منشی مخصوص من

1400/10/29

شاید باورش سخت باشه ،یا بگید داستان سکسیه
ولی واقعیت اینجاست  که ،تجربه کردن خیلی بیشتر حال میده تا این که کاری نکنی و افسوس بخوری.
خدارو شکر از نظر مالی وضعم خوبه و دور و برم شلوغ
خب چند سالی هست که از همسرم جدا شدم .
وقتی پول داشته باشی همه چیز داری .خودم و حسابی مشغول کار کرده بودم و خب سکس دغدغه اکثر مرداست مخصوصا که تنها باشی.
با توسعه کارم یک دفتر جدید تاسیس کردم و اولین کاری که کردم به چند تا از دوستان و آشناها سپردم برای تکمیل پرسنل اگه آدم کار بلد و مطمئنی و می‌شناسن معرفی کنن
با تجهیز دفتر تازه تاسیس الناز توسط یکی از دوستان جهت منشی دفتر معرفی شد خب ماجرا معلوم شد. الان همه میگن که منشی و میگیره و میکنه تمام
ولی داستان الناز جالب تر از اونیه که به یک سکس ختم بشه
واقعا از لحاظ زیبایی و شیک پوشی همه چیز تمام بود
با یک مصاحبه معمولی شروع به کار کردو یواش یواش پرسنل تکمیل شد.
باور کنید به تنها چیزی که فکرش و نمیکردم سکس با الناز بود
دوماه قشنگ گذشت تا یمقدار شرکت راه افتاده بود و دو سه تا قرارداد خوب هم بسته شد.
نمیدونم نمیخوام زیاد آب و تاب بدم یا داستان سرایی کنم
فقط بگم که همه چیز از روز پنجشنبه ای شروع شد که
کارمندان ساعت یک داشتن میرفتن خونه و شرکت تعطیل شد و طبق معمول من آخرین نفری بودم که باید از اتاقم خارج میشدم که برم خونه.
درد شدیدی تو قفسه سینم پیچید ،طوری که بعدا دکترا گفتن یه سکته خفیف و رد کردی.
تنها کاری که تونستم انجام بدم خودم و رسوندم به آشپزخونه که کمی آب بنوشم .
الناز نرفته بود و داشت آماده رفتن میشد.
درب اتاقم و باز کردم ،نفسم بالا نمیومد داشتم میرفتم سمت یخچال که خوردم زمین
چشمام و باز کردم دیدم النار داره آب میریزه روی صورتم و درد قفسه سینم زیاد بود.
فقط گفتم که نمیتونم خوب نفس بکشم.
الناز شروع کرد به مالش دادن قفسه سینه من
بعد از چند دقیقه که آروم شدم تازه داشتم گرمی دستاش و  روی سینه ام احساس می‌کردم .
دروِغ نگم بهتر شده بودم ولی انقدر خوشم اومده بود از مالش دستاش که گفتم درد دارم ادامه بده
اون روز بخیر گذشت و من سکته رو رد کردم
خودم و جمع و جور کردم و الناز  هم کمکم داشت میرفت  که نمیدونم چیشد بهش گفتم بذار برسونمت
اونم انگار که منتظر بود ،بدش نیومد
تو ماشین ازش تشکر کردم و گفتم اگه کار نداری بریم رستوران ناهار بخوریم
خب هر منشی باشه دوست داره خودش و به مدیر عامل پولدار ،نزدیک کنه ولی تو این مدت من چیزی ازش ندیده بودم که احساس کنم میخواد به من نزدیک بشه
یه رستوران درجه یک تو نیاوران و خوردن ناهار گرون خیلی براش جالب بود.
فقط میگفت کاشکی میدونستم لباس بهتری میپوشیدم
البته همین جوریشم خیلی خوش لباس و خوشگل بود
یواش یواش احساس خوبی نسبت بهش پیدا کردم
اونم کمی با من خودمونی تر شده بود.
بعد ناهار دل و زدم به دریا گفتم امروز برنامه خاصی داری ؟
با اون چشمای خمارش نگاهی کرد و گفت نه فقط یه سر باید برم خونه به پابلو غذا بدم.
_پابلو؟
+آره ۱۰ ماهشه انقدر سگ خوشگلیه
_جدی سگ داری؟ نگفته بودی؟
+والا شما انقدر تو محیط کار جدی هستید که وقت ندارید کسی به شما  نزدیک بشه!
_یعنی من انقدر آدم خشک و بی رحمی هستم یا می‌ترسید از من؟
+من که میترسم
با خنده جوابش و دادم که چرا ؟من فقط میخوام شرکت زودتر به سود دهی برسه.
+آقای سنجری باور کنید جدیتی که شما دارید اگر هر مرد دیگه ای داشت الان کشور گل و بلبل بود.
+خب حالا برنامتون چیه من در خدمتم
_پس بریم که به پابلو خان اول غذا بدیم تا ببینیم این آخر هفته چیکار کنیم.
خونه الناز دور بود ،نیاوران تا اونجا ۴۵ دقیقه طول کشید.
الناز رفت که به سگش غذا بده البته یه تعارف خشک الکی هم کرد که تشریف نمیارید بالا ،که من رد کردم.
بعد نیم ساعت تو ماشین داشتم با گوشیم ور میرفتم که درو باز کرد و نشست تو ماشین
اولین چیزی که توجه منو جلب کرد بوی عطرش بود
خیلی خوش بو و خب تازه دیدم که واقعا راست می‌گفت مانتو و شلوار شیکی پوشیده بود و واقعا جلب توجه میکرد.
+من در خدمتم
_کجا دوست داری بریم؟
+نمیدونم ولی مطمئنم شما جای بد نمیرید.
مغزم کم آورده بود ،هنگ  کردم اصلا به این فکر نکرده بودم که کجا ببرمش.
داشتم تو ذهن خودم میچرخیدم که یدفعه خودش پیشنهاد داد
+یه چیزی بگم آقای سنجری؟
خنده ام گرفته بود خیلی رسمی حرف می‌زد
گفتم ،میشه آقای سنجری رو تو محیط کار استفاده کنید
با خنده جواب داد که خب چی بگم
_محسن
کمی ناز کرد و گفت :
امشب من یه مهمونی دعوت دارم اگه دوست دارید بریم اونجا
یکه خوردم ،پرسیدم تو که گفتی کار خاصی نداری؟
با ناز گفت خب شما برام مهمتر بودین.
_اونوقت من به چه عنوان با شما وارد میشم؟
کمی مکث کرد
چشماش و نازک کرد و نیم نگاهی به من و لبخند گفت
شما پارتنر من هستید
گفتم این ۱۵ سال اختلاف سن مهم نیست
+نه هر کسی  دوست داره با شما باشه خیلی هم خوبه
_خب اگر  من نبودم شما با کی میرفتی؟
باخنده گفت تنها
ساعت ۶ عصر بود و داشتیم الکی خیابون گردی میکردیم
گفتم پس بریم خونه من آماده بشم
ماشین و پارک کردم و بهش گفتم که پیاده شو بریم بالا تا من حاظر بشم
اولش من من کرد که راحته ، شما برو من تو ماشینم
ولی با اخم مدیریتی بهش حالی کردم که بریم بالا
وارد خونه شدیم خیلی معذب بود
فکر کنم می‌ترسید که من بخوام کاری بکنم
دوست داشتم که سکس داشته باشم ولی خودم و کنترل کردم
میدونستم خیلی زود میتونم رامش کنم و یه حال اساسی باهاش داشته باشم
فقط تونستم برم حموم و اصلاح و پوشیدن لباس مجلسی
داشتم لباسم و میپوشیدم که دیدم رو لبه صندلی جوری نشسته حتی مانتوش و هم در نیاورده بود
گفتم چرا انقدر معذب
گفت که کمی استرس داره
بلاخره خودم و خیلی کنترل کردم که کاری باهاش انجام ندادم خیلی سخته که چند سال مجرد باشی و یه هلو تو خونه جلوت باشه ولی کاری نکنی
از خونه تا محل مهمونی یک ساعت راه بود
تو راه ازش پرسیدم که چه آدمهایی اونجا هست و بیشتر شبیه پارتیه دختر پسریه که گفت تقریبا ولی متوجه میشی
خونه باغ بزرگی بود اکثرا دختر و پسرهای سن پایین بودن که تو هم میلولیدن  میرقصیدن
بعد از معرفی من به چند تا از دوستاش پیش خدمت با سینی آب میوه ازمون  پذیرایی کرد
البته ککتل  بود
مشروب با آبمیوه
اولش نم نم شروع به خوردن کردم
الناز کنارم بود
خوب می‌خورد
سرم گرم شده بود و صدای موزیک حال خاصی بهم داده بود
خانم قد بلند ،بلوندی  از دور اومد سمت ما
الناز معرفیش کرد مریم جون هستن
صاحب مجلس و مهمونی بود
لباس ماکسی چسب، و پر زرق و برقش  خیلی جلب توجه میکرد
کمر باریک و سینه ها بزرگ
کمی بیشتر توجه کردم فهمیدم که سوتین هم نداره
واقعا خودم و تو بهشت تصور می‌کردم  ،دوست داشتم دست بندازم و اون سینه های گندشو بیارم بیرون ولی انقدر مست نبودم یه چیزی داشت فکرمو مشغول به خودش میکرد آخه من با الناز هیچ رابطه سکسی نداشتم و نمیدونستم تا چه حد میشه بهش نزدیک شد
مریم با نگاهش به من انگار میخواست که چیزی بگه ولی خودش و جمع و جور میکرد
مشروب خوبی بود  و دوباره گارسون با سینی مشروب اومد سمت میز ما
مریم کنار الناز و روبروی من نشسته بود و با صدای بلند قهقهه میزد و هر بار بالا و پایین میشد سینه هاش به لرزه میوفتاد
کمکم داشتم حس میکردم که الان دوست دارم سکس داشته باشم
الناز خودش و بهم نزدیکتر کرد
حسابی مست شده بودم
صدای موزیک بقدری زیاد بود که الناز میخواست با من حرف بزنه لبش و می‌آورد دم گوشم تا من بشنوم چی میگه
الناز گفت مریم جون از شما دعوت کرده که برید تانگو برقصید
گفتم با این آهنگ؟
خندید و گفت که نه آهنگ و عوض میکنن.
خب من تا بحال تانگو نرقصیدم؟
الناز گفت اون بلده خودش میدونه چیکار کنه
گفتم الناز تو این همه دوست باکلاس داری چرا زود تر نگفته بودی
خندید و گفت که تو محیط کار که نمیشه بجز کار حرف دیگه ای زد
تازه فهمیدم چقدر آدم خشکی هستم و چقدر کارمندا ازمن  میترسن
صدای موزیک قطع شد
نور چراغها رو کم کردن ، مریم پاشد و از من دعوت کرد که تانگو برقصیم
تمام تنم سیخ شده بود
احساس خوبی داشتم میدونستم که میشه اون سینه های بزرگ و از نزدیک ببینم و لمس کنم
با مریم رفتم وسط ماجرا
همه داشتن ما رو نگاه میکردن ولی خوبیش این بود که نور کم شده بود
با شروع آهنگ تانگو فقط دیدم که یه دستم دور کمر مریمه  و دست دیگم تو دستاش
صورت شو آورد جلو گفت انقدر مهندس خجالتی ندیده بودم
خنده ام گرفته بود
گفتم پس با مهندسا زیاد سر و کار دارید
گفت نه اتفاقا چون خودم دکتر هستم بیشتر با دکترا میپرم‌.
خشکم زد
دکترید ؟
واقعا ؟
الناز نگفته بود
خب دلیلی  نداره که  جار بزنم اکثرا منو می‌شناسن
حالا دکتر چی هستید
خنده ای کرد و گفت شما مریض هستین؟
سر شوخی و خودش باز کرد
گفتم والا مریض شدم تو این چند ساعت
گفت پس احتیاج به معاینه دارید
گفتم جلو این همه آدم که نمیشه معاینه کرد
گفت میبرمتون اتاق مخصوص مریض ها
دیگه ترسم ریخته بود و یواش یواش داشتم با دستم از پشت میمالیدمش 
لباسش یقه گشاد بود که سینه هاش و از جلو حسابی میشد دید و روی گودی کمرش هم باز بود که دست من اونجا داشت بالا و پایین میشد
یدفعه متوجه شدم موزیک تموم شده و همه دارن دست میزنن
از هم جدا شدیم و رفتم سر میزم کنار الناز
_الناز نگفته بودی که مریم خانم دکتر هستن
الناز با خنده گفت آره اینجا اکثرا مریض هاشن
با تعجب پرسیدم که دکتر چیه
خندید و گفت متوجه میشی
کله ام داغ شده بود
کیرم شروع کرده بود به راست شدن
خیلی دلم میخواست که زودتر برم اتاق معاینه
نمیدونستم چیکار کنم
الناز و ببرم یا مریم و ببرم
حسابی راست کرده بودم
مریم الناز و صدا زد
موزیک با صدای بلند در حال پخش بود و وسط سالن دختر و پسرها داشتن تو هم میرقصیدن
الناز اومد گفت مریم جون دعوتمون کرده بریم روف گاردن
لیوان و تا آخرش خوردم ،الناز هم یه جرعه خورد و رفتیم بالا
خونه شیک و بزرگی بود، در کنار سالن راه پله ای بود که به سمت بالا رفتیم
بقدری شیک درستش کرده بود که انگار وارد بهشت شدم
خدایا امروز داشتی منو میبردی از فشار کار الان تو خود بهشتم
وسط روف گاردن یه جکوزی گذاشته بود که بخارش  به فضا میرفت
با وارد شدن مریم یکم قند دلم آب شد
خب مریض ما جناب مهندس افتخار دادن که من معاینشون  کنم
نه گذاشت و نه برداشت اصلا منتظر نبودم یهو بره سر اصل مطلب
اونم جلوی منشی شرکتم
رنگم پریده بود و مست بودم
گفتم احتمالا مریض و که جلو همراهش معاینه نمی‌کنید
الناز و دیدم داره میخنده
مریم حسابی حشری بود
گفت حالا کجاتون  درد میکنه؟
الناز گفت امروز فکر کنم آقای مهندس یه سکته خفیف داشتن
من کمی سینه هاشو ماساژ دادم
درد شدیدی تو سینه هاشون بود
خنده ام گرفته بود که الناز چه بلبل شده
گفتم بله خانم دکتر، الناز جون درست میگن
مریم گفت پس لباس هاتو در بیار که معاینه بشی
رنگم پرید
مست باشی و جلو دوتا خانم  لخت بشی
گفتم اینجا که نمیشه خانم دکتر
ببین این مهندس چقدر ناز میکنه
مریم خیلی حشری بود
الناز یکم خجالت می‌کشید
عجب مریض سمجیه
الناز جون شما مگه همراه مریض نیستی؟
الناز می‌ترسید یا خجالت می‌کشید ‌،نمیدونم ولی من مست بودم و شروع کردم به باز کردن دکمه های پیراهنم.
مریم گفت بیاید بریم تو اتاق مخصوص معاینه
خب اونجا نمیشد تو فضای باز
تراس روف گاردن انقدر بزرگ بود که انتهای تراس یه در دیدم
وارد اتاق شدیم
منم پیراهنم و در آوردم ولی هنوز شلوارم پامه
الناز پیرهنم و گرفت
واقعا دکتر بود و شروع کرد به گرفتن فشار خون و نبض و معاینه کامل
نمیدونستم واقعا میخواد سکسی داشته باشه یا میخواد معاینه کنه
تمام کارهای یک پزشک روی من بعنوان مریض انجام داد
دکتر شروع کرد نوک سینه هامو مالوندن
خیلی حس جالبیه
کیرم داشت منفجر میشد ولی جرات نداشتم که دستم و ببرم سمت مریم که روبروم داشت منو میمالید ،شاید از حضور الناز خجالت میکشیدم
مریم به الناز گفت همراه جون ، شلوار مریض و دربیارید که معاینه کامل بشه
انقدر  راست بود که الناز فهمیده بود
خودم زیپ شلوارم و باز کردم و در یک ثانیه با شورت جلو دکتر خودم و دیدم
راست راست
داشتم منفجر میشدم
ولی واقعا مثل مطب پزشک بود
دل و زدم به دریا
خانم دکتر راستش اینجام یکمی درد داره
با دستم روی کیرم و نشون دادم
خندید و گفت درد اونجا رو الناز جون میدونه چیکار کنه
چشمکی به الناز زد و الناز هم شورت منو کشید پایین
کیر راست شده و لخت لخت  جلو دو تا شاه کس  که لباس دارن ایستاده بودم
مریم گفت این مهندس کوچیکه چرا سرپا شده؟
گفتم والا از شما دو تا باید پرسید
نتونستم خودم و کنترل کنم دستم و بردم تو سینه های مریم
رفتم سمتش و شروع کردم به لب گرفتن
زبون بازی می‌کردم
مست بودم ولی حالیم میشد
یدفعه احساس گرمی روی کیرم کردم
لب تو لب با مریم ، الناز هم زانو زده بود داشت ساک میزد
نمیخواستم که زود آبم بیاد ،سعی کردم الناز و از خودم دور کنم
مریم خودش و کشید کنار و الناز اومد جای مریم
الناز زبونش و انداخت تو دهنم که دیدم مریم داره الناز و لخت میکنه
خداییش الناز خیلی شاه کس بود
نمیدونم جچوری شد که هر سه روی تخت بودیم
ولی یه چیزی داشت منو اذیت میکرد
دستام رو سینه های الناز بود من وسط مریم و الناز بودم و لب تو لب با الناز
فقط احساس کردم که یه کیر داره مالیده میشه به پاهام
صورتم و بزحمت آوردم سمت کس الناز که چیزی و که انتظار نداشتم،  دیدم
بله الناز کیر داشت
اونم کیری که از مال من کلفت تر و بزرگ تر
بله الناز دوجنسه بود
نفس نفس میزدم
خیلی دلم میخواست که ببینم دکتر هم دوجنسه هست یا نه
شروع کردم لباس‌های مریم و در آوردن
لباسش خیلی تنگ و چسب بدنش بود ،بسختی زیپ مخفی شو پیداکردم که از کمرش رد میشد
مریم و لخت کردم
ولی اون کس داشت
خب نفس مو حبس کردم تو سینه
رفتم سمت کسش
شروع کردم به خوردن
متوجه شدم الناز داره کیرش و به کونم می‌مالد
ولی حس قشنگی داشتم
تا الان کسی منو از کون تحریک نکرده بود
نمیخواستم این لحظه ها با ارضا شدن من زود تموم بشه
هر چی تونستم کس دکتر و خوردم و اونم حسابی آه و اوه میکرد
آماده کردن بودم
ولی الناز ول کن نبود
پاشدم که کیرم و بزارم تو کس مریم
الناز منو کنار کشید و خودش شروع به کردن مریم شد
این صحنه رو تو فیلم سوپر دیده بودم ولی هیچوقت فکر نمیکردم که تجربه کنم
الناز مریم و میکرد و منم شروع کردم از پشت سینه های الناز و گرفتن
نمیشه حالشو توصیف کرد
تو فضا بودم
داشتم یه تجربه تازه رو امتحان میکردم.
تا اون موقع دستم به کیر دیگه ای نخورده بود
الناز اومد سمت من و یدفعه دیدم که کیرش با اون خیسی لزجش دستمه
مریم سینه هاش و می‌مالید به کونم و کیر الناز تو دستام بود
برگشتم سمت مریم
الناز کیرش و گذاشت وسط کونم
ولی تو نمی‌کرد
خیلی باحال بود
فقط حیف که تمام اینا توی ۵ دقیقه  اتفاق افتاد و من ارضا شدم
جوری آبم می‌پاشید رو بدن مریم که انگار دیوار سد شکسته شده
ولی الناز دست بردار نبود
انگار میخواست مدیرش و بکنه
خودم و جمع کردم که نذارم این اتفاق بیوفته
ولی الناز کیرش راست راست بود
و کوتاه نمیومد
مریم هنوز تشنه کیر بود و کیر من خواب خواب
ولی الناز کیر نبود که گرز بود
شروع کردم با یه دستم مالیدن کیر الناز و دست دیگه هم رو کس خانم دکتر
خیلی کیر باحالی بود ،سفت و شق
خودم و یواش یواش کشیدم کنار تا راه برای مریم و الناز باز بشه
انقدر تلمبه زد به دکتر تا آبش اومد
این سکس و برای همتون آرزو میکنم که تجربه کنید
خلاصه سرتون و درد نیارم
بیشتر از این نمیتونم توضیح بدم
فقط تنها چیزی که الان مونده برام دارم با الناز و پابلو تو یه خونه زندگی میکنم
البته منشی شرکت و عوض کردم
تا کی و کجا میخوام برم جلو نمیدونم
راستی ،مریم…‌ دکتر الناز بود
اون بود که امیر و به الناز تبدیل کرده بود
دست خانم دکتر درد نکنه چه جیگری تحویل جامعه داده.
پابلو

نوشته: پابلو


👍 24
👎 13
83801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

854139
2022-01-19 00:51:35 +0330 +0330

آقای مهندس موفق، صاحب چند شرکت، زننده مخ خانم دکترهای متخصص، لطف کنید از این به بعد حاظر نشوید، حاضر شدن خیلی بهتر است. راستی ادبیات فارسی از کنکور حذف شده است؟

8 ❤️

854148
2022-01-19 01:02:17 +0330 +0330

پس شانس بیاری تو رو تبدیل به نسترن نکنن😅🤣🤣🤣

1 ❤️

854151
2022-01-19 01:08:25 +0330 +0330

کسشعر اگر داستان بود

0 ❤️

854155
2022-01-19 01:17:16 +0330 +0330

سنجری بابا مهندس یا ننویس یا اونیکه تو فیلم بود رو بنویس راستی الان که با الی زندگی میکنی دوست داری بکنی یا فقط میدی شنیدم مریم دکی جون هم در حال آماده کردن تیغ جراحی برای بریدن دودولت هستش ای جونم مهندس چی بشی تو اسمت رو انتخاب کردی جیگر

2 ❤️

854186
2022-01-19 03:32:12 +0330 +0330

مهندس اوبی شده روش نشد بگه

0 ❤️

854202
2022-01-19 07:21:11 +0330 +0330

تا اونجای خوندم که مهندس بعداینکه سکته رو رد کرد نشست پشت فرمون و خواست بره نهار بخوره😅موفق باشی مهندس

2 ❤️

854223
2022-01-19 11:12:46 +0330 +0330

آفرین بر تو ای مرد پولدار و صاحب شرکت.
ممنون میشم زیاد اکسیژن مصرف نکنی

1 ❤️

854243
2022-01-19 15:26:25 +0330 +0330

نام سگ : پابلو
نوشته : پابلو
دیگه از این واضح تر خود نویسنده بگه که سگه یه دوجنسس؟

0 ❤️

854254
2022-01-19 18:16:59 +0330 +0330

یهویی گازشو گرفتی خخخخ تخته گاز داری همه رو میکنی…بیشتر به طنز شبیه بود تا خاطره

0 ❤️

854279
2022-01-19 22:47:00 +0330 +0330

چقدر جای تاسف داره که در زبان فارسی بعضی از ما ایرانی ها انقدر از کلمات و عبارت‌ها به شکل نادرست استفاده می‌کنیم حتی معنیشونو نمیدونیم،
آقای مهندس، اون قند دلم پاره شد غلط است،
باید بگی بند دلم پاره شد.

0 ❤️

854282
2022-01-19 23:10:11 +0330 +0330

کاری به راست یا دروغش ندارم ولی مردک خر تازه واسه ما آرزوی چنین سکسی میکنه حاجی ما کونمونو دوست داریم نمیخوایم به فاک عظما بره شفته ک ص

0 ❤️

854286
2022-01-19 23:27:22 +0330 +0330

مهنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــدس اینم به اونت بنــــــــــــــــــــــــــدس

0 ❤️

854297
2022-01-19 23:56:31 +0330 +0330

لایک داری اما فقط من متعجب هستم که اولا خانم دکتری در این زمینه در کشور نداریم و تمام جراح های مجاز در کشور که چنین جراحی و انجام می‌دهند مرد هستند ، منظور شخص خود جراح هست ، چون شما گفتید که دکتر مریم ، امیر و به الناز تبدیل کرده عرض کردم .
اما حالا شاید اصلا من اشتباه میکنم، اما چطوری میشه خانم دکتر با ادبی که میزبان یک میهمانی با آن همه دختر و پسر ، چطور میتونه تا این اندازه بی ادب باشه که چمع میهمانان خودش و رها کنه وارد این روف گاردن و سپس به اتاقی جهت سکس شوند این و هم حالا کاری ندارم که پزشکان و جراحاتی که به چنین‌کاری مشغول هستند تماما افرادی هستند که اهل نماز و خلاصه حزب الهی هستند . اما من بعنوان یک فانتزی از شما قبول میکنم و لایک تقدیم میکنم در ضمن باید مطلب و تغییر بدی روزی که سکته ناقص کردی چطوری رانندگی کردی و عادی رفتی سکس هم داشتی یا شاید سکته نبوده دوکته بوده .خخخ

1 ❤️

854320
2022-01-20 00:39:04 +0330 +0330

خیلی بعیده تا حالا با یه خانوم بوده باشی

0 ❤️

854388
2022-01-20 06:28:22 +0330 +0330

حاجی ریدم از خنده 🤣🤣🤣🤣🤣🤣 وسط یه فضای اروتیک یهو کیر دادن دست مهندس!
پشمام سوخت از این داستان 🤣🤣🤣🤣 حتی توان فحش دادنم ندارم از بس که خندیدم

0 ❤️

854468
2022-01-20 23:02:45 +0330 +0330

داستان غافلگیری خوبی داشت که الناز رو شیمیل کرد اما مواردی داشت که خارج از فضای لازم بود مثلاً نیاز نبود یک مهمونی با تعداد زیاد رو پیش بکشید یا حتی سکته کردن هم اضافی بود. بر عکس این حواشی چیزهایی که در روند داستان باعث اروتک شدن داستان بودن کم بود به عنوان مثال هنگام تعویض لباس و حاضر شدن میتونستید یک فضای اروتیک مثلاً کمک الناز به عنوان منشی رو اضافه کنید.
مطمئنم بهتر از این میتونید بنویسید. موفق باشید

0 ❤️