من و عشقم مسعود

1401/03/13

سلام من اسمم متینه البته مستعاره
این داستان م واقعیه
خوب من سال ۸۹ تو یه دانشگاه که هم پسر بودن استخدام شدم .اوایل اون قدر اذیت میکردن که کی کیرش راست میشد بعد یه ۶ ماه که با بچه‌ها آشنا شدیم یه هم تختی داشتم اسمش مسعود بود کرد کرمانشاه خیلی خیلی جیگر اول از مسعود بگم فوتبالیست خشکل سفید پر انرژی
خودمم ترک سفید خشکل بی‌بیبی فیس فوتبالیست .
قبل استخدام با دو سه دختر رفیق بودم ولی پسر اصلا…
خلاصه اون با کردا و لرا بود من با ترکها و مشهدیا تو دوتا تیم همیشه کل‌کل داشتیم داستان از آنجا شروع شد که برا مسابقات رفتیم .
،اونجا تو یه تیم بودیم و یه رختكن، یه روز داشت لباس عوض می‌کرد من رفتم داخل دیدم کلا با یه شرت هفتی ایستاده تا منو دید جا خورد خواست سریع بپوشه گفتم چیه خجالت میکشی دو تا پسریم مگه چیه
داشتم نگاش میکردم گفت مگه تا حالا آدم ندیدی گفتم چرا ولی تو مثل حوری هستی ولی به شوخی گفتم دیدم رنگش سرخ شد .من سریع لخت شدم تا بدن منو دید گفت تو که از من بهتری گفتم میخوای گفت چی گفتم بدنمو جا خورد گفت بریم آلان مربی میاد
تو بازی مسعود یه گل زد من بهش پاس دادم وقت خوشحالی انگشت کردمش که دیدم خندید من خواستم بزنم در کونش دستم رفت لای کونش .بهم گفت تو پاس گل بده این مال تو …
خلاصه شبش تو خوابگاه یه لحظه بدنش با لبخند اومد یادم کیرم راست شده بود یه لحظه از اون شوخی‌ها خرکي زد سر کیرم دیدم مسعوده
خودمو جمع‌وجور کردم گفت بیاد کی راست کردی قرمز شدم گفتم هیچی گفت باشو بریم بیرون یه شرخی بزنيم قلیون ی چیزی ناسلامتی شماله.یع جوری شده بودم همش تو فکرش بودم رسیدیم قهوه‌خانه رفتیم تو یه آلاچیق وقتی نی که لبش بود میداد من یه جوری با دندون میگرفتم که فهمیده بود. آلاچیقم تاریک بود گفت متین بیا دود از دهانت بده به دهان من فقط لبت نباید به لبم بخوره .منم گفتم بیا خودت من نمیتونم نی گرفت کشید و اومد دودو بزاره دیدم لبام داغ شد دیدم داره لبمو میخوره من سریع خودمو کشیدم عقب رفتم بیرون حساب کردم رفتم خوابگاه…
اونم بعد یه ساعت اومد تو این مدت کلا بهش و گرمای لباش و طعمش فکر می‌کردم منتظر بودم بیاد دوباره ببینمش .تا اومد رفتم پیشش ازش معذرت خواهی کنم دیدم جواب نداد گفت خیلی نامردی رفتی …
تو بازی دو روز بعدش سه تا پاس گل دادم بهش و تو این مدت بددجور وابسته شده بودم بهش …و فکرم زیاد کرده بودم بعد بازی تو رختكن بهش گفتم امانتی منو بده گفت کدوم ،گفتم در ازای پاس گلا اونم یه خنده زد گفت اگه تو فينال پاس دادی قبول …فينال م یه پنالتی گرفتم. با وجودی که پنالتی زن اول بودم خودمو زدم به مسدومی دادم اون زد ما قهرمان شدیم.بابت قهرمانی ۴ روز مرخصی دادن گفتن هر میخواد بره خونش مشکلی نداره من بچه پارساباد بودم کلا 8ساعت راه بود.رفتم پیش مسعود با کلی خواهش دعوت کردم خونمون اونم اول زنگ زد خونش بعد که اوکی گرفت رفتیم .تومسیر تو اتوبوس سرشو گذاشته بود رو شونم دستش بین دستام زیر یه بلوز ورزشی بود،کیرم راست شده بود گفت متین این چیه کیری رو رفیق بخاد راست کنه .گفتم خود وعده دادی خندید گفت اون که الکی بود.رسیدیم مامان بابام اومدم دنبالم مستقیم رفتیم به سمت باغ .تو باغمون یه خونه سادست بابام اینا رفتن گفتن ما فردا میایم .خلاصه من یه شیشه شراب قدیمی آوردم شروع کردیم با مسعود خوردن .مسعود وقتی فهمید جز من خودش کسی دیگه نیست با یه شلوارک ویه رکابی زرد اومد نشت منم با یه شلوارک بودن لباس نشستم،همین جور می‌خوردیم قلیون میکشیدیم که من سرمو گذاشتم رو شکمش مسعود گفت حالا دود بدم خدمتت خندیدم گفتم آره تقریبا دوتامون کلمون داغ بود یهو دیدم داره ازم لب مگیره گفت متین چه لبایی داری بعدا فهمیدم اوون دفعه اولش نیست ،یهو دستشو برد سمت کیرم شروع کردبه مالیدن
من فک کنم فلج شده بودم داشتم فقط حال می‌کردم یه تشک بود من دراز کشیدم اونم رو من داشت ازم لب می‌گرفت همزمان سینه ها مو می‌مالید تا حالا هیچکی سینه مو نمالیده بود یه حالی داشت من فلجم فقط حال می‌کردم اومد زیر گردن پایین خورد تا رسید به کیرم
کرد تو دهانش یه جوری خورد دو دقیقه آبم اومد ریخم تو صورتش
ضد حال خورد گفت بابا تو کمر نداری گفتم مسعود تو بابا یه جاده برا خودت دیدم گفت اگه میخوای یه نفر بکنی باید کیرشو بخوری …
جا خوردم گفت باشه بریم حموم
اونجا جفتمون لخت بودیم دیدم کیرش راست شده عجب کیری داره
باور کنین من می‌خواستم بکنمش که دیدم اونم میخواد نمیدونم چی شد،به خاطر اینکه بچها از قدیم یکم منو دستمالی یا تیکه مینداختن خواستم در حد لاپایی امتحان کنم
کیرشو داد دستم گفت بخور یه کیر فوق‌العاده سفید ۱۵ سانتی کلفت
یکم خوردم منو بلند کرد چسبوند به دیوار کیرشو گذاشت لای پام اصلا یه حس خواستی داشت ناخواسته یه آه کشیدم اونم قصیه فهمید چنتا لاپایی زد خودمون خشک کردیم رفتیم رو تشک شروع کرد به گردن منو خوردن من فقط آه آه می‌کردم منو به پهلو خوابوند همزمان سینه ها مو می‌مالید لب می‌گرفت وبا یه دستش با سوراخم بازی می‌کرد دیدم داره دو انگشت داره میکنه تو حموم کون جفتمون خالی کرد
پاهای منو گفت دو کمرش حلقه کنم آروم سر کیرش فرو کرد یه فک کنم قطع نخاع شدم صبر کرد آروم آروم که دیدم شکم چسبید به کونم دو دقیقه صبر کرد شروع کرد به عقب‌ جلو کرد همزمان یه دست جق یه دست باسنم لباش زیر گردنم بخدا داشتم بیهوش میشدم که یه دفعه کونم سوخت دیدم ارضا شد .
بعد یه ساعت گفت یاد گرفتی منم گفتم آره خوب بیا حالا نوبت تویه
من یکم کونش چرب کردم زدم توش اون قبلا داده بود
یه کون فوق‌العاده داشت تو پر سفید داغ داشتم تلمبه میزدم میگفت فقط بکن آهآه می‌کرد یه پنج دقیقه کردم آبم اومد ریختم تو کونش
تو اوم مدت یه بار دیگه هم گی کردیم .
ولی الان دیگه پشیمونم چون دلم میخواد ولی نمیتونم…سنم زياد شده نمیشه

نوشته: متین


👍 3
👎 9
13901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

877396
2022-06-03 01:56:36 +0430 +0430

وای،چقدرداستان گی وانواع واقسامش زیادشده…!

0 ❤️

877400
2022-06-03 02:14:15 +0430 +0430

دانشگاه افسری

0 ❤️

877402
2022-06-03 02:15:26 +0430 +0430

از اول میخواستی بکنی ولی کردن😂😂
اینم هوس کون کردن 😅😅😅

1 ❤️

877437
2022-06-03 05:56:29 +0430 +0430

فکر کنم تو خواننده رو مفعول فرض کردی
واقعا مشخص نبود اصن چی به چیه

0 ❤️

877460
2022-06-03 10:34:43 +0430 +0430

تازگیا تو دانشگاه استخدم میشن؟
آخ زمان ما تو دانشگاه قبول میشدن

0 ❤️

877583
2022-06-04 06:26:57 +0430 +0430

اقا من هیچی خدایی کی فهمید این کسخول چی نوشته،بخدا مخم رگ ب رگ شد ریدم تو نوشتنت

0 ❤️