مست تپل

1400/11/23

از خودم میگم یه پسر معمولی ۲۶سال م قدم حدود ۱۸۰ وزنم حدود ۸۰ یه مغازه کوچیک دارم که میتونم باهاش زندگی مجردی مو بگردونم
یه دختر خاله دارم به اسم زهره دوسال از من بزرگتره اندامش تو پره ممه های سفید ۸۵ و کون و رون تپل و گوشتی که الان شش ساله ازدواج کرده و رفته یه شهر حدود سی کیلومتری شهر ما و یه زندگی خوبی هم داره. ما از بچگی با هم بزرگ شدیم یه جورایی اون جای خواهر نداشتم بود و من جای داداش نداشتش بودم ولی چون من دوست دختر داشتم و زهره نامزد و بعدم ازدواج کرد اصلا به فکر سکس تو این سالها نبودیم.
یه روز که تو مغازه توی حال خودم بودم یه دوستام اومد پیشم بعد از سلام و احوال و شوخی های حوصله برش گفت یه رفیقام دوتا آبجو آورده داده بهم از ارمنستان و درجه یک. گفتم خو برو بیار. دست گذاشت رو کیرش و گفت بیا اینو بخور و خندید و رفت سمت ماشین و سوار شد کلا اینجور تعارف میکرد منم رفتم تو ماشین و با ریموت در مغازه را دادم پایین.ماشین روشن شد و آبجو ها باز حضرت قمیشی هم شروع به خوندن کردن.بعد از حدود نیم ساعت سه ربع اومدم دم مغازه که درا قفل کنم رفیقم گفت این قوطی ها را بنداز بره منم یه عکس واسه استوری انداختم و قوطی هارا داختیم دور.همون شب عکس شد استوری ریپلای دوستام که میگفتم تنها خور شروع شد.اما بین این ریپلای ها یکی نظرمو جلب کرد. زهره نوشته بود(من که هفته پیش عرق سگی خوردم همه جام سوخت) من اول جا خوردم اما بعدش براش نوشتم تو کی مشروب خور شدی؟ نوشت من و مهرداد(شوهرش) عادت داریم بعضی شبا باهم میخوریم دوتایی ولی عرق خوردنش واقعا اذیت میکنه اگرچه بعدش حال میده😉 منم روی تعارف گفتم این هفته اومدی خونه مامانت طلبت.اونم قلب و مرسی فرستاد و تمام.
چندروز بعد
پنجشنبه صبح تو اینستا پیام داد" آماده س"
نوشتم چی؟
نوشت همونی که قول دادی
نوشتم ببینم رفیقم داره اگه داشت میگیرم میدم ببری
نوشت دمت گرم مهربون
زنگ زدم رفیقم و با هزار خایه مالی راضی شد دوتا بده طرفای ظهر آورد و منم گذاشتم توی میز که شب ببرم به زهره بدم
شب که زهره اومده بود خاله م ماهم دعوت کرده بود که شام اونجا باشیم.
وقتی رفتم خونشون زهره خیلی عادی بود بعد سلام علیک متوجه شدم شوهرش نیست. سراغشو گرفتم گفت اون با دوستاش سانس استخر داشت صبح میاد.یه نگاه به دورش کرد و آروم پرسید آوردی؟ گفتم فاااک یادم رفت بعد شام میرم میارم . شامو که خوردیم خاله م و مامانم داشتم ظرف میشستن و زهره چای آورد.وقتی چای به من رسید گفت برو بیار منم چای رو برداشتم و گفتم باشه. بعد خوردن چای به بابام گفتم من میرم دم مغازه یه رفیقام امده پیام داده یه چی میخواد برم بهش بدم و بیام زهره تا شنید گفت من میام. پیام دادم الهه دوستم اونم گفت شوهرش نیس گفتم برم یه سرش بزنم داری میری منم ببر. منم گفتم باشه میرم پایین مننظرتم. وقتی نشستم تو ماشین و ماشینو روشن کردم پیش خودم گفتم لعنتی فک کن این و الهه مست کنن و بهم بالا برن و لبو… چه شود… تو همین فکرای شهوانی بودم که در باز شد و خانم نشست. گفتم زهره میبرمت خونه الهه بعد اینارا میارم البته اگه نمیخوایید با الهه بخورید اونم گفت نه خره الهه امشب شب جمعه داره مثل من و تو نیس که بریم مغازه بعدم تو ماشین بخوریم و میریم خونه.گفتم اینجا بخوریم؟؟؟ مگه با مهرداد نمیخوری؟گفتم نه بابا هوس کردم من سهممو میخورم سهم اونو میبرم. راه افتادیم و حدود ده دقیقه بعد دم مغازه بودم.همه همسایه هام رفته بودن و خیابونم خلوت بود. گفتم‌بشین میام گفت میگم اگه تو ماشین بخورم بگیرن چی؟ گفتم کی بگیزه؟ گفت گشت پرسیدم پس میبری خونت؟ گفت نه میام تو و خندید و پیاده شد.ریموتو که زدم و درا باز کردم
زهره اومد تو. درا دادم پایین که یه وقت شر نشه و چراغارا روشن کردم. رفتم پشت میز واسش بطری آبجوشو آوردم و بهش دادم. دیدم نشست رو صندلی جلوی میز. گفتم پاشو دیوونه. گفتم نترس وقت داریم و در قوطی را باز کرد. منم دیدم انگار واقعا میخواد اینجا بخوره نشستم لب میز و گفتم"کوفتت کن بریم"
خندید و قوطی را گذاشت دم دهنش و گف سلامتی خندم گرفت ولی فهمیدم تازه کاز نیست یه کم که از خوردنش گذشت اون قوطی را گرفت طرف من و گفت بیا توهم بخور
گفتم نمیخوام ببر واسه مهرداد
گفت زشته من بخورم تو نگاه کنی
گفتم طوری نیس
گفت بخور اون امشب قسمتش نیس.
منم یه لبخند زدم و گرفتم و باز کردم و نصف قوطی را یه دفعه خوردم. گوشام داغ شد و یه کم گلوم سوخت ولی به روی خودم نیوردم. زهره تا دید گفت تو دیگه چقدر خر خوری و یه قلوپ دیگه خورد. رفتم نشستم روی صندلی کنارش و گفتم زود تموم کن زیاد وقت نداریم اونم قوطی شو زد به قوطی من و گفت چشم سلامتی خودت بامرام و رفت بالا منم اون نصفه باقیمونده رو سر کشیدم و قوطی را گذاشتم رو میز زهره گوشی ش رو برداشت که آهنگ بزاره منم تکیه دادم به صندلی
آهنگ که پلی شد زهره یه قلوپ دیگه خورد و اونم تکیه به صندلی داد. یه کم که گذشت زهره گفت کاش مهرداد بود.من ناخودآگاه خندیدم و گفتم هوس شوهر کردی؟ گفت نه من همیشه با مهرداد میخوردم بعدم میرفتیم تو اتاق خواب
گفتم من که گفتم ببر با مهرداد بخور
گفت بیخیال امشب قسمت مهرداد نیس و سرش و گذاشت رو شونم و گوشی شو برداشت باهاش کار کنه.قبلا رابطه اینجوری داشتیم و این عادی بود ولی با خوردن قلوپ آخر بطری ش وقتی دوباره سرشو گذاشت رو شونم دستشو رو رونم حس کردم. بر گشتم که بهش بگم بریم تا شک نکردن که دیدم چشماش خمار شده گفتم اگه ببرمت که میفهمن گفت خو نبرم گفتم چشماتو ببند حالت خوب شه ده دقیقه دیگه میریم چشماشو که بست دستشو بیشتر تکون داد من اهمیت ندادم ولی دستشو به نزدیک کیرم رسوند. دستمو گذاشتم رو دستش نمیخواستم به مهرداد خیانت کنم اگر چه تاحالام زیاده روی کرده بودیم دیدم چشمامو باز کرد و با یه حالت ملتسمانه گفت هوس کردم توروخدا فقط امشب قول میدم بعد که رفتیم بیرون انگار نه انگار. هیچی نگفتم من حالم خوب بود ولی اون واقعا مست بود. هیجی نگفتم دیدم لبشو آورد جلو و گفت قربون پسرخاله م برم و لبشو گذاشت رو لبم. هنوز هنگ بودم ولی آبجو و لبهای زهره داشت کار خودشونو میکرد.یواش یواش منم تو لب همکاری میکردم که دیدم دسش از رو شلوار رو کیرمه. یه کم که مالید منم دیگه داغ شدم لبمو از لبش جدا کردم و گفتم بیا کف مغازه. یه کارتن پهن کردم و خوابید منم کنارش. دوباره لبامون تو هم جفت شد و دستش رفت رو کیرم.یه کم که لباشو خوردم اومدم پایین تر.گردن سفیدشو یه لیس زدم. یه آه کشید و گفت حواست هست دیگه گفتم نترس میک نمیزنم. شالشو در آوردم و مانتوشو که فقط با سوتین باشه و دوباره شروع کردم لیس زدن همینجور لیس میزدم و میرفتم پایین تر که رسیدم رو ممه هاش.بالای ممه هاشو لیس میزدم دوبازه میومدم رو گردنش.زهره فقط آه میکشید ولی نه اونقدر بلند که صداش بره بیرون. سوتین ش رو دادم بالا و سرمو دوباره بردم جلوی سینه های سفید و پرش.همینجور لیس میزدم که صدای آهش داره بلند تر شد. سر قهوه ای سینه شو گذاشتم دهنم و مالیدم به دندونم که متوجه شدم سرمو داره فشار میده به سینه ش پس ادامه دادم و آروم دستمو از لای کش شرت و شلوارش به کس خیسش رسوندم.موهای کسشو حس کردم ولی اونقدری نبود که اذیت کنه همینجوری میمالیدم و ممه هاش تو دهنم بودم. زهرم منو داشت فشار میداد به خودش. اومدم سرمو بردارم برم پایینو بخورم که نذاشت و گفت همینقدر خوبه نردیک شدم بخوری آبم میاد بکن.منم که از خدا خواسته شلوارو شرتشو باهم دادم دادم پایین و رفتم بین پاهاش.کسش انقدر خیس بود که شرتش که خیس بود هیچ وسط روناشم خیس بود.کیرمو آروم مالیدم به دور کسش و یواش کردم تو. زهره یه آه کشید و چشماشو بسته بود کیرم که کامل رفت تو واقعا خودمم حال کردم.داِغ و لرج و نرم… چندتا تلمبه آروم زدم دیدم زهره از شدت شهوت لباشو گاز میگیره وزنمو انداختم روشو لباشو گذاشتم دهنم و شروع کردم به مکیدن و تلمبه زدن.زهره هر به چندثانیه یه آه تو دهنم میکشید و قطعا خیلی بیشتر از من داشت لذت میبرد. حدود دو سه دقیقه داشتم تلمبه میزدم که زهره پاهاشو دورم حلقه کرد و بهم فهموند تندتر…
پس منم سرعتمو زیاد کردم ولی لباشو تو دهنم نگه داشتم که بلند آه نکشه… داشتم با تموم بدنم و قدرتم محکم و سریع تلمبه میزدم که دیدم زهره سرشو تکون داد. کسش که کیرم توش بود منقبض شد و منم که اون موقع دیگه از رو ابرا تلمبه میزدم نزدیک بودم و محکم تر میزدم که زهره پاهاشو پشتم سفت کرد و یه جیغ تو دهنم کشید و پاهاشو انداخت رو زمین و نفساش آروم شد.
کیرم تو کسش بود. کسش ببض میزد اون آروم شد و من وحشی تر محکم تر تلمبه میزدم اون انگار نفسش بند اومده بود حدود ده تا تلمبه که زدم حس کردم همه وجودم داره میاد بیرون کیرمو درآوردم شروع کردم جق زدن
دوبار که دستمو تکون دادم آبم با فشار رو شکم زهره ریخت.بیحال افتادم کنارش دیدم چشماش بسته س. تازه متوجه چشمای بسته ش شدم. منم چشمامو بستم که دست انداخت رو سینه م و گفت" مرسی پسرخاله"

نوشته: مهدی سالار


👍 13
👎 12
54301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

858704
2022-02-12 02:46:13 +0330 +0330

شما با یه دونه آبجو مست میکنی؟خو عزیزم رانی بگیر با قطره چکان دو قطره نه بیشتر(بخاطر ظرفیت بالای خودت و زهره جان عرض میکنم)الکل سفید بریز توش و میل کن هم ارزونتر درمیاد واست هم دم دست تره،😂😂😂😂


858710
2022-02-12 03:04:06 +0330 +0330

نظرم اینه کلا ننویس

0 ❤️

858716
2022-02-12 03:17:00 +0330 +0330

چی بگم والا. نمیخوام گیر الکی بدم ولی داستان خیلی اشکالات ریز و درشت داشت.

0 ❤️

858753
2022-02-12 10:20:03 +0330 +0330

شوهرم استخره تا صبح سانس شب؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

858769
2022-02-12 13:20:11 +0330 +0330

من زهره هستم دروغ میگه😂

0 ❤️

858783
2022-02-12 15:17:53 +0330 +0330

کص تپل و صورتی هرکی میخواد فقط زنگ بزنه
09105543052

0 ❤️

858800
2022-02-12 19:51:17 +0330 +0330

هر کی رو میخواد مامانشون بکنه یا مامان دوست داره به من پیام بده همدیگرو پیدا کنیم

0 ❤️

858807
2022-02-12 23:09:24 +0330 +0330

بالاخره بطری بود یا قوطی؟ آبجو بود یا عرق ؟ کونکش آبجو گلو می سوزنه ؟ دوتایی با یک بطر آبجو دست ساز مست کردین و به کون هم گذاشتین

0 ❤️