منو ببخش

1399/11/24

سلام به همه ی دوستان عزیز
میخوام خاطره ی سکس با دوس دخترم رو واستون تعریف کنم
امیدوارم خوشتون بیاد
امیرعلی هستم ۲۵سالمه قدم ۱۸۰ وزنم ۷۸ خونمون ساریِ
این خاطره برمیگرده به دو سال پیش که ۲۳سالم بود
من و پروانه از طریق فیسبوک باهم آشنا شدیم یه اکیب داشتیم هرچند ماه یه بار جمع میشدیم پارتی میکردیم
ولی خب هیچ رابطه ی عاطفی بینمون نبود
یه بار که با بچه ها جمع شده بودیم یکی از رفقامون لواسون ویلا داشت رفتیم اونجا پروانه نیومده بود اون موقع زیاد باهام صمیمی نبودیم فقط بعضی وقتا حال و احوالپرسی میکردیم باهم
تقریبا چند ماهی از پیام دادنامون گذشته بود
پروانه گفت آرش بازم میخواد بچه ها رو جمع کنه دور هم باشیم میای دیگه؟؟ بهش گفتم نمیتونم بیام
پروانه م اصرار نکرد
راستش خواستم موقع ای که منو میبینه سوپرایز شه
از ساری سوار اتوبوس شدم رسیدم تهران با آرش قرار داشتم که بریم ویلاشون
اینم بگم بهتون اکیب ما اکثرا از شهرای اطراف بودن بچه های تهران ۱۰۱۵نفر بودن کلا
مخلص تموم بچه های تهران خیلی با معرفتن
خلاصه بگذریم از ماشین آرش پیاده شدم دم ویلا پروانه منو دید شوکه شد با ذوق اومد سمتم دست داد گفت تو که قرار نبود بیای گفتم خواستم غافلگیرت کنم
گفت دیدی که شدم
اون روز اولین بار بود همو میدیدیم
توی مهمونی منو پروانه کلا باهم بودیم باهم میرقصیدیم حرف میزدیم طوری شده بود که دوستای دیگه م میگفتن بسه دیگه ماها رو هم تحویل بگیرین خخخ
اینو نگفتم واستون که پروانه ۳۴سالشه اون موقع ۳۲سالش بود ولی به جرات میتونم بگم از لحاظ خوشگلی و اندام بیشتر از ۲۰سال بهش نمیخوره
مهمونی تموم شد آرش و بچه ها زیاد اسرار کردن که بمون حالا کجا میخوای بری
بهشون گفتم باید برگردم حتما کلی کار دارم
پروانه گفت خب منم تا ترمینال میام باهات گفتم باشه
آرش ما رو رسوند ترمینال
یکم توی ترمینال حرف زدیم باهم
راستش فکرشو نمیکردم که بخوام با پروانه وارد رابطه ی عاطفی بشم چون دوس نداشتم فکر کنه بی جنبه م
توی فیسبوک دیگه پیام نمیدادیم حالا دیگه شماره ی همو داشتیم واتساپ ویدیوکال داشتیم راجب همه چی جز خودمون حرف میزدیم
یه گروه چت توی واتساپ داشتیم با بچه ها
یه روز یکی از بچه ها به اسم کوروش به پروانه حرفای زشتی زده بود نمیدونم مست بود چی بود همه ی بچه ها تعجب کردیم
رفتم دایرکت کوروش گفتم داداش جریان چیه گفت دخالت نکن
من هنگ کرده بودم کوروشی که ۵سال باهاش در ارتباط بودم قاطی کرده بود گفتم زشته به پروانه اون حرفا رو زدی و چند تا فحشم به من داد به آرش پیام دادم گفت بابا کوروش کصخل شده به همه بچه های که اومدن دایرکتش راجب پروانه پرسیدن فحش داده
خلاصه لفت دادم از توی گروه پشت سر من پروانه و چند تا بچه های دیگه لفت دادن به آرش گفتم تا کوروش جلوی همون بچه ها از پروانه و من معذرت خواهی نکنه دیگه کاریش ندارم
خلاصه همین دخالت من باعث شد پروانه بهم علاقمند شه
زنگ میزد گریه میکرد آره کوروش بی دلیل بهم فحش داده چون محلش نزاشتم بدش اومده
منم آرومش میکردم میگفتم درست میشه بعد یه هفته کوروش اومد توی گروه ما رو ادد کرد و معذرت خواهی کرد بازم رابطمون مثل قبل خوب شد
رابطه ی عاطفی منو پروانه دو ماهی ازش میگذشت پروانه ازم خواست برم خونشون(تهران)با مادر پروانه خیلی خیلی صمیمی بودم خیلی منو دوس داشت هیچکسم از رابطه ی ما جز آرش خبر نداشت
توی این مدت راجب سکس حرف زده بودیم ولی راجب اینکه انجامش بدیم نه
نزدیک ظهر بود رفتم دوش گرفتم تَر و تمیز کردم خودمو رفتم سمت ترمینال
از ساری تا تهران ۴
۵ساعتی راه بود تقریبا
خونه ی پروانه اینا الهیه بود لوکیشن واسم فرستاد رسیدم دم خونشون با مامانش و خودش روبوسی کردیم رفتم نشسته م روی مبل پذیرایی کردن ازش پرسیدم پدرت کجاس پروانه؟گفت که این موقع ها کلا میره پیش دوستاش چون بازنشسته س طاقتش نمیگیره ته خونه باشه
یکی دوساعتی گذشت
مادر پروانه گفت بچه ها من میرم وسیله بخرم واسه خونه چیزی لازم داشتین بگین!!حالا منو پروانه جفتمون میدونستیم مامانه خودش میخواد بره دنبال نخود سیاه خخخخ
تعارف الکی کردم که آره خاله خودم میرم!گفت نه عزیزم خسته ای استراحت کن
همین که مادر پروانه رفت منو پروانه سریع همو بغل کردیم لبامون چفت هم شده بودن انگار توی عمرمون لب ندیده بودیم گردنشو لیس میزدم مثل برف سفید بود پروانه گفت دیوونه م کردی بریم روی تخت
بغلش کردم گفت کمرت نشکنه خخخ گفتم نه سفتِ سفته خخخ پروانه قدش ۱۶۹بود وزنش فکر کنم ۶۵و اینا
بردمش روی تخت دراز کشیدم روش تند تند لباشو میخوردم اجازه گرفتم سوتینشو باز کردم افتادم به جون ممه هاش ممه هاش انگار نه انگار مال یه آدم ۳۲سالس اون موقع ۳۲سالش بود ممه های خوش فرمی داشت نوکش صورتی بود اینقدر ممه هاشو خوردم سفت شده بودن گفت بسه دیوونه م کردی اومد زیپ شلوارمو باز کرد کیرمو دید
گفت بدبخت شدم دیگه خخخ خجالت میکشید گفت چشماتو ببند تا بخورمش گفتم باشه کیرمو با ولع میخورد منم نگاش میکردم میگفت خیلی بدی نگاه نکن دیگه خخخ خیلی خوب ساک میزد گفتم بسه افتادم روش دوباره لب و ممه هاشو خوردم گفت امیر کصمو بخور گفتم بزار ببینمش شورتشو با سوتینش سِت کرده بود
شورتشو درآوردم باورم نمیشد چقدر خوش فرم بود کصش یه فرشته بالای کصش تاتو کرده بود گفتم چقدر قشنگه
اول کصشو بوسیدم بعد آروم مالیدمش و لیسش زدم اولین بار بود کص میخوردم شک ندارم هرکی دیگه م جای من بود اون کص قشنگو میخورد سرمو فشار میداد به کصش میگفت تند تر نفساش بیشتر و بیشتر شد ارضا شد
کیرمو مالوندم به کصش خواستم بکنم گفت دیوونه دخترم نکنی
خخخ گفتم پس چیکار کنم رفت کنار میز لوازم آرایشش کرم آورد گفت بیا داگ استایل وایستاد گفت فقط یواش بکنی
گفتم چشم
کرمو به انگشت اشارم مالیدم آروم کردم توی کونش اروم آروم دو انگشتی کردم آروم آه میکشید کرم مالیدم به کیرم و با سوراخ کونش تنظیم کردم اروم فشار دادم تو نصف کیرم داخل رفته بود آروم آروم سرعت تلمبه زدنمو بیشتر کردم پروانه دیگه سر و صداش خونه رو پُر کرده بود یه با یه دستم ممه شو گرفتم میمالیدم خیس عرق شده بودیم کیرمو درآوردم گفتم سرپایی دوس دارم خخخ گفت قرصی چیزی خوردی گفتم نه بابا گفت آخه ارضا نمیشی هیچ خیلی عرق کردی گفتم تو منو اینجوری کردی مگه قبل اینکه بکنم عرق میکردم خخخ
کمرشو خم کرد کیرمو گذاشتم در سوراخش با دوتا دستام ممه هاشو میمالیدم و محکم تلمبه میزدم شاید نزدیک به ۱۵دقیقه تند تلمبه زدم داشتم کم کم ارضا میشدم انگشت اشارمو کردم توی دهنش میخورد انگشتمو توی ابرا بودیم خواستم درش بیارم دلم نیومد تموم آبمو خالی کردم توی کونش رفتیم روی تخت دراز کشیدیم ازش تشکر کردم خودمونو جمع و جور کردیم رفتیم توی پذیرایی پروانه زنگ زد به مامانش گفت کجایی مادرش گفت من آخر شب برمیگردم ساعتای تقریبا ۷*۸شب بود با پروانه پلی استیشن بازی کردیم عمدا میباختم خخخ پلی استیشنو خاموش کرد نگام کرد گفت بهت وابسته شدم از همون روزی که اومدی پارتی منم همینو جوابش دادم با دستاش موی سرم و ریشمو نوازش میکرد اون لحظه یاد آهنگ نوازش ۲تتلو افتادم موزیکو پلی کردم همو بغل کردیم لب میگرفتیم از هم بازم حشری شدیم رفتیم توی اتاق ایندفه پروانه به باباش زنگ زد که یهویی از راه نرسه بدبخت شیم باباش گفت میرم دنبال مامانت از اونطرف میام خونه باباش منو میشناخت کلا کلاس و طرز فکرشونو دوس داشتم جهان سومی نبودن
اون روز یه بار دیگه م سکس داشتیم و منتها تایمش بیشتر بود
بعد اینکه پدر مادرش رسیدن شام خوردیم خیلی خسته بودم هم خستگی توی راه هم سکسی که داشتم ساعتای ۱۲شب بود به پروانه پی م دادم بهم بگو خوابت میاد تا من بخوابم خیلی خستم
بهم گفت و رفتم روی تخت پروانه خوابیدم پروانه م پیش خانوادش خوابید
نمیدونم چرا دیگه مثل اون خوابو هیچوقت تجربه نکردم
اون روز و شب واقعا خاطره انگیز بود واسم فردا غروبش برگشتم ساری
پروانه از قبل بهم گفته بود که میخوان همه چیشونو بفروشن برن هلند پیش برادر بزرگ ترش
بهم گفت که برو سربازی و تمومش کن که توم بیای
من به خاطر پروانه رفتم سربازی و اون مدت سربازی باهاش در ارتباط بودم یه هفته مرخصی گرفتم توی پارتی تهران بازم دیدمش رفتارش باهام سرد بود وقتی ازش پرسیدم گفت که تو با ملیکا رابطه داشتی گفتم نه کی گفته و فلان و این حرفا گفت شوخی کردم دیوونه آخه ملیکا همش نگات میکنه؟! بهش گفتم من فقط تو رو میخوام خیالت راحت باشه
باورم نمیشه چه اتفاقی افتاد که از پروانه خسته شدم
رابطه ی عاطفیمون کلا پروندش بسته شد ولی هنوز که هنوزه باهم دوستیم بخاطر من نرفت هلند
چند روز پیش باهاش حرف زدم به شوخی گفتم کی بریم هلند پروانه؟گفت خودتو دعوت نکن تو اگه واسم میجنگیدی من واست میمردم بهش گفتم یه فرصت دیگه بهم بده خودمو ثابت کنم گفت باید فکرامو بکنم من بعد کرونا میرم
ولی حرفاش یک درصدم از ته دلش نبود و مطمئنم سرنوشتمون به هم گره خورده پروانه به شدت عاشقم بود و دوسم داشت
بهم میگفت عشقو با تو تجربه کردم و تو وسط راه ولم کردی
دوستای عزیزم مطمئنم بازم خاطره های بیشتری میسازیم باهم
این خاطره رو خیلی وقت پیش میخواستم بنویسم ولی فرصت نشد اگه غلط املایی داشتم به بزرگی خودتون ببخشید
دوستدار شما امیرعلی

نوشته: امیرعلی


👍 1
👎 6
8501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

791482
2021-02-12 01:14:00 +0330 +0330

همه موقع ناهار میان خونه بابای پروانه موقع ناهار میرفت از خونه بیرون؟مادر دختر باکره رو با یه بچه داهاتی تو خونش تنها میزاشت که دخترشو بکنه؟؟ به فرض برادرش در هلند شهروند باشه اولا اسپانسر هم بشه خانواده خودشو میتونه ببره اونم نه همه رو دوما تو که نسبتی با اونا نداری مگه هلند مسجد محلتونه که هر گاوی سرشو بندازه بره داخل؟؟ آدم قحطه دخترای الهیه تهران که منطقه ثروتمند نشینه خودشو علاف توی پشت کوهی بکنه به خاطرت از اروپا بگذره چاقال؟؟

اصل ماجرا :چند وقت اومده بوده تهران کارگری یه روز رفته باغچه ای چیزی بیل بزنه دختر صاحبخونه رو دید زده رفتنه بیل رو دوشش بوده برگشتنه تا ته تو… 😁

6 ❤️

791488
2021-02-12 01:25:25 +0330 +0330

چه حرفا چه چیزا
آدم شاخ درمیاره
همین شاخی که درآوردم تو‌ کون آدم دروغگو

0 ❤️

791530
2021-02-12 03:23:23 +0330 +0330

آقای شاه من نویسنده همین داستانم شما نمیدونم از چی سوختی
مگه نگفتم مادر پروانه منو میشناخت؟؟ اینکه تو جنبه نداری به طرفو گاز میزنی دلیل بر این نمیشه من مورد اعتماد مادر پروانه نباشم توی خانواده ای بزرگ شده که مادرش به این چیزا گیر نده روی من شناخت داشته خیالش راحت بوده مطمئنا اگه تو بودی نهایتا آشغال جلوی در خونشو میگفت با خودت حمل کنی
جلوی تموم این بچه ها خاطره ایو که گفتم ثابت میکنم با پروانه هماهنگ میکنم ویدیو داشته باشیم خودش واست تعریف کنه
توم گناه داری بشین نگاه کن و جلقتو بزن مرتیکه کصخل من اینقدری جذاب هستم دختر الهیه که هیچ دختر ولنجک و سعادت آبادم بهم پا میدن دهاتی هفت جد و آبادته من ۱۵سال شمال زندگی کردم سکسای که من داشتمو تو نهایتا توی کلیپ بتونی ببینی ارضا شی باهاش
اگه خایشو داری از فیست رونمایی کن منم همین کارو میکنم هرکی فیسش تخمی تر بود از شهوانی بره!
درجواب هلند هم بگم بهت بی سواد برادر پروانه اونجاس چون پدرش و مادرش خانواده درجه یک حساب میشن مشکلی ندارن برن
من اگه مثل بعضیا میخواستم کصشعر بنویسم مینوشتم با لامبورگینی رفتم در خونه شون نه اینکه گفتم اسنپ گرفتم
بعدشم همه کیه که میگی همه میومدن خونه ی بابای پروانه؟ من گفتم خودم رفتم خونشون از بس جلق زدی واست سوتفاهم پیش اومده
اون جریان تهران که رفتم کارگری رو مامانت بهم پیشنهاد داد نتونستم ردش کنم ایندفه اونم مینویسم واستون خخخ

1 ❤️

791532
2021-02-12 03:29:03 +0330 +0330

H66666666@
قبوله اگه دروغ میگم کص ننه ی دروغگو
از کجای این داستان شاخ درآوردی دقیقا؟؟

0 ❤️

791553
2021-02-12 09:43:09 +0330 +0330

این طرز نوشتن که از خخخخخ استفاده میکنید یعنی چی ؟
دختری که پدر و مادرش انقدر به قول تو ، روشنفکر باشند تا سن ۳۲سالگی با کره نمی مونه . در کل برای یه رویا پردازی بد نبود
فقط خخخخخ ها رو مخمه

0 ❤️

791589
2021-02-12 15:05:42 +0330 +0330

ثروت ربطی به بی غیرت بودن نداره این هزاربار…هیچ وقت یه زن که تاحالا ندیدتت نمیزاره با دختر باکرش توی خونه تنها باشی

2 ❤️

791590
2021-02-12 15:06:48 +0330 +0330

1- طرف تو خانواده ای بزرگ نشده که این چیزا براشون مهم باشه!! یعنی پسر میاورده خونه پدر مادرش میرفتن بیرون که راحت باشن بعد در 32 سالگی هنوز باکرس!!

2- فعلا که نرهای خونواده تو میان تهران عملگی آشغالای مارو میبرن!!

3- آره مطمئنم خیلی جذابی!! اگر خیلی تو ذوقت نمیخوره احتمالا آخوند دهتون هرکیو میبره زیر زمین مسجد همینو بهش میگه!! ولی مطمئنم تو فرق داری پشکل به پوستت ساخته!!

4- دیگه هرچیو باور نکنیم این یکیو صد در صد باور میکنیم!! همه میدونن دخترای الهیه!! ولنجک !! سعادت آباد!! شب میرن جلو ترمینال میخوابن وقتی صبح زود اتوبوس از پشکل آباد غره گوز میاد پشت کوهیا با یه چوب که یه توبره سرش گره زدن پیاده بشن نفر اول باشن پسر بهشون برسه!! آخه تهران مگه پسر گیر میاد؟؟ پسر باکلاس و خوشتیپ که دیگه اصلا!! پسرای اینجا همشون موها فرفری!! رنگ مو انگار خاک تو موشونه!! لهجه کیری!! انگشترا کیلویی… اونم که میگن هرکی از پشت کوه میاد تهران موقع برگشتن کونهایی که موقع خوابیدن تو پارک به لاتا داده رو تقسیم بر ده میکنه به عنوان سکسای خیالیش با دخترای بالاشهر تهرون واسه همه تعریف میکنه صد در صد همش شایعه است!!

4- راست میگی تو شهر این چیزا که چوپونو کدخدا یه بچه رو به هوای بره نشون دادن ببرن طویله باهاش گروپ بزنن وجود نداره!! کلیپش هم نمیدونم رو نت هست یا نه…

5- کسی نگفت پدر مادر اون نمیتونن برن! بله پسرشون اونجاست میتونه کارای ویزای پدر مادرشو ردیف کنه! هرچند اونم چند ساله سخت گیری بیشتر شده یعنی فقط یکیشون میتونه بره یکیشون باید بمونه که اولی به هوای دومی برگرده!! حرف این بود که تو پشکل خور پشت کوهی رو راه نمیدن که برمیگردی میگی بریم هلند!! اگر کسی اقامت کشوری رو داشته باشه بعد خودش با کسی ازدواج کنه به همسرش ویزا میدن ولی قانونی برای اقامت دادن به کسایی که به یاد خواهرهای شهروندانشون جق میزنن وجود نداره!!! زیر زمین خونه آخوند دهتون نیست که راه به راه ببرنت!!

6- کسشعر که نوشتی ولی در مورد مقدارش به فرض مینوشتی با لامبورگینی رفتی! اصلا با اف-14 رفتی!! مگه بجز اجداد خودت کسی باور میکرد…

7- ملزومات آسیاب ، لوازم یدکی گاری!! الف - همه موقع ناهار میان خونه!! ب - بابای پروانه موقع ناهار میرفت از خونه بیرون!! احتمالا خجالت میکشید جلو زنو بچش ناهار بخوره!! البته همش بهانه بود طرف یه عمر کار کرده خونه خریده زن گرفته دختر بزرگ کرده که یه روزی یکی از پشت کوه بیاد همه چیو بزاره در اختیارش خودشو زنشم برن بیرون که راحت باشه!!

8- چون قضیه بین خودمونه ایندفعه رو با مامانت کاری ندارم ولی کلا یاد بگیر همه رو با ناموست یکی نکن…

2 ❤️

791618
2021-02-12 22:42:46 +0330 +0330

آرش 2452
یعنی از دید شما دختر باکره ی بالای ۳۲سال وجود نداره؟ عجب بابا عجب
نمیدونم شاید شما ندیدی
درسته مادر پروانه منو ندیده ولی هرروز باهاش حرف میزدم
شماها نمیدونم چرا کسی که فرهنگشون اینطوری جا افتاده واستون حکم عتیقه رو داره فکر میکنید وجود نداره و نویسنده داستان داره کصشعر میگه!

0 ❤️

791620
2021-02-12 22:58:32 +0330 +0330

شاه ایکس این حجم از کون سوزیت واقعا شگفت انگیزه
تعجب نمیکنم چون تو اینقدر عقده ای هستی زیر تموم داستانا کصشعر نوشتی و سوزشت باعث شده کص بگی خخخ
نمیدونم کجای داستانم ایراد داره که گیر دادی بهش
من کی گفتم پدر ترانه قبل یا اصلا بعد ناهار رفته بیرون؟ من اصلا اسم ناهار آوردم کصمغز؟
اگه مثل تو کصشعر بلد بودم بنویسم نمیگفتم بای اتوبوس سفر کردم و اسنپ گرفتم بعدش
نه لامبورگینی!! یعنی دختری که عاشق پسری باشه پول و ثروتشو به رخ پسره نمیکشه بگه توم باید این حجم از اموال منم داشته باشی! طرف عاشقم شده و اصلا پول واسش مهم نیست متاسفانه شاید تو دخترای فیس تخمی پستت خوردن دوشیدنت بعدش ولت کردن
خوشبختانه هنوز پست من نخورده همچین دختری
پروانه اخلاق و شخصیت منو دوس داشت نه چیزی دیگه ایو
فکر کنم ترسیدی فیس تخمیتو نشون بدی به بچه ها خخخ وگرنه چالشمو قبول میکردی
اینم بگم بهت من داستان گذاشتم حق داری انتقاد کنی ولی توهین نه
فکر کنم این برنامه رو خوب روی خودت اجرا کردن گفتن بیاین اکیب بزنیم موقع ای که رفتی بینشون دیدی ای بابا دختر وجود نداره که همه کیر به دست وایسان یه گوشه دارن کونتو دید میزنن نوبتی بکننت بعدش یکی داستان سکسشو باهات بنویسه بقیه م کپی کنن به خودتم بگن توم کپی کن ماروهم تگ کن خخخ
پسر خوشتیپ و جذاب زیاد داره تهران اشتباه فکر میکنی اونایی که انگشتر کیلویی دستشونه بخاطر تو اومدن تهران اصالتا از روستای شاه ایکس تپه هستن
فحشت دادم حقت بود چون فحش دادی
اگه میخوای عصبیم کنی داستان سکس با مامانتو بنویسم شرمنده چون دیالوگای سکسی مامانت بیش از حد حشری کنندس
میترسم پای داستان یه دست جلقم بزنم خخخ
از این به بعد مراقب باش چطور نظر میدی
کونت نسوزه از حسودی دایی

0 ❤️

791622
2021-02-12 23:08:58 +0330 +0330

sasan shah
حالا اگه خوندی دیدی نوشتم که تنهامون گذاشت کجای این تعجب داره؟؟ مادرش بهم اعتماد داشت سر دخترشو که نبریدم سکس کردم اونم به درخواست خود پروانه
مادرش از قبل منو ندیده بود ولی موقع های که با ترانه تصویری حرف میزدم با مادرشم حرف میزدم
کسی که به پسری اعتماد نداشته باشه نمیزاره دخترش حتی حرفم باهاش بزنه سکسو که دیگه هیچ
مادر پروانه بهم اعتماد داشت
علم غیبم نداره که بدونه ما سکس کردیم با شناختی که من از مادرش داشتم حتی اگرم میدونست مخالفت نمیکرد
توی اروپا این چیزا طبیعیه و جا افتادس
اگه ایران بعضی از این کارا طبیعیم باشه شما باورش واستون سخته

0 ❤️

791623
2021-02-12 23:13:59 +0330 +0330

Rjackson
شاه ایکس بنده خدا مشکل شخصی با من نداره این آقا با همه مشکل داره زیر داستانای همه ضر میزنه
دمتگرم🙏🏼

0 ❤️

791678
2021-02-13 01:47:30 +0330 +0330

شاه ایکس
گوسفند تشریف داری؟ مگه نمیگی باور نداری این داستانو؟ منم در جواب گفتم بهت ثابتش میکنم شمارتو دایرکت بفرست ثابتش کنم دیگه اینقدر حرص نخوری
سطح فرهنگ تو ضعیفه
تو فرهنگت توی دوره دایناسور ها گیر کرده دلیل نمیشه که ننه بابای پروانه م اینطور باشن! میگم اعتماد داشتن بهم قبل اینکه برم صدبار با مادرش حرف زدم
همچین میگی ما تهرانیا فلان بیسان نیستیم انگار من به پروانه تجاوز کردم خخخ
وقتی فحش میدی انتظار نداشته باش به جای فحش قربون صدقه ت برم
از اینکه به مادرت حرف زدم معذرت میخوام درست میگی دعوای بین من و تو ربطی به خانوادمون نداره ولی کون لق خودت چون کسی م داستانش واقعیه رو زحمت کشیده نوشته گند میزنی بهش
بعدشم دایی اخطار چی دادی مشتی هرجور گفتی چه از لحاظ دعوا و هرچی من درخدمتم
منو از چی میترسونی

0 ❤️

791784
2021-02-14 00:14:20 +0330 +0330

امیر جون بچه ساری بودی تو جیگر راستی الهیه میشه بگی دقیقا کجاست آخه چاقال مجبوری اینهمه لاف بزنی تو که پارتی و لواسون میرفتی با اتوبوس میومدی تهرون دمت جیز پسر 23ساله جقی

0 ❤️

791827
2021-02-14 02:13:27 +0330 +0330

farirad
مگه از دید تو کصخل همه باید وضعشون توپ باشه پارتی برن؟؟؟
نداریم کسی که اوضاع مالیش متوسط باشه پارتی بره؟ عجب
نمیدونم خودتونو میزنن کصخلی با این چیزا
جلقو که شما میزنی جون دل
۲۳سالم نیست ۲۵سالمه شاسگول خان

0 ❤️