من و دختر سبزه روی شمالی

1391/03/22

راستش الان چند وقتیه که توی این سایت میام واز مطالبش استفاده میکنم. قبلا سایت اویزون رو خیلی رصد میکردم که اون اتفاقات بزاش افتاد. خداییش هم هیچکدوم از داستانهایی که اینجا نوشته شده حتی به گرد بدترین داستانهای اون سایت نمیرسه. میخوام سلسله خاطرات سکسی خودم رو در قالب داستان براتون بنویسم. این رو هم بگم که شاید برای جذابتر کردنشون پیازداغش رو زیاد کنم ولی سعی میکنم بیشتر اتفاقات واقعی رو براتون بنویسم وتا اونجا که ممکنه هم از نظر ادبی واقعیتر جلوه کنه.
من ساکن یکی از شهرهای شمالی هستم وکار تهیه و تعمیر و نصب کولرهای گازی و لوازم سرد کننده ست. اسمم شاهینه و28 سال سن دارم. قدم 180 و ورزشهای فوتبال بدنسازی و شنا رو انجام میدم واسه همین به هیکل و اندامم خیلی توجه میکنم. اصولا کار من طوریه که بیشتر توی منازل کار انجام میدم حالا چی نصب کولرگازی باشه چه تعمیرات. واسه همین فرصتهای زیادی واسه سکس نصیبم میشه. البته اینو هم بگم که مبنا واصول کار ما بر درستی و چشم پاکیه وبه همه کسانی که برای خدمات منزلشون میرم به همین چشم نگاه میکنم وتاحالا هم مشکلی ازین بابت پیش نیومده. ولی خب این وسطها هستن کسانی که حودشون میخوارن وبعضا بدشون نمیاد که حالی بکنن. خب منم بهشون حال میدم. داستانهایی که اینجا براتون مینویسم در همین راستاست…

اولین داستانم مربوط میشه با سکس با یه دختر سبزه و خوش اندام که مادرش واسه نصب یخچال تازه خریداری شده یک برند معروف باهام تماس گرفت تا براشون راه اندازی کنم و ضمانت نامه ش رو مهر و امضا کنم. اخه نمایندگی چندتا شرکت این چنینی رو هم دارم. صبح حدود ساعت 9بود که به در خونشون رسیدم بعد از در زدن ومعرفی خودم از پشت ایفون در باز شد و داخل حیاط شدم. دم در اتاق یه زن حدودا 50ساله با ظاهر کاملا معمولی مثل یه زن خونه دار با روسری در رو باز کرد و وقتی گفت بفرمایید فهمیدم همونیه که تلفنی ادرس بهم داده بود. وارد اتاق شدم و به سمت اشپزخانه رفتم که معمولا یخچال رو قرار میدن. پس از اماده کردن یخچال وروشن کردنش یه چند دقیقه ای رو برای تست برودت صبر کردم و وقتی از سرمای اون مطمئن شدم از زنه خواستم که برای توضیح دادن نحوه استفاده از سیستم کنترل یخچال بیاد. خانومه گفت من که چیزی ازین چیزا سر در نمیارم صبر کن دخترم رو صدا کنم تا بیاد واسه اون توضیح بده. سپس باصدای بلند صدا زد فیروزه بیا اقای مهندس یخچال رو برات توضیح بده. بعداز چند لحظه یه دختر قدبلند بایه چادر خونه از اتاق خواب بیرون اومد. صورت زیبایی نداشت و سبزه رو بود ولی خداییش قد وهیکل توپی داشت. یه تاپ خاکستری و یه شلوار استرج مشکی پاش بود و چادر رو طوری گرفته بود که فقط روی شونه هاش و بازوهاش رو پوشونده بود.
وقتی اومد یه مقدار مکث کرد و درحالیکه سعی میکرد لهجه شو کنترل کنه یه سلام کرد. صداش هم مثل صورتش معمولی بود. منم شروع کردم توضیح دادن و اینکه چی چیکار میکنه. تا اینکه رسیدم پشت یخچال. چون یخچالشون از نوع بدون برفک بود خواستم مسیر شیلنگی که اب ناشی از اب شدن برفک رو به روی کاسه روی موتور قرار داره نشونش بدم بهش که دیدم اومد و طرف من وبه پشت یخچال و قسمت کندانسورش دست کشید و گفت چقدر داغه. منم دستم رو به پشت یخچال زدم و گفتم اره اینجا باید داغ باشه دراین حالت طوری قرار گرفته بودیم که مادرش دست مارو نمیدید. یک آن دیدم که دستش رو گذاشت رو دست من. خیلی جا خوردم چون انتظار نداشتم همچین کاری کنه. اتفاقا دستش خیلی سرد بود معلوم بود که خیلی هیجان زده ست با اینکه چهره ش کاملا خونسرد نشون میداد. خلاصه بقیه کارهارو انجام دادم و از اتاق به سمت حیاط رفتم. دیدم مادر ودختر پشت سرم اومدن و بابت کارم ازم تشکر کردن. وقتی از در حیاط بیرون میومدم در اخرین لحظه نگاهی به دختره کردم و دیدم که پنهانی چشمکی بهم زد. سریع درو بستم و پشت فرمون ماشینم نشستم. یه کم به دختره که اسمش فیروزه بود فکر کردم و راه افتادم. هنوز زیاد دورنشده بودم که یه اس ام اس واسه گوشیم اومد. زدم کنار تا ببینم کیه. دیدم از همون شماره ایه که الان خونشون بودم. نوشته بود رفتی خونه یه اسفند واسه خودت دود کن چشمم نگیردت.
منم سریع و حیلی خونسرد جواب دادم یعنی اینقدر به چشمات مطمئنی؟
جواب داد نه ولی خداییش پسر به این قد وبالا و حوشتیپی ندیده بودم…
یه لحظه خیلی حال کردم و واسه اینکه بهش حال بدم نوشتم اتفاقا منم دختری با این قد و هیکل ندیده بودم. دیدم جوابی نداد راه افتادم که برم مغازه دیدم دوباره اس اومد گفت اختیار دارین نظرلطفتونه. خواستم به جای اس بهش تلفن کنم که دیدم تا یه زنگ خورد رجکت کرد. منم جا خوردم چند لحظه بعد یه اس اومد که این خط مامانه بهش زنگ نزن. سپس یه میس کال با یه شماره همراه اول اعتباری کد شهرستان افتاد .فهمیدم که خودشه به شماره زنگ زدم و بعد از چندتا زنگ گوشی رو برداشت. گفتم خب حالا واسه خودم اسفند دود کنم. گفت اره خداییش خیلی خوشتیپی وقتی صدات رو از تو اتاق میشنیدم حدس میزدم که جوون باشی و فکر نمیکردم اینطوری. خلاصه اون روز با حرفهای چرت و پرت گذشت. تا یکی دو روز بعد همش تلفن و اس ام اس میزدیم. تا اینکه یه روز گفت که خونه تنهام و مامان رفته بازار. همون لحظه کیرم یه نبض زد. گفتم میخوای بیام یخچالتون رو بازدید کنم. کمی مکث کرد و گفت اره بیا اتفاقا پروانه ش صدا میکنه. گفتم ده دقیقه دیگه اونجام. سریع پریدم پشت فرمون رو رسیدم در خونشون. خیلی خونسرد برای اینکه کسی شک نکنه با کیف ابزارم از ماشین پیاده شدم و زنگ خونشون رو زدم. بدون اینکه ایفون رو برداره درو باز کرد. سریع و وارد خونه شدم. دیدم با همون لباسهای اونروزی ولی بدون چادر اومد جلو و سلام کردو دستشو دراز کرد که باهام دست بده منم باهاش دست دادم و یه مقدار بیشتر دستش رو نگه داشتم. یه کم براندازش کردم . پوست بدنش برعکس صورتش سفید و بلور بود هیکل محکم و ورزشکاری داشت. سینه هاشم متوسط بود که البته به نظرم رسید واسه اون هیکل یه مقدار کوچیکن. موهاشو جمع کرده بالای سرش و با کلیپس نگه داشته بود. گفتم خودت با این اندام و هیکل اونوقت به من میگی. یه لبخندی زد و به اشپزخونه اشاره کرد. رفتم سراغ یخچالشون و پروانه فن رو تنظیم کردم تا صدا نده. گفتم اینم از این درست شد. یه نگاهی کرد و گفت مرسی…
کمی عقب رفتم و به پنجره اشپزخونه تکیه دادم دستاش رو گرفتم و کشیدم طرف خودم. بدون هیچ مقاومتی اومد و چسبوندمش به خودم. دستم رو انداختم دور کمرش و از کس چسبوندمش به کیرم که داشت زیر شلوار لی که پوشیده بودم میترکید. دیدم وقتی چسبید بهش یه کم تکون خورد. گفتم میدونستی من عاشق دخترای قدبلند و هیکلیم… گفت جدی میگی و نگاهش رو به چشمام انداخت دستم رو روی کون سفتش کشیدم دستش رو برعقب و گذاشت رو دستم. دوباره دیدم که دستهاش سرده فهمیدم که هیجانزده شده. سرش رو گذاشتم روی شونه هام و نفسم رو دادم رو گردنش میدونستم که این کار حشریش میکنه. خیلی اروم برگشت و از پشت چسبید بهم دیدم چشماشو بسته دستم رو انداختم دور شکمش و از کون چسبوندم به کیرم گردنش رو خم کردم . مهره بالای گردنش رو با نفسم گرم کردم دیگه ازخودش بیخود شد. اروم بازبون همون قسمت پشت گردنش رو لیس زدم. نفسهاش به شماره افتاده بود. دستهام هم بیکار نبودن اروم کردم زیر پیرهنش و شکمش رو مالیدم و اومد تا روی سوتینش. سینه های کوچیکش رو از رو سوتین مالیدم و اون یکی دستم رو اروم به سمت کسش بردم نزدیک که شد دستمو گرفت و نذاشت پایینتر برم. فهمیدم که هنوز از خود بیخود نشده. بیشتر پشت گردن رو لیس زدم و کیر رو به کونش میمالیدم دوتا دستامو روی سوتینش کشیدمو جفت سینهاشو از زیرشون دراوردم و مالش رو بیشتر کردم. تو تمام این مدت چشماشو بسته بود و نفس نفس میزد. یه بار دیگه دستمو به سمت کسش بردم تا خواست دستمو بگیر من دستشو گرفتم و با دست دیگه کسش رو از رو شلوار مالیدم دیگه سست شده بود و چیزی نمیگفت. بعد اروم دستمو کردم توی شرتش یه مقدار موی زبر به دستم خورد. انگشت وسطمو گذاشتم روی لبه هاشو مالش رو شروع کردم. دیگه اماده بود که شلوارش رو بکشم پایین که…
صدای زنگ گوشی نوکیای لعنتیش بلند شدو مثل برق گرفته ها ازم جدا شد. بدجوری حالمو گرفته بود. گوشیش رو برداشت و گفت مامانه.
سلام مامان کجایی؟ سر کوچه. خب. چی تخم مرغ صبر کن نگاه کنم. در یخچالو باز کرد و گفت دوتا داریم. باز بخر. باشه باشه…
سریع برگشت طرف منو گفت مامانم داره میاد مغازه سرکوچه ست زودباش تا نیومده. سریع کیف وسایلم رو جمع کردم و به سمت در رفتم. برگشتم نگاهی به چشمهای شهوت الودش کردم نزدیکم اومد و سریع لبهاشو رو لبم قفل کرد و محکم بوسید گفت بقیه بمونه بعد. فعلا برو تا نیومده…
وقتی از در حیاط اومدم بیرون نگاهی پشت سرم کردم. از لای در اتاق چشمکی بهم زد که دلم غنج رفت. سریع ماشینو روشن کردم وقتی سرکوچه رسیدم مادرش رو دیدم که با وسیله هاش داره میره سمت خونه. حواسش به من نبود منم سعی کردم بهش نگاه نکنم تا یه وقت منو یادش نیاد. یه فحش کمر به زیر بهش دادم که عین دسته خر اومد و حالمون رو گرفت ولی مطمئن بودم که دفعه بعد خودشم میکنم…
پایان قسمت اول

نوشته: ؟


👍 1
👎 0
65022 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

322277
2012-06-11 17:13:46 +0430 +0430
NA

بدک نبود… ولی اعتماد به نفست زیاده عامو!
جنده بوده خب

0 ❤️

322278
2012-06-11 17:40:49 +0430 +0430
NA

دمت گرم همکار با حال بود حال کردم بقیشو زودتر بذار تا بخونیم حالشوببریم

0 ❤️

322279
2012-06-11 18:29:13 +0430 +0430
NA

خود داستان خوبه ولی طرز نوشتنت افتضاح.
20 خط نوشتی که 15 خطش مقدمه و معرفی بود 5 خط بقیش هم تعمیر یخچال.
ادامه بده ولی کل داستان رو یجا بنویس

0 ❤️

322280
2012-06-11 19:36:54 +0430 +0430
NA

دوست عزیز خیلی قشنگ بود
اینجا یه سری هستن که میخوان داستان نوشتن را “انحصاری” کنن
بیخیال
ادامه بده چون به واقعیت خیلی نزدیک بود
حالا فردا یه سری میان فحشت میدن
بیخیالشون,چیزی تو دلشون نیست D:
بیکاریم هممون دیگه

0 ❤️

322281
2012-06-11 19:37:12 +0430 +0430
NA

خوب بود هرچند بد جايي تموم كردي،
از لحاظ نگارشي بايد بگم معمولي بود و بيشتر خاطره گونه بود تا نگارش داستاني ولي بد هم نبود كمتر غلط املايي و جمله بندي به چشم ميخورد،با اينكه قسمت سكسش تحريك كننده از آب درنيومده بود ولي به انتظار قسمت دومش ميمونم تا در قضاوت عجله نكرده باشم،پس زود قسمت دومش رو بفرست تا اين قسمت يادمون نرفته
ضمنا خطاب به نفر اول :
به تخم چپ شاه نعمت اله ولي كه اول شدي جايزه ات كه كير فيل روآندايي بود رو آدمين برات فرستاده در اسرع وقت استعمالش كن و بشين روش!

0 ❤️

322282
2012-06-12 00:04:55 +0430 +0430
NA

به تخمای کرگدن آمریکایی که اول شدی. بچه عقده ای

0 ❤️

322283
2012-06-12 00:08:53 +0430 +0430

راستشو بگو ناقلا رفتی یخچالشونو راه اندازی کنی یا دخترشونو ؟

داستانت رو در قسمت اول جایی تموم کردی که خواننده منتظره کیرتو تو یکی از سوراخها فرو کنی .

ادامه بده ببینیم چی میشه .

دیکته 100 میشی ولی در کل بیشتر از 60 نامردیه .

0 ❤️

322284
2012-06-12 00:27:50 +0430 +0430

این اولین داستان یا به عبارتی اولین خاطره ایه که از من اینجا اپ شده. از روزی هم که خواستم اینو بنویسم فقط قصدم نوشتن یک خاطره ای که اتفاق افتاده بود نه داستان. همه سعیم هم این بود که اتفاقات رخ داده رو کامل و طوری به تصویر بکشم که خواننده بتونه توی ذهنش تجسم کنه. اشتباهم اینبود که هردو قسمت رو یکجا ارسال نکردم. با اینکه بلافاصله قسمت دومش رو ارسال کردم و هر دوقسمت رو باهم ویرایش کردم با اینحال ویرایشش مورد قبول واقع نشده. طاهای عزیز اینکه مقدمه طولانی داشته به این خاطر که واسه دفعات بعدی نیاز به معرفی کلی نداشته باشم. اصل اتفاقات توی قسمت دوم میفته و کاملا هم واقعیه. هرچند اصراری ندارم که همه اینو بپذیرن. یکی خوشش میاد یکی هم نمیاد. امیدوارم قسمت دومش مثل این یکی دوماه طول نکشه…

0 ❤️

322285
2012-06-12 02:05:57 +0430 +0430
NA

داستانت بد نبود ولی دیگه جریان خیلی خوشتیپ و خوش هیکل بودن هم واقعا کلیشه ای شده حتی اگه واقعا هم خوش هیکلی ننویس چون از بس هر بچه کس کشی خودش را خوشتیپ معرفی کرده باعث میشه داستانت دور از واقعیت به نظر بیاد

0 ❤️

322286
2012-06-12 03:26:52 +0430 +0430
NA

خوب بود ادامشو زود تر بنویس

0 ❤️

322288
2012-06-12 05:46:22 +0430 +0430
NA

پس اسمت شاهینه جناب سیلور-فاک…
از داستانت خوشم اومد چون خوب جایی تمومش کردی یعنی خواننده رو تو کف گذاشتی و پیچوندی رفتی ادامه سکس رو واسه قسمت بعد گذاشتی که به نظرم کار جالبی بود…پس بازم بنویس.
منم قبلا تو یکی از تابستونام واسه استفاده درست از اوغات فراغتم کمک دست یه نصاب کولر گازی شدم درامدش عالی بود ولی بعضی جاها حس میکردم واقعا دارم با جون خودم بازی میکنم…
در کل شغل مهیجیه ، مگه نه؟

0 ❤️

322289
2012-06-12 06:04:28 +0430 +0430
NA

زیاد با داستانت حال نکردم ادامه بده بینیم چی میشه
اقا هر کی اول شده بیاد جایزشو بدم
کیر خر اب پز با فلفل پاپریکا و ابلیمو

0 ❤️

322290
2012-06-12 18:22:32 +0430 +0430

خوب بود ولی اگه داستانو کامل میذاشتی بهتر بود چون معلوم نیست ادمین قسمت دوم رو کی اپ میکنه و شاید اون موقع مجبور بشیم یه بار دیگه قسمت اول رو بخونیم .
در ضمن از اینکه میبینم منتقدین داستانها خودشون هم دست به قلم شدن خیلی خوشحالم اینجوری میشه فهمید که نقدشون اصولیه یا همینجوری واسه خالی نبودن عریضه یه چیزی میگن

0 ❤️

322291
2012-06-12 23:18:35 +0430 +0430

ناقص بود ولی بازم بنویس. . . . . . . . . . . . . .
داستانت که نصفه تمومش کردی و ضد حال زدی میخوای بهت امتیاز زیاد بدم؟ نوچ نمیدم. اشتباه کردی که کامل ننوشتی. تا اومد کیرمون شق بشه خودتو مادر دختره ریدی به حالمون. دفعه آخرت باشه که وسط داستان ول میکنی میری. نگارشت قوی نیست بهتره بیشتر روش کار کنی تا احساسی تر و سکسی تر بشه. فعلا منتظر بقیه داستان میمونم تا ببینم چکار کردی. کیرم داشت از خوندن داستانت شق میشد ولی مجبورم به نفر اول حواله‌اش کنم. ولی تو باز هم بنویس.

0 ❤️

322292
2012-06-13 01:21:56 +0430 +0430

همونطور که قبلا اشاره کردم این فقط نگارش یک خاطره اتفاق اقتاده ست که سعی کردم به رشته تحریر دربیارمش. هردوقسمت رو هم باهم نوشتم ولی اشتباهی که انجام دادم این بود که توی دوقسمت ارسال کردم .توی قسمت دومش که اصل اتفاقات اونجا رخ میده سعی کردم که تمام جزییات رو بنویسم تا خواننده بهتر بتونه باهاش ارتباط برقرار کنه.
تمامی اسمها در داستانهایی مینویسم مستعاره ولی طوری انتخاب کردم که در داستانهای اینده م یه جورایی باهم ارتباط دارن. در مورد کارم هم باید بگم که اصولا هرکاری سختیه خودش رو داره ولی در کنارش اگه دل بهش بدی لذتبخش میشه. امیدوارم این چیزهایی که اینجا مینویسم باعث نشه که نسبت به همه تعمیرکارهای عزیز و زحمتکش بدبین بشین. در نوشته های بعدی خودم سعی کردم که از این فضا فاصله بگیرم و تم داستانهامو با شخصیتهای جدیدترشکل بدم. از کسانی هم که منصفانه ایراداتمو بهم گفتن ممنونم. کاملا باهاشون موافقم. من خودمم اگه میخواستم به این نوشتار نمره بدم بیشتر 60نمیدادم چون در غیر این صورت حق نوشته های خوب ضایع میشد. این موضوع باعث میشه که در کارهای بعدیم سعی بیشتری کنم…

0 ❤️

322293
2012-06-13 01:54:15 +0430 +0430
NA

من کامنت گذاشتم ولی ثبت نشده اینجا.!
نگارشت ساده و داستانت ناتمام بود ولی به واقعیت نزدیک .به نظر من اکثر شغل هایی این چنینی موقعیت سکس زیاد براشون پیش میاد پس اون خاطرات باحالتو بنویس

0 ❤️

322294
2012-06-13 01:55:05 +0430 +0430
NA

قشنگ بود ممنون :beer: :beer: :beer: :beer: :beer:

0 ❤️

322295
2012-06-13 12:57:36 +0430 +0430
NA

اولا بی احترامی کردی بعد هم داستانتو نخودم به خاطر اینکه نمیدونی که سایت شهوانی بزرگترین سایت سکسی فارسی به نظرم امکاناتی که داره حتی بهتر از لوتی من که همیشه اینجام بعدشم بچه حتما بهت فحوش میدن من دیگه چیزی نمیگم

0 ❤️

322297
2012-06-13 13:16:14 +0430 +0430
NA

Shaghar damet garm nazaraye bahali midi.harchi miam inja aval toro rasad mik0nam

0 ❤️

322298
2012-06-14 02:03:21 +0430 +0430
NA

دمت گرم بالاخره یه داستان خوب پیدا شد که اعصاب کیری ما رو آروم کنه…

0 ❤️

322299
2012-06-14 03:36:21 +0430 +0430
NA

در کل خوب بود. چون تکاور خوشش اومد! زودتر ادامه شم بذار تا کیر تکاور نرفته تو نفر اول!
راستی شهوانی بهترین سایت داستان سکسی فارسی هست گه میخوری بهش توهین میکنی.
راستی نامردیه بهت چیزی حواله نکنم: برج حرارتی نیروگاه اتمی ژاپن با کلاهک بمب هسته ای اسرائیل تو کونت. لول!

0 ❤️

322300
2012-06-15 10:48:00 +0430 +0430

یادش بخیر…
قدیما دخترا یه خورده تو این سایت عفت حالیشون بود…
عفت که میگم منظورم عفت کلامه ها…
حالا بیخیال.
اما داستان…
سیلور عزیز داستانت متن روونی داشت و قابل هضم بود.
ولی جدی میگم یه خورده بیشتر رو متن هات کار کن چون داستان تو لایق امتیاز 60 نیست و من دوست دارم داستانی ازت ببینم که لایق امتیاز 100 باشه.
تجربه ی اول بود و نمیشه بهش خورده گرفت چون تجربه ی اول خودم خیلی خرابتر از این بود.
پس با یه خورده تلاش بیشتر میتونی خیلی قشنگتر از این بنویسی.
بقول خودت بد جایی تموش کردی داداش
یه خورده دستمالی هم دیگه و… تمام.
اگه قسمت دومش رو با همین آپلود میکردن خیلی جذابتر میشد.
در مجموع به قول خودت 60 رو میگیره.
دستت درست و خسته نباشی.
به امید داستان های بهتر.

0 ❤️