بجون خودت از همون لحظه که دیدمت .دارم دیوانه میشم ، افتخار میدی دوستم بشی ؟
گفت من شوهر دارم .
گفتم ، متاسفانه شوهر داری .
کاش نداشتی .
ولی الان دیگه چاره ای نیست ،
من نگفتم شوهرت میشم ، گفتم دوستت میشم ،
گفت امان از حاضر جوابی تو .
گفتم، خوب ، چکار کنم برای دل عاشق شده ام .
دلم از دستم رفته ،!!!

چراغ سبز را از صحبت هاش گرفتم ،
گفتم ، اینحا سر و صدای هیات و بلندگوها اذیت میکنه ، بریم دوری بزنیم، .زود برمیگردیم . نگران شوهرت هم نباش.
سکوت کرد .
رفتم جلو نشستم وگفتم تو هم بیا صندلی جلو .
حرکت کردیم . دستم را دور گردنش گذاشتم و اونو سمت خودم کشیدم و لبش را بوسیدم . سرش را پایین انداخته بود .
این بار محکم تر بوسیدمش .
گقت مواظب رانندگي ات باش.
اینبار دستم را رو رانش گذاشتم . شلوار لی تنگ و بدن بسیار نرمش ، کیرم را سیخ کرد. .
کمی رانش را مالیدم و در ضمن براش می‌خواندم.
بعد دستش را گرفتم و رو ران خودم گذاشتم .
اول دستش را ثابت نگه داشت . ولی
کم کم دستش را سمت کیرم کشیدم . اول مقاومت کرد ولی کم کم عادی شد وقتی کامل کیرم را تو دستش گرفت ، یک لحظه جا خورد. و لبش را گزید. و خندید .
خانه من نزدیک بود .سمت خانه رفتم ، ریموت پارکینگ را زدم و وارد شدیم ،
گفت تو همه کارهات را بدون اجازه انجام میدی ، ؟
گفتم در مقابل پرنسس زیبایی مث میترا ، من هیچ حرفی نمیزنم ،
پیاده شدیم ، درب سمت شاگرد را براش باز کردم و‌ گفتم بفرمایید پرنسس زیبای من .
پیاده شد دستش را گرفتم و رفتیم تو خونه ، رو مبل دونفره نشست .
من لباس های خودم را غیر از شورت و زیر پیراهن رکابی ام در آوردم و کنارش نشستم . مانتوش را راحت از تنش در آوردم .‌یه تاب سفید ، و شلوار لی آبی .
دکمه شلوارش را باز کردم . هرچه مقاومت کرد گفتم باید مث من راحت باشی .
سرپاشد. محکم بغلش کردم . لبم بر لبش گذاشتم . شلوارش را تا زانو پايين کشیدم. دستم که به کوسش رسید . خودش را عقب کشید . ولی محکم در دستم گرفتمش. کوسش، کامل خیس بود . نگاهش کردم . سرش را پایین انداخت.
گفتم ، میترا جان کوس ات که حرف های زیادی داره میزنه ،،،!!!
گفت ، خیلی بی‌شعور و پر رو هستی!!!

همین نگاه و همین جملات، سبب شهوتی تر شدن دو تامون شد،
میترا هم منو بخودش فشار داد .
خجالت و شرمش ریخت ،
رو زانوهاش نشست و شورتم را پایین کشید. کیرم را بیرون آورد و در دستش گرفت و گفت ؛ صلوات بر آل محمد بخاطر این کیر بزرگ و زیبا ، . آرام بوسش کرد و سرش را تو دهانش فرو برد .
واقعا استاد ساک زدن بود . و سنگ تمام گذاشت. من هم مو های سرش را گرفته بودم و تا آخر در دهانش فشار میدادم.
تحملم تمام شد . بلندش کردم. رو تختخواب انداختم و بین پاهاش قرار گرفتم. ‌چند لیس محکم به کوس و چوچوله اش زدم و زبانم را درون کوس زیبا و‌ گلرنگش فرستادم. . با صدای بلند آه وناله می‌کرد. گفت زود باش. دارم می میرم . کیرت را بده تو کوسم . توراخدا . آقا محسن . زودتر .!!!
گفتم التماسش کن.
پاهاش را دور گردنم جمع کرد و فشار داد و ارضا شد .
بلند شدم .‌هر دو پاش را تو شکمش جمع کردم‌. وچندبار سر کیرم را به کوسش مالیدم . بعد ناگهانی و تا خایه در کوسش فرو بردم . جیبیییبغغغغغ بلنننننندی کشید. و محکم بر پشتم ضربه میزد . گفت نامرد،، بی‌شعور. کوسم را پاره کرده ای … چطور این سالار ۲۰ سانتی را تو کوس من جا دادی؟
و‌من بی توجه به داد و هاوار او ، تلمبه میزدم . کل تخت تکان می‌خورد و‌جابجا میشد و‌میترا عااااااای عاااااای میگفت .
گفت بلند شو تا من بیام بالا . بر عکس شدیم و میترا رو من قرار گرفت. مث یه مرد حشری تلمبه می زد و رو‌کیرم بالا و پایین میشد . چشاش بسته بود و تلمبه میزد . واقعا من زیر او کم آورده بودم. گفتم میترا آرامتر، گفت کجاش دیدی ؟
اونقدر با انرژی تلمبه زد تا هر دو ارضا شدیم ‌و همه آبم را تو کوسش خالی کردم و رو من راز کشید.
کنار گوشش زمزمه کردم و گفتم:
میترا عزیزم ممنونم .عالی بودی .
میترا جانم بابت امشب ممنونم .
میترا وجود تو سرشار از آرامشه ،!!!
گفت : نامرد جررررم دادی .
ولی سیرم کردی .
تا حالا کجا بودی تو .
قول بده مال من باشی .

گفتم میترا تازه پیدات کردم و‌مجردم. تو از امروز زن من هستی .
حیفه اون جوجه شوهر تو باشه. تو باید هر روز زیر این کیر ، آآآآآهههههه و ناااااااله کنی ،
گفت. چشم‌‌. عزیزم.
گفت ، بعضی ها فقط اسم مرد را یدک می‌کشند .
ولی تو وجود زن را سیراب میکنی .
خیلی عالی هستی .
سیر بغلش کردم و بوسیدمش.
کفتم پرنسس من ،
اونهم لبهام‌را تو دهانش گرفت و‌کامل مکید.
زود جمع و جور کردیم . و برگشتیم هیات عزاداری .‌
تو راه به شوهرش زنگ زد که بیاد دنبالش.
اون هم گفت خوابم میاد . یا پیاده بیا ، یا آزانس بگیر .
گفتم : میترا تا روزی که زنده ام خودم آژانس و نوکرت میشم .
در همون حال، دستش را رو‌کیرم گذاشت و گفت تا زمانی که هستی ، من هم نوکر خودت و هم زیر خواب این سالار هستم …

نوشته: محسن ،


👍 20
👎 56
85701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

888629
2022-08-06 01:00:13 +0430 +0430

جنده خیابونی هم انقدر زود تو ماشین پا نمیده !!!
حتی تو بازی GTA وقتی طرف رو سرخیابون سوارمیکنی تا ب محیط امن نرسی نمیذاره دست بهش بذاری 😂😂😂😂
فازت چیه !؟؟؟؟


888630
2022-08-06 01:02:23 +0430 +0430

کس نگو مومن

4 ❤️

888631
2022-08-06 01:08:55 +0430 +0430

کیر تو نگارشت مث افغانیا چه لفظ قلمی نوشتی


888632
2022-08-06 01:09:31 +0430 +0430

وقتی به بهانه جا به جا کردن علم و کتل میبرنت زیرزمین حسینیه تا بسیجی بشی!


888634
2022-08-06 01:11:27 +0430 +0430

کسکش بی ناموس کاری ندارم ک میخوای امام حسین رو بد جلوه بدی ولی چرا میای کسشر میگی کتابت نبوده؟؟ کیرم تو عقلت اولین کاغذ مال 2000سال قبل حضرت مسیحه کتاب به شکل امروزی هم بالای هزارو800سال قدمت داره چرا


888641
2022-08-06 01:15:40 +0430 +0430

کتاب توی کس همه کسوکارت ک کم دروغ بگی قدمت کتاب و کاغذ رو نمیدونی بی ناموس بعد میگی رشتم تاریخ بوده؟؟؟

6 ❤️

888644
2022-08-06 01:18:08 +0430 +0430

کامنت اول نابودت کرد دیگه خخخخ
این داستان تو حتی تو برازرس هم قفله

1 ❤️

888647
2022-08-06 01:22:06 +0430 +0430

مجردی.خوشتیپی.ماشین داری.زبون بلد بریزی.خونه هم داری.آها کیرت هم بیست سانته!!!میخوای یکم دیگه از خودت و داشته های خیالیت تعریف کنی؟
راستی آقای با معلومات به خانمهای خدمتکار کلفت میگن نه نوکر!!!
خانمه می‌گفت از این به بعد نوکرتم؟😂😂😂😂

3 ❤️

888648
2022-08-06 01:23:50 +0430 +0430

برو کس نگوووووووو

1 ❤️

888653
2022-08-06 01:35:48 +0430 +0430

جقی و روایایی

1 ❤️

888654
2022-08-06 01:38:09 +0430 +0430

مث اینکه کونت میخاره واسه فخش خارمادر گلابی

1 ❤️

888659
2022-08-06 01:49:13 +0430 +0430

فارسی حرف بزن زبون بسته ببینیم چی میگی

2 ❤️

888662
2022-08-06 02:02:45 +0430 +0430

چقدر اولش کس شعر گفتی
بقیشو خوندم دیدم بقیشم کس شعره
کونی خان کلاس تاریخ گذاشتی ریدی تو داستان

1 ❤️

888663
2022-08-06 02:02:54 +0430 +0430

دمتگرم به ساقی تو ،جنس حقی بهت داده اجرش با امام حسین

2 ❤️

888665
2022-08-06 02:06:20 +0430 +0430

کاملا چرت و بی محتوا و عقده ای وار نگارش شده. ببین در اینکه سکس و پا دادن راحت تر شده دیگه ، حرفی نیست والا ما هم تا دلت بخواد سوار کردیم و عشق و حالمون رو هم کردیم یه نمونه کوتاه بهت بگم تو همین تهرانسره تهران تو شب های محرم از هر ۱۰ تا شماره که میدی حداقل ۷ ۸ تاشون زن شوهرداره کافیه یه کم رنگ و رو داشته باشی و گاهی دست و دلباز ، از سرو کولت بالا میرن پس افتخار نیست سکس با زن شوهردار چون طرف اوپن هست راحت از مجرد وا میده.
من خودم هم به مذهب و این‌چیزها اعتقادی ندارم ولی خداییش این نوشته تو در مورد داستان یزید و حسین رو اولین باره که شنیدم 😁
یعنی انقدر کودکانه داستان سرهم کردی که بیسوادترین آدم خندش میگیره از خوندنش
جالبه خودت در مورد تاریخ میگی دروغ و بی اساس هست و ملت اون زمان هیچ سوادی نداشتن ولی داستانی که تو از تاریخ سرهم کردی درست و واقعی هست و ما باید خزعبلات تورو باور کنیم! لطفا قبل از نگارش داستان چیزی مصرف نکنید همه مثل خودتون ابله و نادان نیستن

4 ❤️

888668
2022-08-06 02:11:03 +0430 +0430

کیر کمانداران صلاح دین ایوبی تو کونت😁😁😁😁

2 ❤️

888670
2022-08-06 02:19:06 +0430 +0430

کیری کیرم تو مغزت کردنتم مثل اطلاعاتته برو بخون بعد بیا زر بزن که جنگ حسین و یزید سر چی بود ارینب زن عبدالا بود که جدا شده بودن زن حسین شده بود بعد که همو دیدن عاشق هم بودن حسبن فهمید عاشق هم هستن طلاقش داد که دوباره با عبدالا ازدواج کنه چند سال بعد این اتفاق جنگ کردن کس مغز

2 ❤️

888675
2022-08-06 02:24:13 +0430 +0430

نکنی مارو خوشتیپ

0 ❤️

888677
2022-08-06 02:37:15 +0430 +0430

اول که کیرم تو کس عمت واسه این ادبیاتی که به کار بردی واسه نوشتن
دوم دیوث جنده خیابونی هم اینجوری سوار نمیشه که تو اینو سوار کردی

0 ❤️

888682
2022-08-06 03:20:19 +0430 +0430

والو ایرانی که ما زندگی میکنیم کلی خایه مالی دوست دخترمون میکنیم تا بتونیم بهش دست بزنیم. نمیدونم اینا چجوری تو همون شب مخ میزنن فورا هم میبرنش خونه میکننش بعدش طرف میگه قول بده همیشه منو بکنی و …😂😂😂😂😂

2 ❤️

888687
2022-08-06 04:15:16 +0430 +0430

بیشتر از اینکع داستان توجهمو جلب کنع…اون تیکع اولش جلب کرد تا بگم گاهی خواهرت را در زیر آفتاب سوزان لخت میگاییدند…خزعبلات ذهنع یک افغانیع جقی

0 ❤️

888690
2022-08-06 04:35:24 +0430 +0430

ماشاالله تو این سایت همه برد پیت تشریف دارن

0 ❤️

888692
2022-08-06 04:50:32 +0430 +0430

واقعا خودتم باورت شده که همچین اتفاقی برات افتاده؟شماره هم که نگرفتی ازش از فردا میخوای بری کل حسینه های تهران رو دنبال میترای مجازیت بگردی ؟!چرا نمیخوای قبول کنی میترا فقط تو تخیلات توئه و وجود خارجی نداره.

1 ❤️

888700
2022-08-06 05:59:03 +0430 +0430

کسکش این اتفاق در کدوم کشور افتاد؟!

0 ❤️

888704
2022-08-06 07:11:27 +0430 +0430

اگر به هر دلیلی با دین مشکل داری مشکل داشته باش ولی اعتقاداتو برای خودت نگه دار اگه ارمنی بودایی مسلمان یهودی یا حتی آتئیست هستی قبلش انسان باش یادت باشه مشکل اغلب مردم ما با دین نیست مشکل مردم ما سو استفاده حاکمیت از دین به نفع بانفوذان جامعه هست
باز همون چیزی اولش گفتم اعتقاد هرکس برای خودش محترمه پس نباید مجبورشون کنیم

2 ❤️

888707
2022-08-06 07:54:49 +0430 +0430

آخر چرا این کار را کردی مگر تو را چه شده بود ملعون

0 ❤️

888712
2022-08-06 09:18:43 +0430 +0430

رشته دانشگاهیت تاریخه اونوقت نمیدونی که از سه هزار سال پیش نوشتن روی پوست حیوون رو کنار گذاشتن رو کاغذ پاپیروس نوشتن؟ برات سوال نشده اوستا و تورات و انجیل رو روی چی نوشتن؟

0 ❤️

888714
2022-08-06 09:23:06 +0430 +0430

کاغذِ امروزی هم که ازش استفاده میکنیم اگر اشتباه نکنم چینی ها هشتصد سال قبل از اسلام ساختن. به همه جا هم صادر میکردن اما درست کردنش رو به کسی یاد نمیدادن.

1 ❤️

888719
2022-08-06 10:17:54 +0430 +0430

بلاخره توی همین مراسمات سینه زنی تونستی کس بکنی بدبخت

0 ❤️

888720
2022-08-06 10:19:59 +0430 +0430

اهمیت و جایگاه: ارتباط با واقعه کربلا
اصل ماجرا

بنا به نقل دینوری یزید بن معاویه عاشق و مشتاق به ازدواج با ارینب بنت اسحاق بود؛ ولی ارینب با پسر عمویش، عبدالله بن سلام، فرماندار عراق، ازدواج کرد. معاویه با اطلاع از علاقه یزید به ارینب، عبدالله بن سلام را احضار کرد و با کمک ابوهریره و ابودرداء به او فهماند که قصد دارد دخترش را به ازدواج او درآورد؛ اما شرط دخترش طلاق دادن ارینب است. عبدالله پذیرفت و در حضور ابوهریره و ابودرداء، ارینب را طلاق داد؛ ولی معاویه از ازدواج او با دخترش منصرف شد.

معاویه ابودرداء را برای خواستگاری ارینب به عراق فرستاد. ابودرداء پیش از خواستگاری نزد امام حسین(ع) رفت و ماجرای خواستگاری یزید را برای او تعریف کرد. امام از او خواست ارینب را برای او نیز خواستگاری کند. ارینب پس از شناختن خواستگارانش، کار خود را به ابودرداء واگذار کرد. ابودرداء حسین بن علی(ع) را محبوب‌تر دانست و ارینب با امام ازدواج کرد. پس از مدتی عبدالله بن سلام دچار تنگدستی شد و برای دریافت اموال امانتی خود نزد ارینب، به او مراجعه کرد. امام متوجه شد که آن دو همچنان به یکدیگر علاقمندند، ازاین‌رو، ارینب را سه‌طلاقه کرد و گفت که قصدش از ازدواج با ارینب، زیبایی و ثروتش نبود، بلکه تصمیم داشت او را به شوهرش بازگرداند و آنها دوباره ازدواج کردند.[۸]

بنابه گزارش دانشنامه امام حسین(ع)، این داستان به گونه‌های دیگری نیز نقل شده است که در برخی از آنها، ام خالد، دختر ابوجندل و همسر عبدالله بن عامر، در بعضی هند، دختر سهل بن عمر و همسر عبدالله بن عامر، و در برخی دیگر زینب دختر اسحاق و همسر عبدالله بن سلام محور داستان است. در هر یک از آنها خواستگاران نیز متفاوت هستند

1 ❤️

888736
2022-08-06 13:29:16 +0430 +0430

خودت بی شرفی گوه میخوری به اعتقادات بقیه توهین میکنی کثافت

2 ❤️

888747
2022-08-06 15:11:03 +0430 +0430

«مطالبی را رو پوست حیوانات نوشته اند»…توی همون سده‌های اولیه‌ی ورود اسلام به ایران، ساخت کاغذ توی سمرقند هم شروع شد و البته که قبل از اسلام ساخت کاغذ وجود داشته!
دوما کتابی نبوده؟ ارسطو و افلاطون هم پِخ.
سوما نویسنده‌ای نبوده؟ سواد و خط کوفی و این‌ها هم که هیچ.
چهارما دلیل موثقی برای استدلالت داری؟ حتی اسلام شناسیِ اسراییل هم یه همچین کسشری رو نمیگن.
پنجما تو خودت میگی با خرافات دینی مخالفی بعد موافقِ مرد یا زن شدن پس از سکسی؟ یعنی علنا تفکرت بر سر باکرگیه
ششما چجوریه که زن و شوهره پا به پای هم راه می‌رفتن قبل از اینکه سوار لگن تو بشن اما تا رسیدن هیأت از هم جدا شدن؟ یعنی حتی یه نگاه مرده ننداخت زنشو دید بزنه؟
کسشر زیادی گفتی که اگر بخوام تک تک بگم تا دهما و بیستما هم پیش میره.

1 ❤️

888761
2022-08-06 16:46:18 +0430 +0430

اگه کتابت نبوده این داستان ارینب رو کی نوشته ؟
خودت ریدی به خودت اسکول

0 ❤️

888762
2022-08-06 16:52:23 +0430 +0430

رشته تاریخ می‌خونی میگی جنگ اونا بر سر کس بوده حالا بماند بر سر چی بوده ولی اگر اون زمان کسی علم نگارش نداشته پس این چرندیات که گفتی از کجا آوردی

کمتر کوس بگو تا یزید با لشگریانش نیومدن بگا بری 😀

0 ❤️

888764
2022-08-06 17:07:36 +0430 +0430

سیکیم واریوخون گوتورن
اینو به زبون ترکی گفتم که همه رقم تو نظرات فحش داشته باشی
کس مغز شب اول ،اولین سلام علیک بردی طرف رو کردی اونم با سلام و صلوات
کیرم تو دهن استاد تاریخت

0 ❤️

888770
2022-08-06 18:05:51 +0430 +0430

بعد آرام بهش نزدیک شدم و گفتم

این توهم چه ها که نمیکنه

0 ❤️

888773
2022-08-06 18:26:15 +0430 +0430

کیر اسب یز.ید تو کوبس ننت
اگه اون موقع نوشتن و این چیزا نبود کدوم کوبس کشی نوشته ک یز.ید ننه ی جن.دتو میخواسته ؟
ی داستان کوبس شعر میخوای بنویسی چرا تاریخ رو تحریف میکنی کوبس کش پدر

1 ❤️

888774
2022-08-06 18:26:27 +0430 +0430

ولی من فکر میکنم تو فقط تاکسی مرسی او بوده ای نه بیشتر،از تو‌التماس دوستی و از او حالا ببینیم چی میشود😂🤣

0 ❤️

888786
2022-08-06 20:40:34 +0430 +0430

حقیقتا پشمام چقدر معتقد به اسلام شیعه زیر این پسته فک کنم اومد سایت خامنه ای

0 ❤️

888788
2022-08-06 21:52:49 +0430 +0430

حسین هر گوهی بوده جنده باز بوده کون بوده هرچی بوده بعد 1400 سال اسمش زندس،منو امثال من هم که اینجا دنبال هدفی خاص هستیم هم اسممون تو یادها میمونه

0 ❤️

888790
2022-08-06 22:17:19 +0430 +0430

کصشر نگی نمیگن لالی کصکش🤣🤣

0 ❤️

888791
2022-08-06 22:25:23 +0430 +0430

کس کش حرومی
تو گوه میخوری پای محرم و امام رو به این جور جاها و سایتها باز میکنی

0 ❤️

888794
2022-08-06 23:35:53 +0430 +0430

عالی بود

0 ❤️

888883
2022-08-07 07:20:04 +0430 +0430

بازم یه 20 سانتی جقی عقده ای تو که راست میگی تلسکوپ جیمز وب تو کون دروغگو 😀😀😀

0 ❤️

888895
2022-08-07 09:39:42 +0430 +0430

داشتن میرفتن هیئت بعد یهوئی مرده و رسوندی در خونه اش و زنش نرفت خونه با تو اومد حداقل یکم به فضا و زمان دفت کن . کلا قات زدی

0 ❤️

888899
2022-08-07 11:27:06 +0430 +0430

من اساسا" آدم مذهبی نیستم و اعتقادی هم ندارم ضمن اینکه تفکرم اینه که اصل احترام به عقیده یه اصل چرت و من در آوردی و بی پایه است. عقیده عقیده است چه عقیده به برده داری چه اعتقاد به بت چه باور به وجود خدا و غیره… اصولا" عقلانی نیست که به همه عقاید احترام بذاریم و به این بهانه دریچه نقد و تردید رو ببندیم.
و اما در خصوص این پست، دلایل و براهین تاریخی وجود داره که صحت روایت رو زیر سوال می بره. این به معنای دفاع من از اعتقاد به کربلا و جنگ یزید و حسین نیست بلکه از منظری تحلیلی و صحت سنجی است و بس.

بر اساس آنچه در داستان آمده،‌ این جریان بعد از ولایتعهدی یزید رخ داد.(1)
این داستان، به دلائل زیر،قابل نقد و تردید جدی است:
1 ابو درداء، (عویمر بن عامر یا عویمر بن قیس) بنا بر نظر مشهور در زمان خلافت عثمان (31 321 یا 33) درگذشت. برخی وفات او را سال 38 یا 39 هجری دانسته‌اند(2)، در حالی که داستان مذکور در اواخر سلطنت معاویه و زمانی رخ داد که معاویه، یزید را به عنوان جانشین خود معیّن کرده بود. قطعاً در آن زمان ابو درداء، در قید حیات نبود و سال‌ها از درگذشت وی سپری شده بود.
2 داستان در منابع تاریخی و حدیثی مشهور و کهن ذکر نشده است، در حالی که اگر رخ داده بود، با شهرت و کیفیتی که در داستان آمده، حتماً در منابع حدیثی یا تاریخی ذکر می‌شد. تنها کتاب مشهوری که آن را آورده (الامامه و السیاسه) است که برخی در انتساب آن به (ابن قتیبه) تردید جدی کرده‌اند.(3)
3 در هیچ کدام از منابع شیعه و سنی ذکر نشده که حسین ین علی بعد از شهادت علی و رفتن به مدینه، در اواخر سلطنت معاویه، به عراق (کوفه) آمده باشد و مدت نسبتاً طولانی درنگ نموده تا در آنجا ازدواج نماید.
4 در داستان آمده که حسین بن علی (ارینب) را سه طلاقه کرد، در حالی که از نظر مکتب شیعه، سه طلاقه نمودن همسر در یک مجلس و بدون ازدواج مجدد با وی، ارزش ندارد و محقق نمی‌گردد.
5 در برخی منابع گفته شده: کسی که با وی ازدواج کرد، حسن بن علی است ، که در این منابع، اشاره‌ای به اینکه وی او را طلاق داده، نشده است.(4)
در کتاب (تسلیة المُجالس وزینة المجالس) داستان را به صورت مختصر درباره حسن بن علی آورده، یادآور می‌شود که این جریان در مدینه رخ داد و بعد از ملاقات عبدالله با همسر سابق خود و گریه آن دو، حسن بن علی او را طلاق داد و وی مجدداً به عقد شوهر سابق خود درآمد و به خانة او رفت.(4) منبع مذکور، به جهات زیر، از اعتبار و ارزش مناسب برخوردار نیست:
أ) کتاب مذکور، از منابع متأخر و غیر مشهور (حدود قرن ده هجری) است، نیز وضع نویسنده، از جهت نسب، تاریخ زندگی، محیط تربیتی، میزان اعتبار و علمیت، به صورت دقیق معلوم نیست.(5)
ب) این کتاب بعد از مطالعه کتاب (روضة الشهداء) ملا حسین کاشفی سبزواری متوفای حدود 910(6) و بر اساس و شیوه و اقتباس از آن نگارش یافته است.
نویسنده بعد از تمجید و تعریف از کتاب (روضة الشهداء) و نویسنده آن می‌نویسد: بعد از مطالعه آن کتاب از خداوند خواستم بر اساس و روش وی کتابی بنویسم تا در این کار از او پیروی کرده باشم.
وی یادآور می‌شود که مطالب صحیح و آنچه در کتاب‌های دانشمندان ما وجود داشت، گردآوری کردم.(7)
اساس و منشأ کتاب مذکور، کتاب (روضة الشهداء) است. (روضة الشهداء) که مستند مهم این کتاب به شمار می‌رود، به سختی نقد شده است.
میرزا عبدالله افندی اصفهانی از بزرگان قرن دوازدهم، کتابشناس بلندپایه شیعه(8) درباره منابع (روضة الشهداء) بر این باور است که بیشتر، بلکه تمام روایات موجود در آن، از کتاب‌های غیر مشهور، بلکه غیر قابل اعتماد نقل شده است.(9)
افزون بر این، در کتاب (روضة الشهداء) در بیشتر موارد به ویژه موارد حساس، هیچ مصدر و مأخذی برای آنها یاد نشده، در مواردی که مأخذ آورده، اغلب آن منابع اشکال دارد.(10)
ج) داستان مذکور در (روضة الشهداء) نیز نیامده است، چنان که در منابع کهن یافت نشد و نویسنده آن را با تعبیر (روایت شده)، آورده، هیچ کدام از راویان یا منابع آن را نام نبرده است!
بنابر این، این داستان، درباره حسن بن علی نیز دارای ارزش و اعتبار نیست و به افسانه شباهت دارد.
درباره حسین بن علی نیز اعتبار ندارد و افسانه بودن آن نسبت به حسین علی روشن‌تر است، چنان که مطالبی که ذکر شد، معلوم شد. دقت در جزئیات آن، غیر واقعی بودن گزارش را به خوبی اثبات می‌کند.
توجه به این مطلب نیز ضروری است که در هیچ کدام از منابع نیامده که علت یا یکی از علت‌های واقعه کربلا، این جریان است و یزید به جهت کینه‌ای که در این باره از حسین بن علی داشت، با او جنگ کرد.

پی‌نوشت‌ها:
1 الامامه والسیاسه، ص 166 173.
2 ابن عبدالبرّ،‌الاستیعاب، ج 3، ص 1229 1230؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج 4، ص 622؛ ابن اثیر الکامل، ج 3، ص 129.
3 دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج 4، ص 459.
4 ابن شهرآشوب، مناقب، ج 4، ص 43 44؛ بحار الانوار، ج 44، ص 171 172.
5 محمد بن ابی طالب حسینی کرکی، تسلیة المُجالس وزینة المَجالس، ج 2، ص 54 58.
6 همان، ص 11 16 (مقدمه کتاب).
7 الذریعه، ج 11، ص 294.
8 تسلیة المُجالس وزینة المجالس، ج 1، ص 51 52.
9 رسول جعفریان، تأملی در نهضت عاشورا، ص 340.
10 میرزا عبدالله افندی، ریاض العلماء وحیاض الفضلاء، ج 2، ص 190.
11 تأملی در نهضت عاشورا، ص 340. 👍

2 ❤️

888918
2022-08-07 16:36:22 +0430 +0430

اولا کیر۲۱سانتیم ت کل وجودت آقای مجلوق دوما داری کص میگی سوما میخوای فرهنگ خیانتو عام کنی با این داستانت اون جنده های حرفه ایم اینجور کص نمیدن ترو واگذار میکنم ب بچه های شهوانی

0 ❤️

888923
2022-08-07 17:00:41 +0430 +0430

نصفشو خوندم فهمیدم چرته

0 ❤️

889033
2022-08-08 10:29:19 +0430 +0430

ریدم تو مغزت کسخل
کاغذ هزار سال قبل جریان کربلا اختراع شده بود کونی
دلت فحش آبدار میخواد که این کسشرارو نوشتی؟ میدونم عاشق فحشی کاکولد حقیر ولی هیچی بهت نمیگم کونت بسوزه.
ننت خیلی پاکدامنه راستی

0 ❤️

889073
2022-08-08 19:03:35 +0430 +0430

ادامه بده

0 ❤️

889149
2022-08-09 02:38:07 +0430 +0430

کاملا مشخص بود فانتزی مغز پریودت بود
دستت رو از رو کیر ۵ سانتیت بردار و بزار مغزت نفس بکشه جغی

0 ❤️

889164
2022-08-09 03:46:28 +0430 +0430

اخه مادر حرومی چجوری فهمیدی میرن سمت هیئت؟ از مانتو جلو باز زنه؟

0 ❤️

889288
2022-08-09 23:12:18 +0430 +0430

هم کص ننت با این تخیلت حروم زاده

0 ❤️

889289
2022-08-09 23:13:34 +0430 +0430

هم کص ننت با این تخیلت حروم زاده

0 ❤️

889311
2022-08-10 00:54:39 +0430 +0430

اولا که داستان سکسی ربطی به اینکه جنگ سر چی بوده نداره و این توضیحاتت کاملا بی ربط بود
دوما به نظرم بیشتر کلاس مخ زنی بود تا داستان سکسی

0 ❤️

889319
2022-08-10 01:22:06 +0430 +0430

فرض کن تو این سایت با این اوضاعش دو خط کس گفتی از امام حسین حرومزاده ی افغانی ( زیر دستم 100 تا افغانی کارمیکنن باید کص مخ باشم شماهارو نشناسم) 90 درصدشون زیرکامنت گاییدینت تخمشو داری تو جامعه از این چیزا بگو . کصخل فیک

0 ❤️

889742
2022-08-12 10:32:46 +0430 +0430

زن های هیئتی که بلااسثنا جندن
نگارشت خیلی بد بود ولی خوب ریدی به حشین و عزادارای مادرجندش

0 ❤️

889769
2022-08-12 15:28:26 +0430 +0430

همه کیرهای دنیا چه انسان چه حیوانش توکس و کون دهن ناموست حرومزاده ولد زنا کونی هزار بار تو بچه گیاه با مادر و خواهر کون دادی الان کس کن شدی بی ناموس بی شرف بی غیرت جنده همه کس

0 ❤️

889856
2022-08-13 01:13:34 +0430 +0430

فکر کنم یکی از همین پرچما تو کونت رفته که اینقدر داغ داری و تاریخ خوندی😂😂😂

0 ❤️

895922
2022-09-18 06:33:41 +0430 +0430

میدونم کس بود داستانت ولی چون حسین تخمیو کیر کردی خوشم اومد سایبری های گوز اینجام هستن

0 ❤️

922664
2023-04-10 03:23:13 +0330 +0330

اولا تو یه زنازاده ای که باحرفات دوس داری خونوادت رو ببری زیر کیر مردم دوما بی ناموص وقتی میخوای کص بگی چرا امام حسین رو پیش میکشی سوما حرفت رو قبول دارم که جنده هایی هستن که تو محرم به کص کشایی مثل تو پا میدن و اسم محرم و امام حسین رو میبرن زیر سوال بی همه جیز نباش

0 ❤️

939311
2023-07-25 03:06:03 +0330 +0330

نیاز به هیچ حرفی نیست.
از اون اولش که نقد اسلام راه انداختی برای یه زن حشری توی خیابون و بدون اینکه حرفی بزنی سایز کیرتو میدونست که ۲۰ سانته و تا آنجا که کوسش را پاره کرده‌ای و از هم لذت بردید. همش خالی بندی محض بود.

0 ❤️