سلام اسم مستعارم ارش هست خلاصه میکنم ماجرا بر میگرده به زمانی که حدود ۱۶ سالم بود و ادعای همه چی میکردیم یه روز با دو تا از دوستام حسن وعلی میخواستیم بریم عرق خوری ولی جایی رو پیدا نکردیم دنج باشه به پیشنهاد علی رفتیم باغشون شروع کردیم عرق خوری منم وقتی مست بشم هیچی نمیفهمم مشروب که خوردیم تقریبا نزدیک های غروب بود که خواستیم برگردیم خونه یکم حالت تهوع داشتم ولی برای ادعا هم که شده چیزی نگفتم اونهایی که باغ دارن میدونن باغ های قدیمی درشون کوتاه بود باید خم میشدی تا داخل و خارج شی چشمتون روز بد نبینه همین که از در باغ خواستم بیام بیرون سرم خورد به دیوار بالای در و پهن زمین شدم و بیهوش شدم نمیدونم چقدر بی هوش بودم ولی با تکون هایی که به بدنم میخورد بهوش اومدم حس کردم یه چیز سفت داره تو کونم میره و میاد سرم رو که برگردوندم دیدم حسن لخت بالای سرمه داره کیرشو میماله و علی شلوارمو رو کشیده پایین و داره تو کونم تلمبه میزنه حسی نداشتم بپرسم چرا ،ولی درد نداشتم حالت تهوع بازم به سراغم اومد که همونجا بالا اوردم علی که باباش صاحب باغ بود شروع کرد فحش دادن و تلمبه هاشو شدید تر کرد و ابشو تو کونم خالی کرد تا اومدم به خودم بیام حسن رو پشتم حس کردم که کیرشوداره تنظیم میکنه رو سوراخ کونم و به آرومی هل داد رفت توم یکم سر حال اومده بودم ودردم گرفت اما انگار دوست داشتم حسن شروع کرد تلمبه زدن و هی میگفت کونی من عجب کونی بودی و تا حالا نگاییده بودمت و با این حرفاش و تلمبه ای که تو کونم میزد آبم ریخت رو فرش که علی بازم فحش داد حسن میگفت چیکارش داری ۳ بار گاییدیش بازم فحش میدی .که تازه فهمیدم چرا درد نداشتم نگو تو بیهوشی حسابی گاییده بودنم تو همین حین اب حسن اومد و ریخت تو کونم و دراز کشید روم تا کیرش کوچیک شد و از تو کونم در اومد و ابش از تو کونم ریخت بیرون از روم بلند شد با شورتم سوراخ کونمو تمیز کردم شلوارمو کشیدم بالاو یه گوشه اتاق مبهوت نشستم که حسن گفت دیر شده الانه که دنبالمون بگردن علی گفت باید وایسیم اتاق رو تمیز کنیم منو بزور نگه داشت حسن حین رفتن از رو شلوار کونمو مالید و گفت چطوری کونی و رفت . ما هم اتاق رو تمیز کردیم و موقع رفتن یه دست سر پایی علی کونم گذاشت و نشوندم جلوش و ابشو ریخت رو صورتم و با شورتم پاک کردم و شورتمو تو جیبم گذاشتم واومدیم خونه و تا زمانی که تو اون محل بودیم که حدود دوسال شد بالای ۲۰ بار دیگه منو علی و حسن گاییدن این بود ماجرای کونی شدنم
نوشته: آرش
تجاوز نیست که آب خودت بیاد دوست داری بهت تجاوز بشه جیگر
خودت میخواستی، در رو بهانه نکن، عیبی نداره که، دوس داری کون بدی، خیلی هم خوبه
قدیم ماهم باغ داشتیم درش کوتاه نبود ولی مثل تو زیاد اومدن داخل و کون دادن ولی ادا تنگارو درنیاوردن
سمت محل سکونت ما پر از باغه ولی هیچکدوم درش کوتاه نیست شما در خودت میخاریده ننداز گردن در باغ
اگه ی بار احساسی عاطفی داشت به این راحتی آپلود نمیشد.
کس نگو
این داستان های کسشر چقد راحت آپلود میشه