سلام برهمه دوستان دفتری داشتم که برای اجرای کاری دنبال سرمایه گذار بودم تا یه روزی یکی از دوستان یه خانمی معرفی کرد به میترا اومد دفتر شرایط کار با اون صحبت کردیم ودرصد پورسانت و این حرفا رفت یه چند روز دیگه امد و از نگاهاش فهمیدم طالب ما شده من 45 سالمه واون 30 سال خلاصه انروز شب دعوتش کردم شام و جاتون خالی غذایی خوردیم و رفت تا 2روز دیگه اومد گف برای هماهنگی کار ها احتیاج ببه یک خط تلفن و یک اطاق داره براش ردیف کردیمو مشغول شد تا یه شب گفت مهمان من بریم بیرون گفتم همسرتون ناراحت نمیشه گفت جدا شدم و از این جور داستان ها منم رو زن شوهر دار حساسم خلاصه با شک وتردید گفتم میشه طلاق نامتو بیاری ببینم اونم قبول کرد و فردا اورد منم اوکی کردم دیگه به اون نزدیک شدم یه شب ساعت 12 بود زنگ زد گفت با خونه حرفش شده جای نداره بره منم گفتم بیا خونه ما که گفت نه خانمت ناراحت میشه گفتم پس چیکار میخوای بکنی گفت اگر اجازه بدی بیام کلید بگیرم برم دفتر گفتم من میام دفتر در وباز میکنم برو تو در میبندم میرم هنوز اطمینان نداشتم تا صبح اومدم دیدم همهجا رور تمیز کرده مثل دسته گل اطاق منو برق انداخته بود منم خر کیف شدم غروب خواستیم بریم گفت پدر ومادر اذیت میکنن اگر اجازه بدی من اینجا بمونم منم گفتم اوکی رفتم براش شام گرفتم رفتم شب ساعت 1 بود شک کردم گفتم شاید این کسیو بیار دفتره از این حرفا رفتم دفتر ساعت 2 در یواشکی باز کردم رفتم تو چراغها خاموش رفتم تو اطاقش دیدم لخت مادر زاد رو مبل خوابیده یه پایپ و کمی ش هم رومیزه منم حقیقتش سیستم بدنم جوریه هیچ چیز روم اثر نمیکنه حتی مواد فقط مشروب حالم جا میاره بیدارش کردم حول شد پایپ تو دستم دید رنگش عوض شد گفتم بازم داری گفت نه بخدا گفتم حیف حوس کرده بودم با هم بکشیم یه دفعه خندید خوشحال گفت مگه اهلشی گفتم نه اما هر زمان هوس کنم یا پا داشته باشم اره خندان بلند شد برام ردیف کرد برام میگرفت تا کام بگیرم خلاصه اون شب تا 9 صبح که بقیه دوستان میمومدن 8 بار کردمش فقط از جلو شیشه که میدونین شهوت را به اوج میرسون تا یکسال یعنی تا قبل عید امسال کار ما همین بود الان از کنارم رفته حوصله ندارم و احساس میکنم که خیلی دوسش دارم حوس بوی تنش گرمای کوسش سینه های نازش باسن نرمش و لبهای خوردنیش همش تو ذهنم و داغونم کرده
میبخشید سرتون درد اوردم ولی دل گرفته بود درد دل کردم.
نوشته: مهرداد
به سن و سالت کار ندارم ولی یه ذهن هرزه همیشه هرزست فرق نمیکنه تو چه سنی باشی .
طرز فکرت بوی لجن میده
کسکش از ساعت2تا8هم کشیدی هم 9بار کردی کیرم تو کمرت برو رکوردتو تو گینت ثبت کن
یارو انقد کشیده که داستانش هم از تو توهماتش شکل گرفته ; دادش برو بکش سرحال میشی
با آقای bright.nights
کاملا موافقم.
آقا عجب کامنت خوبی نوشتی. دمت گرم .
از خیانت متنفرم فقط زنها فاحشه نیستن مردهایی هم هستند که فاحشه هستن هم از شیشه بدم میاد هم از خیانت .تو هم با این سنت اگه درست گفتی خجالت بکش حالا کار خوبی کردی اینجا تبلیغ میکنی! حتما میدونی اینجا خیلی ها زیر 20سال سن دارن تبلیغات شیشه میکنی !متاسفم برا تو و خانواده ای که تو رو پرورش داده تا انگلی تو جامعه باشی
کس کش ، همه کس قحبه، شام دعوتش کردی بیرون نگران این نبودی که شوهرش ناراحت می شه ولی اون که دعوتت کرد یه هو آدم شدی و نگران؟ درتو بذار حروم لقمه . همین امثال تو یی که معلوم نیست رو خشت کدوم قحبه خونه رو خاکستر افتادی هستین که آبروی هر چی شوهر و پدر هست رو به بازی گرفتین . تا صبح به اون تعداد کردیش؟ تو به قبر بابات خندیدی!
میگم ها من یه دوست دارم تو کمپ و کلاسهای ان ای به گمونم به فاک رفتی چون تاثیر شیشه روموخت اثر گذاشته داری با این سنت که از جنتی هم بزرگتری کس میگی.
ودراخر فکر کردم اس ام اس دادی نگران هزینه بودی؟
منم با ac t i v e" موافقم فقط به شرطی که مزخرف را درست بنویسه. ولی مطلبی که گفت عالی بود.
کس گفتی بچه جقو