سلام من ۲۱ سالمه طاها شرق تهران کیانشهرم
وقتی بچه تر بودم ۱۶ سالم بود مشروب خیلی دوس داشتم
ی دوست داشتم ۴ سال بزرگ تر از من ک همش میخواست منو بکنه میفهمیدم ی پسر سفیدو بی مو تپلی بودم
ی روز امد دم خونمون با هزار اسرار گفت بیا بریم مشروب بخوریم
مشروبارو تو بیابون قایم کردم منم ک اعتماد داشتم رفتم باهاش وقتی رسیدیم دیدم چاقو شو دراورد گفت شلوارتو درار با کونت ی حالی کنم میدونست نمیدم میخواستم فرار کنم خوردم زمین گوشیمو برداشت نشست روم چاقو گزاشت زیر گردنم گفت ده نفر اون ور نشستن منتظر کون توان ک تو کفش بودن گفت اگه ندی میگم بیان بزور بکنیمت منم ترسیدم چاقوش داشت گردنمو زخم میکرد ک هیچی نگفتم اونم شلوارمو دراورد گفت تف کن رو دستم از ترس تف کردم ی تفم خودش کرد لای پاهام تلمبه زدن هی میخواست بکنه سولاخم ک جا نمیشد از درد سفتش میکردم گفت پاشی رو دوپا بشین کیرشو دراورد دیدم ترسیدم ی کیر سیاهو کلفت داشت خابشو انداخت رو صورتم رو لبم ب زور میخواست بکنه ی کم مقاومت کردم ک با لگد انداختم زمین چنتا چک بهم زد دهنمو باز کردم کیرشو جوری کرد تو حلقم ک داشتم خفه میشدم همینجوری تو دهنم تلمبه میزد خفم میکرد مجبور شدم خودم یواش ساک بزنم منم بلد نبودم دندون میزدم اونم منو میزد ی ربی ساک زدم تخماشو خردم فایده نداشت گفتم سولاخ کونمم بمال مجبور بودم قبول کنم بعد دوباره ب شیکم خابوندم کیرشو کرد تو کونم داد زدم گفت تازه سرشه اشکم داشت در میومد با دوتا تلمبه ابش امد ریخت تو کونم گوشیمو دادو گزاشتم در خونه گفت ب کسی بگی این دفع فیلمتو میگیرم هر وقتم بخوام باید بیای ک من از ترس چندوماهی بیرون نمیومدم تا به اسرارم خونمونو عوض کردیم از اون موقع با دختر سکس میکنم دوس دارم انگشتم کنه ولی هیچ وقت ندادم با این ک ته دلم دوس داشتم
امید وارم خوشتون بیاد بدون کوچیک ترین دروغ گفتم

نوشته: تجاوز