منیژه

1400/09/06

منیژه، همکاری که زیرخوابم شد

با منیژه تو شرکت آشنا شدم. تازه بعنوان منشی استخدام شده بود و خیلی دوست داشت خودش رو تو دل همکارا جا کنه. بخصوص با آقایون شرکت زیاد خوش و بش می کرد و همین موجب حسادت خانم ها شده بود. همکارای مرد از لاس زدن با این همکار تازه وارد بدشون نمیومد، امّا خیلی هاشون وقتی دیدن که منیژه حلقه دستشه خودشون رو کنار می کشیدن چون دنبال دردسرهای ناشی از رابطه با زن شوهردار نمی گشتن. اما برای من که فرقی نمی کرد و قبلا هم با زن های شوهردار دیگه رابطه داشتم. منیژه کلاً اولین نفری بود که تو محیط کار میخواستم مخش رو بزنم، هر چند زیاد احتیاج به مخ زنی نبود و وقتی که من هم با خوشرویی به خوش و بش کردن ها و لاس زدن هاش جواب دادم، خودش اومد سراغم. خیلی زود رفتارش با بقیه بصورت عادی و جدی در اومد، در حالی که لاس زدنش با من روز به روز بیشتر می شد. به یک ماه نکشید که برای اولین بار با هم رفتیم کافی شاپ و یک روز در اواسط مرداد 95، یعنی 6 ماه بعد از اولین آشناییمون اومد خونه ام. تو این مدت رابطه مون اونقدر صمیمی شده بود که ضمن اینکه از همه مسائل شخصی و خصوصی مون برای همدیگه تعریف کرده بودیم، بهش پیشنهاد رابطه ای فراتر از دوستی اجتماعی داده بودم که بلافاصله قبول کرد.

اون روز از محل کار مستقیم رفتیم خونه من که خوشبختانه با محل شرکت تو مناطق مرکزی تهران فاصله زیادی نداشت. امّا ده دقیقه پیاده روی تو اون روز گرم تابستانی باعث شد که هر دومون عرق کنیم. خونه من طبقه دوم یک ساختمان قدیمی بود و آسانسور نداشت. بعد از بالا رفتن از پله ها، بیشتر عرق کرده بودیم. منیژه با اینکه مثل همیشه شوخ و خوش سر و زبون بود، امّا از گرما و اینکه عرق کرده بود شکایت داشت و به من غر میزد. وقتی رفتیم تو خونه، تو فاصله ای که کولر رو روشن کنم منیژه مقنعه و مانتوش رو درآورد. اولین بار بود که در حضور خودم بی حجاب می دیدمش. البته عکسهاش رو قبلا نشونم داده بود، اما در حضور خودم که بود حس دیگه ای بهم دست داد. اونقدر بی جنبه نبودم که بلافاصله شق کنم، اما در هر صورت کیرم تکونی به خودش داد، بخصوص اینکه لباسی که منیژه تنش بود حسابی تحریک کننده بود. زیر مانتوی گشاد اداری که معمولا تنش دیده بودم، یک شلوار لی تنگ با تاپ بندی سفید چسبون تنش بود. تاپش بقدری نازک و در عین حال چسب تنش بود که رد سوتینش و حتی سایه پستون و بخصوص نوک پستونش رو می شد دید. بنظر میومد که سوتینش هم جنس نازکی داشته باشه چون برجستگی نوک پستونش تو چشم بود.

شربت و میوه آوردم و کنار هم رو کاناپه نشستیم. در حالی که مثل همیشه داشتیم راجع به زمین و زمان حرف می زدیم، هر چند ثانیه یکبار نگاه من به برجستگی پستوناش و هیکل خوشگلش می افتاد. منیژه هم متوجه نگاههای هیز من میشد. من نگران این نبودم که در مورد من چه فکری می کنه، چون قبلا براش در مورد روابطم با زن ها و دخترای دیگه تعریف کرده بودم. همچنین گفته بودم که با وجودی که 35 سالم شده قصد ازدواج ندارم چون نیازهای جنسیم جور دیگه – یعنی با دوست دخترهام - تامین میشه و هنوز هم عاشق کسی نشدم که بخوام خودم رو پایبندش کنم.

منیژه هم قبلا برام راجع به خودش گفته بود. 27 سالش بود، 5 سال قبل ازدواج کرده بود. یک ازدواج سنتی با یک مرد کم حرف و تقریبا خجالتی. از نظر مالی مشکل چندانی تو زندگی نداشتن و اشتغال منیژه هم صرفا بخاطر این بود که تو خونه حوصله اش سر میرفته. قبل از ازدواج یک دوست پسر داشته که تا مرحله سکس نصفه نیمه – در حد لخت شدن و ساک زدن – پیش رفته بود اما بکارتش رو تا زمان ازدواج حفظ کرده بود. بعد از ازدواج تا یک مدت زندگی عادی داشت، تا اینکه دوست پسر قبلیش دوباره باهاش تماس میگیره، و منیژه هم که روحیۀ هیجان طلبی داشته دوباره با اون پسره رابطه برقرار می کنه و این بار باهاش سکس هم میکنه.

بعد از مدتی با اون پسره کات میکنه، با دو نفر دیگه هم وارد رابطه میشه – البته نه بطور همزمان -، تا اینکه تو شرکت با من آشنا میشه. البته این میزان رابطه بسیار کمتر از من بود چون خاطرم هست که وقتی من خودم همسن الان منیژه بودم، حداقل با ده نفر خوابیده بودم، اما در حد متعارفی که تو جامعه فعلی ما وجود داره، تعداد روابطی که منیژه داشته برای یک زن متاهل خیلی زیاد بنظر میاد. در هر صورت، اون روز هر دومون می دونستیم که منیژه برای چی اومده خونه من. هر دومون سکس می خواستیم. منیژه قبلا بهم گفته بود که شوهرش هفته ای یا دو هفته یکبار باهاش سکس میکنه، و بهمین خاطر منیژه همیشه که خیلی زن هات و حشری هم هست برای سکس له له می زنه.

در هر صورت، همچنانکه مشغول حرف زدن با منیژه بودم، یک دفعه گفت میخواد اتاق خوابم رو ببینه. دستش رو گرفتم و با هم رفتیم اتاق خواب. من چون آدمای زیادی رو تا حالا بردم تو اتاق خوابم، معمولا به مرتب بودن و همینطور دکورش خیلی اهمیت میدم. منیژه هم فوری این مطلب رو فهمید و وقتی که تخت دونفره کینگ سایز با روتختی بسیار زیبا، دراورها، میز توالت و وسایل شیک و تر و تمیز اونجا رو دید به سلیقه ام تبریک گفت. بعد در حالی که هنوز دستمون تو دست هم بود، برگشت رو به من، طوری که صورتهامون فقط 20-30 سانتی متر فاصله داشت، با لحن دخترانه و شهوتی گفت: “خوب شیطون، تا قبل از امروز چند نفر رو آوردی روی این تخت ترتیبشون رو دادی؟”

این سوال رو خیلی ها قبلا از من کرده بودن. جواب من هم مثل همیشه این بود " حسابش از دستم در رفته. هر چند تا که تا الان بوده، به اضافۀ یک." بعد سرم رو بردم جلو و لب تو لب شدیم. بدون اینکه کلامی بینمون رد و بدل بشه، چند دقیقه تو بغل هم بودیم و لبهای هم رو می میکیدیم. فشار پستونهای درشتش روی سینه ام خیلی لذت بخش بود، اما هنوز لباس تنمون بود. دستم رو که پشت کمرش بود، بردم زیر تاپش و رسوندم به پشت سوتینش. اونقدر تا اون زمان سوتین باز کرده بودم که می تونستم در همون حال با یک دست سگک سوتینش رو باز کنم. منیژه سرش رو کمی برد عقب و گفت: “خوب با این مهارتی که تو اینکار پیدا کردی بنظرم میاد حداقل 20-30 نفر رو اینجا قبلا با دستای خودت لخت کردی.”

من: “شاید هم بیشتر. اما هر تعداد که بوده الان شده باضافه یک.”

خنده ای کرد. دستم رو بردم به سمت لبه پایین تاپش. با حرکت چشمم بهش اشاره کردم که اجازه می ده لباسش رو دربیارم یا نه. با حرکت سر تایید کرد. بعد دستاش رو گرفت بالا و من هم تاپش رو درآوردم. سوتینش آویزون بود که اون رو هم خودش درآورد. پستوناش خوش فرم و سفت و گرد بود و جلوی بالاتنه اش خود نمایی می کرد.

من: “از بین اون همه پستونایی که تا حالا تو این اتاق دیدم، مال تو از همه بهتره. به انتخاب خودم و شاهین (شوهر منیژه) تبریک میگم.”

منیژه که معلوم بود از تعریف من خوشش اومده گفت: “شوخی میکنی. این حرف رو تا حالا به چند نفر زدی؟”

من: “شوخی ندارم. تعارف هم ندارم که بخوام مخت رو بزنم. تو همین الان نیمه لخت جلوی من وایستادی و نیازی نیست بخوام چرب زبونی کنم. جدی می گم. پستونای تو از همه قبلیها بهتره.”

منیژه: “حالا از خوب و سکسی بودن این پستونها چی گیر من میاد؟”

من: “الان بهت نشون میدم.”

روتختی رو زدم کنار و بعد منیژه رو خوابوندم روی تخت. پیراهن خودم رو هم درآوردم و خوابیدم روی منیژه. باز هم لب تو لب شدیم. بعد هم رفتم پایین تر و شروع به خوردن ممه هاش کردم. آه کشیدنهای منیژه نشون میداد داره لذت میبره. بعد از حدود 10 دقیقه همون طور رفتم پایین و با زبونم تا محل نافش رو لیس زدم. منیژه دستش رو روی سر من گذاشته بود و با انگشتاش موهام رو چنگ میزد.دکمه و زیپ شلوارش رو باز کردم. کمرش رو بلند کرد تا بتونم شلوارش رو دربیارم. زیرش یک شورت سیاه، از همون ست سوتین تنش بود. دستم رو از روی شورت گذاشتم روی کسش. معلوم بود که حسابی خیس شده. خواستم شورتش رو دربیارم که ازم خواست صبر کنم. نشست لبه تخت. من رفتم جلوش وایسادم. حالا اون بود که دکمه و زیپ شلوار من رو باز می کرد. شلوارم رو کشید پایین. کیرم توی شورتم مثل چوب سفت شده بود. صورتش رو گذاشت روی شورتم. گرمای حرارت نفسش میخورد به کیرم و شهوتم رو هزار برابر کرده بود. کیرم رو گرفت تو دستش و از روی شورت کمی فشارش داد. بعد شورتم رو کشید پایین طوری که سر کیرم جلوی صورتش قرار گرفت.

منیژه: “جووون. عجب کیری داری.”

کیر من شاید 17 سانت طولش باشه و نسبتا قطرش خوبه.

من: "نسبت به کیرهایی که تا حالا دیدی، این چطوره؟ "

منیژه: “عالیه. عاشقشم. یکی از اونهایی که تا حالا باهاش بودم کیرش به همین بزرگی بود اما مال تو صاف و تر و تمیز تر و خوشگلتره. همیشه عاشق این بودم که با همچین کیری سکس داشته باشم.”

گرفت تو دستش. تخمهام رو هم تو دست دیگه اش گرفت. اون روز صبح قبل از اینکه برم شرکت دوش گرفته بودم و کیر و خایه هام رو شیو کرده بودم. منیژه کمی کیرم رو چسبوند روی صورتش، بعد سرش رو بوسید و کرد تو دهنش. خوب و حرفه ای ساک می زد. خوشبختانه من روی ارگاسم خودم کنترل داشتم وگرنه اون طور که منیژه ساک میزد، ممکن بود بعد از 3-4 دقیقه آبم بیاد. هر چند ثانیه که ساک میزد، از دهنش درمی آورد و از پایین تا بالاش رو لیس میزد. یک دستش فقط زیر خایه هام بود و چند بار هم اونها رو لیس زد. هیچکس تا حالا اینطوری برام ساک نزده بود. دیگه وقتش بود برم سراغ اصل کاری. الان من کاملا لخت بودم و منیژه فقط شورت پاش بود. خوابوندمش روی تخت، سرم رو بردم به طرف کسش که بوی خوبی هم میداد. دهنم رو باز کردم و از روی شورت گذاشتم روی کسش. از گرمای نفسم که به کسش میخورد حسابی آه میکشید. بعد شورتش رو درآوردم. منیژه هم مثل من برای امروز آماده بود و کسش رو حسابی شیو کرده بود. کسش یک شیار باریک بود که لبه کوچکی داشت. اما در عین حال برجسته بود. به شوهرش و دوست پسرهای قبلیش حسودیم شد که قبل از من دستشون به همچین کسی رسیده. شروع به لیسیدنش کردم. من عاشق کس لیسی ام و معلوم بود که منیژه هم خیلی دوست داره. بعدا برام گفت که هیچکس قبلا اینجوری براش لیس نزده بوده. با تجربه ای که داشتم می دونستم اگر اینجوری آبش رو بیارم، بعدا با اشتیاق حاضر میشه هر کار دیگه ای هم باهاش بکنم. به ارگاسم رسوندنش فقط 5 دقیقه زمان برد. اولین باری بود که میدیدم زنی موقع ارگاسم اینجوری خنده اش میگیره. رفتم تو بغلش و به خودم فشارش دادم. بعد با لبهام که با ترشحات کسش خیس شده بود لبش رو بوسیدم. اول حواسش نبود، بعد گفت: “لبت چه مزه ای میده.”

من: “مزه آب کس خودته. من عاشق این مزه ام.”

اول چندشش شد، اما من دوباره لبم رو روی لبش گذاشتم و بعد بهش گفتم: “باید بهش عادت کنی، چون بعد از اینکه با کیرم حساب تو کُست تلمبه زدم، بیاد برام ساک بزنی و مزه آب کس خودت و آب کیر من رو همزمان با هم بچشی.”

منیژه: “وایی. تا حالا اینکار رو برای هیچکس نکردم. اما چون تو رو دوست دارم، اجازه داری یکبار اینکارو بکنی.”

حالا که بهم چراغ سبز داد، رفتم روش. میخواستم، قبل از اینکه ترشحات کسش خشک بشه، با همون لزجی آب کُس خودش، کیرم بفرستم تو دروازه بهشتش. کسش خیلی تنگ بود اما در عین حال فکر میکنم بلد بود عضلات کسش رو طوری منقبض کنه که برای کیری که توش تلمبه میزنه تنگ تر بشه.

من اصولا دیر ارضا هستم. تقریبا 20 دقیقه تو پوزیشنهای مختلف کردمش. تو حالت داگی، با انگشتم با سوراخ کونش هم بازی می کردم که بنظر میومد آکبند باشه. برخلاف خیلی از کونهای دیگه ای که دیده بودم، سوراخش اصلا رنگ تیره نداشت. برای دفعه اول نمیخواستم اذیتش کنم و برم سراغ کونش، اما مطمئن بودم که دفعات بعد حتما به کون خوشگلش هم سَرَک می کشم. تو این مدت که مشغول تلمبه زدن تو کسش بودم، منیژه یک بار دیگه ارگاسم شد. من هم داشتم به نقطه اوج خودم نزدیک می شدم، عین فیلمای پورن بهش گفتم بشینه لبه تخت و خودم جلوش وایسادم. کیرم رو کرد دهنش. خیلی حرفه ای اینکار رو کرد، بدون دخالت دست. با دستاش کمرم رو گرفت و ثابت نگهداشت، و خودش سرش رو عقب جلو می‌کرد. آبم داشت میومد. از صدای آه بلندی که کشیدم و جهش آب کیرم تو دهنش فهمید که دارم خالی میشم. دمش گرم، تو همون حالت باقی موند و گذاشت تا قطره آخر آبم بیاد. وقتی نبض زدنهای کیرم تموم شد، از دهنش درآورد و همه آبم رو قورت داد. بعد با دستش کیرم رو فشار داد و چند قطره آخری که توش مونده بود رو درآورد و لیس زد و خورد. پیش خودم فکر کردم چقدر این زن حشریه. تا حالا هیچکس رو ندیده بودم اینکار رو بکنه. نشستم کنارش لب تخت. لب تو لب شدیم. الان من هم داشتم مزه ترکیب آب کس اون و کیر خودم رو میچشیدم. دراز کشیدیم و حدود نیم ساعتی همونجور خوابمون برد.

با وجودی که لخت بودیم و ملافه هم نیانداخته بودیم، هر دومون حسابی گرممون بود و عرق کرده بودیم. وقتی پاشدیم براش شیرموز درست کردم. با خنده گفت، “نکنه باز هم نقشه برام کشیدی که داری تقویتم می کنی؟”

من: “من که از کردن تو سیر نمیشم، امّا پیش خودم گفتم شاید بری خونه شوهرت هم هوس کرد بکنتت، جون داشته باشی بهش سرویس بدی.”

یک جرعه از شیرموز خورد و گفت: “آره هیچ بعید نیست امشب ازم سکس بخواد آخه یکی دو هفته است که هیچ خبری نبوده. بهتره برم اینجا دوش بگیرم و عرق تنم رو که با عرق و آب کیر تو قاطی شده بشورم.”

با هم رفتیم دوش گرفتیم. البته منیژه موهاش رو نشست. باز هم کمی شیطونی کردیم امّا نمیخواستم زیاد اذیتش کنم. بعد هم با ماشینم تا نزدیکیهای خونه اش رسوندمش.

رابطه من با منیژه تا حدود یک سال دیگه ادامه پیدا کرد. این بیشترین مدتی بود که من به رابطه با یه نفر ادامه می دادم. تو این مدت حداقل هفته ای یکبار سکس داشتیم که بیشتر مواقع تو خونه من بود. گاهی هم شوهرش رو می پیچوند و سفرهای یک یا دو روزه با هم میرفتیم. تو این مدت فانتزیهای مختلف سکسی رو امتحان کردیم. یکی از هیجان انگیزترین کارهایی که کردیم ترکیبی از چند تا از این فانتزی مختلف بود. تو سکسهامون، منیژه چند بار که با هم فیلمای پورن تماشا می کردیم گفته بود بدش نمیاد سکس گروهی با دوتا مرد رو تجربه کنه. در عین حال از غافلگیر شدن تو سکس هم خوشش میومد. اگر کاری می‌کردم که انتظارش رو نداشت، بیشتر لذت میبرد. خودم هم دوست داشتم حداقل یکبار هم که شده بتونم کونش رو فتح کنم.

یک بار با هم رفتیم لواسان ویلای یکی از دوستام به اسم فرشید. بهش گفتم که دوستم مسافرته و کلیدش رو داده دست من. از شانس خوب ما، شوهر منیژه هم برای یک هفته ماموریت رفته بود. همزمان شرکت هم بخاطر یک تعطیلی مذهبی و یک تعطیلی غیر مذهبی چهارشنبه و پنجشنبه اون هفته تعطیل بود. اونجا بود که به فکرم رسید اون فانتزی ها رو یکجا اجرا کنم. پس با منیژه قرار گذاشتیم از عصر سه شنبه تا صبح جمعه بریم لواسان. البته بهش نگفتم چی تو ذهنمه. ازش خواستم هرچی لباس زیر فانتزی و سکسی داره بیاره. خودش قبلا گفته بود که دوست داره یکبار تو لباس عروسی با من سکس کنه. بهش حرفی نزدم امّا یک دست لباس عروس هم خودم کرایه کردم و تو ماشین قایم کردم.

شب اول، که رسیدیم سکس نکردیم امّا حسابی خوش گذروندیم، کباب درست کردیم و قلیون کشیدیم و آبجو خوردیم. فردا صبحش منیژه زودتر بیدار شده بود و شروع به بازی کردن با کیرم و ساک زدن کرد. با توجه به برنامه ای که برای غافلگیر کردنش داشتم نذاشتم زیاد پیش بره. میخواستم تا غروب تشنه سکس باقی بمونه. بلند شدم، صبحانه مفصلی برای هر دومون درست کردم. بعد هم راه افتادیم به گشت و گذار. عصری برگشتیم ویلا. با هم رفتیم دوش گرفتیم امّا باز هم سکس نکردیم. موقع دوش گرفتن دیدم موهای بالای کسش کمی دراومده و زبر شده که براش شیو کردم. لای کونش هم همینطور. قبلا هم چند بار براش اینکار رو کرده بودم واسه همین حرفی نزد. از حمام که اومدیم بیرون بهش گفتم وقتی موهاش رو خشک کرد، بهترین ست شورت و سوتین رو بپوشه و خودش رو برای یک سکس هیجان انگیز آماده کنه. فهمیده بود نقشه ای دارم. گفت: “راستش رو بگو چه نقشه ای برام کشیدی.”

من: “تو مگه دوست نداشتی تو سکس غافلگیر بشی. امشب یه سورپرایز برات دارم.”

موهاش رو که خشک کرد، یک ست لباس زیر قرمز رنگ پوشید. بعد خودش رو آرایش کرد. بهش گفتم غلیظ ترین آرایش ممکن رو بکنه. خواست لباس رویی اش رو بپوشه که نگذاشتم. از تو چمدون لباس عروسی که کرایه کرده بودم رو آوردم. ذوق زده شد و با اشتیاق پوشیدش. لباسش خیلی بدن نما بود، یعنی بالاتنه اش که کاملا دکولته بود و پستونای خوشگلش رو به نمایش می گذاشت. خودم هم کت و شلوار و کراواتی که آورده بودم رو پوشیدم. در گوشش گفتم، الان من و تو عروس و دامادیم و امشب هم شب زفافمونه.

ویلای دوستم دوبلکس بود. من و منیژه تو اتاقهای طبقه بالا لباس عوض کردیم و بعد باهم رفتیم تو نشیمن طبقه پایین. مشروب و میوه و شیرین رو قبلا آماده کرده بودم. موزیک گذاشتم و با موزیک ملایم و رمانتیک با هم رقصیدیم. همزمان مشروب می خوردیم. مست شده بودیم. در گوشم زمزمه می‌کرد “عاشقتم. امشب من زن توئم. امشب باید بزنی جرم بدی.”

من: “حتما عزیزم. همه این مقدمات رو فراهم کردم که بهترین سکس هر دومون باشه.”

ساعت 9 شده بود. چراغها رو خاموش کردم، امّا دی وی دی پلیر که در حال پخش موسیقی بود رو روشن نگهداشتم. بعد دستش رو گرفتم بردم اتاق خواب. دوست من که صاحب ویلا بود، مثل من تو دکوراسیون اتاق خواب با سلیقه بود و خدا میدونست غیر از زن خودش، چند نفر دیگه رو روی اون تخت خواب کینگ سایز گاییده بود. بالا که رفتیم، منیژه میخواست لباسهاش رو دربیاره که نگذاشتم و گفتم: “میخوام تو لباس عروس بکنمت. فکر می کنم هیجان زیادی داشته باشه.”

منیژه: “آره. باهات موافقم.”

بغلش کردم، لب تو لب شدیم. بعد لبه یقه دکولته رو کشیدم پایین و پستون چپش رو آزاد کردم. بعد رفتم سراغش و نوکش رو کردم دهنم. همزمان با یک دستم دامنش رو زدم بالا و دستم رو رسوندم به کونش. شورتش لامبادایی بود و کپلشهاش عملا لخت بودن. دستم رو کردم لای پاش و انگشتم رو رسوندم به کسش که حسابی خیس شده بود. منیژه هم دستش رو از روی شلوار گذاشت روی کیرم که مثل سنگ سفت شده بود. در گوشم گفت “بیا بشین لبه تخت.” جلوم زانو زد و میخواست برام ساک بزنه. بهش گفتم: "سورپرایز من هنوز تموم نشده. به پشت خوابوندمش روی تخت و دامنش رو زدم بالا و خوابیدم روش. زیپ شلوارم رو باز کردم و کیرم رو درآوردم و از لای شورتش کردم توش. آه کشید. کمی تلمبه زدم و بعد از 3-4 دقیقه ارضا شد. دوباره گفت “میخوام کیرت رو بخورم.”

گفتم: “هنوز نه”.

از روی تخت بلندش کردم و زیپ لباسش رو باز کردم و از تنش درآوردم. لباس زیرش رو هم درآوردم. بعد از جیبم یه روبان پهن درآوردم و باهاش چشمای منیژه رو بستم.

منیژه: “این دیگه چیه؟”

من: “سکس امشب کاملا تحت اختیار منه. تو باید فقط منتظر باشی ببینی من میخوام باهات چکار کنم.”

منیژه: “واااای. چقدر هیجان انگیز شده.”

من: “صبر کن الان، هیجان انگیزتر هم میشه.”

بعد با یک روبان دیگه دستش رو از پشت محکم بستم. نه جوری که اذیت بشه، امّا اونقد محکم بود که نتونه بازش کنه. منیژه رو نشوندم لب تخت، بعد خودم لخت شدم و کیرم رو گرفتم جلوی دهنش. با خشونت بهش گفتم “ساک بزن پتیاره.”

سکس با خشونت و تحکم از جمله چیزهایی بود که منیژه قبلا گفته بود دوست داره. من معمولا با نرمی و خیلی رمانتیک باهاش سکی می‌کردم امّا الان میخواستم کمی خشونت بخرج بدم، البته بیشتر خشونت لفظی.

منیژه: “واااای چقدر باحال شدی امشب. آره من امشب جنده و پتیاره تو ام. باید اون روی خشنت رو امشب بهم نشون بدی …”

همینطور که حرف میزد کیرم رو چپوندم تو دهنش. اولش عوق زد چون تا حلقش رفت، امّا خیلی زود تونست خودش رو کنترل کنه. سرش رو گرفتم تو دستم و شروع به گائیدن دهنش کردم. بعد همونجا ولش کردم و رفتم از طبقه پایین یک بطری مشروب و سه تا لیوان برداشتم. فرشید هم تا اون موقع اومده بود و اونجا منتظر من بود. نقشه ام این بود که امشب با فرشید دو نفری منیژه رو بکنیم، امّا بدون اطلاع قبلی خود منیژه. به فرشید اشاره کردم که هیچ حرفی نزنه و دنبال من بیاد بالا. فرشید هم لخت شد و با هیکل ورزشکاری و کیر شق شده اش دنبال من راه افتاد. وارد اتاق که شدم، منیژه گفت “کجا رفتی.”

من: “امشب هیچ حرفی و سوالی نباید در کار باشه.” مشروب ریختم و گرفتم جلوی دهنش تا بخوره. خودم هم کنارش نشستم و یک جرعه مشروب خوردم و بعد با منیژه لب تو لب شدم. نگاهم به فرشید بود که بی صدا جلوی ما وایساده بود و کیرش رو میمالید. دستم یکی از پستوناش رو گرفتم دستم و مثل کسی که داره طالبی می خره، تکونش می دادم و به عکس‌العمل فرشید نگاه می کردم و انگار با چشماش داشت منیژه رو میخورد. لیوانها رو گذاشتم کنار و منیژه رو بلند کردم، خودم لبه تخت نشستم و منیژه رو نشوندم جلوم تا کیرم رو ساک بزنه. براش سخت بود امّا قرار نبود بیشتر از یکی دو دقیقه تو این حالت بمونه. وقتی مشغول ساک زدن شد، فرشید طبق قراری که گذاشته بودیم، رفت پشت سر منیژه بعد یک دفعه از پشت بغلش کرد. مهشید یک دفعه جیغ زد و خواست بلند شه که من و فرشید نذاشتیم.

منیژه: “وااای. این کیه؟”

من: “مگه نگفته بودی که میخوای همزمان به دو نفر کس بدی، خوب منهم الان یه کیر کلفت برات آوردم تا تو رو به آرزوت برسونم.”

منیژه: “آخه این کی هست؟”

من: “قرار نیست تو بدونی. ولی از اونهاییه که تو کس کردن از من هم حرفه ای تره. پس دیگه حرف نزن و بذار حسابی از خجالتت دربیایم.”

من و فرشید، منیژه رو بلند کردیم و بردیم روی تخت. تقلا می‌کرد که خودش دستش رو باز کنه که نذاشتیم. امّا دستاش رو بازکردیم و بعد هر دست و پاش رو از یک طرف به لبه تخت بستیم طوری که انگار به صلیب کشیده شده و نتونه دست و پا بزنه. بعد با فرشید هر کدوم یکی از پستوناش رو گرفتیم دهنمون. بعد من خم شدم روی منیژه و کیرم رو کردم تو دهنش در حالی که فرشید شروع به لیسیدن کسش کرد. منیژه حتی فرصت نمی کرد آه و ناله کنه چون کیر من تو دهنش بود. یکی دو بار با فرشید جاهامون رو عوض کردیم. بعد بندی که پاهاش رو با اون بسته بودیم باز کردیم. من نشستم بالای سر منیژه و زانوهاش رو آوردم تو شکمش، طوری که کس و کونش اومد جلوی روی فرشید. قرارمون با فرشید این بود که تو این مدت اصلا هیچ حرفی نزنه تا منیژه صداش رو نشنوه و اون رو نشناسه. آخه فرشید در واقع مدیر شرکتمون بود که خیلی وقت بود که تو کف منیژه بود و وقتی فهمید من باهاش سَر و سِر دارم ازم خواست ترتیبی بدم یک بار از خجالت کس منیژه دربیاد. فرشید که نباید حرفی میزد، دوباره رفت سراغ کس لیسی. کمی که لیس زد و کس منیژه رو خیس کرد، اومد جلوتر، کیرش رو گذاشت دم سوراخش و یواش فرو کرد. من گفتم: “این جنده خانم امروز سکس خشن میخواد. لازم نیست آروم بکنی. محکم بزن توش.”

منیژه حرفی نمی زد (قبلا بهش گفته بودم نباید حرفی بزنه) امّا چون از فرو رفتن یک دفعه ای کیر کلفت فرشید دردش گرفته بود، آخ بلندی کشید. من همچنان پاهای منیژه رو بالا گرفته بودم و فرشید محکم تو کسش تلمبه می زد. اون قدر به این کار ادامه داد که آبش اومد و همون تو خالی کرد. منیژه وقتی متوجه نبض زدن کیر فرشید شد، داد زد: “نریز توش. میخوای بدبختم کنی؟”

من: “نترس. قرص اضطراری آوردیم برات.”

منیژه که کلافه شده بود، شروع به فحش دادن کرد و گفت: “احمق بیشعور من گفتم سکس خشن و غافلگیرانه دوست دارم امّا نه اینطوری. اگر حامله بشم، و شوهرم بفهمه چکار کنم.”

من خنده ای کردم و گفتم: “نترس طوری نمیشه. فوقش اینکه شوهرت فکر می کنه بچه خودشه و به خوبی و خوشبختی بچه این دوست منو با هم بزرگ می کنین.”

منیژه گفت: “خاک تو سر جفتتون. زود باش دستام رو باز کن میخوام الان از اینجا برم.”

من: “کجا؟ تا روز جمعه مهمون خودمی. یادت رفته؟”

خواست حرف دیگه ای بزنه که بهش تشر زدم ساکت شه. بعد جامون رو با فرشید عوض کردیم. کس منیژه پر از آب فرشید بود. من سر کیرم کاندوم زد. اول کردم تو کسش که با ترشحات خودش و آب کیر فرشید حسابی لیز شده بود. بعد به فرشید اشاره کردم که پاهای منیژه رو بیشتر بیاره پایین تا کونش بیاد بالاتر. یک بالش گذاشتم زیر کمر منیژه. برای کونش نقشه کشیده بودم. تا حالا چند بار بهش گفته بودم کون میخوام امّا نگذاشته بود. الان وقتش بود که به خواسته همیشگیم برسم. با انگشتم کمی از آب و ترشحاتی که از کسش سرازیر بود رو مالیدم به سوراخ کونش. فهمید منظور چیه.

منیژه: “تو رو خدا با اونجا کار نداشته باش. من تا حالا کون ندادم.”

من: “چه بهتر. من تا حالا هر چی کس و کون گاییده بودم، هیچکدوم آکبند نبوده. همشون دست خورده بودن. اولین بار هست خودم میخوام پلمبش رو بردارم.”

منیژه التماس می‌کرد. امّا من گوشم بدهکار نبود. سر کیرم رو گذاشتم دم سوراخ کونش. آروم فرو کردم. میلیمتر به میلیمتر میبردم جلو. تا یکجایی منیژه ساکت مونده بود و تحمل می‌کرد. از قیافه اش معلوم بود دلهره داره و درد میکشه. وقتی کلاهک کیرم رفت تو دیگه نتونست تحمل کنه و جیغ کشید. خوشبختانه ویلای فرشید وسط یک باغ بود و اون نزدیکها کسی نبود. کیرم رو نگهداشتم بعد دوباره میلیمتری میبردم جلو و دوباره بر میگردوندم. هر بار بیشتر میرفتم جلو تا اینکه تا آخر رفت تو کونش. تمام این مدت منیژه گریه می‌کرد و می گفت: “میسوزه. تو رو خدا یواشتر.” وقتی تا آخر کیرم رو فرو کردم، به آرومی تلمبه زدم. کونش اونقدر تنگ بود که زیاد دووم نیاوردم و آبم رو تو کاندوم خالی کردم. وقتی درآوردم نگاه کردم ببینم خونی روش هست یا نه که خوشبختانه نبود. امّا یک عالمه گه بهش چسبیده بود. بعد هم منیژه بلند گوزید. خنده ام گرفته بود. منیژه که عصبانی بود، گفت: “مرض. بذار یه خیار تو کون خودتون فرو کنم ببینم چجوری تحمل می کنید و نمی گوزید.”

منیژه اصرار داشت که زود بلند شده امّا نگذاشتم. گفتم صبر کنه تا دوستم بره. خودم کس و کون منیژه رو با دستمال پاک کردم. تو این فاصله فرشید رفت پایین لباساش رو پوشید و بعد هم رفت. دستها و چشمای منیژه رو باز کردم و بردمش حموم. از دستم عصبانی بود و اولش باهام حرف نمی زد. تو حموم کلی گریه کرد و بهم فحش داد. می گفت: “من رو باش که عاشقت شده بودم.”

سعی کردم از دلش دربیارم. بوسش میکردم و میگفتم “عزیزم. فقط میخواستم فانتزی هامون رو یکبار هم که شده اجرا کنیم. دیگه آخرین بار بود. قول میدم.”

وقتی از حموم خواستیم بیایم بیرون، لحنش بهتر شده بود. ولی همچنان با شوخی بهم فحش می داد. “بیشرف. هنوز کونم میسوزه.” البته، حالش وقتی بهتر شد که کادوی فرشید رو بهش دادم. یک گردنبند طلا براش گرفته بود. پرسید “این چیه؟”

من: “دوستم عکس تو رو تو گوشیم دیده بود و وقتی بهش گفتم با هم سکس داریم، گفت ازت خوشش اومده و میخواد یکبار باهات باشه. امّا منکه نمیخواستم تو رو از دست بدم گفتم فقط در حضور خودم باشه. اون هم که آدم لارجیه، این رو به عنوان کادو و عذرخواهی از اینکه قراره اذیت بشی گرفته برات.”

منیژه گفت: “یعنی الان من باید خوشحال باشم که جرم دادید و درعوض گردنبند برام گرفتید؟ مگه من جنده ام. در ضمن یادم نرفته که در واقع این تو بودی که اذیتم کردی و کونم رو جر دادی. اونوقت خرجش رو رفیقت باید بده؟”

من هم که از قبل حدس می زدم کار به اینجا بکشه، براش یه ساعت خریده بودم که براش آوردم.

من: “حالا آشتی می‌کنیم؟”

منیژه با لحنی که معلوم بود خودش رو داره لوس میکنه گفت: “نمیدونم. حالا ببینیم چی میشه.”

روز پنجشنبه دوباره با هم سکس کردیم، البته این بار مثل همیشه خیلی لطیف و بدون خشونت. اون روز منیژه تمام مدت لخت بود و فقط شورت تنش بود. بیرون هم نرفتیم چون میگفت هنوز کونش درد میکنه. جمعه صبح هم بعد از یک سکس مختصر راه افتادیم به سمت تهران.

رابطه من و منیژه چند ماه بعد از این قضیه ادامه پیدا کرد. فرشید یکی دو بار دیگه اومد سراغم و گفت میخواد دوباره برنامه ای مثل اون روز تدارک ببینم که به منیژه گفتم امّا مخالفت کرد. به پیشنهاد من، فرشید تصمیم گرفت خودش مخ منیژه رو بزنه، من هم دیگه وقتش رسیده بود که با منیژه کات کنم چون کلا با هیچکس بیشتر از یکسال همچین رابطه ای رو ادامه نمی دم.

منیژه اولش که گفتم میخوام کات کنم، عصبانی شد، امّا نهایتا چاره ای نداشت. این فرصتی شد برای فرشید که خیلی زود منیژه رو زیرخواب خودش کنه. الان دو سالی هست که با هم هستن. روزی که فهمید فرشید همون کسی هست که اون روز دو نفری ترتیبش رو دادیم، بهم زنگ زد و کلی فحشم داد. الان ظاهراً هر دو راضی ان و این رو از اینجا می فهمم که هر چند هفته یکبار منیژه تو شرکت کادوهایی رو که از فرشید گرفته به رخم میکشه. هنوز با هم راجع به همه چیز حرف می زنیم. با هم سکس نداریم امّا همچنان راجع به مسائل شخصی هم صحبت می‌کنیم، از جمله اینکه همه جزئیات سکسهاش با فرشید رو برام تعریف میکنه.

نوشته: شاهین


👍 22
👎 12
73601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

844745
2021-11-27 02:02:39 +0330 +0330

چی بگم والله ؟؟؟؟

1 ❤️

844746
2021-11-27 02:11:35 +0330 +0330

خوب و زیبا نوشتی اما یک مقام دار طولانی شده بود و اون قسمت ویلا خیلی مختصرتر میتونست فقط با فتح کونش توسط خودت تموم بشه و اخرش هم یک اشاره ای کنی که چون بیشتر از یکسال با کسی نیستم و دوستمم خیلی دلش میخواست با اون دوست شد.

0 ❤️

844789
2021-11-27 08:06:32 +0330 +0330

زر نزن عنتر خان ، باشه؟

0 ❤️

844800
2021-11-27 08:56:04 +0330 +0330

آقا شاهین کیرم تو دهنت ❤️

1 ❤️

844873
2021-11-27 23:14:59 +0330 +0330

از کسانی که نگاهشون به زن شوهر دار اینطوری هست و زیادی از خودشون تعریف می‌کنند ‌تا بتونن مخ چند نفری و برنن خیلی خوشم نمیاد. خصوصا که گفتی زیاد بازن شوهردا بو ی واقعا بگم حالم از تو بهم خورد .خیلی کثیفی

1 ❤️