سلام وقت همگی بخیر الان که این داستان رو مینویسم ۲۶ سالمه مشهدی هستم قدم۱۷۸ وزنم ۸۰ تقریبا ی ۵تا۷ کیلویی اضافه وزن رو دارم ولی از بابت چهره بد نیستم و دخترها و خانم ها زیاد توجه میکنن بگذریم من کاسبم تو بازار مشهد ی روز که داخل مغازه مشغول بودم که ی مشتری خانم وارد شد و پس از خرید و رفتار خوب من با مشتری تشکر کرد و رفت بیرون گذشت و بعد از چند وقت دوباره اومد خرید این دفعه خانم چیزی خواست که من نداشتم و قول دادم برای خرید بعدی که چند روز دیگس تهیه کنم و ایشون فرمودند میشه کارت مغازه رو داشته باشم و تماس بگیرم این همه راه نیام تا مغازه و شماره من رو هم داشته باشین اگه زودتر آوردین اطلاع بدید منم اصلا تو باغ نبودم چون از حلقش متوجه شدم متاهله خلاصه برگشت که بره بیرون چشمم افتاد به کون گندش گفتم عجب چیزی یعنی چی میشه من روی اون کون تلمبه بزنم گذشت گذشت سفارششو آوردم اومد گرفت تا ی روز جواب استوری منو تو واتساپ داد و این شروع ی رابطه شد و متوجه شدم همسر این خانم مامور نیروی انتظامی هستن و سر مرز خدمت میکنن جوری شد این خانم که جایز نیست اسم بیارم از اول صبح تا آخر شب با من چت میکردن و هر چی درد و دلی داشتن با من در میام میذاشتن که متوجه حشری و هات بودنش شدم ولی من اصلا سعی نکردم طوری رفتار کنم که باعث ناراحتیش بشه ی روز که خرید داشت تماس گرفت و همراهش رفتم تا رسیدیم در خونش تعارف زیادش باعث شد برم خونش البته بدمم نمی اومد خلاصه رفتم وارد خونه شدیم من منتظر روی مبل نشستم که ایشون رفتن لباس عوض کنن که با ی تاب صورتی و شوهری که از بیرون پاش بود تنش بود که کونش تو اون شلوار تنگ چ خودشو نشون میداد رفت آشپزخونه ی شربت خنک آورد و کنارم نشست سرشو گذاشت روی شونم منم به آرومی بغلش کردم و دستمو بردم تو موهاش لبمو گذاشتم روی لبش و شروع کردم به خوردن وای اون لحظه معرکه بود شق شده بود کیرم وعجیب میخواستم بدون مقدمه فقط بزارم توش ولی اینکارو نکردم لباساشو در آوردم از زیر گردن کنار گوشش لیس زدم تا کسش مثل مار دور خودش میپیچید چ لحظه بود حشری شده بود میگفت فقط کیر میخوام بلندشو بزار توش منم پاشو باز کردم و گذاشتم توش و شروع کردم به لیسیدن و تلمبه زدن ی ده دقیقه ی زدم که دیدم داره آه از ته دل میکشه و یهو زیرم لرزید ولی من ارضا نشدم چرخوندم از عقب گذاشتم تو کسش شروع کردم تلمبه زدن رو اون کون گنده نازنین تلمبه زدم تلمبه زدم تا آبم اومد و ریختم رو کمرش بغلش دراز کشیدم تشکر کرد گفت خیلی وقته ارضا نشدم هم اینکه دیر به دیر شوهرمو میبینم و هم نمیتونه کیف بده من اون دفعه ی که پیشش بودم دو کمر خودمو خالی کردم ولی اون کیفی نکرد چون روش خودشو داشت که دفعات دیگه متوجه اون شدم اره گفتم دفعات دیگه ما تا همین یکماه پیش هم با هم سکس داشتیم یعنی ۱۲ ماه با هم بودیم و سعی کردیم جوری رفتار کنیم که تا الان هیچکس متوجه رابطمون نشده و سکس هامون هر دفعه از دفعه دیگه عالی شده
نوشته: سهیل
چون زنه مامور بود گاییدی نوش جونت باشه بازم بگا،بزار یه بچه ازت بزرگ کنه
ملاک واقعی بودن داستان های شهوانی شربت اوردن خانوماس
مدیر محترم شهوانی ،لطفا کلمهی شربت را فیلتر کن. به فاک رفتیم دیگه
داش شیشه میزنی یک دفعه ژنه این ببر و پلنگ پرید روت 🗿
حتما بعدش گراز های وحشی پرواز کردن واقعا ساقی خوبی داری
باز خوبه من رفتم خونه ی بنده خدایی پرتقال پوست کرد برام😁😁
ایشون فرمودند…!!؟؟ چقدر مودب چقدر بانزاکت. وقتی افسر داشت تلمبه میزد بابت اینکه پشتت بهش بود حتما عذرخواهی هم میکردی؟؟
حقی محترم
ماموران نیرو انتظامی خونه بهتون میدم هر جا باشم
چت بار این شوهرش که مامور بوده لب مرز افغانستان کونتو گذاشت ؟
معلوم شد مامور کونت گذاشته از دردت چرت و پرت مینویسی
این خانم که جایز نیست اسم بیارم؟؟؟!
محستب
حرام
مکروه
واجب
واجب کفایی
داداش چه خبر
کجایی
خوارتو گاییدم، اگه این شربت رو اختراع نمیکردن بیشتر این جقیای اسکول نمیدونستن چجوری کسشعراشونو بگن و کلا نمینوشتن و ما هم مجبور نبودیم نت مصرف کنیم تو این اوضاع خرابیای فیلتر شکن…
اول میگی زیرم لرزید بعد میگی اصلا حال نکرد؟
یکم کمتر بزن داداش مغزت به فنا رفته
همیشه:
یا شوهر زنه اونور کشور داره کار میکنه
یا باباش تو عسلویه و…داره عین سگ کار میکنه و ماهی یه بار میاد یه سر میزنه و میره و همیشه با خواهر و مادرش تنهاست
همیشه خانوما درحال شربت آوردن هستن
از این همه کلیشه خسته نشدین؟😐
لعنت به این بی پدر مادرا که تو بازداشت کون شما جوونا میزارن که بعدش ما مجبور شیم این داستانت رو بخونیم
ای تف…
دقیقا
تمام افسرانی ک تو این اعتراضات دارن مردم رو تو خیابون میزنن و میکشن زناشون جنده ن و دارن کص میدن
بازم شربت… میگم چرا دیابت داره تو ایران میترکونه، نگو شربت دهن ملت رو گاییده