سلام دوستان اسم من احسان و این یه داستان گی هستش این داستان کاملا واقعی و بخشی از زندگیه منه سعی میکنم همه چیو بطور کامل توضیح بدم تا بتونید بهتر تجسم کنید
یه مقدار از مشخصات ظاهریم براتون بگم من یه پسرم با یه فیس معمولی ولی تقریبا بی بی فیسم خیلی بهم نمیخوره که مفعول باشم ولی بدن کم مویی دارم بطوریکه بالا تنم صافه ولی پایین تنه نیاز به شیو داره قدم ۱۸۰و وزنم ۱۹۰ وسن ۲۳ساله هست واین خاطره مال دو سال پیشه
چن سال پیش نمیدونم دقیق چیشد که یهو با سایت شهوانی آشنا شدم وقتی واردش شدم انگار وارد یه دنیای عجیب شده بودم چون چیزایی دیدم که تا اونموقع حتی تصورشم نمیکردم مثلا پسرا دنبال بکن میگشتن دوست داشتن یکی بکنتشون عکس کونشونو گذاشته بودن یا یه عده عکس کیرشونو گذاشته بودن خلاصه اونروز کامل از صبح تا شب تو سایت میچرخیدم یه حسه عجیبی داشتم که باورش برا خودم سخت بودم نمیدونم چرا نا خودآگاه جای اونیکه میده باشم و سوراخم ضربان میزد و داغ میشد یه صفحه برا خودم درست کردم که آره مشخصاتم اینه و میخام مفعول باشم اوایلش فکرشم نمیکردم که یه روز حضوری به یکی کون بدم و بیشتر برا اینکه با فاعلا حرف بزنم و بفهمم قضیه چطوره کلن تو سایت فقط چت میکردم تااینکه تو صفحه ی یکی از بچه ها یه گروه تلگرامیه گی پیدا کردم رفتم اونجا دیدم هرکی مشخصات داده منم طبق معمول یه مشخصاتی دادم تا دیدم یه بنده خدایی به اسم کامران که ۳۵سالش بود و کارمند یه شرکت خصوصی بود بم پیام داد خیلی تعجب کردم از نحوه برخوردش شدیدا محترمانه بود و منو کنجکاوتر میکرد هرچقدر ببشتر باهاش صحبت میکردم میلم به گی و مفعول بودن بیشتر میشد و خیلی تمیز تحریکم میکرد و جوری که دلم میخاست همون لحظه بکشم پایین و فقط بزنه توش ولی هنوزم به قرار حضوری فکر نمیکردم و میترسیدم تا اینکه گفت بیا فقط تو یه پارک اونم نزدیک خونه شما فقط همو ببینیم همین بعدش برو خونتون اینو که گفت یه ذره شل شدم گفتم حالا میرم نهایتش بعدش بلاکش میکنم دیگه خلاصه روز قرار نمیدونم چرا با اینکه فقط قرار بود تو پارک همو ببینیم ولی رفتم حموم و کامل تمیز کردم موهای لای چاک کون چاقمو کرک های روی کونمم زدم باهزار ترس و لرز رفتم پارک و منتظرش شدم تااینکه زنگ زد گفت که کجا نشسته برم اونجا با نشونه هایی که داده بود پیداش کردم آروم آروم رفتم سمتش از مشخصاتش بگم که یه قد متوسط مثلا ۱۷۵ اینا یه شکم معمولیه مردونه اما فیسش یه ذره به آخوندا میزد و ریش داشت خلاصه به قیافش نمیخورد اینطوری عشق کون پسر باشه رفتم و سلام کردم و اینا بلند شد دست داد رفتارش خیلی گرم بود حتی بیشتر از چت مودب بود نمیدونم چرا یه حس جنده بازی بهم دست داده حرف که میزد که حتی ربطی به سکس نداشت ولی من داغ میشدم ضربان کونم راه افتاده بود صورتم سرخ شده بود و فکر کنم فهمیده بود برا همین گفت که من سردمه تو پارک نمیشه بیا بریم تو ماشین یه دوری بزنیم کاملا مطیعش بودم رفتیم تو راه رسیدن به ماشین احساس کردم سعی داره عقب تر از من راه بره یجورایی داره کونمو دید میزنه منم یه شلوار جین تنگ پوشیده بودم که کون گنده و سفیدم قشنگ لپاش زده بیرون تا رسیدیم دیدم خیلی خیت راست کرده هی میماله کیرشو تا نشستیم سریع سرم به خودش نزدیک کرد و لبامو خورد منم ممانعتی نکردم فقط نمیدونستم باید چیکار کنم تو راه گفت شلوارتو دربیا منم که دیگه کونیش شده بودم و سریع اینکارو کردم شلوار و شرتمو تا زانو در آوردم کونمو دادم سمتش سرم رو به پنجره بود اونم یهو یه وایی گفت و بعدشم گفت چه کونی داره جنده کونی کنترلشو از دست داده بود و چنتا چک سکسیه محکم ازبه لپ کونمو منم اینقدر داغ بودم که فقط لذت بردم لای کونمو باز کرد به زور داشت یکی از انگشتاشو تو کونم میکرد که یه گفت بیا کمربندمو باز کن کیرمو در بیار این کارو کردم که تا شرتشو دادم پایین کیر کلفت و حدودا ۱۷ یا ۱۸سانتیش که خیلیم شسته بودشو بوی صابون میداد زد بیرون بدون اینکه بگه خودم همشو کردم دهنم و همزمان که براش ساک میزدم با دستم تخماشو میمالیدم و اون رانندگی میکرد هی قربون صدقم میرفت و میگفت عین یه جنده پیر کیرخوری بلدی کونی هوا کم کم تاریک میشد و تو یه جاده ای بودیم که میرفت به سمت خارج شهر که یه دفعه پیچید تو یه فرعی و رفت زیر یه درخت تاریک گفت برو صندلی عقب دراز بکش خودشم اومد و خودشو انداخت رومو کیرش دقیقا لای چاک کونم بود که بلند شد لای کونمو باز کرد چنتا تف درست حسابی انداخت و منم که ترسیده بود سوراخمو سفت کرده بودم که چون هم کاندوم نداشت خب خیلی تنگ بودم که اونجا موقعیتش نبود که بخاد بازم کنه که گفت نترس امشب فقط لاپایی و بعدن صفرتو میزنم یه تف به کیرش زد و لاپایی میزد محکم و همونجا ارضا شد و گفت پاشو تمیزکن بریم
این پایان قسمت اول بود شاید قسمت بعدیو اصلی رو هم حال داشتم نوشتم

نوشته: احسام