من و خانم مدیرعامل (۵ و پایانی)

1400/10/01

...قسمت قبل

از اون به بعد تقریبا همه چیز مثل قبل بود در یکی دو ماه اولش. فقط همینطور که قبلا گفته بودن، فرکانس خوردن مدفوعشون توسط من را زیاد تر کردن و مجبور بودم بیشتر مدفوعشون را بخورم. با اینکه یک تیکه دو سه سانتیش را می خوردم ولی بسیار تحقیر کننده بود ولی خوبیش این بود که روش یک لیوان ادرارشون بهم میدادن برای همین طعم مدفوع زیاد توی دهنم نمیماند. و همچنین حوادثی را پیش میاوردن که من کم کم به خدمت کردن به ایشون جلوی دیگران عادت کنم.

مثلا یک بار که قرار گذاشتن با خانم بتی (دختر خاله اشون) و خانم شارلوت (دوست صمیمیشون) که این دو نفر جز باشگاه تنیس هم هستن، برن کنار دریاچه بدوند، من را هم طبق معمول بردن. بعد حدود نیم ساعت دویدن، خانم ها خسته شدن و امدن روی یک نیمکت نشستن. دریاچه زیاد شلوغ نبود و هرازگاهی یک نفر رد میشد از جلوی نیمکت. خانم وقتی نشستن روی نیمکت من را صدا زدن و بهم گفتن روی زمین جلوی نیمکت بشین، کفش و جوراب هام را در بیار و پاهام را با دستت ماساژ بده. خب این برای خانم ها بتی و شارلوت عجیب نبود چون بار ها این کار را توی باشگاه تنیس کرده بودم. ولی این اولین بار این کار را جلوی مردم توی خیابون و کنار دریاچه میکردم. ولی چون صورتم به سمت خانم و نیمکت و دریاچه بود، مردم را که از پشت سرم رد میشدن نمیدیدم و این باعث میشد که کارم را ریلکس تر انجام بدم. خانم ها هم گرم صحبت بودن. توی باشگاه معمولا چند دقیقه هر پا را ماساژ میدادم که دچار گرفتگی نشه و دوباره جوراب و کفش خانم را بهشون میپوشندم و میرفتیم خونه. اما کنار دریاچه و بعد از حدود نیم ساعت، خانم شارلوت به خانم گفتن این بچه گناه داره. دست درد شد، نیم ساعته داره پاهات را ماساژ میده. کلا نیم ساعت که بیشتر ندویدیم. که خانم جواب دادن تو نگران این نباش‌. این خودش عاشق دست ها و پاهای منه. ندیدی توی باشگاه هم میاد دستام میبوسه؟ خانم شارلوت گفتن اوایل میدیدم ولی ماه هاست که ندیدم! که خانم جواب دادن الان فقط اجازه داره پاهام را ببوسه. تازه خودش اصرار داره که به پاهای من خدمت کنه. خانم شارلوت و بتی خیلی متعجب شدن و منم عرق خجالت روی پیشونیم نشست. بعد خانم به من نگاه کردن و گفتن درست نمیگم؟ منم سرم انداختم پایین و گفتم بله. خانم درست میگن. خانم شارلوت و بتی یک نگاهی به من کردن و گفتن یعنی تو از ماساژ دادن پاهای پائولا و بوسیدن دست و پاهاش لذت میبری؟ و من همچنان که سرم پایین، سری تکان دادم و تایید کردم. بعد بهم گفتن ببوس پاهاش را ببینیم؟ البته که عرقیه اگر بدت نمیاد؟ من نگاهی به خانم کردم و پیشونیم کاملا عرق کرده بود. خانم گفتن اربابش من هستم. من باید بهش اجازه بدم. بعدشم الان جلوی شما خجالت میکشه. بعدش دستشون را روی سر من کشیدن و گفتن خجالت نکش. خانم ها بتی و شارلوت نزدیکترین افراد به من هستن و در این مورد به کسی چیزی نمیگن. حتی بتی به خواهرم مارن ( که در شهر دیگه در ۵۰۰ کیلومتری شهر ما) هم چیزی نمیگه. گفتن حالا بیا به یاد قدیم ها دست های منو ببوس دوباره خانم ها ببینن. و دستشون را جلوی صورت من گرفتن. منم بعد از مکث کوتاهی هر دست را یک بار بوسیدم. گفتن چون برده خیلی خوبی بودی بهت اجازه میدم روی همین پای راستمم که داری ماساژ میدی ببوسی تا خانم ببینن چقدر تو پاهام را دوست داری. و خانم ها هم دیگه سوالی فعلا نمیپرسن در رابطه با تو تا بعدا خودم براشون بگم. من سرم بالا اوردم و دیدم هر دو از تعجب دارن شاخ در میارن. ولی خانم راست میگفت خب. من از خدمت کردن بهشون واقعا لذت میبرم. با اینکه از خجالت عرق کرده بودم ولی از اون چیزی که فکر میکردم اسون تر بود.

یا مثلا یکبار که خانم همسایه خونه کناری اومده بود خونه خانم تا اشون چند تا اچار بگیره ( اینجور وقت ها من معمولا یا میرفتم توی اشپزخانه یا میرفتم توی اتاق خودم ) خانم به من گفتن دم دست باش و جایی نرو تا صدات کنم. بعد خانم همسایه دم در خونه چند دقیقه ای با خانم خوش و بش کرد. بعد گفت من اچار فلان میخوان. خانم گفتن اچارهام توی اون کمد بالای در ورودی هست و به اونجا اشاره کردن. بعد من را با اسم برده صدا زدن. من به صورت برهنه و با چستیتی اومدم و بعد بهم گفتن اون اچارها را از بالا بده.

یا مثلا چند بار وقتی من زیر میزشون توی دفتر داشتم پاهاشون را با دستم ماساژ میدادم و همزمان منشی تو اتاق بود بهم میگفتم به صورت چهار دست و پا بشو تا من پاهام را روت بزارم و استراحت کنم.

همه این اتفاقات ریز و درشت توی یکی دو ماه اول میوفتاد. تا یکی دو هفته بعد از اون روز دویدن کنار دریاچه به همراه خانم ها بتی و شارلوت، و بعد از تایم تنیسشون توی رختکن، خانم بتی به خانم گفتن خوش به حالت که همچین برده ای داری که اینقدر بهت خدمت کنه. بعد رو به من کردن و گفتن پائولا همه چیز را به ما گفته‌. گرچه با بعضی چیزهاش را باور نکردیم. ولی خب بالاخره خوبه دیگه. بعد خانم گفتن کدوم قسمتش را باور نکردی، مگه تا حالا از من دروغ شنیدی؟ خانم بتی گفتن نه ولی خب عجیبه واقعا اگر پاهای عرقیت را لیس بزنه و تمیز کنه. بعد خانم گفتن الان بهش یه دستوری میدم که باور کنی. الان پاهام عرقیه دیگه. خانم بتی گفتم خب معلومه بعد از ۱.۵ ساعت تنیس. گفتن حالا بهش دستور میدم که شصت پاهام را بکنه توی دهنش و هر کدوم را ۵ دقیقه مک بزنه. خوبه؟ خانم بتی سری تکون دادن. خانم پا راستشون را گذاشتن روی پای چپشون و سر من را گرفتن و گفتن میخوام ببرمت توی بهشت. و سرم من را به سمت پاهاشون بردن. منم چشم هام را بستم که خانم ها را نبینم و شصت پای راست خانم را شروع به مکیدن کردم. خانم ها کاملا سکوت بودن و فقط نگاه میکردن. بعد خانم گفتن بسته و من را به سمت دیگه هدایت کردن و پای چپشون را روی پای راستشون گذاشتن و من شروع به مکیدن اون یکی انگشت شصتشون کردم. بعد از چند دقیقه که خانم ها بتی و شارلوت نمیدوستن چی بگن، گفت چرا اینجوریه این؟ خانم گفتن تازه اگر بهش دستور بدم پاهای شما را میلیسه. حالا یک روز دعوتتون میکنم بیاین خونه تا قشنگ ببینین برده من چقدر خوبه. گفتن پس چرا چند باری که در مدت چند ماه پیش اومدیم نبود. خانم گفتن چون خجالت میکشید معافش کردم از خدمت. بعدش اونها وسایلشون را جمع کردن و رفتن و من هم جوراب ها و کفش های خانم را بهشون پوشاندم و به سمت خونه راه افتادیم. توی مسیر بهم گفتن تجربه مکیدن شصت من جلوی خانم ها چطور بود؟ گفتم خیلی سخت نبود چون که چشم هام را هم بسته بودم. گفتن خوبه. میخوام یک روز دعوتشون کنم بیان خونه ام و تو اون روز باید سنگ تمام بذاری. گفتم چشم خانم

نوشته: برده خانم پائولا


👍 13
👎 9
45501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

849108
2021-12-22 01:45:31 +0330 +0330

گوزو ننویس. خاک عالم تو سرت

1 ❤️

849200
2021-12-22 17:01:02 +0330 +0330

گمونم میخواد عمومیت کنه دهن سرویس

0 ❤️

849212
2021-12-22 18:29:58 +0330 +0330

منم عاشق کفپا و شصت پای خانما هستم

0 ❤️

849250
2021-12-23 00:44:02 +0330 +0330

الان ک سه تا میسترسی شد تمومش کردی!!!

0 ❤️

865923
2022-03-28 13:54:45 +0430 +0430
0 ❤️