ملکه پگاه (۲)

1401/04/24

...قسمت قبل

۱۵ سال بعد

از وقتی ساکن شیراز شده بود تقریبا کسل کننده ترین روزای عمرشو سپری میکرد ،
مخصوصا بعد از ظهر های روز جمعه ،
۲ سال از آشناییش با نادر و ازدواج سفیدشون میگذشت ، تو این مدت نادر یا سر کار بود یا سفر کاری ،
پگاه هم بیشتر وقتا تو خونه تنها بود ، خانواده زیبا هم برای زندگی اومده بودن شیراز و گاهی اوقات ثمین به دیدنش میومد و یا با هم بیرون میرفتن ،
گوشیش رو برداشت و مشغول چک کردن استوری های فالوراش شد ، هر کسی یه شکلی روز جمعه رو گذرونده بود ، از عکسا و فیلمایی که ملت گذاشته بودن فهمید ،
هیچ پستی توی پیجش نزاشته بود ، این همه دردسر که توی زندگیش کشیده بود هیچ قسمت زیبایی نداشت که بخواد براش به یادگار بمونه ،
واتس آپش رو باز کرد تا وضعیتای واتس آپ رو چک کنه ، با بی حوصلگی یکی یکی وضعیت شماره ها رو نگاه میکرد تا رسید به شماره # آرمین #
از اولین باری که آرمین رو دیده بود حدود ۱۵ سال میگذشت ،
آرمین عکس یه سفره رو گذاشته بود ، یه سینی پر از گوشت و دمه ، یه بطری ۱.۵ لیتری عرق دستگیر که خودش درست میکرد ، آبمیوه ، چیپس ، تخمه ،
زیرش هم نوشته بود # پله پله تا ملاقات خدا #
قبلا با آرمین مشروب خورده بود ،
میون این همه آدم کس شعر که از زندگیش عبور کرده بودن آرمین تنها کسی بود که هیچ وقت بهش نامردی نکرده بود ، حتی زمانی که از شوهر اولش جدا شده بود و حال روز مناسبی نداشت آرمین هر کاری از دستش بر میومد واسش انجام داده بود ، اون هم واسه زندگی و پیدا کردن کار به شیراز اومده بود و یه سوییت تو بلوار نصر اجاره کرده بود ،
دلش هوس مشروب کرد اما میدونست اگه بره پیش آرمین باید خودشو واسه یه سکس دیگه آماده کنه ،
سکس با آرمین رو دوست داشت اون اولین کسی بود که پگاه بهش کون داده بود ،
وضعیت رو ریپلای کرد :

-ای نامرد تنها تنها ؟

چند دقیقه بعد این پیام روی گوشیش بود :

+عزیزم به خدا تنها نیستم ، دوتا از دوستام هم هستن
-منظورم اینه بدون من ؟
+خب تو هم اگه میخوای بیا
-دوست دارم بیام اما به شرطی که نکنی
+عزیزم تو که میدونی من وقتی مست میشم اختیار کیرم دست خودم نیست 😁
-لوس نشو ، پس فقط از جلو
+این رو هم که میدونی من از بچگی عاشق کون تو بودم ، من موندم تو با این کون به این گنده گی چطور از کیر کوچیک من میترسی ؟
-میره که کیر تو کوچیکه ، دوش میگیرم میام
+پس موهای کست رو مدل دار بزن
-مدل دار دیگه چجوریه ؟
+مثلث بالای کست رو نزن
-بدم میاد مو رو بدنم باشه
+حالا این یه بار رو به خاطر من اینجوری کن
-باش ، فعلا

وقتی زیر آب بود سختی هایی که تو زندگی کشیده بود از خاطرش میگذشتن ، حالا دیگه ۲۷ سالش بود
یه دختر تپلی و خوشگل با همون چال گونه های زمان بچگیش ،
اندامش هم تقریبا شبیه به مینا شده بود ، همونجور که آرزوش بود ، پوست سفید ، کون گرد و برجسته ، سینه های بزرگ و سفت ،
نزدیک خونه آرمین که بود بهش زنگ زد که درو باز کنه ، وقتی رسید آرمین با یه شلوارک و یه رکابی دم در وایساده بود ،
پگاه یه ساپورت تنگ سفید و یه مانتو سفید جلو باز تنش بود یه تیشرت زرد هم زیر مانتو ،
آرمین باهاش دست داد و به سمت حیاط کوچیکی که بود راهنماییش کرد ،
دوتا از دوستای آرمین نشسته بودن و پیک مشروب دستشون بود ، یکی از اونا رو میشناخت قبلا یه بار باهاش مشروب خورده بود ،
سلام و احوالپرسی کرد و روبروی اونا کنار آرمین نشست ، آرمین براش یه پیک ریخت و بهش داد و گفت :

-وقتی گفتی میای سریع واست بوم بوم گرفتم که دوست داری
+مرسی لطف داری

چنتا پیک که خوردن دوست آرمین سیخ کنجه ها رو گذاشت روی ذغال و مشغول باد زدن و چرخوندن شد ،
آرمین هم یه موزیک که همیشه قدیما با پگاه گوشش میدادن گذاشت ،

یادت نره بیادتم ، تو تک تک دقیقه ها
هرجا که هستی عشق من ، گاهی به خاب من بیا
یادت نره چشمای من ، برق نگاهت رو میخواد
یادت نره بدون تو شادی سراغم نمیاد

حال پگاه کم کم خوب میشد و لبخند رضایت رو لباش میومد ، واسه دوستای آرمین تعریف میکرد که چطور با آرمین آشنا شده و الان ۱۵ ساله همو میشناسن ،
کبابا آماده بود ، شروع کردن چنتا سیخ خوردن و بقیه رو گذاشتن با مشروب بخورن ،
حالشون دیگه خیلی خوب شده بود ، پگاه گوشت میزاشت دهن آرمین و ازش میخندید ،
دوستای آرمین میدونستن که دیگه باید برن و اون دوتا رو راحت بزارن کارشون رو بکنن ،
وقتی آرمین در روبست و برگشت توی حیاط ، پگاه مانتوشو در آورده بود و همراه یه موزیک شاد میرقصید و کونش رو میچرخوند ،
آرمین از پشت بغلش کرد و دستشو انداخت دور پگاه ،
سرشو برد نزدیک گوش پگاه و گفت :

+جوووون ، بخورمت ملکه من
-اووف بخور

پگاه کونشو عقب میداد و آرمین کیرشو لای کون پگاه میکشید ، پگاه آرمین رو هل داد و رو کمر خابوندش رو زمین و نشست رو کیرش ، کون بزرگ و سفتش رو روی کیر آرمین میچرخوند ، میخندید و لباشو گاز میگرفت ،
خابید روی آرمین و لباشو گذاشت رو لبای اون و حسابی مشغول لب بازی شدن ،
جفتشون عاشق لب بازی بودن پس تا اونجایی که میشد لبای همو لیس میزدن و آرمین چونه و لپ پگاه رو ماچ مالی میکرد ،
دستشو گذاشته بود رو کون پگاه و اونو میمالید و گفت :

+چه کونی بکنم امشب اوووف
-تو فقط بکککککن

آرمین پیشنهاد داد که برن تو اتاق ، کولر روشن بود اتاق خنک شده بود ، آرمین یه تشک و پتو و دوتا بالش از قبل آماده کرده بود ،
پگاه آرمین رو دوباره هل داد رو تشک و با یه حرکت شلوارک و شرتش رو با هم در آورد ،
کیر آرمین معمولی بود ، نه کوچیک و نه از اون ۲۰ سانتی ها ، تا الان سانت نکرده بود که بفهمه چند سانته ،
سیخ سیخ شده بود ، پگاه با یه گفتن جووون دستشو رو کیر آرمین حلقه کرد و شروع به مالیدن شد ،
زبونشو روی لباش کشید و کیر آرمین رو برد تو دهنش ، زیاد وارد نبود ساک بزنه اما خب لباشو درو کیر آرمین حلقه کرده بود و سرشو بالا پایین میکرد ،
آرمین بازو های پگاه رو گرفت و اونو سمت خودش کشید ، لباشو گذاشت رو لبای خیس پگاه و اونو لیس میزد ،
دستشو برده بود زیر تیشرت پگاه و کمرشو نوازش میکرد ، پگاه گفت :

-آرمین بکن ، فقط بکن

آرمین اونو رو شکم خوابوند و ساپورت و شرتشو در آورد ، دستشو گذاشت روی لمبه های کونش و اونا رو میلرزوند ، لای کونش رو باز کرد و زبونش رو از لای رون های تپل پگاه کشید روی کسش ، چند بار زبونشو لای کس و لای کون پگاه کشید پگاه دوباره گفت :

-آرمین تورو خدا بکن

آرمین یه تف انداخت روی کیرش و با دستش کل کیرشو خیس کرد ، روی پگاه نیم خیز شد و سر کیرشو آروم فشار داد لای کس پگاه ، پگاه کونشو داد بالا که تا ته کیر آرمین رو حس کنه ، وقتی کیرش کامل توی کس پگاه بود خودش هم خوابید روی پگاه و زبونشو میکشید روی گوش اون ، آروم تلنبه زدن رو شروع کرد ، پگاه چشماشو بسته بود و لذت میبرد ، آرمین دستشو از زیر پگاه رد کرد و گذاشت روی کسش و گفت :

+جووون مدل دار زدی ؟؟؟ قربون موی کس نازت بشم ملکه من

با شنیدن این حرف پگاه یاد اولین سکسش با آرمین افتاد ، اون روز هم وقتی کیر آرمین لای کون پگاه بود و لا کونی واسش میزد بهش گفت ، قربونت برم ملکه من ،
آرمین کیرشو از کس پگاه کشید بیرون و از توی ساک کنار دستشون یه کاندوم و یه ژل لوبریکانت برداشت ،
پگاه میدونست آرمین مشغول چه کاریه اما حال مستی نمیزاشت برگرده و نگاه کنه فقط چشماشو بسته بود و کسشو روی تشت میمالید ،
لیز شدن سوراخ کونش و لای کونش رو با ژل متوجه میشد و به سختی گفت :

-آرمین آروم فرو کن

داغی سر کیر آرمین رو روی سوراخ کونش احساس کرد ، یکم کونش رو داد بالا که راحت تر بره تو کونش ، با یه فشار آرمین سر کیرش رفت تو کون پگاه و پگاه آروم یه آهی کشید ،
دیگه مثل چند سال پیش کونش درد نمیگرفت ،
نصف کیر آرمین فرو رفته بود ، تخمای آرمین بزرگ بودن و کشیده میشدن روی کس پگاه ، دیگه تو آسمونا بودن و کم کم وقت ملاقات خدا رسیده بود ، از نفس نفس زدنای آرمین کنار گوشش متوجه میشد که داره ارضا میشه ،

-بکن عزیزم بکن

سوراخ کونش داغ شد و بدن آرمین شل شد ، با داغ شدن سوراخ کونش به اوج لذت رسید و آب از کسش سرازیر شد

ادامه دارد…

نوشته: cheshmasali


👍 17
👎 3
17001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

885090
2022-07-15 07:37:14 +0430 +0430

عالی بود عزیزم

2 ❤️

885119
2022-07-15 11:59:45 +0430 +0430

از بسکه ارمین ارمین کردی از این به بعد اسم کص که میاد یاد ارمین می افتم

1 ❤️

885308
2022-07-16 15:00:12 +0430 +0430

عالی بود

1 ❤️