سلام.من شاهینم.و همه چیز واقعیه فقط اسمها رو عوض کرددم.یه همسایه جدید واسمون اومد که اسم دخترش شهره بود و از اون دختر شیطونای روزگار بود و همه پسرا رو تو کف گذاشته بود .با همه لاس میزد ولی نامرد به هیچکس حال نمیداد.سه سال همسایه بودیم و شیش هفت سال ازم بزرگتر بود.من 21 سالم بود.اندام شهره واقعا عجیب بود جوری که حتی لمس باسنش شده بود ارزوی واقعیم.تو این سه سال صمیمی شده بودیم و از همه چیز هم خبر داشتیم.یه روز به شهره گفتم یه موضوعی اتفاق افتاده و میخوام زور دوس دخترمو در بیارم و با عکسای صمیمی میخوام اینکارو کنم.گفت یعنی چی.گفتم یعنی بیا یه عکسایی بگیریم که دوس دخترم وقتی دید فکر کنه ما با هم دوستیم و زورش بگیره .اقا اونم سریع گفت باشه و رفتیم تو اتاق و در رو بستیم.اولش لبشو گذاشت رو لپم و یه عکس گرفت.تا لبش چسبید به لپم دیوونه شدم.حس کردم اونم خوشش گرفته.با این پوزیشن بیس سی تا عکس گرفتیم.راسی اینم بگم خیییلی خوشگلم و قدم 190 هست.هزار بار شده تو خیابون دخترا بهم متلک گفتن و خیلی از دخترا میگن کپیه علی طباطبایی.خوده شهره هم قبل از این اتفاق گفته بود که تا حالا پسر به خوشگلیه شاهین ندیدم.خلاصه اقا بعد بهش گفتم بذار حالا من لبمو بذارم رو لپت و قبول کرد منم با تمام قدرت بوسش کردم.اخه خیلی شهوتی بودم . خندش گرفت.بعد پوزیشن رو عوض کردیم من نشستم و اون از پشت بغلم کرد با هر پوزیشنی بیس تا حدودا عکس میگرفتیم.اگا جفتمون میدونسیم عکس گرفتن بهونست و و جفتمون داغ شده بودیم.دیگه دووم نیاوردم گفتم دراز بکش و بغلش کردم .باورم نمیشد شهره ای که این همه وقت و تو کفش بودم و کس ارزوهام بود حالا تو بغلمه.از شهوته زیاد بدنم داشت میلرزید.به بهونه های مختلف دستمو میزدم به سینه اش.یا جاهاش دیگش.قدش کوتاه ریزه میزه ولی سینه هاش بزرگ و باسن از اونم بزرگتر.بتاطر جثه ی کوچیکش سینه و باسنش بد جووور به چشم میومد.خلاصه اقا بردمش زیر پتو و دستمو انداختم دور کمرش همین الان که دارم تعریف میکنم کیرم دوباره بلند شده.حالا دیگه جوری شده بود که اون ول نمیکرد و به بهونه عکس گرفتن حسابی لاس زدیم با هم.گفتم بسه دیگه.قبول نکرد.بعد از چنبار گفتن بیخیال شد و وقتی خواست بره گفت بازم از این عکسا میگیریم.منم از خدا خواسته گفتم حتما.گفتم خسته شدی؟گفت یکم.گفتم میخوای ماساژت بدم از خدا خواسته قبول کرد.خوابید و حسابی دستمو بردم تو کمرش.بعد که مالوندمش یه ده دقه ای دستمو بردم از کنار کمرش به سینه های خوشگلش میچسبوندم .خلاصه اقا به بهونه ماساژ پا میتقیم رفتم سراغ پاهاش تو مسیرم از کونش هم رد شدم.دستمو بردم به همین بهونه وسط پاهاش اطراف کسش رو میمالیدم بدجور تحریک شده بود چشاش رو بسته بود ولی خیلی زرنگ بود و هیچی نمیگفت میخواست من پا پیش بذارم.داداشم در زد و مجبور شدیم تمومش کنیم.رفت نشست پیش مامانم گفت هر وقت عکس خواسی خبرم بده گفتم حتما.دیگه کاری نکردیم.از سکس خبری نبود و نکردمش.ولی همین لاس باهاش به اندازه تمام سکس های بیشمار زندگیم می ارزید
ممنون همگی
ببخشید طول کشید
موفق باشید
نوشته: شاهین
راستی اینم بگم خیلی خوشگلم…
راستی کون هم میدی خوشگله؟؟ !!!
آخه یابوی کون فلزی!
کدوم دختری حاضر میشه به اون حالت افتضاح عکس بگیره و مطمئن باشه طرفش عکساشو پخش نمیکنه. کسخلی دیگه! دست خودت نیس گاهی وقتا حشرت میزنه بالا دس به قلم میشی کُصنوشته از خودت ساطع میکنی!
ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻟﻐﺖ
ﻛﻴﻮﻥ ﻓﻠﺰﻱ ﻧﻮﻋﻲ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﻛﻴﻮﻥ ﻣﻴﺒﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺫﻫﻨﻴﺖ ﻣﺎﺯﻳﺎﺭ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺑﻪ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻳﺪ ﺍﻳﻦ ﻧﻮﻉ ﻛﻴﻮﻥ ﺭﺍ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﻛﻴﻮﻥ ﺭﻭﻧﻲ ﻛﻠﻤﻦ ﺣﺠﻴﻢ ﺍﻣﺎ ﺳﻔﺖ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﺑﮕﻴﺮﻳﻦ ﺍﻳﻦ ﻧﻮﻉ ﻛﻴﻮﻥ ﻣﻴﺎﻥ ﻛﻴﻮﻥ ﻛﻨﺎ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻛﻪ ﻣﺤﺒﻮﺏ ﺍﺳﺖ ﻣﻨﻔﻮﺭ ﻧﻴﺰ ﻫﺴﺖ
ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻋﻠﻤﻮ ﻣﺎﺯﻳﺎﺭ ﻣﺪﻟﻪ ﻛﻴﻮﻥ ﺟﺪﻳﺪ ﺑﮕﻮ :D
تاوان کدوم گناهمو میدم ک باید این کسشرا رو ببینم اینجا؟احتمالا گناهم سنگین بوده
اگه کسی ازم پرسید کسشعر چیه منم این کصتانو واسش تعریف میکنم
ای کیرم به وسط داستانت.
تو که اینقدر خوشگل و خوش هیکلی بجای این جقیات سعی کن اوغات فراغتتو با کون دادن پر کنی تا دیگه برات وقتی برای نوشتن و رو مخ ما رفتن نمونه.
دیسسسسسسسسسسسسسلایک
دوست دخترش زورش در اومد حالا نگفتی! من هنوز پیگیر زورم!!! زور چی شد!!!ها؟
مرسی از ترجمه ات شادو
داستان بعدی مدل کیون جدید میگم :D
خوب شد که وسط داستان به خشکلیت اشاره کردی چون داشتم یه قیافه کیری ازت تجسم میکردم که از بس جق زده پا چشت گود شده .
مادرتو به گایش بردم لعنتی کون گشادیت می شد این کصشرو ننویسی خوشگل؟ شاهین کون گشاد دیگه ننویس وگرنه عمو تو رو هم به گایش می بره ها
شاهین دراز
بعد علی طباطبائی دیگه کیه؟
یهو ماساژ؟
ﻓﻜﺮ ﻛﻨﻢ ﺍﺳﻤﻪ ﻭﺍﻗﻌﻴﺖ ﻛﺮ ﻛﺲ ﺑﻮﺩ ﻧﻪ ﻛﻠﻚ ;)
ﺣﺎﻻ ﻛﺮ ﻛﺲ ﺧﺎﻥ ﻋﻠﻲ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﻱ ﻧﮕﺎﻳﻴﺪﻡ ﻭﻟﻲ ﺍﺣﻤﻘﻲ ﻧﮋﺍﺩ ﮔﺎﻳﻴﺪﻡ ﺷﻜﻲ ﻧﻴﺲ ﻛﻪ ﻣﺜﻪ ﺍﻭﻧﻲ ﻛﭙﻲ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﺻﻞ ﺍﺻﻦ ﻣﻮ ﻧﻤﻴﺰﻧﻲ ﺧﻼﺻﻪ ﺑﺮﻭ ﻛﻴﻮﻧﺘﻮ ﺑﺪﻩ ﺑﺰﺍﺭ ﺑﺎﺩ ﺑﻴﺎﺩ :|