مستی و کون اکبند

1399/12/15

سلام اسم مستعارم ارش هست خلاصه میکنم ماجرا بر میگرده به زمانی که حدود ۱۶ سالم بود و ادعای همه چی میکردیم یه روز با دو تا از دوستام حسن وعلی میخواستیم بریم عرق خوری ولی جایی رو پیدا نکردیم دنج باشه به پیشنهاد علی رفتیم باغشون شروع کردیم عرق خوری منم وقتی مست بشم هیچی نمیفهمم مشروب که خوردیم تقریبا نزدیک های غروب بود که خواستیم برگردیم خونه یکم حالت تهوع داشتم ولی برای ادعا هم که شده چیزی نگفتم اونهایی که باغ دارن میدونن باغ های قدیمی درشون کوتاه بود باید خم میشدی تا داخل و خارج شی چشمتون روز بد نبینه همین که از در باغ خواستم بیام بیرون سرم خورد به دیوار بالای در و پهن زمین شدم و بیهوش شدم نمیدونم چقدر بی هوش بودم ولی با تکون هایی که به بدنم میخورد بهوش اومدم حس کردم یه چیز سفت داره تو کونم میره و میاد سرم رو که برگردوندم دیدم حسن لخت بالای سرمه داره کیرشو میماله و علی شلوارمو رو کشیده پایین و داره تو کونم تلمبه میزنه حسی نداشتم بپرسم چرا ،ولی درد نداشتم حالت تهوع بازم به سراغم اومد که همونجا بالا اوردم علی که باباش صاحب باغ بود شروع کرد فحش دادن و تلمبه هاشو شدید تر کرد و ابشو تو کونم خالی کرد تا اومدم به خودم بیام حسن رو پشتم حس کردم که کیرشو‌داره تنظیم میکنه رو سوراخ کونم و به آرومی هل داد رفت توم یکم سر حال اومده بودم ودردم گرفت اما انگار دوست داشتم حسن شروع کرد تلمبه زدن و هی میگفت کونی من عجب کونی بودی و تا حالا نگاییده بودمت و با این حرفاش و تلمبه ای که تو کونم میزد آبم ریخت رو فرش که علی بازم فحش داد حسن میگفت چیکارش داری ۳ بار گاییدیش بازم فحش میدی .که تازه فهمیدم چرا درد نداشتم نگو تو بیهوشی حسابی گاییده بودنم تو همین حین اب حسن اومد و ریخت تو کونم و دراز کشید روم تا کیرش کوچیک شد و از تو کونم در اومد و ابش از تو کونم ریخت بیرون از روم بلند شد با شورتم سوراخ کونمو تمیز کردم شلوارمو کشیدم بالاو یه گوشه اتاق مبهوت نشستم که حسن گفت دیر شده الانه که دنبالمون بگردن علی گفت باید وایسیم اتاق رو تمیز کنیم منو بزور نگه داشت حسن حین رفتن از رو شلوار کونمو مالید و گفت چطوری کونی و رفت . ما هم اتاق رو تمیز کردیم و موقع رفتن یه دست سر پایی علی کونم گذاشت و نشوندم جلوش و ابشو ریخت رو صورتم و با شورتم پاک کردم و شورتمو تو جیبم گذاشتم واومدیم خونه و تا زمانی که تو اون محل بودیم که حدود دوسال شد بالای ۲۰ بار دیگه منو علی و حسن گاییدن این بود ماجرای کونی شدنم

نوشته: آرش


👍 10
👎 6
28301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

795219
2021-03-05 00:42:26 +0330 +0330

کس نگو
این داستان های کسشر چقد راحت آپلود میشه

1 ❤️

795227
2021-03-05 00:49:15 +0330 +0330

تجاوز نیست که آب خودت بیاد دوست داری بهت تجاوز بشه جیگر

0 ❤️

795259
2021-03-05 01:52:24 +0330 +0330

لعنت به هر چی در و دروازه کوتاهه!

1 ❤️

795319
2021-03-05 10:06:42 +0330 +0330

خودت میخواستی، در رو بهانه نکن، عیبی نداره که، دوس داری کون بدی، خیلی هم خوبه

0 ❤️

795327
2021-03-05 11:03:06 +0330 +0330

قدیم ماهم باغ داشتیم درش کوتاه نبود ولی مثل تو زیاد اومدن داخل و کون دادن ولی ادا تنگارو درنیاوردن

1 ❤️

795380
2021-03-05 16:22:58 +0330 +0330

سمت محل سکونت ما پر از باغه ولی هیچکدوم درش کوتاه نیست شما در خودت میخاریده ننداز گردن در باغ

2 ❤️

795384
2021-03-05 16:43:44 +0330 +0330

این که تجاوز نبود باب دلت بود😅😅😅

2 ❤️

795403
2021-03-05 19:00:13 +0330 +0330

اگه ی بار احساسی عاطفی داشت به این راحتی آپلود نمیشد.

0 ❤️