من و دختر همسایه بغلی

1399/12/18

توجه : این داستان به همراه همه شخصیت ها ساخته ذهن یه آدم جقی بوده و هیچ صحتی ندارد !!!

اسم من ساشا هستش ۱۹ سالمه هیکل لاغری دارم ولی بخاطر بوکس کار کردنم هیکلم بد نیست ، قیافم بده (ولی پشمارو میزنم قابل تحمل می‌شه ) قدم ۱۷۶ و وزنم حدود ۵۸ تا ۱۷ سالگی کلا با دو تا دختر دوست شده بودم
قصه برمی‌گرده به دو سال پیش که من با دختر همسایمون که به مدت سال های طولانی باش دوست بودم ولی هیچوقت فکر سکس باهاشو نمی‌کردم چون خیلی دوسش داشتم
دختره یه خواهر داشت اسمش لیدا بود که با همه مهربون بود ولی من باهاش حال نمی‌کردم یه ذره منو اذیت می‌کرد مچ منو توکا رو تو پارک گشتنی گرفته بود و من میونه خوبی باش نداشتم
خودشم اسمش توکا بود لاغر بود قدش ۱۷۴ و وزنشم ۵۶ بود و یه مدتی می‌رفت باشگاه فیتنس ولی هیچ تغییری نکرده بود ، یکمی مهربون و خیلی خشن و به مقدار غیر ممکنی اوسگل
بریم سر اصل مطلب :
من با توکا دو سالی قرار می‌ذاشتم خیلی باهم صحبت می‌کردیم ولی درمورد سکسو این جور چیزا خیلی خجالت می‌کشیدیم
تازه شده بود نوزده سالم ک یه روز حشرم زده بود بالا میخواستم هر جوری شده بکنمش بش تکست دادم و یکمی سلام احوال پرسی و اینچیزا که بش تکست دادم : میخوام ببینمت اونم سریع جواب داد باشه و ساعت ۷ رفتم سر پارک دم محلمون وایسادم بیاد ؛ وقتی اومد تو وضعیت خوبی نبودم و دوس داشتم وسط پارک بکنمش ولی شرایط ایجاب می‌کرد نکنمش ( ب دلیل وجود مسجد بغل پارک)
شروع کردیم ب راه رفتنو حرف زدن درباره آیندش ک میخواد بره ترکیه و ازدواج کنه و اسم بچه هاشم x و y بزاره که موقعیتش پیش اومد و بش گفتم : دوست داری با کسی که دوسش داری سکس کنی ؟؟ که اون گفت : نه ، از باسن بکنه کسی دردم می‌گیره
منم داغون شده بودم که هیچ چیز درمورد فرایند بچه دار شدن نمی‌دونه ، ولی دست از تلاش برنداشتم و بش گفتم : از کون کسی بچه دار نمی‌شه و آدمای زیادی از مقعد خوششون نمیاد و فقط از واژن بچه دار می‌شی و بش درمورد لذت مالوندن واژن و خوردن و کردنش گفتم که دیدم اون هم با اشتیاق داره گوش میکنه و واسش جالبه ، ولی نمی‌‌دونستم داره نخ میده که سکس کنیم ( کلا آدم نگیریم واس همین تونستم با دو تا دختر دوست شم که اونا خودشون پیشنهاد دوستی دادن) آقا من هی درمورد سکس تعریف میکردم و اونهم بیشتر وحشی ‌می‌شد و یکی دوبار داشت دستمو نیشگون میگرفت
منم که تو حال و هوای کابل بودم
بعد از نیم ساعت که هوا نسبتا تاریک شده بود و توکا هم دیوونه قرارشد برگردیم خونه
درحال برگشتن بودیم که تا سر کوچه مون رسیدیم ( بغل کوچمون هم یه مسجد داره ، محله ما اینجوریه که هر صد متر یه مسجد ) اون دستمو گرفت و شروع کرد من و من کردن و یه چیزایی داشت آروم میگفت : ام ساشا بببن میخوام درمورد اون چیزایی که تا الان داشتی میگفتی یه چیز می‌خوام بگم
منم با احساس سردم ( فقط ظاهری قیافم سرد بود چلی از درون داشتم آتیش می‌گرفتم و می‌گفتم سگ تو روحت نتونستی اینو بکنی و از این جور چیزا ) بش نگاه کردم و گفتم : بگو
گفت : می‌خوام بدونی که این حرفایی که الان می‌زنیم بین خودمون باشه و اگه مخالفش بودی رابطمونو خراب نکنیم و …
منم جواب دادم گفتم باش بگو
گفت : قول بده
گفتم : قول می‌دم
شروع کرد ب سخنرانی و خودشو توجیح کردن ک این فقط یه آزمایشه و می‌خوام ببینم سکس چ جوریه و از این جور چیزا
منم رخ عقاب گرفتمو گفتم نه با اینکه دوست داشتم ک بکنمش . با اینکه ناراحت شده بود ولی نمی‌خواست بروم بیاره و فقط گفت باشه. منم که دیدم شهوت در بدنم حرف اولو میزنه برگشتم بش گفتم باش ولی رومن زیاد حساب نکن و من تازه واردم و اونم گفت : نه ک من حرفه ایم و یه مشت چرتو پرت دیگه و کلی عشوه اومدن
بش گفتم خونتون خالیه؟
که اون گفت نه
منم بعده کلی فکر کردنو اینجور چیزا ب کوچه پشت مسجد فکرم رسید و رفتیم پشت اولش جفتمون خجالت میکشیدیم و کلی احمق بازی که بعد گفتیم از کجا شروع کنیم که ذهنمون ب دیدن چن تایی فیلم رسید که یاد بگیریم. ماهم به دلیل کم بود وقت بدو بدو نشستیم نگاه کردیم و یه چیزایی یاد گرفتیم و اروم لبامو گذاشتم رو لباشو یه لب گرفتم تا خواستم تبدیلش کنم ب فرنچ کیس کلی خجالت کشید و گفت بسه
منم لپشو بوس کردمو رفتم رو گردنش و گردنشو داشتم میخوردم (با اینکه حشرم زده بود بالا ولی به اروتیک بودن کتر خیلی حال میکنم ) که خندش گرفت ، نگاش ک کردم از خجالت قرمز شد گفت نکن قلقلکم میاد منم که دیدم خوشش اومده دوباره همون کارو کردم . آروم تو گوشم قصه میگفت و موهامو انگولک می‌کرد که حس خیلی خوبی داشت
رفتم یکم پایین تر و تا اومدم مانتوشو وا کنم گفت نه از رو فقط ، منم مخالفتی نکردمو آروم میمالیدم یکم که گذشت دستامو از پشت کردم زیر لباساش و کمرشو گرفتم و چسبوندمش به خودم و اونم منو محکم گرفته بود و باسنمو به سمت خودش فشار می‌داد که کیرم به چسیه بش منم با اینکارش دیونه شدم و رفتم پایین تر که شروع کنم ب خوردن کصش که مقاومت کردو گفت نه از رو بمال منم اعصابم خورد شد که اینی که میگه فقط از رو چه جوری میخواد بده؟ بش نگا کردم و گفتم نمیشه و باید آماده ش کنم وگرنه کلی طول می‌کشه و اونم گفت نمی‌شه زشته .نگاش کردم گفتم تو میخوای بام سکس کنی بعد الان خوردن کصت زشته؟
اونم گفت باش ولی کم. منم پریدم و با ولع هر چی تمام تر داشتم میخوردم منم جو گیر شدم و یه انگشت اروم کزدم تو کصش که ببینم پرده داره یا نه تا ته انگشتمپ گردم ولی هیچی حس نکردم و بعد دو انگشتی کردم توش و دیدم بازم هیچ اتفاقی نیفتاد دستمو در آوردم و بش گفتم تاحالا به کسی دادی؟
اونم ناراحت شد و میخواست گریه کنه. منم بش گفتم گربه نداره که امکان داره بعضیا بدون پرده بدنیا بیان اونم گفت من تاحالا با خودم ور نرفتمو هزارتا قسهم خورد
بغلش کردم در گوشش گفتم حالا نوبت توعه و برو یکم باش بازی کن لولش خجالت کشید که بره پایین
آروم آروم رفت پایین و شروع کرد دست زدن بش و یواش یواش گرفت دستش. منم داغ شده یودم بش گفتم بخور اولش گفت نه و بدم میاد ولی من که بش گفتم من با کصت کلی بازی کردم نمیخوای یه کار خوب بکنی؟ اونم بخاطر رودروایسی شروع کرد خوردن دندوناش هی میخورد و یکم اذیت میکرد ولی حال میداد. بعدچند لحظه یهو محکم گازش گرفت و درد زیادی حس کردم به روش نیاوردم ولی دیدم دوباره گاز گرفت و این دفعه گفتم نکن درد داره کیرمو درآورد گفت آروم تر میکنم
بش گفتم کلا نکن
گفت حالا بزار بکنم حال میده
کلی خواهش کردو منو راضی کرد
شروع کرد آروم آروم گاز زدن که دیدم حال میده
دیدم پاره آبم میاد که از دهنش کشیدم بیرونو یه مدت گذاشتم بیرون تا قدرتم برگرده بلندش کردم و گفتم یکم شل کن پرید بغلم و آروم گذاشتم لاش و تا ته رفت توش شروع کردم ب تلنبه زدن که اونم گردنمو داشت گاز می‌گرفت داشت آبم میومد که دیدم اون اصلذ ارضا نشده تند ترش کردم که شروع کرد محکم گاز گرفتن گردنم و منم تا تونستم تلنبه زدم داشت آبم میومد که دقیقه نودی کشیدم بیرون و همون موقع پاشید و لباسامونو ب گند کشید منم دیدم هنو ارضا نشده شروع کردم دو انگشتی کردنش که سریع خالی شد یه ذره نشستیم رو بلوکا که صدا اذان درومد و بدو بدو هرکدوممون رفتیم توالت مسجد که خودمونو تمیز کنیم وقتی اومدم بیرون دیدم نیستش و رفته خونه
قرداش باش صحبت کزدم حالش خوش نبود و باش زیاد حرف نزدم و بعد یههفته بالاخره اومد بیرون و گفت نمیخواد زیاد اینکارو بکنه و میخواد شوهرش موقعی که ازدواج کرد بکنتش
منم مخالفتی نکردمو بش گفتم راجع به چی حرف میزنی؟( کابل هواش عالیه )
اونم خوشحال شد و لبامو یه بوسی کرد که صد تا سکس‌بهتر بود
منم از اونموقع تاحالا رابطمو باش حفظ کردم و دوست معمولی هستیم

تازه شروع کردم پس اگه انتقادی دارین بگین حتی اگه فحش باشه غلط هامو بم بگید تا دفعه بعد اصلاحش کنم و بهتر بنویسم

نوشته: ساشا


👍 0
👎 7
31701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

795829
2021-03-08 01:12:31 +0330 +0330

شما نمی‌گفتیَم ما خودمون می‌فهمیدیم این داستان نوشته یه جقیه.

0 ❤️

795830
2021-03-08 01:15:57 +0330 +0330

پسری که اسمش ساشاست حتما کونیه!

4 ❤️

795857
2021-03-08 04:00:20 +0330 +0330

حاضرم قسم بخورم چون سنت کمه روت نمیشه از کلمه کیر و کص استفاده کنی هی میگی اونجام و اوجاش🤣🤣

0 ❤️

795891
2021-03-08 08:29:17 +0330 +0330

جق روحتو گاییده مرد
کم بزن
کوچه پشت مسجد؟؟؟؟؟؟
جقی میگفتی پشت بام این بهتر بود
بعد تو دو انگشتی افتادی تو کص یارو یارو نمی گفت پرده دارم بگا میره؟؟؟

0 ❤️

795929
2021-03-08 14:35:04 +0330 +0330

کسخول آخرش چی بود داستان تو میخواستی بکنی یا اون میخواست بده ؟؟؟
هی من گفتم اون گفت معلوم نیست گدومتون اونیکی رو راضی کرده به بقیه کسشراتن کار ندارم کا تو کوچه یه فیلم پورن کامل اجرا کردی این طلبت

0 ❤️

795949
2021-03-08 16:58:40 +0330 +0330

آقا مگه ورود زیر 18 سال ممنوع نیست؟ پس چرا زیر 15 سالا داستان مینویسن؟

0 ❤️

795979
2021-03-08 23:51:45 +0330 +0330

دمت گرم خوشم اومد که همون اول گفتی داستان یک جقیه اما از روی عادت فحش میدم
خب کونی یه دقیقه اون 2 سانت چوچول بیصاحابو ول کن فکر. کن یه داستان درست بنویس

0 ❤️

806487
2021-04-28 00:24:32 +0430 +0430

حاجی یعنی چی …کابل هواش عالیه…؟؟

0 ❤️