من و دختر خالم تو ختم مامان بزرگ

1392/09/11

سلام
این داستان برخلاف اکثر داستانای این سایت واقعیه
همین اول بخاطر اشتباه تایپی یا هرمشکل دیگه عذر میخوام!
من از دخترخالم که اسمش پریسا هست 3 سال بزرگترم و پریسا به خاطر اینکه داداشم منو داداشی صدا میکنه اونم باهمین اسم منو صدا میزنه…
خلاصه میخوام بگم رابطون خیلی نزدیکه ولی پریسا کلا درون گراست و زیاد حرف نمیزنه.
چندوقت پیش یه دخدری زنگ زد به من که میخوام باهات دوس شمو این حرفا
منم که بدم نمیومد!!باهم دوس شدیم
بعد مدتی متوجه شدم دوست پریساست و اون شماره ی منو بهش داده
وقتی به دوستم گفتم میدونم که پریسا شمارمو به تو داده شروع کرد به این حرفا که پریسا عاشقته و دیوونتو و…
گذشت تا چندوقت پیش که مادربزرگم فوت کرد
همه مشغول مراسمو این چیزا بودن ولی پریسا از اونجایی که درون گراست توی یکی از اتاقهای طبقه ی بالاخونه مامان بزرگم(خونشون دوبلکسه با اجازه!) بودو صداشم اصلا در نمیومد!
یه بار بی خبر از اینکه پریسا تو ی اتاق خواب بالاس سرمو انداختم رفتم تو اتاق.پریسا رو تخت خوابیده بود داشت آهنگ گوش میکرد…
تا دید من وارد شدم نشستو بامن سلام احوال پرسی کرد
رفتم کنارش نشستم گفتم هدفونتو بده ببینم چی گوش میدی؟!
هدفونو گرفتمو همونجوری که کنارش نشسته بودم شروع کردم به آهنگ گوش دادن
یه دفه جاخوردم
دیدم پریسا دستشو از یقم کرده تو داره بدنمو میماله!
منم که میدونستم پریسا منتظر یه همچین موقعیتی بوده تنورو داغ دیدمو نونو چسبوندم!
دستمو از پشتش بردم رو سینش شرو کردم مالیدن جفتمون حشری شده بودیمو بدنامون از هیجان داشت میلرزید…
10دقیقه داشتیم لب بازی میکردیم منم دستمو از زیر برده بئدم داشتم سینه هاشو میمالیدم
مانتو و شلوارشو دراوردم بند سوتینشو باز کردمو شروع کردم به ممه خوردن!
سینه هاش نسبت به یه دخدر16 ساله عالی بود عااالی
آب از کسش راه افتاده بود
یه دفه دستشو برد رو کیرم گفت: داداشی منو میکنی؟!
انگار یه پارچ آب یخ ریختن رو بدنم
گفتم:اگه تو بخوای چرا که نه!!
خودش کمک کرد که شلوارمو دربیارم منم بدتر از خودش کل شرتم خیس شده بود با حشر!!!
شورتشو دراوردم کسشو خوردم
واقعا عالی بود
حتی تو این عکس سکسیها مثل کسش ندیده بودم!
انقد آه میکشید که گفتم الان یکی صدامونو میشنوه و خفتمون میکنه
البت خدا پدر مداحو بیامرزه نمیذاشت صدایه ما به گوش کسی برسه!
با یه انگشت کونشو گرم کردمو بعد 2 انگشتیو سه انگشتی که دیگه نوبت کیرم شد!
کیرم نقد لیز شده بود که همین که گذاشتم دم سوراخش 5-6 سانتش رفت تو!
شروع کردم تلمبه زدن
منم از ترس خفت شدن آبم نمیومد خداروشکر!
همینجوری که میکردمش کسشم با دست میمالیدم
بهش گفتم میخوای به اوج اوجش برسی خودت نوک سینه هاتو بمال
تو این مدت که کردمش فکرکنم 3-4 بار ارگاسم شد
واقعا لذت بخش بود
آبمو ریختم تو کونش
دیگه جفتمون بی حال افتادیم رو تخت
بازم شروع کردیم به لب بازی که پریسا زد زیر گریه:
دادشی تورو خدا به مهسا نگو باهم این کارارو کردیم
اون عاشقته
بفهمه دیوونه میشه و…
گفتم باشه اصن این قضیه تو همین اتاق میمونه
لباسامونو پوشیدیمو بعد از یه لب شیرین دیگه رفتیم پایین
البته تو مدت ختم تا 40 10 بار دیگه باز باهم سکس داشتیم
.
.
.
.

.
.
.امیدوارم خوشتون اومده باشه
داستان کاملا واقعیه…

نوشته: مسعود


👍 1
👎 3
111911 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

406351
2013-12-02 14:43:48 +0330 +0330

بابا برون گرااا

0 ❤️

406352
2013-12-02 14:58:02 +0330 +0330
NA

10 40 بار؟
=))
خاااووک

0 ❤️

406362
2013-12-02 16:03:28 +0330 +0330
NA

كیر مداح اهل بيت تو كونت با اين داستان تخميت

0 ❤️

406353
2013-12-02 16:08:58 +0330 +0330
NA

بلال حبشی روزی تورو مورد عنایت قرار خواهد داد :-D

0 ❤️

406354
2013-12-02 16:36:58 +0330 +0330
NA

واقعا پیداست که داستانت واقعی بود اول شمارتو داده به دوستش بعد خودش بهت داده بعدم گفته به دوستم نگو…
آره کاملا واقعیه…
تا چهلم مامان بزرگت ۱۰بار به یادش جلق زدی…
حتما تا سالگرد مامان بزرگت دیگه کور شدی از بس جلق زدی…

0 ❤️

406355
2013-12-02 16:47:23 +0330 +0330
NA

کاری به داستانت ندارم بیشعور متوهم
لعنتی " داداش، داداشی " حرمت داره، " خواهر، اجی، خواهری… " حرمت داره
اخه نکبت مادر مرده غلط میکنین وقتی دنبال کثافت کاری هستین اینجوری داداشی و خواهری رو زیر سوال میبرین
حرمت شکن

0 ❤️

406364
2013-12-02 16:51:33 +0330 +0330
NA

کیرم توکون درون گرات.کسکش

0 ❤️

406356
2013-12-02 18:32:28 +0330 +0330

یه مرتبه دیدی دستش داره از زیر لباس بدنتو میماله و گفت داداشی منو میکنی و آب یخ ریختن کله ات ! ! . . . بعدش داشتید لب میگرفتید یه مرتبه زد زیر گریه که به مهسا نگو باهم اینکارو کردیم چون عاشقته دیوونه میشه ؟ ! واقعا که باور باید کرد چون ختم هم بوده و مداح صداش زیاد بود کسی نشنید صدای شما دو تا رو تو اون شلوغی هیچ کس ام نیومداحیانا تو اتاق مزاحم بشه و خانوم درون گرا هم بدون نگرانی کشیده پایین ،جق الجالق واقعا

0 ❤️

406357
2013-12-02 18:39:00 +0330 +0330
NA

این داستان برخلاف اکثر داستانای این سایت واقعیه/تمام حروف این جمله با سایز 30 سانتی متر تو کونت

0 ❤️

406358
2013-12-02 19:01:47 +0330 +0330
NA

Kari nadaram dastanet tokhmi bud.akhe bishur madarbozorg yeki az aziztarino nazdiktarin fard be adame bad to tu ruze khatmesh narahat nashodi hiche gerye kardan ham bokhore vasate farghe saret ,rafti dokhtar ame jendato gaeidi bad eftekhar mikoni vagheiye?

0 ❤️

406359
2013-12-02 20:19:47 +0330 +0330
NA

خدا رو شكر اتوبوس فاميلتون چپ نكرده بود وگرنه تا چهلم چهارصد بار سكس مى كرديد؟

0 ❤️

406360
2013-12-04 07:29:11 +0330 +0330
NA

mantoshalvar???

0 ❤️

406361
2013-12-07 01:32:08 +0330 +0330
NA

بقول یه دوستی میگفت دختر اگه گفت چطولی باید از کون بکنییش
بچه کون چه طرز نوشتنه؟دخدر؟دوسداری؟

0 ❤️

771595
2019-06-04 21:28:44 +0430 +0430

سیزده سالته؟؟؟؟ :/

0 ❤️