مرگ وشادی

1397/10/05

پسرم !اون ضربه ای که جلیل بهم زده اونقدر اینجامو می سوزونه که فکر نکنم با انگشتات بتونی راحت این ضد سوزشو همه جا اون داخلو میگم پخشش کنی . کرمشو فهمیده بودم . کوسش می خارید . هیجان فوق العاده ای بهم دست داده بود . داشتم به بزرگترین آرزوی زندگیم که گاییدن مامان گوهر بود می رسیدم مگه من و اون چند سال تفاوت سنی داشتیم ؟/؟هرکی من و اونوباهم می دید فکر می کرد خواهر بزرگمه . بدون این که سرشو برگردونه دستشو به طرف شلوارکم دراز کرد و سرکیرمو با دستش گرفت -صابر شلوارت خیلی خیس شده می تونم بپرسم چرا ؟/؟…با این که می دونستم داره تسلیم میشه ولی نمی خواستم کوچیکش کنم -مامان عرق زده چیزی نیست .-شلوارتو درش بیار کارت دارم . صورتم مثل لبو سرخ شده بود . داغ شده بودم . حالا دیگه دستشو به کیر لختم رسونده بود .-ماشاءالله از مال بابای نامردت که معلوم نیست کدوم قبرستونیه خیلی کلفت تره . سرشو برگردند . -دراز ترم که هست -دیگه شلوار پام نبود . -پسرم تو باید با این آلت دوا و این چسبندگی رو تا اونجایی که جا داره پخشش کنی . این پیرهنتم در بیار می خوره به شومبولت اون وقت اونو از حالت استریل خارج می کنه . ممکنه داخل بدنم میکروبی بشه. البته این کوس شررومی گفت واسه این که دوست داشت لخت شم تا بیشتر صفاکنه . معلوم نبود کی سوتینشو در آورد که اصلا متوجه نشدم . منم خواستم یه خورده حشری ترش کنم .-مامان !شومبول همون کیییییییررررره دیگه .باید بذارم توی کوسسسسسسستتتتت تا این مرهم کارشو بکنه ؟/؟-قربون پسر باهوشم برم . یه موقع خیال بد نکنی ها دوست ندارم برم دکتر یه مرد اجنبی با یه لوله ای این کارو واسم انجام بده .-مامان پشیمون نشیها ؟/؟-صابر !کیه که از سلامتی بدش بیاد ؟/؟-مامان مطمئنی ؟/؟-آره پسرم بذارش تو .انگشت وسطی دست چپمو گذاشتم توی کوسش که یه بار دیگه سوراخشو با نگاه و کیرم تنظیم کنم چون اولین تجربه سکسیم بود .-عزیزم دستاتو بچسبون به سینه هام !باهاشون بازی کن !ترشح دوا زیاد میشه . اثر بخشی بیشتری داره .سینه های درشت مامانو از زیر گرفتم توی دستام . کیرمو هم از وسط درزکونش به دور و بر کوسش رسوندم . سوراخو گم کرده بودم . مامان یه تکونی به خودش داد و کیرم رفت توی کوسش . می رفتم تا اولین سکس خودمو تجربه کنم . دیگه جای تعارف و این حرفا نبود . مامان !این کاری رو که من دارم انجام میدم بهش میگم گاییدن ؟/؟من دارم تو رو میگام ؟/؟-بهش میگن گایش درمانی . کییییییییررررتوفروکن . بیشتر بیشششتر بیششششششششششتر بذاررررررتا ته کوسسسسسسسم برررررره وایییییی صابر این کیییییییییرررررررره یا فلفله -مامان دوای زیادی اذیتت نکنه ؟/؟-نه نه مگه من تو عمرم چند دفعه از این دواها خوردم .؟/؟جلیل نیست . خواهرش نیست . هیچ مزاحمی نیست . صابر !من و توییم . فقط کاش جلیل به جای عمره می رفت تمتع -مامان اون که وقتش حالا نیست .-من چه میدونم .خل شدم . هوسسسسسسسسس دارم . کییییییییرررررررتو می خوام یه عمره سبک نشدم . کون و کمر مامانو بالا آورده و یه حالت سگی بهش دادم دو تا دستامو گذاشتم رو شونه هاش و به همون سبک قبلی گاییدن مامانو ادامه دادم . محکم و با سرعت خودمو عقب و جلو می کردم وبا هر ضربه تمام تنشو پرت می کردم طرف جلو . از این حرکت وحشیانه ام خیلی خوشش میومد .-صابر تو چقدر محشری ؟/؟میدونی چه طوری حالمو جا بیاری . راستشو بگو تا حالا چند تا کوس کردی ؟/؟-مامان به روح پدر بزرگ قسم تو اولیشی .-مامان حالا تو راستشو بگو این چند وقته که خودتو خوشگل تر می کردی ومی رفتی بیرون …-چیه ادامه بده -به کسی هم چراغ سبز نشون دادی ؟/؟-پسرم چند بار بهت بگم حالا دیگه حرف مادرتو باور نداری ؟/؟به جای این حرفا حال بده . حاللللللل بکن . بچسب به دو تا رون پام . کوووووووووونموووووووبه طرف کیییییییییرررررررت بکششششششش بچسسسسسسبونششششششش طررررررف تنت . محکم فرو کن توی کوسسسسسسسسسم -مامان چقدر درون و بیرون کوسسسسسست خیسسسسسه ؟/؟دیگه نمی تونم جلومو بگیرم -نه پسسسسسسررررررگلللللللم یه خورده استقامت داشته باش . هنوز هوسسسسسسم زیاده هنوزززززززز می خوام زوده . اگه خالیششش کنی حالا وارفته میشی . وکوسسسسسسسسمممممم باید تو هوسسسسسس کییییرررررت بسسسسوززززه -ماااااااامااااااان -جووووووووون ماااااامااااااان -مامان فدای کیر یکی یدونه پسر یکی یدونه اش . با دستان با کووووووووننننننم بازی کن . زودباش با همه جام ور برو.ببینم چیکار می کنی .-قربون پسر نجیب و سر بزیرم برم که تا حالا با هیشکی سکس نداشته و با مامانش افتتاح کرده .-ماااااااامااااااان خیلی حال میده . تماشای کوووووووووون آتیشششششششپاررررررررت کوسسسسسسسس داغ وخیسسسسسسم کییییییررررررکلفت که میرررررره توش و میاد بیرون …پس کی راضی میشی ؟/؟به دندونا و تموم تن و اعصابم فشار آوردم که آبم توی کوسسسسسس مامان نریزه تا این که اون به ارگاسم برسه بعد . این طور جلو گیری رو موقع جلق زدن تجربه کردم . هرچند بعضی وقتا از دستم در می رفت وحالم گرفته می شد .چون اون وقت نه از خود جق کیف می کردم نه از خالی کردن آب . واسه این که نیمی از اونچه که پشت خط بود و می بایست تخلیه می شد می ریخت بیرون …ادامه دادم کمر مامانو گرفتم . چشامو بستم . تا تماشای تن و بدن لختش کمتر تحریکم کنه به اعصاب و دندونام فشار آوردم و با ضربات شدید تری گوهر خوشگله رو می کردم .-صابر خوبه …خوبه تحمل ندارم تندتر بذار بیاد من من سبک شم . دلم داره از جاش در میاد . اووووووفففففففف کیییییررررررررتو محکم تر بززززززززن خلاصم کن . دارررررررره میاد آب کوسسسسسسسم داره میاد آخخخخخخخخخخخخخ آخخخخخخخخخخخخ جاااااااااااان همین دمه یه نوک سوزززززززززن فاصله دارررررررره اویییییییییی جوووووووووون اومد اومد آههههههههه…-صابر !خیر ببینی . حالا هر کاری دوست داری بکن . چشامو باز کرده خودمو از زیر فشار عصبی خلاص کرده تا به اوج لذت و هوس برسم و کوسسسسسس مامانوآبش بدم .چه لذتی می داد وقتی که کیرم مثل شلیک یه هفت تیرجهش می کرد و تو هر جهش کلی آبو توی کوس مامان می فرستاد .-مامان بگیر که اومدم -خیلی وقته که دارمش -به سلامتی آقا جلیل . هیچ وقت کمرم تا به این اندازه سبک نشده بود . وافعا گاییدن یه نعمتیه که آدم باید قدرشو بدونه . جلق زدن در مقابلش صفره .-مامان خیلی دوستت دارم . می دونستم که مامان به خاطر این که جلیل بچه نمی خواد قرص می خوره . واسه همین بود که خیلی راحت و بی پرسش کوسشششششو آبیاری کردم . یه تکونی به کونش داد وکیرمو که هنوزدور و برش از منی من خیس بود گذاشت توی دهنش .-مامان نکن . من سختمه .بده کثیفه . خجالت می کشم . حالا خودم از خدام بود و داشتم تعارف می کردم .-چی میگی صابر ؟/؟مال پسرمه . تاج سرمه . کاکل کاکل زریمه . اگه کثیف بود چرا ریختیش تو کوسسسسسس مامانت ؟/؟بچه که بودی شیر سینه هامو می خوردی اونم سفید بود از داخل همین تن و وجودم در میومد . منم دوست دارم آب سفید کیرتو بخورم اونم ویتامین داره و مقویه . بابا این که تموم شد و چیزی نمونده . چرا این قدر حرفم می گیری ؟/؟کیرمو گذاشت تو دهنش . تمام درد و غمای دنیا از یادم رفته بود . وقتی که اون با هوس کیرمو ازته بیضه تا سر آلت با یه لذت و چرخش خاصی ساک می زد. دیگه هیچی از این دنیا نمی خواستم .ا ین خوشی و اوج لذت کاشکی بیشتر ادامه داشت . بازم مامان آ بمو کشید .این بار آب کیرمو سیر سیر تا قطره آخر خورد . پسرم من که با کیرت یه دنیا حال کردم تو هم حالتو بکن . من فقط واسه تو زنده ام صابر . به عشق تو و حالا به کیر تو . مامان می دونست که ساک زدن بهم خیلی حال میده چون دو بار پشت سرهم تخلیه کرده بودم . این بار کیرم مقاومت بیشتری داشت وغرق لذت شده بود . بدون این که تخلیه ای صورت بگیره . پس از چند دقیقه دوباره که چی بگم سه باره داشت آبم میومد که این بار مامانی ساک زدنو ول کرد و گفت بسه دیگه یه دونه پسرم ضعیف میشه . درحال استراحت سرمو گذاشتم رو دل مامان و سینه هاشو هم گذاشتم تو دهنم که از فرصت نهایت استفاده رو ببرم . نوک سینه های مامان سیخ شده بود . ولی قصد داشتیم یه خورده استراحت کنیم . روزای دیگه رو از دستمون نگرفته بودند . خیلی باهم حرف زدیم و درددل کردیم . هردومون غصه می خوردیم از این که تا چند وقت دیگه با بر گشتن جلیل این خونه رویایی ما خراب میشه …


پسرم !اون ضربه ای که جلیل بهم زده اونقدر اینجامو می سوزونه که فکر نکنم با انگشتات بتونی راحت این ضد سوزشو همه جا اون داخلو میگم پخشش کنی . کرمشو فهمیده بودم . کوسش می خارید . هیجان فوق العاده ای بهم دست داده بود . داشتم به بزرگترین آرزوی زندگیم که گاییدن مامان گوهر بود می رسیدم مگه من و اون چند سال تفاوت سنی داشتیم ؟/؟هرکی من و اونوباهم می دید فکر می کرد خواهر بزرگمه . بدون این که سرشو برگردونه دستشو به طرف شلوارکم دراز کرد و سرکیرمو با دستش گرفت -صابر شلوارت خیلی خیس شده می تونم بپرسم چرا ؟/؟…با این که می دونستم داره تسلیم میشه ولی نمی خواستم کوچیکش کنم -مامان عرق زده چیزی نیست .-شلوارتو درش بیار کارت دارم . صورتم مثل لبو سرخ شده بود . داغ شده بودم . حالا دیگه دستشو به کیر لختم رسونده بود .-ماشاءالله از مال بابای نامردت که معلوم نیست کدوم قبرستونیه خیلی کلفت تره . سرشو برگردند . -دراز ترم که هست -دیگه شلوار پام نبود . -پسرم تو باید با این آلت دوا و این چسبندگی رو تا اونجایی که جا داره پخشش کنی . این پیرهنتم در بیار می خوره به شومبولت اون وقت اونو از حالت استریل خارج می کنه . ممکنه داخل بدنم میکروبی بشه. البته این کوس شررومی گفت واسه این که دوست داشت لخت شم تا بیشتر صفاکنه . معلوم نبود کی سوتینشو در آورد که اصلا متوجه نشدم . منم خواستم یه خورده حشری ترش کنم .-مامان !شومبول همون کیییییییررررره دیگه .باید بذارم توی کوسسسسسسستتتتت تا این مرهم کارشو بکنه ؟/؟-قربون پسر باهوشم برم . یه موقع خیال بد نکنی ها دوست ندارم برم دکتر یه مرد اجنبی با یه لوله ای این کارو واسم انجام بده .-مامان پشیمون نشیها ؟/؟-صابر !کیه که از سلامتی بدش بیاد ؟/؟-مامان مطمئنی ؟/؟-آره پسرم بذارش تو .انگشت وسطی دست چپمو گذاشتم توی کوسش که یه بار دیگه سوراخشو با نگاه و کیرم تنظیم کنم چون اولین تجربه سکسیم بود .-عزیزم دستاتو بچسبون به سینه هام !باهاشون بازی کن !ترشح دوا زیاد میشه . اثر بخشی بیشتری داره .سینه های درشت مامانو از زیر گرفتم توی دستام . کیرمو هم از وسط درزکونش به دور و بر کوسش رسوندم . سوراخو گم کرده بودم . مامان یه تکونی به خودش داد و کیرم رفت توی کوسش . می رفتم تا اولین سکس خودمو تجربه کنم . دیگه جای تعارف و این حرفا نبود . مامان !این کاری رو که من دارم انجام میدم بهش میگم گاییدن ؟/؟من دارم تو رو میگام ؟/؟-بهش میگن گایش درمانی . کییییییییررررتوفروکن . بیشتر بیشششتر بیششششششششششتر بذاررررررتا ته کوسسسسسسسم برررررره وایییییی صابر این کیییییییییرررررررره یا فلفله -مامان دوای زیادی اذیتت نکنه ؟/؟-نه نه مگه من تو عمرم چند دفعه از این دواها خوردم .؟/؟جلیل نیست . خواهرش نیست . هیچ مزاحمی نیست . صابر !من و توییم . فقط کاش جلیل به جای عمره می رفت تمتع -مامان اون که وقتش حالا نیست .-من چه میدونم .خل شدم . هوسسسسسسسسس دارم . کییییییییرررررررتو می خوام یه عمره سبک نشدم . کون و کمر مامانو بالا آورده و یه حالت سگی بهش دادم دو تا دستامو گذاشتم رو شونه هاش و به همون سبک قبلی گاییدن مامانو ادامه دادم . محکم و با سرعت خودمو عقب و جلو می کردم وبا هر ضربه تمام تنشو پرت می کردم طرف جلو . از این حرکت وحشیانه ام خیلی خوشش میومد .-صابر تو چقدر محشری ؟/؟میدونی چه طوری حالمو جا بیاری . راستشو بگو تا حالا چند تا کوس کردی ؟/؟-مامان به روح پدر بزرگ قسم تو اولیشی .-مامان حالا تو راستشو بگو این چند وقته که خودتو خوشگل تر می کردی ومی رفتی بیرون …-چیه ادامه بده -به کسی هم چراغ سبز نشون دادی ؟/؟-پسرم چند بار بهت بگم حالا دیگه حرف مادرتو باور نداری ؟/؟به جای این حرفا حال بده . حاللللللل بکن . بچسب به دو تا رون پام . کوووووووووونموووووووبه طرف کیییییییییرررررررت بکششششششش بچسسسسسسبونششششششش طررررررف تنت . محکم فرو کن توی کوسسسسسسسسسم -مامان چقدر درون و بیرون کوسسسسسست خیسسسسسه ؟/؟دیگه نمی تونم جلومو بگیرم -نه پسسسسسسررررررگلللللللم یه خورده استقامت داشته باش . هنوز هوسسسسسسم زیاده هنوزززززززز می خوام زوده . اگه خالیششش کنی حالا وارفته میشی . وکوسسسسسسسسمممممم باید تو هوسسسسسس کییییرررررت بسسسسوززززه -ماااااااامااااااان -جووووووووون ماااااامااااااان -مامان فدای کیر یکی یدونه پسر یکی یدونه اش . با دستان با کووووووووننننننم بازی کن . زودباش با همه جام ور برو.ببینم چیکار می کنی .-قربون پسر نجیب و سر بزیرم برم که تا حالا با هیشکی سکس نداشته و با مامانش افتتاح کرده .-ماااااااامااااااان خیلی حال میده . تماشای کوووووووووون آتیشششششششپاررررررررت کوسسسسسسسس داغ وخیسسسسسسم کییییییررررررکلفت که میرررررره توش و میاد بیرون …پس کی راضی میشی ؟/؟به دندونا و تموم تن و اعصابم فشار آوردم که آبم توی کوسسسسسس مامان نریزه تا این که اون به ارگاسم برسه بعد . این طور جلو گیری رو موقع جلق زدن تجربه کردم . هرچند بعضی وقتا از دستم در می رفت وحالم گرفته می شد .چون اون وقت نه از خود جق کیف می کردم نه از خالی کردن آب . واسه این که نیمی از اونچه که پشت خط بود و می بایست تخلیه می شد می ریخت بیرون …ادامه دادم کمر مامانو گرفتم . چشامو بستم . تا تماشای تن و بدن لختش کمتر تحریکم کنه به اعصاب و دندونام فشار آوردم و با ضربات شدید تری گوهر خوشگله رو می کردم .-صابر خوبه …خوبه تحمل ندارم تندتر بذار بیاد من من سبک شم . دلم داره از جاش در میاد . اووووووفففففففف کیییییررررررررتو محکم تر بززززززززن خلاصم کن . دارررررررره میاد آب کوسسسسسسسم داره میاد آخخخخخخخخخخخخخ آخخخخخخخخخخخخ جاااااااااااان همین دمه یه نوک سوزززززززززن فاصله دارررررررره اویییییییییی جوووووووووون اومد اومد آههههههههه…-صابر !خیر ببینی . حالا هر کاری دوست داری بکن . چشامو باز کرده خودمو از زیر فشار عصبی خلاص کرده تا به اوج لذت و هوس برسم و کوسسسسسس مامانوآبش بدم .چه لذتی می داد وقتی که کیرم مثل شلیک یه هفت تیرجهش می کرد و تو هر جهش کلی آبو توی کوس مامان می فرستاد .-مامان بگیر که اومدم -خیلی وقته که دارمش -به سلامتی آقا جلیل . هیچ وقت کمرم تا به این اندازه سبک نشده بود . وافعا گاییدن یه نعمتیه که آدم باید قدرشو بدونه . جلق زدن در مقابلش صفره .-مامان خیلی دوستت دارم . می دونستم که مامان به خاطر این که جلیل بچه نمی خواد قرص می خوره . واسه همین بود که خیلی راحت و بی پرسش کوسشششششو آبیاری کردم . یه تکونی به کونش داد وکیرمو که هنوزدور و برش از منی من خیس بود گذاشت توی دهنش .-مامان نکن . من سختمه .بده کثیفه . خجالت می کشم . حالا خودم از خدام بود و داشتم تعارف می کردم .-چی میگی صابر ؟/؟مال پسرمه . تاج سرمه . کاکل کاکل زریمه . اگه کثیف بود چرا ریختیش تو کوسسسسسس مامانت ؟/؟بچه که بودی شیر سینه هامو می خوردی اونم سفید بود از داخل همین تن و وجودم در میومد . منم دوست دارم آب سفید کیرتو بخورم اونم ویتامین داره و مقویه . بابا این که تموم شد و چیزی نمونده . چرا این قدر حرفم می گیری ؟/؟کیرمو گذاشت تو دهنش . تمام درد و غمای دنیا از یادم رفته بود . وقتی که اون با هوس کیرمو ازته بیضه تا سر آلت با یه لذت و چرخش خاصی ساک می زد. دیگه هیچی از این دنیا نمی خواستم .ا ین خوشی و اوج لذت کاشکی بیشتر ادامه داشت . بازم مامان آ بمو کشید .این بار آب کیرمو سیر سیر تا قطره آخر خورد . پسرم من که با کیرت یه دنیا حال کردم تو هم حالتو بکن . من فقط واسه تو زنده ام صابر . به عشق تو و حالا به کیر تو . مامان می دونست که ساک زدن بهم خیلی حال میده چون دو بار پشت سرهم تخلیه کرده بودم . این بار کیرم مقاومت بیشتری داشت وغرق لذت شده بود . بدون این که تخلیه ای صورت بگیره . پس از چند دقیقه دوباره که چی بگم سه باره داشت آبم میومد که این بار مامانی ساک زدنو ول کرد و گفت بسه دیگه یه دونه پسرم ضعیف میشه . درحال استراحت سرمو گذاشتم رو دل مامان و سینه هاشو هم گذاشتم تو دهنم که از فرصت نهایت استفاده رو ببرم . نوک سینه های مامان سیخ شده بود . ولی قصد داشتیم یه خورده استراحت کنیم . روزای دیگه رو از دستمون نگرفته بودند . خیلی باهم حرف زدیم و درددل کردیم . هردومون غصه می خوردیم از این که تا چند وقت دیگه با بر گشتن جلیل این خونه رویایی ما خراب میشه …

من و مامان شده بودیم دو قلوهای به هم چسبیده . از سکس و لذت سکس خسته نمی شدیم . تعطیلات تا بستون بود و مدرسه هم نداشتیم تا نصفه شب می گاییدمش و دم صبح می خوابیدیم . ظهر هم که بیدار می شدیم هر جا می رفت باهاش می رفتم . فقط موقع رفتن به توالت بود که دست از سرش بر می داشتم . یکی از این روزا که مامان گوهر خوشگلمو به اوج هوس رسونده پرچم کیرمو بر افراشته بوده و می خواستم تو سر زمین پر ناز و نعمتش فرو کنم دیدم مامان با دستاش کوسشو می ماله و انگشتاشو می گیره جلو چشاش -نه باورم نمی شه چرا وضعیت قرمز شده ؟/؟من که قرص می خورم . خورده بود توی ذوق ما . همین موقع تلفن زنگ خورد . از مکه بود . یک لحظه رنگش پرید .-چی ؟/؟صبح خواهر بعداز ظهر برادر ؟/؟نه نه نه آقا کریم امکان نداره …شادی عجیبی را در چهره مادر خواندم . چشاش از خوشحالی برق می زد . نمی دونم چی شد که اون شادی و نشاط مامان تبدیل به ضجه و شیون شد . واییییییی اقا کریم (شوهر خواهر جلیل )بیچاره شدم . حالا چیکار کنم . بچه مون یتیم شد . بیچاره جلیل 9ماه دیگه می خواست بابا شه . وای بچه ام بی بابا شد . مرد این چه وقتش بود ؟/؟حالا من و این بچه ای که تو شکممه چیکار کنیم . چه طور فراموشش کنم ؟/؟خدا خانوم مهربونتم رحمت کنه . چه زن خوبی بود . (چشم دیدنشو نداشت )صحبتای تلفنی مامان که تموم شد من که دلم مثل سیر و سرکه می جوشید از مامان سوال کردم چی شده ؟/؟نصفه جونم کردی . مادر بی اختیار می خندید . حالا من خوشبخت ترین زن روی زمینم . اتوبوس زوار تو مکه تصادف کرد چند نفر مردند جلیل و خواهرشم مردند . حالا حداقل این که این خونه مال ماست . مغازه فکر کنم با اجناسش مال ماست .-مامان !مامان گاوصندوقهایی رو که جریانشو واست تعریف کردم با مخلفاتش اونم مال ما میشه .-میدونی صابر من به این چیزا قانع نمیشم . درهای خوشبختی و آسایش داره یکی یکی به روم باز میشه .من یه دروغی به آقا کریم گفتم که خدا کنه راست در بیاد . کریم دوست داره چند روزی رو بیشتر تو مکه بمونه تا با یه خورده ولخرجی جسد زن و برادر زنشو همنجا دفن کنن . پول خیلی زیادی میخواد . شاید وقت زیادی هم بخواد . وای نمیدونی چقدر خوشحالم .-موضوع بچه چیه مامان ؟/؟-اگه جلیل یه بچه داشت علاوه بر مهریه و سهم الارث مختصر من بیشتر ملک و املاک و سرمایه جلیل به بچه می رسید . ومنم که قیمش بودم . نمی دونی چه حالی میده !-مامان تو که بار دار نیستی . نمیشه حقه بازی کرد و از جایی دیگه بچه آورد . مگه میخوای چند ماه تو شکمت بالش قایم کنی ؟/؟-صابر جووووووووووون این روزا کییییییییرررررررت خیلی تو کوسسسسسسسسم آب ریخت و ویتامین تن و بدنت کم شده . شاید این یه حکمتی بوده که قرصهای ضد بار داری یهو بی اثر شدن . خوب به خودت برس که هر وقت پاک شدم باید تا می تونی منو بکنی بکنی و بکنی و آب کییییییییییررررررررررخوشگل و کلفتو تند و تند و تندبریزی توکوسسسسسم . حالا که دیگه همه چی مهیا شده من باید از تو بچه دارشم . یه بچه مال من و تو . یه نعمتی که مارو به همه چی می رسونه . نمیدونی چقدر خوشحالم . تو آسمونا دارم پرواز می کنم . کاش یه هفته پیش بود . کاش الان ازت بار دار بودم صابر خیلی استرس دارم . خیلی خیلی نگرانم .-درست میشه مامان پسر دوست داری یا دختر .-فرقی نمیکنه صابر جون . من هردوتا شودوست دارم . دختردار اگه بشم دستم جور میشه . چه لذت وهیجانی !مامان !اینقدر می گامت وکییییییییییررررررررممو می کنم تو کوسسسسسسستو وآبمو توش خالی می کنم که بالاخره یکی از این تیرهام به هدف بخوره .-فدات شم فدات شم فدای اون کییییییررررررت شم که حلال مشکلات منه . شادم می کنه باصفاست . باحاله دوستت دارم . دوستت دارم پسرم .-منم عاشقتم مامان تاآخر عمر کنارت می مونم و فقط باتو حال می کنم . فقط باتو ومی دونم که می تونم حامله ات کنم . فقط خدا کنه خودت آمادگیشو داشته باشی . یعنی بدنت آماده باشه -آماده اش می کنم به هر قیمتی که شده باید حامله شم . جوووووووون کیییییییففففف میده .حالا عزیزم بیا به میمنت این لحظه های خوش جشن بگیریم . حال کنیم .-صابر پسرم کونم کووووونننننم میخخخخخارررررره -چی میخواد مامان ؟/؟کیییییییییییررررررررتتتتتتو باید منننو بکنی .خارششششششششو بگیری . فقط کییییییررررررته که می تونه اونو بخخخاررررونه . کوسش که از گاییده شدن معاف بود چون پریود شده یود . یه لب جانانه از هم گرفتیم . گوهر خودمو بغل کرده و خودمو به سینه هاش چسبوندم . نوار بهداشتی رو از رو کوسشششششش برداشته بود . می خواستم هوسشو زیاد کنم و بازم به خودم ببالم که می تونم مامانمو حشریش کنم . دستمو گذاشتم وسط کوسش . پر از خون شده بود .-چیکار می کنی صابر ؟/؟کثیفه .تازه کمرمم سنگین می شه.یه وقتی هوسسسسس کیرتو می کنم اون وقت دیگه از خودم می ترسم و یه بچه ناقص دنیا میاد .-از این حرفا نزن مامان . پس قمبل کن . کونتو خوب بیار بالا که می خوام باهاش حال کنم . فقط من و توییم من برای تو . تو برای من . تا ابد دیگه هیشکی جلو دار ما نیست . همه چی برای من و توست .-مامان میری شوهر می کنی ؟/؟-اصلا این حرفونزن تاتو کیر تو هست من شوهر میخوام چیکار . مگه من کوسم خله . دارم حالمو می کنم . تو بغلت به اوج آسمونها می رسم . یه دنیا خوشی و لذت تو تنم ایجاد میشه بیام برم خودمو به یه غریبه بچسبونم ؟/؟-خیالم راحت شد مامان .-حالا تو اگه زن بگیری چی ؟/؟من چیکار کنم . همش باید تو اتیش کیر تو بسوزم .-مامان من تا موقعی که تو رو دارم و این کوس و کون هست هیچ کوس و کون دیگه ای رو نمیگام . سرمو گذاشتم لای کون مامانی وحشی شده بودم . بوسش می کردم . زبونمو میذاشتم روی سوراخ کونش . لیسش می زدم -نه …نه …صابر این قدر هوسمو زیاد نکن . بوی خون میده . سختمه -مامان داریم جشن می گیریم . بذار بوی خون بده . من خون تو رو خون هوس تو رو هم می خورم .-نه نه عزیزم چیکار می کنی ؟/؟زبونمو از روی سوراخ کونش به سمت کوسش کشیدم . طعم و بوی خونو به خوبی احساس می کردم و لذت می بردم . کیرم داشت می ترکید . خودمو سوار مامان کردم . سوراخ کونشو با روغنی که از قبل آماده کرده چربش کردم . کیرمو به سوراخ کونش فشار داده تا واسه خودش راه باز کنه . کشاله های رونشو می دیدم که از درد داره جمع میشه . کردن کون مامانی هم یه حال دیگه ای می داد . خیلی داغ و خیلی چسبنده بود . وخیلی هم بهم می چسیبد . تمام قسمتهای کونشو ماساژمی دادم . سینه هاشم همین طور .-مامان خوشگلم امشبو باید جشن بگیریم .واقعا رفتن جلیل به مکه یه نعمتی بوده .هم خودشو روونه بهشت کرده و مااز شرش خلاص شدیم هم واسه ما بهشت درست کرده . حالادیگه من و مامان کارمون میشه کردن و خوردن و خوابیدن . زندگی ما از این رو به اون رو شده بود .-پسرم کووووووونم چه طوره ؟/؟-مامان این چه حرفیه ؟/؟خوش استیل خوش استیل .-کییییییییررررررت راضضضضضضییییه ؟/؟-آررررره مامانی ناززززم . -پس چرا سرعت و فششششششاررررو زیاد نمی کنی ؟/؟تو که می دونی من با کون دادن هم خیلی حال می کنم .-آره خوشگلم ولی معمولا این جوری ارگاسم نمیشی . مااااااامااااان خیلی چسبیده .دارم میام جاااااااان جااااااان جاااااااان کووووووون مااااامااااان کوووووون ماااااااماااااان -بزززززززن کیییییییررررررتو بزززززن سیررررررررنمیشم سییییییییررررررنمیشم از بودن باتو پیررررررررنمی شم پیرررررررنمی شم -مامان جون شاعر هم که شدی . دیگه نتونستم حرف بزنم . نیاز به سکوت و آرامش داشتم تا با تمام وجود سرعت جهش و میزان آب کیرمو تنظیم کنم . کون مامان گوهرو پراز آب کیر خودم کردم . خجالتم داد و کیرمو گذاشت تو دهنش و ساک زد . پس از چند دقیقه که دوباره رو فرمم آورد طاقباز خوابوندمش کف دستمو گذاشتم روی کوس خونینش و چنگش می گرفتم . ناله می کرد و چشاش باز نمی شد . دستشو دراز کرد و کیرمو چسبید . بددددده بدددددده کییییییرررررتو بده من اینو می خوام . من که خودم می خواستم با احتیاط و جلو گیری کیرمو فرو کنم توی کوسش این حرکتش باعث شد که زودتر این کارو انجام بدم . کیرو فرستادم تو کوسش .-نهههههه…نههههههه…مواظب باش …جووووووون کییییییییرررررر بازم رفت تو کوسسسسسسسم اون پر یود ه حالیش نیست کیییییییرررررتو کوسسسسسسس منم باید جشن بگیرن . کیرمو کشیدم بیرون . دوباره کوس لیسی روشروع کردم . مامان سرو بدنشو از هوس به این طرف و اون طرف می گردوند . درست شده بود شبیه یه رقص عربی .-عالیه … عالیه . عالیه جای کیرت خالیه ولی عالیه . به چوچوله هاش که اصلا استراحت نمی دادم .آ ن قدر تو لذت و هوس فوق العده غرق شده بود که حالیش نبود چیکار می کنه . به سینه هام چنگ انداخت وول نمی کرد . صدا و ناله هاش که شبیه به یک آژیربود قطع شدودستاش هم ول شد فهمیدم که ارگاسم شده . منم کیرمو گذاشتم لای دو تا سینه اش . بیضه هام بالای نافش قرار داشت که یه خورده بالاترش کشیدم اونم باعشق و حرارت بادوتا دستاش سینه هاشو که کیرمو اسیر خودش کرده بودند فشار می داد تا پرتاب منی شروع شد . وقتی داغ کردم دیگه جلو خودمو نگرفتم. مامان کم تجربه ولی اوسا کار من تا یه دقیقه بعد از تخلیه من با سینه هاش بازی می کرد که مبادا یه خورده از آب من پشت خط بمونه .دوستت دارم -منم دوستت دارم . تنمو به تنش چسبونده ودر ترکیبی از بوی خون و عرق وادکلن لبمو گذاشتم رولب مامان و با یه بوسه طولانی و عاشقونه توی بغل هم قرار گرفتیم …

وقتی مامان بعد از پنج روز یعنی دو روز زودتر از شر پریود خلاص شد از خوشحالی پر گرفته بود و صبر نکرد تا من یه تکونی به خودم بدم و یه شیپور اماده باش بزنم . فوری هر چی تنش بود در آورد وجفت لنگاشو به دو طرف باز کرد و ازم خواست که آبمو خالی کنم داخل . یه خورده کوسشو میک می زدم تا اون داخل و بیرون خیس تر و چسبنده تر شه . درسته که تجربه سکسی نداشتم ولی شنیده بودم که اگه زن ارضا نشه و سریع بخواد منی مردو توی کوسش جا بده احتمال پسر بودن بچه زیاد تره . و منم بیشتر دوست داشتم که بچه دختر با شه . روزی چهار بار و حداکثر هم پنج بارآب کیرمو می ریختم توی کوسش .ا نگیزه بچه دار شدن تا حدود زیادی سکس ما رو تحت تاثیر قرار داده بود . هر چی چک تضمینی توی دو تا گاوصندوق بود ترتیبشو دادم .ا ز چکهای سررسید شده اونایی رو که محلشون پربود ردیف کردم . البته بامامان رفتم بانک که به سن قانونی رسیده بود . مونده بود چند تا چک بی محل و سر رسید نشده که بعدا باید ترتیب اونارو هم می دادم و تقریبا همه چکها هم در وجه حامل کشیده شده بود . جلیل وخواهرشو همون مکه دفنشون کردند . کریم با دنیایی از غم و غصه به ایران برگشت . برای این دو عزیز از دست رفته مراسم عزایی در مسجد محل تر تیب دادیم . هنوز وضعیت بار دار بودن یا نبودن مامان مشخص نبود . ولی گوهر نازنین من آنچنان ضجه ای در مسجد به راه انداخته بود که دل سنگ واسش کباب می شد .-وایییییییی بیچاره شدم به این بچه داخل شکمم چی بگم ؟/؟بگم که بی بابا شدی !آههههههه جلیل مهربونم کجا رفتی ؟/؟کاش منم با خودت می بردی !کاش منم با تو می مردم !کاش می مردم و جدایی از تورا نمی دیدم !آخ جلیل اگه سر سوزن به من بدی می کردی شاید دلم نمی سوخت . خدا کنه بچه ات پسر باشه جلیل تا من اسمتو وجودتو زنده کنم . وایییییی جلیل تو یه چیز دیگه ای بودی . من مال تو رو نمی خوام . من تو رو می خوام . تو نباشی مال به چه دردم می خوره … اشک از چشای گوهر مامان سرازیر شده بود . آدم ندیده بودم تا به این حد فیلم بازی کنه . مجلس که تموم شد من و اون تو حموم یه دوشی گرفتیم و رفتیم توی رختخواب . دوباره همون اش و همون کاسه روزهای اخیر .ا سترس داشت مادرو دیوونه می کرد .-مامان اگه یه موقع حامله نشی چی ؟/؟اگه اصلا نشی چی ؟/؟-خانه پرش بگیم بچه رد شد دیگه . به روزایی رسیدیم که باید پریود می شد ولی نشد . یه روز دو روز ده روز و دو هفته هم گذشت . مامان بار دار شده بود . از خوشحالی دیگه نمی دونستیم چیکار کنیم . کیر من کارشو کرده بود . نطفه کارشو کرده بود . حساب سرمایه نقدی ما از دو سه میلیارد هم رد شده بود . مامان می ترسید که نکنه لو بره . هر کاری می کرد تا یه موقع گندش در نیاد . پونصد هزار تومن پول بی زبونو به یکی از کار کنای ازمایشگاه داد تا تاریخ تست بارداری رو ببرن به یه ماه قبل که البته به درد هم نخورد . یه خورده از کریم می تر سید که نکنه اون و دو تا دختراش یه مانعی واسش باشن . کریم هم سکته زد و طرف راست بدنش فلج شد . یه هفته این دخترش اونو نگه می داشت و یه هفته هم دختر دیگه اش . دیگه فکرش دنبال چیزای دیگه نبود . یکی از روزا یه شناسنامه ای رو تو ی کشوی مامان پیدا کردم به اسم زبیده . از مامان تو ضیح خواستم گفت که مر بوط به یکی از دوستای زمان بچگیش بوده که بچه رودبار بوده وقتی اونا واسه زندگی بر می گردن به شهرشون معلوم نیست چه طور میشه که این شناسنامه جا می مونه و زبیده چند وقت بعد تو زلزله رودبار می میره و اونم شناسنامه رو یادگار نگه می داره . فکری مثل برق از سرم گذشت که اگه عملی می شد یه دنیا حال و صفا توش بود -مامان !این شناسنامه فکر کنم نیاز به تعویض نداشته باشه . حالا هم اگه بخواد عوض شه مسئله ای نیست . عکس دارشم باید بکنی .می تونی شناسنامه زبیده رو واسه خودت بگیری به همین اسم زنم بشی . آخ نمیدونی چه کیفی داره -که چی بشه ؟/؟من و تو خودمون همین حالاشم داریم با هم عشق و حال می کنیم . تازه این ملک و املاک و داراییهایی که مال منو تو و این بچه تو شکممه چیکار کنیم ؟/؟-مامان اینارو می فروشیم یا نگه می داریم . مغازه رو هم میدیم دست یکی . خودمون میریم خارج این ور و اون ور .-اینم واسم یه رویاست که زنت بشم -آره مامان ما که اینجا کس و کاری نداریم . اصلا میریم یه شهر دیگه با هم عروسی می کنیم . می تونیم یه عالمه از هم بچه داشته باشیم .-پسرم !اولا تا موقعی که این طفل تو شکمم دنیا نیاد نمیشه کاریش کرد . چون باید تکلیف ارث میراث وقیمومیت مشخص شه . از طرفی کاری که تو میگی خیلی هم خطرناکه اگه استعلام بگیرن یا …-مامان تو این دوره زمونه اگه پول بدی و آدم بخری ازدواج مرد با مردرو حلال اعلام می کنن چه برسه به صدور یا تعویض راحت و بی دردسر یه شناسنامه . شاهد هم اگه بخوان خیابون ریخته . با یه مقدار پول یا یکی دو مثقال تریاک کلی شاهد دورت می ریزه . مثل این که از این پیشنهاد من خوشحال نشدی ؟/؟توهم زنم میشی هم مادرم . بچه هام هم برام برادر یا خواهر میشن . کلی پول داریم و هر کاری که بخواهیم می تونیم انجام بدیم . نمیدونی چه لذتی داره وقتی که دارم مادرمو میگام حس کنم که زنمه و بر عکس . خیلی بی احساسی مامان !بهش بر خورد و اشک تو چشاش جمع شد .-فکر کردی من دوست ندارم تو رو واسه همیشه براخودم داشته باشم ؟/؟فکر کردی دوست ندارم کیرت اختصاصی واسه من باشه
فکر کردی که من دوست ندارم شوهر خطابت کنم ؟/؟ببشتر از اون که تو پسرم باشی معشوقه امی . ولی باید همه کارها روی اصول پیش بره . منطقی باشه .ا ول تکلیف این ملک و املاک و قیم نامه و این چیزا مشخص بشه یه کاریش می کنیم . اگه زن و شوهر شیم و بچه دار شیم که دیگه نمی تونیم اینجا زندگی کنیم . بر فرض خیلی ها فکر کنن ما پسر و مادریم داریم با هم زندگی می کنیم اگه بچه دارشیم بچه هامون که نمی تونن شریک نقشه های ما شن . به اونا و به غریبه ها که نمی تونیم بگیم من و تو با هم مادر و فرزندیم وزن و شوهر هم هستیم . لو میریم . در هر حال از الان وقت داری که فکر کنی . بریم یا تو همین تهرون بمونیم .-مامان تو چی دوست داری ؟/؟-تو چی فکر می کنی ؟/؟تو چشام نگاه کن بگو . به چشای گوهر خوشگلم نگاه کردم . پر از هوس بود پر از عشق پر از امید به آینده و فرداهایی بهتر در کنارهم .-مامان چشات بهم میگه تو به همین یه بچه ای که ازم داری قانع نیستی . تو یه عالمه بچه ازم میخوای .-خوب حدس زدی ولی دوست دارم این خونه رو داشته باشم …شکم مامان روز به روز بالاتر میومد . اونو با شکم بر آمده هم می کردم .-مواظب بچه ات هستی ؟/؟-آره بهش فشار نمیارم . مامان جون سزارین می کنی دیگه .-آره عزیز دلم غصه کوسسسسسسمو نخور نمیذارم گشاد شه و کیر بی حیات ولگردی کنه و بره دنبال کوسای دیگه . اگه بخواد شیطونی کنه خودم از ریشه قطعش می کنم . شکمش جلو اومده و به پهلوهاش فشار می آورد . کوسش از لندازه معمول گشادتر شده بود ولی برای کیر کلفت و آماده من همون خوراک همیشگی بود . از ماه ششم هفتم به بعد دیگه نمی ذاشتم قمبل کنه و به حالت سگی نمی کردمش . به بچه فشار میومد و خطرناک بود . کونشم به حالت طاقباز می گاییدم یه خورده سخت بود ولی چاره ای نداشتم . یه سری از فک و فامیلای جلیل می گفتن اگه بچه پسره اسمشو بذاریم جلیل ولی سونو گرافی می گفت بچه دختره . همونی که من دوست داشتم . دوست نداشتم در نامگذاری تابع دستورات یا سفارشهای کسی باشم ولی خوشبختانه اسم خواهر اقا جلیل گلی بود و با اسم مامانم یعنی همون مامان دخترم گوهر جور در میومد . گلی خوشگله نازم بالاخره به دنیا اومد . اون باید یه روزی بفهمه که پدر واقعیش منم . ولی هرگز نباید بفهمه که من و گوهرپسر و مادریم . اولی چاره داره ولی دومی رو نمیشه هیچ جوری حل و فصلش کرد . همه چیز همان طوری شد که ما می خواستیم . مامان بالاخره شناسنامه دوم خودشو ردیف کرد . حالا اون دو تا هویت داشت . با یه شناسنامه مادرم بود و بایکیشون همسرم . ولی جسم و روح اون هر دو یکی بود . هم زنم بود و هم مادرم . رفتیم دورترین نقطه شهر . یه دفتر خونه ای که هیشکی مارو نشناسه . گلی کو چولو رو هم سپرده بودیم مهد کودک . زده بود به سرمون . همسرم یه لباس عروس ناز که خیلی خوشگلترش کرده بود به تن کرده و منم یه کت و شلوار مشکی با یه کراوات قرمز که خیلی بهم میومد تنم کردم . انگشتر عقدو تو همون دفتر خونه به انگشتش کردم و اونم بهم انگشتر زد . خیلی زیبا شده بود . یه عروس واقعی و به تمام معنا . ریمل داخل چشاش . روژروی لبا و گونه هاش . ابروهای کشیده اش . کاش می تونستم پیش عاقد لباشو ببوسم و بهش بگم دوستت دارم . فقط چند دفعه سوتی دادم و مامان صداش کردم که خوشبختانه کسی حواسش نبود . همه تو یه تالار یا یه هتل عروسی می گیرن و کلی هزینه می کنن من و مامان عقدومونو خیلی بی صدا برگزار کرده و در عوض بعدش رفتیم یکی از اون هتلهای پر ستاره و تو یکی از بهترین اتاقهاش مستقر شدیم . پدر پول بسوزه که همه کار می کنه .-مامان امشب شب زفاف من و توست . می خوام تا صبح داشته باشمت . -پس گلی رو چیکارش کنیم .-با یه تلفن همه چی حله .با پول حتی میشه مهد کودک شبونه هم راه انداخت .-می تونی کمتر مامان صدام کنی ؟/؟-باشه مامان …خندیدیم .-گوهر من !زن قشنگم نمی دونم از بی نهایت خوشگل تر هم داریم یا نه ؟/؟ولی چقدر این لباس عروس بهت میاد !زیباتر از بی نهایت شدی . دوست داشتنی ناز خوردنی بوییدنی و بوسیدنی … دوستت دارم . از چشات . لبات گونه هات از همه جات هوس می باره . هوس همراه با عشق .-شوهر عزیزم مردمن نمی دونی چقدر در آرزوی لحظه ای بودم که عروس بشم و یه لباش خوشگل با تورهای سفیدو حاشیه های قشنگ بپوشم . پدر نامردت که اونجوری گذاشت و رفت . جلیل هم که با یه چادر سفید گلدار قال قضیه رو کند . همسر خوبم تو منو به ارزوم به رویام رسوندی . یه کاسه آب آوردم و به سنت دینی پای همسرمو از مچ تا یه خورده بالاترشو شستم . از این کار من خیلی خوشش اومده بود . ا ین مسئله که مادر من زنم شده و تونستم عقدش کنم خیلی هیجان زده ام کرده و منو به نهایت هوس رسونده بود . با این فکر که می تونم بچه های زیادی ازش داشته باشم خیلی ذوق زده شده بودم . مثل دست و پا چلفتی ها از در آوردن لباس عروس عاجز بودم که همسرم خودش اومد به کمک من و قسمتهای اصلیشو در آورد و یه خورده از تورهاش و قسمتهای زیرش باقی موند . منم خودمو لخت کردم خیلی عجول شده بودم . کیرم در حال انفجار بود . چشام خمار شده و با یه التماس خاصی به زنم نگاه می کردم . شورت خودمم در آورده و مامان هم بقیه تور عروسشو از تنش کند . یه شورت و سوتین جیگری رنگ ولباس خوابی که کون برجسته و سینه های درشت و شکم لاغرشو هوس انگیز تر نشون می داد منو بیش از دقایق قبل حشری تر کرده بود . فضا فضای عروسی و زفاف بود . زفاف و پیوند یک پسر و مادر که حالا شده بودند عروس و دوماد . زن و شوهر و جالب تر این که این زوج قبل از عروسی یه دختر ناز و خوشگل و تو دل برو هم داشتن به اسم گلی . کی باورش میشه ؟/؟ما که هنوز خودمون باورمون نشده بود .صورتمون به هم نزدیک شده بود . نگاه خمار من به چشای کشیده اش بود . نفسهای گرم و آروم ما با هم قاطی شده بود . باید روز خوشگل مامانو پاک می کردم . ولی لبای مامان روژنزذه به رنگ گیلاسهای اصل مشهد بود خوشرنگ و هوس انگیز . شیرین و سیر نکننده . آنقدر باید این لبا و این گیلاسارو می مکیدم و می خوردم تا از ترس تموم نشدنشون ولش می کردم . لبامو گذاشتم رو لبای گوهرم . همون گرونترین جواهر زندگیم . همسرم اشک می ریخت و منم بی اختیار با گریه های او می گریستم .-صابر این اشک شوقه هنوز باورم نمیشه که این همه نعمت نصیبم شده باشه . هنوز این خوشبختی رو باورندارم .-باورش کن گوهر . باورکن . در حالیکه کیر کلفتم را به نافش فشار می دادم گفتم اگه باورت نمیشه با این کیرم کاری می کنم که باورت شه . زنم دوست داشت به گلی شیر بده ولی نمی دونم چرا دخترم از شیر مادر خوشش نمیومد . شایدم این یه حکمتی بوده که هم فرم سینه های زنم حفظ شه و هم نطفه بعدی زودتر بند شه . حالا من یه دختر داشتم و یه خواهر . گلی هم خواهرم بود و هم دخترم . در عوض گلی هم دختر زنم یا مادرم بود هم نوه اش . بگذریم بریم سر زفاف خودمون …
مامانو با همون لباس خواب نازک و توری بدن نماش بغلش کرده و با همون ماساژش داده و با هاش حال کردم . کاسه صبرم لبریز شده بود . لباس خوابشو هم در آوردم .زبونمو از بس به شورت و سوتینش مالوندم نزدیک بود زخم شه . درست یه سال بود که باهاش حال می کردم . ولی هنوزم حریصانه مثل روز اول شایدم بیشتر چشام به دنبالش بود . اول سوتینشو بعدشم شورتشو در آوردم . لبامو گذاشتم رو چوچوله هاش . من و زنم لخت لخت بودیم . شب عروسی ما بود . به هر جای تنش که می چسبیدم یه طعم خاصی می داد -مامان …همسر خوشگلم به این کوس و چوچوله ها چی مالیدی یه خوشمزگی خاصی پیدا کرده . مزه کره پاستوریزه میده . تو که میدونی من عاشقشم . وسط بدنشو بالا داد و کوس برق انداخته اشو بیشتر به لبام چسبوند و گفت هر چی عشقته بخورش که تمومی نداره . چقدر دلم میخواد امشب ازت بچه دارشم .-دوست دارم بچه امشبمون پسر شه .-آهههههههه صابررررررررررشوهررررررررم همسر قشنگم . نصف صورتم از خیسی کوس زنم یعنی مامان جونم خیس شده بود . جری شده بودم .ی ه حالتی پیدا کرده بودم که دوست داشتم کیرمو زودتر فرو کنم تو کوسش . لب از روی کوسش ورداشتم و دوتا لنگشو گرفته به طرف خودم کشیدم . با یه آپرکات کیرمو تا انتها مشت کردم تو کوسش -آهههههه نه چه هیجان انگیز و مردونه می کنی . بکن بزن . پاهاشو رو شونه هام قرار داده و کیر اتیش گرفته امو می زدم به پیکره کوس مامان . مامانی که با شناسنامه زبیده به عقدم در اومده بود . مامان ,زبیده .گوهر ,همسرم بگیر این کییییییییییرررررو.-صابر منو کشتی صابر بغلم کن تنمو بیار بالا بچسبون به خودت . من لب لب لباتو می خوام . سینه هامو بچسبون به سینه های خودتو بغلم کن منو بیار بالاتر . درهمون حالت بلندش کرده و به خودم چسبوندمش . کیرمو دیگه از کوسش بیرون نکشیدم . باید به حرف مامانی توجه می کردم .آخه اون به گردن ما حق داره . احترام به مادر خیلی توصیه شده . چه هیجانی و چه عشق و حالی !لب روی لب سینه روی سینه و کیر توی کوس . از این بهتر چی می شد ؟/؟!گوهر پهلوهامو چسبیده بود و خودشو در بست در اختیار من گذاشته بود . یه صحنه داغ کرده بود و دست و پا می زد تا خودشو از دست من نجات بده می دونم که به اوج شهوت و هوس رسیده بود و راه فراری نداشت جز این که زودتر ارگاسم شه . نمی ذاشتم در ره صابر کییییییییرررررررررت به آتیشششششششم کشید -گوهر من جواهر من چرا از کوسسسسسسست نمی گی ؟/؟بیحس شده بود نمی تونست جواب منو بده . دستاش رو پهلوهای من شل شده بودند .ا ونو به همون وضعیت طوری که کیفشو خراب نکنم رو زمین قرار دادم و تمام فکرمو گذاشتم روخالی کردن آب تو کوس زنم . چند تا ضربه محکم و پی در پی به کوسش زدم و آبوول کردم -گوهر تو دیگه کی هستی که از کردن و گاییدنت خسته نمیشم مخصوصا الان که هم مادرمی هم زنم .-خداکنه همیشه واست همین تازگی رو داشته باشم .-دوستت دارم عشق من مامان من زن من . دوتا عشق در کنار هم باور کردنش خیلی سخته .-برامنم همین طور . حالا بهترین موقعیته که کونتو بگام . تازه کیرم سبک شده راحت تر تو کونت دوام میاره -من که حرفی ندارم . در اختیارتم . تسلیمتم . تنظیمش کرده و کیرمو از پشت گذاشتم تو سوراخ کون قمبل شده اش . خیلی با صفا بود . دید زدن کون مامان خودش دنیایی حال و کردن بود . هیچوقت این جوری کونشو نکرده بودم . وقتی کیرمو می دیدم که تا ابتدای سرش بیرون کشیده میشه و دوباره میره تو سوراخ مامان جونم بهش یعنی به کیرم می نازیدم و افتخار می کردم . حالا دیگه کون مامان در بست مال خودم بود . کوس و سینه ها و تمام تن و بدن و جانشم همین طور .بعد از بیست دقیقه گاییدن کونش دیدم مامان ناله می کنه . چی می خواییییییی عروس ناز و خوشگلم ؟/؟-کیییییییییرررررررتو رو داماد مهربونم . چقدر خوبه که آدم با یه حرکت به چند تا آرزوش برسه . من هم دامادی پسرمو دیدم و هم عروسی خودمو با یه حرکت صاحب همه چی شدیم . کونم تشنشه -فدای لب تشنه کونت بشه کیر صابر . تو جونشو بخواه -پیشمرگت بشه گوهر که خونه جسم و جونشو خونه دلشو هرگز بدون تو نبینه …حرفای عاشقونه مامان و حرکات کیر منم طوری با هم هماهنگ بودند که قبل از این که تصمیم بگیرم سوراخ مامانو پرش کنم آب کیرم دیگه بی اجازه خودش رفت و خالی شد تو کون مامانی . خیلی متواضع و بعدشم که با یه ساکیدن جانانه خستگیمو در کرد . شب زفاف ما خیلی طولانی تر و پر ماجراتر از اینها بود . و اما از فردا و فرداهای آن روز . نخستین فرزند رسمی ما که به شناسنامه من و شناسنامه جدید مامان واسش سجل گرفتیم اسمشو گذاشتیم بهادر . بعدی رو هم گذاشتیم سیاوش و بعدشم نوبت لیلا بود که از شکم مادر درآد .ا سما اصلا باهم ست نبودند . اسمای بچه هارو خردر چمنی یا به اصطلاح جدید ترش شیر تو شیری و یا بازم به عنوانی بی ادبانه کیر تو کیری انتخاب می کردیم . می خواستیم زودتر قال قضیه رو بکنیم و بریم به خودمون برسیم . چون هر فرصتی که گیر می آوردیم می رفتیم رو تن و بدن همدیگه و لخت روی هم قرار می گرفتیم . ملک و املاک تهرونو یا اجاره اش دادیم و یا به حال خود رهاش کردیم . حالا ده سال از این ماجرا میگذره . تا این گلی مدرسه ای نشده بود سالی چند بار می رفتیم خارج . حالا فقط تابستونا میریم . تو لس انجلس و پاریس و آمستردام هم یه خونه واسه خودمون دست و پا کردیم . همسرمو به خیلی از جاهای دیدنی دنیا بردم . دیگه تو تهرون زندگی نمی کنیم . اگه یکی مارو بشناسه و این بچه ها من و گوهر رو مامان بابا صداکنن چی میشه !گلی رو خیلی فهمیده و امروزی بارش آوردیم . تصمیم گرفتیم که در آینده همه چی رو باهاش درمیون بذاریم . می دونم خیلی خوشحال میشه که پدر واقعی خودشو بشناسه . هرچی هست و نیست بهش میگیم . بهادر و سیاوش هم داداشش میشن هم داییش میشن وهم عموش . لیلا هم خواهر گلی میشه هم خاله و هم عمه اش . خدایا مخم سوت کشید . بچه های اونا اون وقت چه نسبتی باهم پیدا می کنن ؟/؟داشتم قاطی می کردم . صد رحمت به صفحه و مهره های شطرنج . داستان من و زندگی من از بازی شطرنج هم بدتر شده بود . شیراز شده بود خونه پاییزی و زمستونی و بهاری ما و تابستونا هم بیشترشو تو تبریز بودیم و جاهای ییلاقی . میون صدتا آدم تو هر محفل و مجلسی که بود شبو دیگه من و گوهر جونم باید کنار هم دو نفری می خوابیدیم و به هم حال می دادیم . ما ثابت کرده بودیم که یکنواختی در سکس و عشق معنایی نداره و این فرهنگ آدماست که با تفاهمی اخلاقی جسم و جان آدما رو به هم نزدیک می کنه ومن و زنم یعنی مامانم چون همدیگه رو درک می کردیم و می کنیم به خوشبختی واقعی رسیدیم .تازگیها سر لوله رحمشو هم بسته چون دیگه همین چهار تا بچه دیگه بسه . البته مامانی یعنی همسرم با احتساب من 5 تا بچه داشت . یکی از این شبا بعد از سکس بهش گفتم عزیزم کدوم بچه اتو بیشتر دوست داری . درجا جواب داد اونی رو که شوهرمه زندگیمه عشقمه هوسمه دین و دنیامه هستیمه …وای خدا من کم آورده بودم -آره همسرم !ما با دو قدرت عشق کنار همیم ولی جاذبه پیوند زناشویی ما خیلی قویتره . دوستت دارم دوستت دارم . درحالی که با چشمانی خمار و نگاهی هوس آلوده لبانش را به لبانم نزدیک می کرد گفت منم دوستت دارم با تمام وجودم دوستت دارم …پایان …

نوشته: صابر


👍 5
👎 11
74171 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

737575
2018-12-26 20:53:41 +0330 +0330

بی سر و ته

1 ❤️

737576
2018-12-26 20:54:12 +0330 +0330

کییییییییییییییییر خررررررررررر تو کصصصصصص ننننننننننننت صاااااااااابر
دووووووووووو بااااااااااار فرستااااااااااااده بووووووووووووودی؟
گووووووووووووووسالللللللههههههه

0 ❤️

737581
2018-12-26 21:00:53 +0330 +0330

نکبت چقدم طولانیه هر میزدم برسه پایین از بس طول کشید واقعا فحشایی که دلم میخواست بنویسم از ذهنم پرید

2 ❤️

737672
2018-12-27 03:19:13 +0330 +0330
NA

یعنی ریدم تو فانتزیت بیشتر از داستان توضیح نسبت دادی کسخل یه بار گفتی همه فهمیدن مامانتو گاییدی دیگه تو هر خط که نباید تکرارش کنی شل مغز ، مردک عقب افتاده همچین کونت گذاشتن مخت جابجا شده

1 ❤️

737741
2018-12-27 09:54:39 +0330 +0330

مغزتتو گاییدم که انقد کسشعر توش جا شده کیرم تو بچه گیات

0 ❤️

737796
2018-12-27 19:51:04 +0330 +0330

سلام کاری به موضوع داستانت ندارم.
ولی چرا یهو رفتی سراغ سکس.
کاشکی یکم مقدمه چینی میکردی.
به هر حال من چند خطش رو بیشتر نخوندم.

0 ❤️

741560
2019-01-15 12:38:55 +0330 +0330

قدیمی و داغغغغغون خیلی هم بد کپی کردی سه چهار بار پیس کردی فکر کنم … تو روحت

0 ❤️

765674
2019-05-05 10:02:52 +0430 +0430

ایده خوبی بود ولی ادبیاتت ضعیف بود

0 ❤️

836236
2021-10-07 17:41:48 +0330 +0330

ھر چی داستانە میخونم ولی وقتی اسم مادر یاخواھر میاد مغزم نمیکشە ننویسید خواھشا

0 ❤️