سلام. من یه پسر ۱۷ ساله ام که چند وقتیه درگیر خودارضایی هستم. اسم من محمد است. قدم ۱۶۸ است رنگ پوستم سبزه است و مو سیاه دارم. من خیلی کلاس زبان و درس زبان رودوست دارم. یه معلم زبان خوشگل به اسم مریم قدوسی دارم. مریم حدودا ۲۷ سال داره و حدودا ۱۶۰ قدشه. پوست خیلی سفید داره و چشمای سبز رنگ داره وکمر باریک و باسن تپلی داره و از آدمهایی که درس نمی خونند و هیز هستنند خوشش نمیاد
بریم سر داستان
من یه ماه پیش موسسه زبانی که نزدیکی خونمون بود رفتم. همون جا بود که برای اولین بار مریم رو دیدم فکرش رو نمی کردم که از معلم ها باشه به خواطر همین یه چشمک بهش زدم فکر کردم هم سن خودمه. با اعتماد به نفس تمام رفتم جلو و شمارم رو بهش دادم. ازم گرفت خوش حال بودم چون تا حالا همچین دافی دور و برم نبود بعد چند وقت بهم زنگ زد. کلی صحبت کردیم باهم کلی رفیق شده بودی. خیلی بهش وابسته شده بودم. یه شب که داشتم باهاش چت میکردم سر صحبت روباهاش باز کردم. یه عکس از کیرم براش فرستادم بهش گفتم تو هم از کست عکس بزار ولی نزاشت. بهش گفتم من یه چند وقتیه در گیر خودارضایی هستم تو میتونی بهم کمک کنی؟ جواب داد چرا که نه. بهش گفتم تو راضی هستی که باهم رابطه داشته باشیم. گفت خجالت بکش این حرفا چیه. گفتم من به کمکت نیاز دارم با کلی خواهش راضی شد. باهاش قرار گذاشتم که یه روز کسی خونمشون نبود برم پیشش. یه آدرس برام اس ام اس کرد. قرار شد که بهم زنگ بزنه تا بهم اطلاع بده تنها هستش ومنم برم خونشون. از اون شب به بعد دیگه نه پیام داد نه بهم زنگ زد هرچی هم پیام یا زنگ می زدم جواب نمی داد. تا این که کلاس های زبان شروع شد رفتم و توکلاس نشستم چند تا دختر و چندتا پسر هم سر کلاس بودند.روی در کلاس اسم مریم قدوسی نوشته بود.یه کم تعجب کردم ولی با خودمگفتماینیه تشابه اسمیه سادس. تا این که مریم اومد. سر کلاس تا دیدمش یه صندلی کنارم خالی بود اونو براش آماده کردم یه لبخند بهم زد بعد بچه ها بلند شدن ومریم رفت پشت صندلی معلم نشست. با تعجب زیادی بهش نگاه می کردم. که بعد با غرور بهم گفت پسر جون پاهات مگه فلجه؟ بعد بلند شدم وهمه نشستن واین بار من ننشستم. کناریم لباسم رو گرفت و کشید پایین و بعد نشستم. از خجالت قرمز شده بودم دوست داشتم یه زلزله بیاد ساختمون رو سرم خراب بشه. اسم و فامیل بچه ها رو پرسید. به من که رسید از خجالت آروم اسم و فامیلم رو گفتم. مریم دو باره با غرور گفت هم فلجی هم کری هم لالی بلند صحبت کن. با صدای بلند تر اسم و فامیلم رو بهش گفتم. درس اول رو بهمون درس داد و قرار شد جلسه بعد تمرینات درس یک رو بنویسیم. تمام وقت کلاس رو سرم پایین بود. وقتی کلاس تموم شد همون جور که سرم پایین با سرعت تمام به سمت در رفتم و زدم بیرون صدای خنده های بچه ها رو میشنیدم. وقتی رسیدم خونه زود گوشیم رو برداشتم دیدم که مریم چند تا پیام گزاشته بود. بازش که کردم دیدم کلی ایموجی خنده گذاشته بود کلی خجالت کشیدم عکس کیرم که براش فرستاده بودم رو سریع پاک کردم. جلسه بعد نرفتم سر کلاس. مریم به گوشیم زنگ زد دادم به مامانم گفتم به معلمم بگو محمد امروز مریضه نمی تونست بیاد. همین کار رو کرد. جلسه بعد بهانه ای پیدا نکردم مجبور شدم برم سر جلسه. وقتی معلم اومد دوباره سرم رو انداختم پایین. وقتی می خواستم دوباره فرار کنم مریم گفت آقا محمد وایسا. خیلی ترسیدم. بهم گفت بزار برسونمت خونتون. با ترس گفتم نه لازم نیست شما زحمت بکشید. گفت نه چه زحمتی زحمات رو شما کشیدید در حق ما. تیکه سنگینی بهم انداخت.کلی خجالت کشیدم. به زور دستم رو گرفت و برد تو ماشینش. صندلی عقب با خجالت نشسته بودم. بهم گفت بیا جلو. گفتم نه ممنون. با عصبانیت گفت بیا جلووووو. رفتم و رو صندلی جلو نشستم. رفت تو یه کوچه خلوت. ماشینش رو خاموش کرد. خیلی ترسیده بودم داشتم مثل آبشار عرق میریختم. بهم گفت برای چی خود ارضایی می کنی. بهش گفتم چون تنهام و ازش لذت می برم. بهم گفت خجالت نکشیدی هم چین پیشنهادی بهم دادی. با پررویی تمام گفتم تمام روش هارو امتحان کردم ولی نتونستم ترکش کنم باید یکی رو واسه خودم پیدا می کردم. یه لبخند بهم زد و ماشین رو روشن کرد و راه افتادیم. وقتی رسیدیم در خونه وقتی پیاده شدم بهم گفت درساتوبخون و خودت رو سرگرم کن و زیاد دور وبر دخترا نرو اگه ببینم داری کارت رو خوب انجام میدی از خجالتت در میام. منظور مریم از این حرف چی بود؟ینی میخاد باهام سکس کنه؟ کل شب به حرفاش فکر کردم.صبح رفتم پشت کامپیوترم و هرچی فیلم پورن داشتم حذف کردم. و از توگیشیم هم فیلم و عکس که داشتم حذف کردم. به کل خود ارضایی روبرای چند هفته ترک کردم و یه خورده چاغ تر و خوش تیپ تر شدم. مریم وقتی دیدکه دارم ترک میکنم بهم افتخار میکرد و باهام خوش رفتار تر هم شد. یه جلسه که تموم شده بود داشتم از در میرفتم بیرون که مریم جلوم بود خورکارش رو انداخت زمین و با یه پوزیشن خیلی با حال خم شد تا خودکاررو از رو زمین برداره. کیرمبدون این کهمتوجه بشم خورد به باسن تپلش. وقتی خودکارروبرداشت کونش روبه کیرم مالوند. چند جلسه بعد یه امتحان از من و بچه ها گرفته شد. مره منخیلی ضعیف شد. من خیلی ناراحت بودم چون فکرمی کردم که مریمرواز خودم نامید کردم. وقتی کلاس تموم شد داشت ب ایستگاه اتوبوس نزدیک میشدم که مریم با ماشینش بهم بوق زد. گفت بزار برسونمت.من گفتم زحمت میشه. گفت گنده گنده حرف نزن بپر بالا. بدون اینکه بگه جلو نشستم. بهم گفت آفرین بهت افتخار میکنم عزیزم که تونستی به شهوتت غلبه کنی. خیلی خوش حال بودم که بهم گفت عزیزم. همون جور که داشتم کیف میکردم گفت ولی از درست راضی نیستم. بهم گفت اگه بخای میتونی بیای خونه من وباهات بیشترکارکنم. منمبهش گفتم با کمال میل ولی هزینش چی میشه. مریم گفت برای بچه هایی که به حرف من گوش میدنند رایگانه. منم قبول کردم. وقتی خواستم از ماشین پیاده بشم دستم رو گرفت و خیلی نرم فشارش داد وگفت منتظرتم عزیزم.کل شب بیدار بودم. فردا مریم بهم پیام داد اگه دوست داری بیا باهم زبان کار کنیم. آدرسش رواز قبل داشتم.رفتم در خونش زنگ زدم. یه ویلا لوکس بزرگ داشت معلوم بود که بچه مایه داره. با یه صدای سکسی گفت بیا بالا محمد جون. منم رفتم. وارد حال که شدم کیلی مبل و صندلی قشنگ اون جا بود. ولی همه جا ساکت بود. از اتاق خواب صدای مریم اومد که بهم گفت بیا بالا. وقتی رفتم تو اتاق دیدم مریم با یه تاپ خیلی تنگ و با مو های برهنه بور رنگ و بدون شلوارداره تخته وایت بوردی که تو اتاق بود رو پاک می کنه. دستالمو زود گرفتم جلو صورتم و گفتم ببخشید مزاحم شدم الان می رم. بهم گفت بچه بازی نکن.دستات رو بردار و به درس با دقت گوش کن. دستامو برداشتم و روی تخت خواب که رو به رو با تخته وایت بورد بود نشستم. مریم بهم گفت گرمت نیست عزیزم؟ گفتم آره. گفت خب در بیار اون پتو رو. بولیزم رو در آوردم. ماژیکی که باهاش رو تخته مینوشت رو انداخت و بعد خمشد که اون رو برداره. وایییییی خدای من چی داشتم می دیدم. معلمم بدون شورت بود و سوراخ کسش خیلی واضح بود. بد جوری شق کرده بودم. شلوار ورزشی که معمولا باهاش میرم بیرون داشت پاره میشد. مریم شلوارم رو دید و گفت محمد جان اون پایین چه خبره. کلی خجالت کشیدم ولی دلم رو زدم به دریا و گفتم مریم جون کیرم بد جوری شق شده. بهم لبخند زد انگار که اونم خیلی بدش نمی یومد. گفت بزار ببینمش شاید بتونم این دردت رو درمان کنم. کیرم رو از شلوارم انداختم بیرون. گرفتش تو دستش. یه کم عقب وجلو کرد. دید زیاد لذت نمیبرم کیرم رو گذاشت تو دهنش و شروع به ساک زدن کرد. ممه هاش رو انداخت بیرون و کیرم رو که خیلی لزج بود گذاشت لای ممه هاش و عقب و جلو کرد. داد زدم که بسه بسه داره آبم میاد بس کن. از تو کشوی تخت یه تاخیری و اسپری کرد رو کیرم آبم برگشت و خارج نشد. تاپش رو درآورد و دراز کشید روم. با هم کلی لب گرفتیم ومن ممه هاش رو ماساژ میدادم و اون هم کیرم رو. بلند شد و پشتش رو از من کرد و کیرم رو گرفت و گذاشت لای کسش. خودش رو ول کرد روم و نصف کیرم تا رفت داخل یه جیغ ریز زد. دیگه نمی تونستم تحمل کنم با هر دو دستم چسبیدم به کمرش و بقیه کیرم رو هل دادم داخل. جیغش خیلی بلند تر شد. کلی تلمبه زدم خیلی اه و ناله می کرد. داشت به اورگاسم میرسید. یه هو داخل کسش شروع به لرزیدن کرد و خیلی داغ شد. فهمیدم که نوبت سوراخ کونشه.کیرم رو درآوردم و گذاشتم جلو کونش. بهم لبخند زد و گفت کارت روخوب بلدی ها.گفتم معلم سکسی خوبی دارم. تا این روگفتم کونش روفشار داد و سر کیرم رفت داخل. مریم گفت از کون خیلی درد داره باید خودت فشارش بدی من نمی تونم. به شکم خوابید روی تخت .ازش پرسیدم روان کننده داری؟ گفت تو کشوه. روان کننده رو برداشتم و رو کیرم ریختم و یه کم هم به کون مریم زدم. اول انگشتم رو کردم داخل تا یه مقدار باز بشه. کیرم رو گذاشتم در کونش و با اشتها تمام فشار دادم داخل دهنش رو گرفتم تا جیغ نزنه محکم در دهنش رو گرفته بودم. از درد داشت عرق می ریخت. در گوشش گفتم الان گشاد میشه دردت نمیاد آروم باش عزیزم. کلی تلمبه زدم و بعد در دهنش رو ول کردم. دیگه جیغ نمی زد به جاش خیلی کیف میکرد. دوباره ارگاسم شد.این دفعه چون کسش پر نبود آبش ریخت رو خایه هام و پاهام. منم داشتم ارضاء میشدم چند تا تلمبه آب دار و محکم زدم که یه هو بی اختیار آبم اومد و ریخته شد تو کونش. کونش پر از آب منی شد بود. کیرم رو آروم آوردم بیرون و بعد مریم ازم تشکر کرد و گفت تا حالا با همسرم چنین سکسی نداشتم. بعد یه زور زد و یه گوز داد که آب منی من یه مقداریش اومد بیرون. باهاش لب گرفتم و بعد از حموم دو نفریمون یه کم درس داد و بعد گفت واسه امروز بسه عزیزم. برو خونتون هفته دیگه می بینمت. دیر نکنی.
دوست عزیزی که وقت گذاشتی واین متن روخوندی یه نکته برات دارم این رو بخون و بعد برو. اگه خود ارضایی میکنی و فکرمیکنی هیچ دختری یا هیچ پسری بهت نگاه نمی کنه سخت در اشتباهی چون تو همیشه زیر نظر جنس مخالف خودت هستی. اگر اینکار زشت رو ترک کنی من بهت قول میدم که یک روزی لذت سکس رو هم تو تجربه می کنی چون بعد از ترک اعتماد به نفست بالا میره و خوشگل تر و خوش تیپ تر میشی در کل جذابیتت بالا میره. دوست دارم بای 👋 🌹
نوشته: alix
تا اونجا خوندم که درگیر جقی،بقیشو حدس میزنم چیه
همه چیز به کنار اونی که لایک داده از چی خوشش اومده فکر کنم اونم جقی بوده
معلم 27 ساله از یه بچه مدرسه ای از زور جق خشک شده شماره گرفت؟ تماس گرفت؟ آدرس داد برا سکس؟ میگم یارو تو که همه پورناتو پاک کردی اون آخریه که مال معلمو شاگرد بود رو هم پاک میکردی! ظاهرا تنها چیزیه که تو باقی مونده مغزت گیر کرده!!
از اونجا که گفتی اسم معلم زبانت با اسم کوچیک و فامیلی دیگه نخوندم ولی کاملا مشخصه کیرت کرده و بهت پا که هیچ کاملا هم قهوه ایت کرده
عالی جقی تو کجایی جوجو مریم و فامیلش رو هم نوشتی ولی ببم جان رفتی خونه تا دسته کرد تو کونت را چرا ننوشتی چاقال
جقی
شما جقیها هرگز متوجه نخواهید شد که سر در این خرابشده نوشته ورود بچهها ممنوع. شاشیدم توی دنیای جقآلود.
ها کـُکا
یادآوری
یادم رفت بگم، معلمت که از آدمهای هیز و درسنخون خوشش نمیومد، چطور شد از تو که هم درسخون نبودی و هم هیزبازی در آوردی و چشمک هم بهش زدی، خوشش اومد؟ شاشیدم به چرندیات.
ها کـُکا
دقیقا بازسازی صحنه های یه فیلم سکسی استاد و شاگرد که پره توی سایتای سکسی. کسکشششش من با سابقه ۱۰۰۰بار سکس هنوز انقدر راحت ندیدم یکی بگه از کس بکش بیرون بکن تو کونم. بعد تو کیرت مگه سنسور داره که تا وقتش رسید فهمیدی که باید بکشی بیرون بکنی توی کونش؟؟؟؟ عمرا اگه تو ۱۴ سال بیشتر داشته باشی. عمرا اگه تو کس از نزدیک دیده باشی. کیرم توی پیام اخلاقیت
گردن خودت تو هنوزم خود ارضایی میکنی . واسم جالبه تو همه داستانا طرف از کس میکنه یهو چشمش به سوراخ کونه میفته و خیلی راحت طرفو از کون میکنه و جالبتر اینکه کسی که هیچکسو نداشته خیلی قشنگ از درد کون میگه و تحمل دردش میگه و از همه جالبتر تشکر آخری که ازش میکنن . جمع کن این افکار جقیتو .
اخه ادمی که خود ارضایی میکنه اولا کمرش شله تو چطوری طرفو ار دو طرف ترکوندی
این فیلم sexy teacher alison tyler از کمپانی برازرس هستش😂😂
با این سن و سال اگه داستان کون دادنتو نوشته بودی قابل باور تر بود.
ادمین نسبتا محترم، تو که سر در سایتت زدی ورود زیر ۱۸ سال ممنوع، داستان زیر ۱۸ ساله ها رو چرا آپ میکنی؟
حاجی فقط به این موندم ابت که داشت میومد چجوری برگشته باز تو و نیومده 😂😂😂😂😂
کیرم تو داستان کیریت
اولش یه جقی که هیچی بلد نیست اخرش مثل حرفه ای ها میکنه
کیر تو کون تو و اون معلم خیالی کیریت
تنها چیزی که میتونم بگم اینه که اون پشت یه دکمه هست بهش میگن دکمه سیکتیر اونو بزن و سیکتیر بچه کونی و اللا میدمت دست بچه های شهوانی تا به قصد کشت بکننت
یعنی تو مرزهای ترنم و خیال رو به گه کشیدی من الان چیبگم بهت ها؟ نه خودت بگو چیبگم همونو بگم آخه شل مغز کی این کسشرایی که نوشتی رو باور میکنه ها؟ میگی داستانه؟ باشه داستان آخه بچه جون حداقل یه چیزی ننویس که آدم بجای اینکه آبش بیاد عنش بیاد
به نظرم تو باید کوس و شعر گفتن رو هم ترک کنی…اگه این کار رو بکنی بهت قول میدم محبوبیت پیش بچه های شهوانی میره بالاتر…
من بند اول داستانو خوندم تنها کاری که کردم اومدم پایین ببینم شاه ایکس چ کامنتی گذاشته 😂 😂 😂 ولی آقا خداییش خودتون خندتون نمیگیره ازین چیزایی ک مینویسید ؟!! یا خودتون خیلی کصخلید یا فک کردید ماها خیلی کص مشنگیم
ببندم تو معلم بودی که منت شاگرد جنس مخالف میکشید ی؟
مگه تو بچه چی داشتی که ی خانوم برای سکس کردن با تو تمام شرایط حاصر کرده بود؟
خدا شفاه بده دادشم
خوبه خودتم میدونی درگیر خودارضایی هستی
(بعد از نوشتن کصتان،پورن هایش را پاک و به توبه فکر می کند)
اما دلیل نمیشه ک*س شعر هم بنویسی شاید از نشانه های یه جقی است
تصوراتت رو یکم کنترل کن تا منطقی تر بیانشون کنی
ینی چی ابم برگشت
مگه شاشه کونی
کمتر بزن بچه جان اخر به پدر جرق ایران معروف میشی
اصلاحیه بزن رو داستانت جقیه 15 ساله این کونیارو از کلاس زبانا جمع کنید زده بالا دستت رو ول دادی رو کیبورد کصشر نوشتی
تاخیری زد بعد آبت برگشت و خارج نشد، وقتی بیاد دیگه اومده یعنی چی برگشت😂😂😂
از اینکه با این مزخرفاتت، خنده رو به من هدیه دادی، ازت ممنونم. خیلی خندیدم و کاملاً هم معلومه که سِنّت، بین دوازده تا پونزدهه. تمام آرزوها و تخیّلاتت رو نوشتی و آرزو بر جوانان هم عیب نیست ولی چرا برعکس نوشتی؟ استادت که از قضا یدُلبیکلّه بود، برای جبران عقبافتادگیهای درسیت، میبردت خونهش که تحت فشار و فشرده، بهت درس بده و چون بایست خوب جا میرفته، از روانکننده استفاده میکنه و انقدر عالی زبان یاد میگیگیری که زبان مادریت یادت میره و به سختی، این مزخرف رو مینویسی!
همون تخته وایتبُرد با سه ماژیک اضافه و دو تختهپاککن بزرگ، حوالهت بادا ابله بیسواد مزخرف داغون!
کس کش جقی پند اخلاقی هم میده . دهند و ببند جق تو بزن گیری .
این نه داستانه نه خاطره .همش آرزوها و خیالاتیه که واسه خودت ساختی!